per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1178
1187
10.22038/mjms.2018.13301
13301
Research Paper
استفاده از شبکههای عصبی یادگیری عمیق در تشخیص درجه بدخیمی سرطان پروستات و تشخیص سرطان سینه
Detection of Malignancy Degree in Prostate and Breast Cancers by Using Deep Neural Network
صابر فولادی
saber.fooladi@birjand.ac.ir
1
حسن فرسی
hfarsi@birjand.ac.ir
2
سجاد محمدزاده
s.mohamadzadeh@birjand.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده برق و کامپیوتر، دانشگاه بیرجند، بیرجند
استاد، دانشکده برق و کامپیوتر، دانشگاه بیرجند، بیرجند
استادیار، دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران
مقدمهدر سالهای اخیر علاقه به پژوهش در زمینه بهکارگیری الگوریتمهای هوشمند در تشخیص و طبقهبندی بیماریها به ویژه سرطان، به شدت افزایش یافته است. طبقهبندی تومور یک کار مهم در تشخیص پزشکی محسوب میشود. روشهای محاسبات نرمافزاری به دلیل عملکرد طبقهبندی آنها در تشخیص بیماریهای پزشکی اهمیت زیادی دارند. تشخیص و طبقهبندی تصاویر پزشکی یک کار چالش برانگیز است.روش کاربرای تشخیص درجه بدخیمی سرطان پروستات و خوشخیم یا بدخیم بودن سرطان سینه از طبقهبندی کننده شبکه عصبی عمیق به کمک فریمورک تنسورفلو و بهرهگیری از کتابخانه کراس استفاده شده است. در مرحله آموزش، تصاویر آموزشی به همراه کلاس خروجی آن برای شبکه در نظر گرفته میشود. حین آموزش وزنهای فیلتر در هر تکرار بهروز میشوند. بهنحویکه بعد از چندین تکرار وزنهای بهینه بهروز میشوند و شبکه آموزش میبیند تا بهترین ویژگی را از تصاویر استخراج کند.نتایجروش پیشنهادی در این تحقیق که بر پایه شبکه های عصبی عمیق است، با توجه به استخراج ویژگی های موثرتر و دقیق تر، دقت تشخیص 83/95 %و 5/99 %به ترتیب در سرطان سینه و سرطان پروستات را فراهم می آورد که نسبت به روش های موجود باعث افزایش بیش از 7% در دقت تشخیص گردیده است. نتیجهگیریسرطان یکی از شایعترین بیماریهای پیشرونده در جهان است. سرطان در سلولها آغاز میشود که پایههای ساختمانی اولیه هستند که بافت را تشکیل میدهند. یکی از چالشهای موجود در تکنیکهای تشخیص تصاویر پزشکی، مشکل در تجزیه و تحلیل بافتهای متراکم است. با توجه به اینکه تشخیص توسط انسان زمانبر و دارای احتمال خطای بیشتری است، محققان در تلاش بودهاند تا با الگوریتمهای مختلف تشخیص را به صورت اتوماتیک انجام دهند.
Abstract Introduction: In recent years, interest in research into the application of intelligent algorithms for diagnosis and categorization of diseases, especially cancer has increased dramatically. Tumor classification is an important task in medical diagnosis. Technological calculations are important due to their classification function in diagnosis of medical illnesses. Diagnosing and classifying medical images is a challenging task. Materials and Methods: To detect the malignancy of prostate cancer and the opioid or malignant breast cancer, deep neural network classifier, which is based on Tensor flow framework and Keras library, is used. In the training phase, educational images are considered along with the output class for the network. During training, the weight of the filter is updated every time. However, after several replications, optimal weights are updated and the network is trained to extract the best feature from the images. Results: In this research, the proposed method due to using deep neural network and accurate feature extraction provides detection accuracy about 95.83% and 99.5% for breast and prostate cancers, respectively, which is more than 7% compared to other methods. Conclusion: Cancer is one of the most prevalent diseases in the world. Cancer is started from the cells, which are the basic building blocks making the tissue. One of the challenges in medical diagnostic techniques is the difficulty in analyzing dense tissues. Since the detection of the diagnosis by human is time-consuming and has a higher probability of error, the researchers have been trying to detect it automatically by using different algorithms.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13301_5b76e50d6286924dbfd4a4e214a4d394.pdf
یادگیری عمیق
سرطان پروستات
سرطان سینه
استخراج ویژگی
Deep learning
Prostate cancer
Breast Cancer
Feature Extraction
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1188
1196
10.22038/mjms.2018.13323
13323
Research Paper
مقایسه شیوع کمبود ویتامین D و روی در بیماران مبتلا به هایپوتیروئیدی و افراد سالم
Comparison of prevalence of vitamin D and Zinc deficiency in patients with hypothyroidism and healthy subjects
منیره احمدی حسینی
m.ahmadihosseini@yahoo.com
1
فروغ صالحی
forooghslh584@gmail.com
2
محمد علی یعقوبی
yaqubima@yahoo.com
3
دانشجوی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران
استادیار گروه غدد درون ریز و متابوبیسم بالغین، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران
استادیار بیماری های غدد درون ریز ومتابولیسم ، بیمارستان قائم(عج)، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مقدمهدرموردارتباط کمبود ویتامین دی و ابتلا به کم کاری اتوایمیون تیروئید نتایج قطعی وجود ندارد. از طرفی شواهدی وجود دارد که عناصر کمیابی مثل روی نیز در حضور کم کاری غده تیروئید دستخوش تغییرات میشوند. این مطالعه با هدف مقایسه شیوع کمبود ویتامین D و روی در بیماران مبتلا به هایپوتیروئیدی و افراد سالم در شهر بیرجند در زمستان 1395 انجام شد.روش کاردر این مطالعه مورد شاهدی، 50 بیمار مبتلا به هایپوتیروئیدیسم مراجعه کننده به کلینیک غدد بیمارستان دولتی ولیعصر(عج) شهرستان بیرجند و 50 فرد سالم از جمعیت عمومی انتخاب شدند. دو گروه از نظر سن، جنس و شاخص توده بدنی همسان سازی شدند. پس از اخذ رضایت آگاهانه، از شرکت کنندگان در مطالعه نمونه خون اخذ و جهت بررسی سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D، روی، کلسیم، TSH و Anti TPO به آزمایشگاه ارسال شد. داده ها با نرم افزار SPSS ویرایش 19 و با کمک آزمون های آماری مجذور کای، T مستقل، من ویتنی، ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن و رگرسیون لجستیک در سطح معناداری05/0≤ p تجزیه و تحلیل شدند.نتایج88% از بیماران و 68% از افراد سالم دچار کمبود ویتامین D بودند (016/0=p). 16% از افراد گروه مورد و 4% از افراد گروه شاهد دچار کمبود روی بودند (046/0=p). در گروه مورد TSH به صورت معکوس و معناداری با ویتامین D (530/0-=r، 001/0>p) و کلسیم (515/0-=r، 001/0>p) و به شکل مستقیم و معناداری با Anti TPO (628/0=r، 001/0>p) همبستگی داشت. همچنین Anti TPO به صورت معکوس و معناداری با ویتامین D همبستگی داشت (286/0-=r، 044/0=p).نتیجهگیرینتایج این مطالعه نشان داد شیوع کمبود ویتامین D و روی در بیماران مبتلا به کم کاری تیروئید در مقایسه با افراد سالم به طور معناداری بیشتر می باشد .توصیه میشود افراد مبتلا به هایپوتیروییدی از نظر کمبود ویتامین D وروی بررسی گردند.
Abstract Introduction: There is no definitive finding about the association between vitamin D deficiency and autoimmune hypothyroidism. On the other hand, there is evidence that trace elements such as zinc undergo changes in the presence of hypothyroidism. This study was aimed to compare the prevalence of vitamin D and zinc deficiency in patients with hypothyroidism and healthy people in Birjand in the winter of 2016. Materials and Methods: In this case control study, 50 hypothyroid patients referred to endocrinology clinic of Vali-e-Asr Hospital in Birjand and 50 healthy subjects were selected from the general population. The two groups were matched in terms of age, gender and body mass index. After obtaining informed consent, blood samples received from participants and sent to laboratory for Vitamin D, Ca, Zinc, TSH and Anti TPO measurement. Data were analyzed by SPSS version 19 with the help of Chi-square, independent T test, Mann Whitney test, Pearson and Spearman Correlation tests and logistic regression test. PResults: Overall 88% of patients and 68% of healthy subjects suffered from vitamin D deficiency (P = 0.016). 16% of the case group and 4% of the control group suffered from zinc deficiency (P = 0.046). In the case group, TSH was inversely and significantly associated with vitamin D (r = -0.530, P <0.001) and calcium (r = -0.551, P <0.001) and correlated directly and significantly with Anti TPO (r = 0/628, P <0.001). Also Anti TPO was inversely and significantly correlated with vitamin D (r = -0.286, P = 0.44). Conclusion: The results of this study showed that the prevalence of vitamin D and zinc deficiency in patients with hypothyroidism is significantly higher than the normal people. It is recommended that people with hypothyroidism be monitored for vitamin D and zinc deficiency.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13323_50c2b1c01b7964294cafdf6d77015e22.pdf
ویتامینD
روی
کم کاری اتوایمن تیروئید
Vitamin D
zinc
autoimmune hypothyroidism
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1197
1204
10.22038/mjms.2018.13324
13324
Research Paper
بررسی اتیولوژی و مورتالیتی بیمارانی که تحت عمل پریکاردیال ویندو قرار گرفتهاند
Evaluation of Etiology and Mortality of Patients Subjected to Pericardial Window
کامبیز علیزاده
alizadehk@mums.ac.ir
1
زهره محمد زاده تبریزی
mohammadzade@gmail.com
2
بهروز متحدی
mottahedib@mums.ac.ir
3
جمیل اصفهانی زاده
esfahanizadehj@mums.ac.ir
4
معصومه طبری
hosseini.somay@gmail.com
5
مهدی کهروم
kahromm@mums.ac.ir
6
گروه جراحی قلب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
کارشناسی ارشد پرستاری مراقبتهای ویژه، عضو هیات علمی دانشکده پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سبزوار، ایران.
گروه جراحی قلب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
گروه جراحی قلب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
گروه بیهوشی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
گروه جراحی قلب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمهپریکاردیال افیوژن عبارت است از تجمع مایع بیش از حد طبیعی در فضای پریکاردی که حالت پاتولوژیک میباشد و باعث بروز اختلال کارکرد قلبی و گاهاً مرگ بیمار میشود. این مطالعه با هدف بررسی اتیولوژی و مورتالیتی بیماران که تحت عمل پریکاردیال ویندو قرار گرفتند، انجام شده است.روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی گذشته نگر است. تمام بیمارانی که در بین سالهای 13۹۲ تا 13۹۶ به علت تامپوناد به بخش جراحی قلب باز در بیمارستان قائم معرفی شده بودند، بررسی شدند. کلیه بیماران توسط سرویس کاردیولوژی حداقل یک اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک شدهاند، این بیماران وارد مطالعه شدند. پس از تکمیـل فـرم هـای مخصـوص اطلاعات و متغیـرهای مــورد نظـر در ایـن تحقیــق تحت نرم افزار SPSS مـورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقـدار P-value معنی دار آماری، 05/0 در نظـر گرفتـه شـده است.نتایجاز 100 بیمار مورد بررسی 45 نفر زن و 55 نفر مرد بودند. میانگین سنی بیماران 57 سال بود. اتیولوژیهای شایع شامل عفونتهای ویرال (25%)، بیماری سل (10%)، بدخیمیها (6%)، بیماری مزمن کلیه (4%)، بیماریهای بافت همبند (4%)، بیماری مزمن کبدی (3%) و سابقه جراحی قلب باز (3%) به دست آمد. در 45% موارد اتیولوژی خاصی مشاهده نشد. میزان مورتالیتی بعد از عمل 2% بوده است.نتیجهگیریپریکاردیال افیوژن و تامپوناد میتواند تهدیدکننده حیات باشد، ولی اقدام به موقع درمانی و مداخله جراحی و همچنین اداره مناسب حین عمل میتواند به حفظ حیات بیماران کمک موثری کند و مورتالیتی ییماران کاهش یابد.
Abstract Introduction: Pericardial effusion is the accumulation of over-normal fluid in the pericardial space that is pathologic and causes cardiac dysfunction and sometimes death of the patient. We aimed to evaluate the etiology and mortality of pericardial window patients. Materials and Methods: A retrospective descriptive analysis was performed on all the patients with cardiac tamponade, who were admitted to cardiac surgery ward of Ghaem Hospital during 2013-2017. We included patients who had undergone transthoracic echocardiography by the cardiology service at least once. After completing the forms specific to information and considered variables, SPSS was used to analyze the data. P-values less than 0.05 were considered statistically significant. Results: Of the 100 patients, 45 were female and 55 were male. The mean age of the patients was 57 years. The most common etiologies included viral infections (25%), tuberculosis (10%), malignancy (6%), chronic kidney diseases (4%), connective tissue disorders (4%), chronic liver diseases (3%), and history of open heart surgery (3%). In 45% of the cases, a specific etiology could not be established. The rate of mortality was reported 2%. Conclusion: Pericardial effusion and cardiac tamponade are life threatening conditions. However, timely medical intervention and surgery, as well as proper operative management, can effectively save lives and reduce patient mortality.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13324_fbbaa95ac1ddc24b36c4f6aa4d6903d3.pdf
اتیولوژی
مورتالیتی
تکنیکهای پریکاردیال ویندو
جراحی
تامپوناد قلبی
Etiology
Mortality
Pericardial Window Techniques
Surgery
Cardiac Tamponade
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1205
1213
10.22038/mjms.2019.13325
13325
Research Paper
بررسی نگرش و تعیین میزان آگاهی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در مورد یوتانازی
Evaluation of knowledge and attitude towards euthanasia among Shiraz university medical students
حسین صناعی زاده
sanaeizadeh@sums.ac.ir
1
محمدرضا شیخ فندرسکی
mohammadshaykh1991@gmail.com
2
سید مهدی مرعشی
marashi@sums.ac.ir
3
دانشیار و متخصص پزشکی قانونی و مسمومیتها، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
متخصص پزشکی قانونی و مسمومیت ها، موسسه عالی آموزشی و پژوهشی طب انتقال خون، مرکز تحقیقات انتقال خون ایران، تهران، ایران
مقدمهاین مطالعه به منظوربررسی آگاهی و نگرش دانشجویان پزشکی شیراز در خصوص یوتانازی و شناخت نقاط قوت و ضعف آموزش آنها در این زمینه انجام شده است.روش کاردر یک مطالعه مقطعی طی پاییز و زمستان 1394 از دانشجویان پزشکی شیراز در مقاطع مختلف درخواست شد در صورت تمایل در این طرح شرکت کنند. پرسشنامه مورد استفاده اقتباسی از پرسشنامه سه پژوهش خارجی بود که پس از ترجمه فارسی و با روش پسرو، پیشرو مورد استفاده قرار گرفت.نتایجمیزان پاسخدهی 36/88 % و اعتبار پرسشنامه براساس آلفای کرونباخ (72/0a=) بود. بیشترین مشکل دانشجویان در تشخیص یوتانازی فعال غیر آگاهانه بود. 2/67 % دانشجویان در تمامی مقاطع تحصیلی نتوانسته بودند موارد غیر مجاز برای انتخاب در بیمار بدحال را به درستی تشخیص دهند. 9/84 % موافق تصویب قانونی در خصوص معرفی موارد مجاز یوتانازی بودند، با اینحال 4/62 % نگران سوء استفاده برخی افراد از چنین قوانینی بودند. 6/77 % دانشجویان موافق یوتانازی در مورد خود در شرایط خاص پزشکی بودند. در مجموع، 7/66 % از دانشجویان معتقد بودند با کمک طب تسکینی و بهبود بخشی علایم بیمار، امکان بهبود کیفیت زندگی وی وجود دارد.نتیجهگیریبه نظر میرسد یکی از علل میزان نسبتا بالای توافق برای انجام نوعی از یوتانازی عدم آگاهی کافی از پیشرفتهای حاصله در طب تسکینی و بهبود کیفیت حیات بیمار پیش از مرگ، میباشد.
AbstractIntroduction: The aim of this study ws to evaluate knowledge and attitude towards euthanasia and understanding of its pitfalls in medical education. Materials and Methods: In a cross-sectional study in fall and winter 2015, medical students at different educational levels were asked to participate in this study. A questionnaire which was adopted from 3 foreign surveys after Persian translation by backward-forward method was used. Results: The response rate was 88.36%. The reliability of the tool using Cronbach’s α was 0.72. The most common problem was detection of active involuntary euthanasia. In all, 67.2% were unable to define forbidden tasks for a critically ill patient. 84.9% agreed to ratify the law to introduce permissible cases of euthanasia. However, 62.4% were concerned about misuse of such law by some people, 77.6% were agreed euthanasia about themselves in complex medical situations. In all, 66.7% believed palliative medicine is a good way to relief patent's unpleasant symptoms, to Improve patient's quality of life. Conclusion: It seems that lack of awareness of the advances in palliative medicine and its goal to Improve the quality of life in dying patient is one of the reasons for the relatively high level of agreement for doing euthanasia.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13325_f05e62a299ecba1ddf5d5695cc6f8472.pdf
یوتانازی
خودآیینی
طب تسکینی
آموزش پزشکی
Euthanasia
Personal Autonomy
Palliative medicine
Medical education
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1214
1240
10.22038/mjms.2018.13326
13326
Research Paper
بررسی نتایج عمل جراحی دریچه های قلب در معتادین تزریقی مبتلا به اندوکاردیت عفونی بستری در مراکز دانشگاهی مشهد یکﻣﻄﺎﻟﻌﻪ کوهورت(مطالعه مقطعی از نوع تمام شماری)
Evaluation of results of IVID endocarditis cardiac surgery in mashhad medical scince, a cohort study
محمد عباسی تشنیزی
abbasim@mums.ac.ir
1
غلامرضا صفرپور
safarpoor1346@gmail.com
2
حمید حسینی خواه
hoseinikhah@mums.ac.ir
3
مریم عمادزاده
emadzadehm@mums.ac.ir
4
عاطفه بشارتی
besharatia1@mums.ac.ir
5
فاطمه صفرپور
fatimasafarpour@ymail.com
6
امید جاودان فر
7
علی اصغر معینی پور
moinipoora1@mums.ac.ir
8
دانشیارجراحی قلب وعروق دانشکده پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ، ایران
استادیار جراحی قلب وعروق دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی همدان
استادیارجراحی قلب وعروق دانشکده پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ، ایران
استادیار گروه پزشکی اجتماعی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد)
پرستار بخش جراحی قلب وعروق بیمارستان امام رضا (ع)
دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ، ایران
فلوشیپ، جراحی قلب وعروق دانشکده پزشکی مشهد
دانشیار جراحی قلب وعروق دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مقدمهاﻧﺪوﮐﺎردﯾﺖ ﻋﻔﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﻋﻔﻮﻧﺘﯽ اﻃﻼق ﻣﯿﺸﻮدﮐﻪ اﻏﻠﺐ درﯾﭽﻪﻫﺎی ﻗﻠﺒﯽ (ﭼﻪﻃﺒﯿﻌﯽ وﭼﻪ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ) را درﮔﯿﺮﻣﯽﮐﻨﺪ. ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺗﻌﺪاد ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﭘﯿﺪﻣﯿﻮﻟﻮژی ﺑﯿﻤﺎری اﻧﺪوﮐﺎردﯾﺖ ﻋﻔﻮﻧﯽ در اﯾﺮان اﻧﺪک اﺳﺖ.روش کاراین ارزیابی به عنوان یک ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ کوهورت (آینده نگر و گذشته نگر ومطالعه مقطعی از نوع تمام شماری) بوده است، که به صورت ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ بر روی بیماران معتاد تزریقی مبتلا به اندوکاردیت انجام شده استنتایجما در مطالعه خود مشاهده کردیم که از 19 بیمار ارزیابی شده در این مطالعه که 17 مورد (5/89 %) از بیماران دارای جنسیت مذکر و سایرین یعنی 2 بیمار (5/10 %) دارای جنسیت مونث بوده اند. کشت خون در 6 مورد مثبت بود که در 5 مورد استافیلوکوک اورئوس گزارش شده بود. مشاهده شد که شایعترین دریچه درگیر در بیماران دریچه تریکوسپید (43%) بود4 بیمار (1/21 %) بعد از جراحی دچار عود اندوکاردیت شده اند، 3 بیمار (8/15 %) نیازمند جراحی مجدد به دلیل مشکلات قلبی بودهاند و میزان موتالیته کلی بیماران نیز برابر با 9 بیمار (4/47 %) و میانگین کل بقای بیماران مورد مطالعه در این طرح 5/30 ماه بوده است.نتیجهگیریبر اساس نتایج مشاهده شده در این ارزیابی میزان مورتالیته بالای بیماران معتاد تزریقی بعد از جراحی اندوکاردیت نشان دهنده اهمیت توجه به این دسته از بیماران میباشد، بر این اساس توجه به ویژگیهای بالینی این بیماران میتواند باعث مدیریت بهتر بیماران و ارتقا پروگنوز آن ها گردد. به طوری که با در نظرگرفتن ریسک فاکتورها و هزینههای جراحی این بیماران و همچنین بررسی اندیکاسیونهای جراحی در آنها، بهترین تصمیم جهت نحوه برخورد با این بیماران گرفته شود.
Infective endocarditis refers to an infectious disease that often affects the heart valves (whether natural or artificial). Unfortunately, there are few studies on the epidemiology of infective endocarditis in Iran. The aim of this study was to evaluate the incidence of infective endocarditis in terms of demographic characteristics of clinical symptoms, underlying diseases and outcomes.Methods & MaterialsThis study was a retrospective-prospective cohort study, which was done descriptively on patients with endocarditis. Accordingly, the information of patients in two hospitals of Imam Reza and Ghaem was followed and recorded in the checklist. The information was included in the field information as well as information about the patients' illness was entered in the statistical software and was evaluated descriptively.ResultsIn our study we observed that of 19 patients evaluated in this study, 17 cases (89.5%) were males and 2 patients (10.5%) were females. We also observed that only 2 patients (10.5%) had heart attack after surgery, 4 (21.1%) patients had recurrent endocarditis after surgery, and 3 patients (15.8%) needed re-surgery due to other diseases and total mobility rates were positive in 9 patients.ConclusionBased on the results observed in this study, the high mortality rate of patients after endocarditis indicates the importance of attention to these patients. Accordingly, consideration of the clinical features of these patients can lead to better management of patients and promote their prognosis.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13326_c0c85d4f3fe445919cb08bebfb8b288f.pdf
اندوکاردیت عفونی
معتادین تزریقی
جراحی قلب
infective endocarditis
IVID
Cardiac Surgery
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1241
1247
10.22038/mjms.2018.13327
13327
Research Paper
نقش درمانهای نوین آرتروسکوپی در ترمیم لبروم مفصل هیپ
Role of new arthroscopic methods in hip labral repair
علی پارسا
aliparsadr@yahoo.com
1
فلوشیپ بیمارستان جنرال ماساچوست- دانشگاه هاروارد و استادیار ارتوپدی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
در جوانان یک علت بسیار شایع درد هیپ اختلالات لبروم می باشد . لبروم یک بافت فیبری- غضروفی است (تا حدودی مشابه منیسک در زانو) که لبه استابولوم را می پوشاند و نقش بسیار زیادی در سلامت مفصل هیپ و بیومکانیک آن دارد عمده نقشهای لبروم شامل 1-حفظ فشار مایع داخل مفصلی که به جهت جذب و توزیع فشارهای وارده بر اثر راه رفتن وفعالیتهای روزمره مهم است 2-با افزودن به عمق حفره استابولوم باعث افزایش سطوح تماس می شود و فشار روی غضروف مفصلی را کمتر می کند 3- اثری موسوم به suction seal (عایق مکشی) که باعث پایداری بیشتر مفصل در کشش می شود.شیوع اختلالات لبروم که در تصویربرداری آم آر آی و یا در حین آرتروسکوپی تشخیص داده می شوند بسیار بالاست.پارگی لبروم علاوه بر اینکه می تواند باعث درد شود می تواند ناپایداری نیز ایجاد کند.در گذشته بسیاری از این موارد تشخیص داده نمی شدند یا با روشهای باز درمان می شدند. امروزه تشخیص و درمان این پارگیها بسیار سریعتر و درزمان مناسب و بار وشهای بسته آرتروسکوپی انجام می شود. در این مقاله برآن شدیم که درمانهای رایج به روز را در این زمینه مرورکنیم.
Labral tear is a source of hip pain in young age. Incidence of labral tear is very high. Hip Labrum is a specialized fibrocartilage tissue that surrounding the acetabular rim as a "O" shape ring and increased its depth. It has a main role to maintain the intraarticular pressure of synovial fluid and also has a critical role in hip joint stability.Hip arthroscopy has increased in popularity tremendously in the last ten years. Despite difficulties in joint access and patient positioninig and the fact that these type of surgery is high technical demanding, orthopedic surgeons trend is changing toward hip arthroscopy. For decades this injuries left untreated or treated with open surgical procedures but with evolution of the hip arthroscopy techniques, these years majority of these cases treated through modern new arthroscopic methods. we decided to explain the current concept of labral tear repair in the hip joint in this review article.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13327_4a6d80c6eb00261d08f8fc0f68dd6cbd.pdf
آرتروسکوپی
هیپ
لبروم
Arthroscopy
Hip
labrum
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1248
1256
10.22038/mjms.2018.13328
13328
Research Paper
نقش مهارت های زندگی بر اختلالات روانی (اضطراب و افسردگی) بیماران دیابتی نوع دوم
The role of life skills on mental disorders (anxiety and depression) in type 2 diabetic patients
لیلا السادات میرصیفی فرد
mirsaify@gmail.com
1
خدیجه مرادی
moradikhadijeh@gmail.com
2
دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران
دکترای تخصصی روان شناسی تربیتی.
مقدمه: بیماری دیابت از شایع ترین اختلالات هستند که جنبههای روانشناختی در پیدایش و تکوین آنها نقش اساسی دارند. هیجانهای منفی همانند اضطراب و افسردگی در بروز بیماری دیابت شناسایی شدهاند. یکی از راهکارهای کاهش هیجان های منفی در بیماران، آموزش مهارتهای زندگی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر کاهش افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم است. روش کار: روش پژوهش نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیشآزمون، پسآزمون با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری کلیه بیماران دیابتی نوع دوم مراجعه کننده به درمانگاه راوند کاشان بود. نمونهای به حجم 30 نفر بهصورت در دسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش، مداخلههای 10 جلسهای را بهصورت گروهی دریافت و افراد گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش، مقیاس افسردگی و اضطراب بک (1990) را پاسخ دادند و پس از گذشت سه ماه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: تجزیه و تحلیل دادههای از طریق آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی میزان افسردگی (70/10=F، 003/0=p) و اضطراب (62/15=F، 001/0=p) را بهطور معناداری کاهش داده است و نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: به طور کلی، استفاده از آموزش مهارتهای زندگی منجر به ارتقا آگاهی و تغییر نگرش زندگی افراد و نهایتا کاهش بیماری می باشد.
Abstract Introduction: Diabetes illness is one of the most common disorders in which psychological aspects play an important role in their development and development. Negative excitements such as anxiety and depression have been identified in diabetes. One of the ways to reduce negative emotions in patients is to teach life skills. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of life skills training on decreasing depression and anxiety in patients with type 2 diabetes. Materials and Methods: This quasi-experimental study was a trial and control group and a pretest design, a post-test with a three-month follow-up. The statistical population of all type II diabetic patients was referred to Ravand clinic of Kashan. In this study, patients who had more scores in the scale of depression and anxiety were selected according to entry criteria for a sample size of 30 people and were randomly assigned into two groups of experimental and control groups. The experimental group received 10 sessions of intervention in a group and control subjects were included in the waiting list. Both groups responded to the Beck Depression and Anxiety Scale before and after the experiment and were evaluated again after three months. To analyze the data, repeated measures variance analysis were used. Results: The results showed that life skills training significantly decreased the level of depression (F = 10.70, P = 0.003) and anxiety (F = 15.62, p = 0.001), and the results were also observed in the follow up phase was stable. Conclusion: In general, the use of life skills training helps to raise awareness and change the attitudes of people and, ultimately, reduce disease.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13328_ebd89347d5805549e4cdd233b69f85d0.pdf
آموزش مهارتهای زندگی
افسردگی
اضطراب
دیابت نوع دوم
Life skills training
Depression
Anxiety
Type 2 diabetes
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
1257
1263
10.22038/mjms.2019.13339
13339
Research Paper
بررسی شیوع تخم توکسوکارا در خاک پارک های شهرستان لارستان، جنوب ایران در سال 1397
Prevalence of Toxocara egg in the Parks Soil in Larestan, South of Iran in 2018
فروغ ابراهیم زاده
foroughebj@gmail.com
1
زینب کیانی
kiani.zienab95@gmail.com
2
فاطمه صحرا نورد
fatiii.sahra@gmail.com
3
غلام رضا شکوهی
shokuhi38@gmail.com
4
احمد ابوالقاضی
ahmadabolghazi@gmail.com
5
دانشکده پزشکی، گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم.
دانشکده پزشکی، گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم.
دانشکده پزشکی، گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم.
دانشکده پزشکی، گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم.
دانشکده پزشکی، گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم.
مقدمه:توکسوکاریازیس به وسیله تخم توکسوکارا ایجاد می شود. تخم ها به همراه مدفوع از بدن سگ و گربه خارج میشوند، و بعد از چند هفته آلوده کننده می شوند. سندرم لارو مهاجر احشایی یکی از مهترین بیماری های ایجاده شده به وسیله تخم توکسوکارا کنیس و کتی بوده، با این وجود تخم توکسوکارا کنیس اهمیت بیشتری در ایجاد این بیماری دارد. از این رو انسان ها با مصرف غذا و آب آلوده به تخمهای این کرم به بیماری توکسوکاریازیس مبتلا می شوند.روش کار:در این تحقیق تعداد 80 نمونه خاک از 16 پارک شهرستان لارستان جمع آوری گردید. از هر مکان حدودا به میزان 200 گرم و تا عمق ۵-۳ سانتی متری خاک جمع آوری شد. سپس با استفاده از الک معمولی، ذرات بزرگ جدا گردید پس از آن، از الک 150 میکرون جهت جداسازی استفاده شد. سپس جهت انجام تغلیظ و جداسازی تخم توکسوکارا از خاک، از روش شناورسازی با ساکارز استفاده شد.نتایج:از کل تعداد پارک های بررسی شده با روش شناورسازی با ساکارز 5 پارک آلوده به تخم توکسوکارا بوده، که از این تعداد پارک آلوده 23 تخم توکسوکارا یافت شد.بحث و نتیجه گیری:از آنجایکه توکسوکاریازیس از جمله بیماری های زئونوز محسوب می شود لذا لزوم وضع قوانین و مقرراتی مبنی بر عدم ورود سگ به داخل پارک همچنین استفاده از روش های تشخیصی دقیق تر ضروری به نظر می رسد.
Introduction: Toxocariasis is caused by toxocara egg. The eggs, present in dog and cat feces, become infectious within weeks after they are deposited in the local environment. Visceral Larva Migrans (VLM) is one of the major diseases caused by eatingToxocara canis and Toxocara cati eggs, in which Toxocara canis is more significant. humans are consumed with with this worm is affected by toxocariasis. Humans become infected by food and contaminated water. Materials & Methods: In this study, 80 soil samples from 16 parks were collected from larestan. From each place about 200 gram and up to a depth of 5-3 cm of soil was collected. Subsequently, large particles were removed using a conventional sieve. Afterward, a 150-micron beaker was used for separation. Then, to carry out the concentration and separation of Toxocara eggs from the soil with saturated sucrose method, was used. Results: Of the total number of parks surveyed, 5 parks (31.25%) contaminated with Toxocara eggs by saturated sucrose (sheathers) method and the number of eggs found was 32. Conclusion: Toxocariasis is one of the zoonotic diseases. It is necessary to establish rules and regulations for not entering the dogs into parks. A more definitive diagnosis seems essential.
https://mjms.mums.ac.ir/article_13339_67562e28e055973be205afce3f4d5eaf.pdf
شیوع
توکسوکارا
ساکارز اشباع
Prevalence
Toxocara
Saturated sucrose
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2022.64261.3773
20504
Research Paper
تعیین اثربخشی آموزش شبکه محور مدیریت دیابت بر کیفیت زندگی وابسته به سلامت و پریشانی روان شناختی مرتبط با دیابت نوع 2
The effectiveness of web based diabetes self management education on health-related quality of life,diabetes-related distress in diabetic patients type2
شهرزاد دیباییان
shdibaiyan@yahoo.com
1
فرامرز سهرابی اسمرود
sohrabi@atu.ac.ir
2
حمید پور شریفی
poursharifih@gmail.com
3
مهرداد ثابت
mehrdadasabet@yahoo.com
4
گروه روانشناسی سلامت، واحد بین المللی کیش، دانشگاه آزاد اسلامی، جزیره کیش، ایران.
گروه روان شناسی سلامت، واحد بین المللی کیش، دانشگاه آزاد اسلامی، جزیره کیش، ایران. استاد گروه روان شناسی بالینی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران ایران. (نویسنده مسئول)
گروه روان شناسی سلامت، واحد بین المللی کیش، دانشگاه آزاد اسلامی، جزیره کیش، ایران. دانشیار گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران.
گروه روان شناسی سلامت، واحد بین المللی کیش، دانشگاه آزاد اسلامی، جزیره کیش، ایران. استادیار گروه روان شناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران.
دیابت میتواند تاثیرات روانشناختی قابل توجهی بر سلامتی بگذارد و بهبود بیماری را به تاخیر بیاندازد. لذا این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شبکه محور مدیریت دیابت بر کیفیت زندگی وابسته به سلامت و پریشانی روان شناختی مرتبط با دیابت و در راستای پر کردن خلاهای پژوهشی مداخلات از راه دور انجام شد. مواد و روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک غدد بیمارستان امام خمینی و پایگاه-های سلامت شهر تهران بودند. گروه نمونه در دسترس به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. ازمیان داوطلبان، 30 نفر که دارای ملاکهای ورود به مطالعه بودند بطور هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 6 جلسه آموزش خودمدیریتی دیابت قرار گرفتند. دادهها از طریق نرم افزارSPSS-26 و روشهای اندازه گیری مکرر و تحلیل آمیخته تحلیل شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که میانیگن کیفیت زندگی وابسته به سلامت و پریشانی روانشناختی مرتبط با دیابت در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مراحل پسآزمون و پیگیری تغییر محسوسی نداشته است. همچنین نتایج تحلیل آمیخته نیز نشان داد که اثر تعاملی گروه× زمان بر مؤلفههای کیفیت زندگی (935/0= P- value، 155/0 = F) و پریشانی روانشناختی (285/0= P- value ، 300/1 =F)، در سطح (05/0>P- value) معنادار نیست.
the purpose of this study was to determine the effectiveness of web-based diabetes self management education on health related quality of life and diabetes distress and for filling the absence of research litrecture.Methods: The present study was a semi – experimental with pre test and post test design with an experimental and control groups. The population of this study was all patients with type 2 diabetes who reffered to Imam Khomani Hospital and municipality districthealth centers in Tehran . The number of 30 patients who met the inclusion criteria were voluntarily participated and randomly assigned to two experimental and control groups. The experimental group received 6 sessions of web-based diabetes self management education. Data were analyzed by SPSS- 26 and descriptive and inferential statistics, repeated measures and mixed analysis design.Results: The results showed no significant differences between experimental and control groups on health related quality of life and diabetes distress. The results of mixed analysis also showed that the interaction effect of time * time on the components of quality of life (F=0/155,p-value=0.935) and psychological distress ( F=1/300, p-value=0.285) is not significant at the level ( p-value<0.05 )
https://mjms.mums.ac.ir/article_20504_38c022d4c19cafc90a05e11071d7b159.pdf
آموزش شبکه محور خود مدیریتی دیابت
کیفیت زندگی وابسته به سلامت
پریشانی روانشناختی مرتبط با دیابت
دیابت نوع دو
Web-based diabetes self management education
Health-Related Quality of Life
diabetes-related distress
Diabetes type 2
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2021.18880
18880
Research Paper
مدل ساختاری احساس تنهایی بر اساس گرایش شخصیت خودشیفتگی و کیفیت ارتباط والد-کودک در افراد با ساخت شخصیت مرزی
Structural model of loneliness based on narcissistic personality orientation and quality of parent-child relationship in individuals with borderline personality construction
سید علی آب یار حسینی
aliabyarhoseini@gmail.com
1
نادر منیرپور
monirpoor1357@yahoo.com
2
حسن میرزا حسینی
3
دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، گروه روانشناسی ، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی ، قم، ایران.
دانشیار، گروه روانشناسی ، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی ، قم ، ایران(نویسنده مسئول)
استادیار، گروه روانشناسی ، واحد قم، دانشگاه آزاد اسلامی ، قم ، ایران
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ساخت شخصیت خودشیفتگی در رابطه بین کیفیت روابط والد- کودک و احساس تنهایی در افراد با گرایش شخصیت مرزی انجام شد.روش کار: روش تحقیق توصیفی – همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مراجعه کنندگان با گرایش شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر قم در بازده زمانی 9 ماه از تیرماه 1399 تا اسفندماه 1399 بودند. تعداد 556 نفر از افراد به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه احساس تنهایی آشر و همکاران (1984)، مقیاس نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر هادسون و راپی (2001)، مقیاس خودشیفتگی مارگولیس و توماس (1980) و پرسشنامه سازمان شخصیت کرنبرگ و کلارکین (1995) بود.نتایج: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل همبستگی نشان داد بین ساخت شخصیت خودشیفته و احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P) و بین کیفیت روابط والد - کودک و احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد خودشیفتگی به صورت مثبت و معنادار رابطه بین کیفیت روابط والد- کودک و احساس تنهایی را میانجیگری می کند.نتیجه گیری: پیشنهاد می شود آموزش فرزندپروری سالم به منظور پیشگیری از ایجاد الگوهای شخصیتی ناسالم در فرزندان صورت گیرد و احتمال ابتلا به اختلالات شخصیت در بررسی احساس تنهایی و افسردگی لحاظ شود.
Introduction: The aim of this study was to investigate the mediating role of narcissistic personality construction in the relationship between the quality of parent-child relationships and feelings of loneliness in individuals with borderline personality orientation.Methods: The research method was descriptive-correlational and the statistical population of this study included all patients with borderline personality orientation referring to counseling centers and psychological services in Qom in a period of 9 months from July 2016 to March 2016. 556 people were selected by purposive sampling. Data collection tools were Usher et al.'s (1984) Loneliness Questionnaire, Child Attitudes Towards Hudson and Rapi Parents (2001), Margolis & Thomas (1980) Narcissism Scale, and Kronberg & Clarkin (1995) Personality Organization Questionnaire.Results: Data analysis using correlation analysis showed that there is a positive and significant relationship between narcissistic personality construction and loneliness (P <0.01) and there is a positive and significant relationship between parent-child relationship quality and loneliness. Has (P <0.01). Structural equation modeling also showed that narcissism positively and significantly mediates the relationship between the quality of parent-child relationships and feelings of loneliness.Conclusion: It is suggested that healthy parenting education be done in order to prevent the development of unhealthy personality patterns in children and the possibility of developing personality disorders should be considered in examining feelings of loneliness and depression.
https://mjms.mums.ac.ir/article_18880_36bd92c724bfc7c09cb1778d3313b557.pdf
شخصیت خودشیفتگی
کیفیت روابط والد- کودک
احساس تنهایی
شخصیت مرزی
Feeling lonely
Tendency
Personality
Narcissism
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2021.20115
20115
Research Paper
نقش مهارتهای زندگی، رضایت جنسی و قصه عشق در پیش بینی تعارضات زناشویی زوجین
The role of life skills, sexual satisfaction and love story in predicting marital conflicts of couples
الهه سلیمانی
1
زهرا تنها
2
علی اکبر ملکی راد
3
داوود کردستانی
4
دانشجوی دکتری، گروه روانشناسی، واحد بروجرد، دانشگاه ازاد اسلامی، بروجرد، ایران
استادیار، گروه روانشناسی، واحد خرم آباد، دانشگاه ازاد اسلامی، خرم آباد، ایران (نویسنده مسئول)
دانشیار، مرکز تحقیقات علوم شناختی و رفتاری در پلیس-معاونت بهداشت امداد و درمان-فرماندهی انتظامی-تهران - ایران
استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر پیشبینی تعارضات زناشویی براساس مهارتهای زندگی، رضایت جنسی و قصه عشق زوجین بود.روش کار: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بودند از کلیه زوجین مراجعه کننده در بازه زمانی 6 ماهه سال 98 به مرکز مشاوره مهراندیش شهر اراک. از این میان تعداد 146 زوج (292 نفر) به عنوان نمونة آماری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری دادهها، مقیاس تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1379)؛ مقیاس مهارتهای زندگی ساعتچی، کامکاری و عسگریان (1389)؛ مقیاس رضایت جنسی لارسون (۱۹۸۸) و مقیاس قصه عشق استرنبرگ (1986) بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام انجام شد.نتایج: نتایج نشان داد که رضایت جنسی، مهارتهای زندگی، قصه عشق سلطه جویی و عشق جامعه پسند میتوانند نقش پیش بین کننده معناداری در پیش بینی تعارضات زناشویی داشته باشند (05/0>p).نتیجهگیری: با توجه به اینکه رضایت جنسی یکی از عوامل مهم سازگاری در بین زوجین میباشد و عدم رضایت در این زمینه احساس ناکامی را به همراه خواهد داشت، بنابراین، توجه به انطباق سبکهای عشقورزی میتواند یکی از عوامل مؤثر در کاهش تعارضات زناشویی باشد. علاوه بر این، مجهز بودن به مهارتهای زندگی میتواند در کنار قصه عشق در کاهش تعارضات زناشویی تأثیر عمدهای داشته باشد. از این رو، مشاوره پیش از ازدواج برای هماهنگی قصه عشق زوجین و غنی سازی روابط زوجین برای یادگیری مهارتها زندگی حائز اهمیت است.
Introduction: The purpose of this study is to predict marital conflicts based on life skills and attachment styles mediated by sexual satisfaction and love story of couples.Methods: The statistical population of this study included all couples who referred to counseling centers under the supervision of the Judiciary in Arak who had referred to these centers in a period of 6 months in 1398. The total statistical population was 600 couples (1200 people) and 146 couples (292 people) were selected as the statistical sample by available sampling method. Data collection tool: Hazan and Shiver Attachment Styles Scale Questionnaire (1993); Marital Conflict Scale Sanaei et al. (2000); Saatchi et al.'s Life Skills Scale (2010); The Larson Sexual Satisfaction Scale (1988) and the Sternberg Love Story Scale were standardized by (Alaei and Karami, 2007), all of which had validity and reliability. This study was a correlational study that was performed by structural equation modeling.Results: The results showed that both sexual satisfaction and love story can play a mediating role in predicting marital conflicts based on life skills and attachment styles.Conclusion: Therefore, it can be concluded that sexual satisfaction can balance the relationship between attachment styles and marital conflict and reduce the rate of marital conflict. Also, the love story in the relationship between life skills and marital conflicts can reduce these conflicts.
https://mjms.mums.ac.ir/article_20115_aaabe70914f1cb0a69806c5e9080a850.pdf
رضایت جنسی
تعارضات زناشویی
قصهعشق زوجین و مهارتهای زندگی
Attachment Styles
Sexual satisfaction
Marital conflict
Couples' Love Story
and Life Skills
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
4273
4288
10.22038/mjms.2022.20145
20145
بررسی اهمیت نسبی مؤلفههای هوش معنوی بر تابآوری پرسنل وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات با نقش میانجیگری تعهد عاطفی
Investigating the relative importance of spiritual intelligence on the resilience of the personnel of the Ministry of Communication and Information Technology with the role of emotional mediation.
بهار هاشم پور
bahaar.hashempour@gmail.com
1
محمد فیضی
m_feizei@yahoo.com
2
میترا مصلحی جویباری
mitra_moslehijoybari@yahoo.com
3
کارشناس ارشد روانشناسی، موسسه آموزش عالی فروردین، قائمشهر
استادیار، گروه آموزشی مدیریت دولتی، واحدتهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
دکتری روانشناسی،گروه روانشناسی، موسسه آموزش عالی فروردین، قائمشهر
تحقیق حاضر با هدف تبیین روابط همبستگی و روابط علی متغیر هوش معنوی با تابآوری سازمانی و تعهد عاطفی انجام گرفت. جامعۀ آماری شامل کلیه پرسنل ستادی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در تهران میباشد و تعداد آنها 370 نفر است. جهت انتخاب حجم نمونه طبق جدول کریسی- مورگان حجم نمونه انتخاب گردید، و به تعداد 186 مورد پرسشنامه جمعآوری گردید. برای سنجش سازهها از پرسشنامه استاندارد استفاده گردید و روایی پرسشنامه با گرفتن مشاورت و نظرات تکمیلی اعضای هیات علمی متخصص در این زمینه تقویت و پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت آنالیز دادههای خام از آمار توصیفی برای طبقهبندی، تهیه نمودارها و جداول فراوانی اطلاعات مربوط به خصایص جمعیتشناختی استفاده گردید. مشاهدات تحقیق نشان داد که میزان ارتباط و همبستگی بین مؤلفههای هوش معنوی مثبت و معنیدار است و همچنین یافتههای معادلات ساختاری نیز نشانگر آن است که هوش معنوی بر تابآوری سازمانی بطور مستقیم با ضریب مسیر(79/0=β)و با ضریب تی (5.76>96/1= T) و هوش معنوی بر تعهد عاطفی با (42/0=β) و با نمره تی (2.51>96/1=T) و تعهد عاطفی نیز از بر تابآوری سازمانی با ضریب مسیر (37/0=β) و با نمره تی (2.31>96/1=T) تأثیرگذار هستند، نهایتاً نتایج مدل اهمیت نسبی جانسون نشان داد که مؤلفههای هوش معنوی 54.1% تغییرات تعهد عاطفی و 74.5% تغییرات تابآوری سازمانی را تبیین میکند.
The aim of this study was to explain the correlation and causal relationships of spiritual intelligence with organizational resilience and emotional operations. The statistical population includes all the headquarters of the Ministry of Communications and Information Technology in Tehran and their number is 370 people. To select the sample size according to the Chrissy-Morgan table, the sample size was selected, and 186 questionnaires were collected. A standard questionnaire was used to assess the structures and the validity of the questionnaire was confirmed by obtaining additional advice and opinions of faculty members in this field and strengthening the reliability of the instrument using Cronbach's alpha coefficient. To analyze the raw data, descriptive statistics were used to classify, prepare graphs and tables of information on the characteristics of demographic characteristics. The research observations showed that the degree of relationship and correlation between the components of spiritual intelligence is positive and significant and also the findings of structural equations indicate that spiritual intelligence on organizational resilience directly with path coefficient (β = 0.79) and T coefficient (5.76). > T = 1.96) and spiritual intelligence on emotional commitment with (β = 0.42) and with a score of T (T = 1.96< 2.51) and emotional commitment on organizational resilience with path coefficient and are effective with a score of (T = 1.96< 2.31). Finally, the results of Johnson's relative importance model showed that the components of spiritual intelligence explain 54.1% of changes in emotional commitment and 74.5% of changes in organizational resilience.
https://mjms.mums.ac.ir/article_20145_b23d4d7fab3e643a0bc5af1f205e0da4.pdf
هوش معنوی
تابآوری سازمانی
تعهد عاطفی
معادلات ساختاری و مدل جانسون
Spiritual Intelligence
organizational resilience
emotional commitment
structural equations and Johnson model
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
4120
4130
10.22038/mjms.2021.19716
19716
Research Paper
بررسی وضعیت اختلاط و تجویز داروها از طریق سرم های تزریقی در بخش اورژانس بیمارستان های قائم (عج)، امام رضا (ع) و شهید کامیاب مشهد
Evaluation of medication admixture and administration process via injectable solutions in emergency settings at Ghaem, Imam Reza and Shahid Kamyab hospitals, Mashhad, Iran
محدثه فیاضی
fayyazim941@mums.ac.ir
1
ناصر وحدتی مشهدیان
vahdatin@mums.ac.ir
2
حمیدرضا ریحانی
reihanihr@mums.ac.ir
3
سپیده الیاسی
elyasis@mums.ac.ir
4
دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
گروه فارماکودینامی و سم شناسی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دپارتمان طب اورژانس - دانشکده پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی مشهد
داروسازی بالینی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه: تجویز صحیح داروهای تزریقی اهمیت ویژهای در اثربخشی درمانی آنها و بهبود بیماران دارد. تجویزهای اشتباه دارویی منجر به مخاطراتی مانند تداخلات دارویی، عدم اثربخشی داروها به علت رقیق شدن بیش از حد و یا عوارض ناشی از تزریق های اشتباه میگردد. لذا، در این مطالعه به بررسی نحوه تجویز داروهای وریدی در اورژانس سه بیمارستان دانشگاهی پرداخته شده است.روش کار: در بازهی زمانی 7ماهه، در بخش اورژانس بیمارستانهای قائم، امام رضا و امدادی شهیدکامیاب مشهد، پروندهی 1000 مورد از بیمارانی که داروهای تزریقی دریافت میکردند به طور تصادفی وارد مطالعه شد. مواردی که در پرسشنامه ی پژوهشگر ثبت میشدند شامل نام دارو، سرعت تجویز، نحوهی تجویز، حجم سرم تزریقی و نام آن بوده است. سپس این تجویزها با استانداردهای مربوطه برای تجویز آنها در منابع معتبر علمی ارزیابی شدند.نتایج: در 85.1 درصد موارد تزریقی در حجم، سرم و سرعت تزریق، صحیح تجویز شده بودند و شایعترین محلول مورد استفاده با 66.3% فراوانی محلول نرمال سالین بوده است. بیشترین خطای موجود در ارتباط با داروهای تزریقی، اشتباه در سرعت تزریق و ترکیبات اشتباه دارویی در یک سرم و یا استفاده از داروها در سرم اشتباه بوده است.نتیجهگیری: بر اساس یافته های این مطالعه، در بیش از 80% موارد داروهای تزریقی در سه اورژانس بیمارستانی بزرگ مشهد براساس دستورالعملهای موجود، صحیح تجویز میشوند. از آن جایی که بیشترین اشتباهات در ارتباط با تعیین سرعت تجویز داروها می باشد، برگزاری کلاس های آموزشی در این زمینه مفید خواهد بود.
Introduction: Correct administration of injectable medicines is important for achieving therapeutic response and therefore treating the patients. Inappropriate medication administration results in complications like drug interactions or adverse reactions. Therefore, the present paper will evaluate the current status of injectable drugs admixture and administration in emergency settings of three educational hospitals affiliated to Mashhad University of Medical Sciences.Methods & Materials: In the present study, the emergency wards of Ghaem, Imam Reza and Kamyab hospitals evaluated and total number of 1000 medical records were randomly reviewed during 7 months. The researcher collected information about drugs’ name, administration root and rate, and also the type and volume of diluting solution. Then, this information was assessed based on available scientific guidelines.Results: Among 1000 medical records which were evaluated during a seven months period, approximately 85.1% of cases were confirmed to be used appropriately. The most common bulk solution used for drug administration was normal saline (66.3%). the most common errors were seen in administration rate and choosing the wrong administration root as intramuscular.Conclusion: According to our results, more than 80% of injectable drugs in emergency settings of these 3 hospitals in Mashhad are being administered in an appropriate manner according to available guidelines. While the most errors are seen in rate of infusion, it is recommended to plan clinical lessons in order to reeducate the medical staff about administration and preparation of injectable medicines to reduce the rate of unwanted complications.
https://mjms.mums.ac.ir/article_19716_13000b90883381f8ce3fe653d6b81b3f.pdf
بخش اورژانس
داروهای تزریقی
صحت تجویز
emergency setting
injectable medicines
accuracy of administration
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
4197
4212
10.22038/mjms.2021.20137
20137
Research Paper
آسیب شناسی اجرای طرح تحول نظام سلامت با استفاده از تحلیل تم
Pathology of health system transformation plan using theme analysis
کبری شاه منصوری
kobrashahmansori@gmail.com
1
وحید چناری
vchenari@gmail.com
2
گروه مدیریت دولتی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
گروه مدیریت دولتی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران(نویسنده مسئول)
زمینه و هدف: شناخت مشکلات یکی از مهمترین فعالیت های موثر در اجرا و استمرار طرح های کلان است. طرح تحول نظام سلامت همانند هر طرح دیگر، با مشکلات و مسائلی روبرو بوده است. این پژوهش با هدف آسیب شناسی اجرای طرح تحول نظام سلامت انجام گرفت.روش پژوهش: طی نمونه گیری به روش های هدفمند قضاوتی و گلوله برفی با 15 نفر از کارشناسان و خبرگان فعال در حوزه های سیاستگذاری و اجرای سیاست های نظام سلامت و مدیران و پرسنل درمانی شاغل در مراکز درمانی- آموزش وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی ایران مصاحبه های نیمه ساخت یافته به عمل آمد. انجام مصاحبه ها تا رسیدن داده ها به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. داده های استخراج شده از متن مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل تم، تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: پس از تحلیل و کد بندی داده ها، آسیب های شناسایی شده بر مبنای مدل سه شاخگی در قالب سه تم اصلی: آسیب های ساختاری و فرآیندی (8 تم فرعی و 24 مفهوم)، آسیب های رفتاری (4 تم فرعی و 14 مفهوم) و آسیب های محیطی (5 تم فرعی و21 مفهوم) دسته بندی شدند. در مجموع، آسیب های شناسایی شده در قالب 3 تم اصلی، 16 تم فرعی و 59 مفهوم دسته بندی شدند.نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد که مسئولان مربوطه نسبت به بهبود عوامل ساختاری، رفتاری و محیطی (زمینه ای) جهت افزایش اثر بخشی این طرح تلاش نمایند تا در جهت تامین بهداشت و درمان اقشار آسیب پذیر کشور مفید واقع گردد.
Background and Aim: Recognizing problems is one of the most effective activities in the implementation and continuation of macro projects. The health system transformation plan, like any other plan, has faced problems and issues. This study was conducted with the aim of pathology of the implementation of the health system transformation plan.Research Method: During sampling by targeted judgment methods and snowballs with 15 experts and experts active in the field of policy making and implementation of health system policies and managers and medical staff working in medical centers - education affiliated to Iranian universities of medical sciences Semi-structured interviews were conducted.The interviews continued until the data reached the theoretical saturation stage. Data extracted from the text of the interviews were analyzed using theme analysis method.Results: After analyzing and coding the data, the identified damages based on the three-pronged model in the form of three main themes: structural and process damages (8 sub-themes and 24 concepts), behavioral damages (4 sub-themes and 14 Concept) and environmental damage (5 sub-themes and 21 concepts) were categorized. In total, the identified injuries were categorized into 3 main themes, 16 sub-themes and 59 concepts.Conclusion: It is suggested that the relevant authorities to improve the structural, behavioral and environmental (underlying) factors to increase the effectiveness of this plan to be useful in providing health and treatment of vulnerable groups in the country.
https://mjms.mums.ac.ir/article_20137_a22d1c0e7b117b3075daa5da29d0df25.pdf
نظام سلامت
تحول سلامت
بهداشت و درمان
آسیب شناسی
تحلیل تم
Health system
health transformation
health
Pathology
theme analysis
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
4395
4407
10.22038/mjms.2022.20155
20155
Research Paper
اثربخشی الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر شفقت به خود در زنان متعارض با طرحوارههای ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد
Efficiency of Therapeutic Model Based on Therapeutic Schema and Compassion-Focused Therapy on the Self-Compassion in Conflicting Women with Early Maladaptive Schemas Related to Disconnection and Rejection Domain
فرناز عمادی فر
farnazemadifar@yahoo.com
1
محمدحسین فلاح یخدانی
fallahyaazd@iauyazd.ac.ir
2
سعید وزیری یزدی
s.vaziri@iauyazd.ac.ir
3
زهرا چابکی نژاد
zahrachabokinejad@gmail.com
4
دانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، یزد، ایران.
دانشیار گروه علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، یزد، ایران.
عضو هیئت علمی، استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، یزد، ایران.
عضو گروه روانشناسی و مشاوره دانشگاه علم و هنر یزد، یزد، ایران.
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر شفقت به خود در زنان متعارض با طرحوارههای ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد انجام گرفت.مواد و روشها: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان متعارض با طرحواره های ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در فصل تابستان 1399 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن با روش نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (15 زن در گروه آزمایش و 15 زن در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت (10 جلسه) را طی دو و نیم ماه دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارض زناشویی (براتی و ثنایی، 1375)؛ پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه (یانگ ، 1998) و پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرمافزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد که الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت بر شفقت به خود زنان متعارض با طرحوارههای ناسازگار اولیه مربوط به حوزه بریدگی و طرد تاثیر دارد (0001/0>p). چنان که این درمان توانسته منجر به افزایش شفقت به خود زنان شود.
Introduction and purpose: The present study was conducted with the purpose of investigating the efficiency of therapeutic model based on therapeutic schema and compassion-focused therapy on the self-compassion in conflicting women with early maladaptive schemas related to disconnection and rejection domain.Material and methods: The present study was quasi-experimental with pretest, posttest and control group design. The statistical population of the present study included conflicting women with early maladaptive schemata related to disconnection and rejection domain who attended consultation centers in the city of Isfahan in the summer of 2020. 30 women were selected through non-random purposive sampling method and they were randomly accommodated into experimental and control groups (15 women in the experimental group and 15 in the control group). The experimental group received therapeutic model intervention based on therapeutic schema and compassion-focused therapy (10 sessions) during two-and-half months. The applied questionnaires in the current study include marital conflict (Barati and Sanaei, 1996), early maladaptive schemas questionnaire (Yang, 1998), self-compassion questionnaire (neff, 2003). The data from the study were analyzed through ANCOVA method via SPSS23 statistical software.Findings : The results showed that the therapeutic model based on therapeutic schema and compassion-focused therapy has effect on the self-compassion in conflicting women with early maladaptive schemas related to disconnection and rejection domain (p<0.0001) such that this therapy led to the increase of the women’s self-compassion.
https://mjms.mums.ac.ir/article_20155_f7dd6f0796e309b7a68a4b635aca902a.pdf
الگوی درمانی بر پایه طرحواره درمانی و درمان متمرکز بر شفقت
شفقت به خود
طرحوارههای ناسازگار اولیه
زنان متعارض
Therapeutic model based on therapeutic schema and compassion-focused therapy
self-compassion
Early maladaptive schemas
conflicting women
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2022.21717
21717
Research Paper
مقایسه تاثیر تمرینات اصلاحی جامع با و بدون آموزش پاسچر بر سندرم متقاطع فوقانی در دانشآموزان دختر
Comparison of the effect of comprehensive corrective exercises with and without posture training on upper cruciate syndrome in female students
هادی میری
hd.miri@aut.ac.ir
1
حسین شاهرخی
2
عباس دوستدار روزبهانی
dostdar_d@yahoo.com
3
فهیمه نصیرزارع
4
استادیار گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
استادیار دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.
استاد دانشگاه علوم وفنون فارابی،تهران،ایران
کارشناس ارشد آسیب ورزشی و حرکات اصلاحی دانشگاه رجا قزوین
مقدمهناهنجاریهای ستون فقرات جزء خطرات پنهان جامعه بخصوص در جامعه دانشآموزی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات اصلاحی جامع با و بدون آموزش پوسچر بر سندرم متقاطع فوقانی بر دختران دانشآموز بوده است که همزمان دارای عارضههای سر به جلو شانه به جلو و کایفوز بوده و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند.روش کارجامعه آماری این تحقیق را کلیه دانشآموزان دختر 15-18 سال مقطع دوم متوسطه تشکیل میدادند، روش نمونهگیری با توجه به محدود بودن جامعه تحقیق بهصورت هدفمند و در دسترس و بهصورت تصادفی به چهار گروه تجربی تقسیم شدند گروه تمرینات اصلاحی جامع همراه با آموزش پاسچر، گروه دوم تمرینات اصلاحی جامع به تنهایی وگروه آموزش پوسچر به تنهایی و گروه کنترل تقسیم شدند گروه تمرینات اصلاحی همراه با آموزش پوسچر به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته به مدت 5 ساعت و گروه تمرینات اصلاحی جامع به تنهایی به مدت 8 هفته 3 جلسه در هفته به مدت سه ساعت تمرینات و تمرینات آموزش پوسچربه تنهایی یک جلسه در هفته به مدت یک ساعت ارائه شد را انجام دادند و گروه کنترل هم به فعالیت روزانه خود پرداخت. غربالگری در مرحله اول با استفاده از تست نیویورک و صفحه شطرنجی صورت گرفت و دانشآموزانی که همزمان دارای عارضه سندرم متقاطع فوقانی بودند انتخاب شدند ودر مرحله دوم با استفاده از خط گونیا متر مخصوص اندازه گیری زاویه لوردوز گردن (زاویه کرانیوورتبرال) و خط کش مخصوص اندازه گیری شانه به جلو و خط کش منعطف برای اندازه گیری زاویه کایفوز قبل و بعد از هشت هفته مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS26 انجام شد و به منظور مقایسه میانگین نمرات پس آزمون از آزمون تحلیل کوواریانس و بررسی تفاوت بین گروهها از آزمون تعقیبی زوجی بونفرنی استفاده شد.نتایج نتایج آماری نشان داداندازه زوایای سر به جلو (زاویه کرانیو ورتبرال) و شانه یه جلوو کایفوز آزمودنی ها به طور معناداری در گروه تجربی کاهش داشت (p≤%5) تمرینات اصلاحی جامع به تنهایی و همراه با آموزش پاسچر و تاثیر معناداری بر کاهش عارضه سندرم متقاطع فوقانی داشته است.نتیجهگیریبا توجه به نتایج مطالعه حاضر، متخصصان میتوانند از این تمرینات در کنار سایر روشهای درمانی برای اصلاح عارضه سندرم متقاطع فوقانی در دانشآموزان استفاده کنند.
Introduction: Spinal deformities are one of the hidden dangers of the society, especially in the student society. The aim of the present research was to investigate the effect of comprehensive corrective exercises with and without posture training on upper cruciate syndrome on female students who had head forward shoulder forward complications and kyphosis at the same time and participated voluntarily in this research.Materials and Methods: The statistical population of this research consisted of all female students aged 15-18 years of the second secondary level, the sampling method was purposeful and available and randomly divided into four experimental groups due to the limitedness of the research population, comprehensive corrective exercises group with pasteur training, The second group of comprehensive corrective exercises alone and the group of posture training alone and the control group were divided into the group of corrective exercises combined with posture training for 8 weeks and 5 sessions per week for 5 hours and the group of comprehensive corrective exercises alone for 8 weeks 3 sessions In a week, they performed exercises and posture training exercises alone, one session per week for one hour, and the control group did their daily activities. In the first stage, the screening was done using the New York test and the checkerboard, and students who had upper cruciate syndrome were selected, and in the second stage, the Goniometer line was used to measure the neck lordosis angle (craniovertebral angle) and a size ruler. Shoulder forward and flexible ruler were used to measure the kyphosis angle before and after eight weeks. Statistical analysis was done using SPSS26 software, and in order to compare the mean scores of the post-test, analysis of covariance test was used and Bonferroni paired post hoc test was used to check the difference between groups.Results: The statistical results showed that the head forward angles (craniovertebral angle) and the front shoulder and kyphosis of the subjects were significantly reduced in the experimental group (p ≤ 5%) comprehensive corrective exercises alone and together with pasteur training and had a significant effect on the reduction of complications. He had upper cruciate syndrome.Conclusion: According to the results of the present study, experts can use these exercises along with other treatment methods to correct the complication of upper cruciate syndrome in students.
https://mjms.mums.ac.ir/article_21717_f3c71aa07ccba08f717599abf451d277.pdf
سندرم متقاطع فوقانی
تمرینات اصلاحی جامع
آموزش پوسچر
دختران دانشآموز
upper cruciate syndrome
comprehensive corrective exercises
posture training
Female Students
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
4369
4381
10.22038/mjms.2022.21805
21805
Research Paper
مدل یابی روابط بین خشم با تعهد زناشویی و با میانجیگری نیازهای بنیادی روانشناختی در زنان شاغل
Modeling Relationships between Anger and Marital Commitment Mediated by Basic Psychological Needs in Working Women
آناهیتا مهشیدی
anahitamahshidi22@yahoo.com
1
رمضان حسن زاده
drhasanzadeh@yahoo.com
2
جوانشیر اسدی
javnshirasadi00@yahoo.com
3
دانشجوی دکتری ،گروه روانشناسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاداسلامی، گرگان، ایران
استاد گروه روانشناسی، واحد ساری، دانشگاه آزاداسلامی، ساری، ایران (نویسنده مسئول)
استادیار گروه روانشناسی، واحد گرگان، دانشگاه آزاد اسلامی، گرگان، ایران
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط بین خشم با تعهد زناشویی و با میانجیگری نیازهای بنیادی روانشناختی در زنان شاغل انجام شده است.روش کار: جامعه آماری کلیه زنان شاغل در دستگاههای اجرایی استان گلستان بود و حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان 380 نفر که با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل، پرسشنامه های تعهد زناشویی آدامز و جونز، پرسشنامه پرخاشگری AGQ و پرسشنامه نیازهای بنیادی روانشناختی میباشد که تمامیابزار دارای پایایی و روایی هستند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار 23Amos استفاده شده است.نتایج: یافتهها نشان داد خشم با تعهد زناشویی رابطه مستقیم ندارد و با میانجیگری نیازهای بنیادی روانشناختی در زنان شاغل دستگاههای اجرایی استان گلستان رابطه منفی و معناداری دارد.نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت خشم از برانگیخته شدن نیازهای بنیادین روانشناختی حاصل میشود فلذا در صورتی که محیط مستعد بروز خشم باشد میتواند در کاهش میزان تعهد زناشویی تأثیرگذارد. ارائه آموزش خودکنترلی و توان افزایی و تاب آوری اجتماعی در جوامع در جهت بهبود شرایط اجتماعی وهمچنین انجام پژوهشهایی مبتنی بر اثربخشی آموزش کنترل خشم، مهارتهای ارتباطی و نیازهای بنیادین روانشناختی با گروههای مختلف پیشنهاد میگردد.
This study tends to model the relationships between anger and marital commitment mediated by basic psychological needs of working women. The statistical population included all women working in the administrative organizations of Golestan province and the sample size was set at 380 using the Krejcie-Morgan table, who were selected by voluntary sampling method. Data collection instryments include Adams and Jones Marital Commitment Questionnaires, AGQ Aggression Questionnaire, and Basic Psychological Needs Questionnaire, all of which have reliability and validity. Amos23 software was used to analyze the data. The findings showed no direct relationship between anger and marital commitment, while there was a negative and significant relationship mediated by basic psychological needs in working women of Golestan province. Therefore, it can be concluded that anger is the result of stimulation of basic psychological needs; thus, if the environment is prone to anger, it can reduce the level of marital commitment. It is recommended to provide self-control training, empowerment and social resilience in societies in order to improve social conditions and to conduct research based on effectiveness of anger management training, communication skills and basic psychological needs with different groups.
https://mjms.mums.ac.ir/article_21805_3ad844d84450f6f162aa06afd8a4ce9d.pdf
تعهد زناشویی
خشم
نیازهای بنیادی روانشناختی
Marital commitment
Anger
Basic psychological needs
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2022.21732
21732
Research Paper
تأثیر تمرینات هوازی بر سلامت روان زنان یائسه غیر ورزشکار
The effect of aerobic exercise on the mental health of non-athlete postmenopausal women
حسن عبدی
habdi1978@gmail.com
1
سیاوش خداپرست
2
وحید بخشعلی پور
3
لیدا غوره دان
lida.ghoredan1980@gmail.com
4
رقیه عبدی پور ایزدی
5
استادیار، گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، واحد شاهرود، دانشگاه آزاد اسلامی، شاهرود، ایران
استادیار، گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، واحد لاهیجان، دانشگاه آزاد اسلامی، لاهیجان، ایران (نویسنده مسئول)
گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی، آموزشکده فنی و حرفهای سما سیاهکل، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان، سیاهکل، ایران
دکترای فیزیولوژی ورزشی، معلم آموزشوپرورش ناحیه یک، کرمانشاه، ایران
کارشناسی ارشد، مهندسی نرمافزار
مقدمه: تحقیقات نشان داده است که فعالیت بدنی به یک مداخله محبوب برای کمک به زنان یائسه تبدیل شده است. مطالعه حاضر باهدف تأثیر یک دوره تمرین هوازی بر سلامت روان زنان یائسه غیر ورزشکار بود.روش کار: این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری این پژوهش را زنان یائسه غیرفعال مراجعهکننده به باشگاههای ورزشی شهرستان لاهیجان تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از زنان یائسه بودند که در شش ماه اخیر سال 1400 بهصورت دردسترس انتخاب شدند. برنامة تمرین آزمودنیها 8 هفته دویدن (هفتهای سه جلسه) در یک زمانبدی 50 دقیقهای بود. ابزار تحقیق پرسشنامه 28 سؤالی سلامت عمومی GHQ)) بود. دادهها با استفاده از آزمون t مستقل و t وابسته تجزیهوتحلیل شدند.نتایج: یافتهها نشان داد که بین پیشآزمون و پسآزمون نمره مؤلفههای سلامت روان گروه تجربی تفاوت معنیداری وجود داشت ولی در گروه کنترل معنادار نبود. همچنین بین پسآزمون گروههای کنترل و تجربی تفاوت معنیداری وجود داشت.نتیجهگیری: به نظر میرسد که یک دوره تمرین هوازی از نوع منتخب منجر به بهبود و ارتقای سطح سلامت روانی زنان یائسه غیر ورزشکارمی شود.
Introduction: Research has shown that physical activity has become a popular intervention to help postmenopausal women. The purpose of this study was the effect of an aerobic exercise course on the mental health of non-athlete postmenopausal women.Methods: This research was semi-experimental. The statistical population of this research was composed of inactive postmenopausal women referring to sports clubs in Lahijan city. The research sample included 40 postmenopausal women who were selected in the last six months of 1400. The training program of the subjects was 8 weeks of running (three sessions a week) in a 50-minute schedule. The research tool was the 28-question general health questionnaire (GHQ). Data were analyzed using independent t-test and dependent t-test.Results: The findings showed that there was a significant difference between the pre-test and post-test scores of the mental health components of the experimental group, and it was not significant in the control group. Also, there was a significant difference between the post-test of the control and experimental groups.Conclusion: It seems that a selected type of aerobic training leads to the improvement and improvement of the mental health level of non-athlete postmenopausal women.
https://mjms.mums.ac.ir/article_21732_b9365cd7fc5ca6c727e1e4826e27a72d.pdf
تمرین هوازی
سلامت روانی
زنان یائسه
غیر ورزشکار
aerobic exercise
Mental health
Postmenopausal women
Non-Athletes
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
3034
3046
10.22038/mjms.2021.18712
18712
Research Paper
پیشبینی گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر بر اساس سبکهای فرزندپروری و سبک زندگی سلامت
Predicting the Adolescents’ Tendency to High-Risk Behaviors According to Parenting Style and Healthy Life Style
عباداله عباسی
e.abbasi50@yahoo.com
1
علیرضا رجایی
rajaei.45@yahoo.com
2
محمد حسین بیاضی
bayazi123@gmail.com
3
حمید جعفریان یسار
jafarian2537@gmail.com
4
دانشجوی دکتری روانشناسی سلامت، گروه روانشناسی، واحد تربت جام، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت جام، ایران.
دانشیار، گروه روانشناسی، واحد تربت جام، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت جام، ایران. (نویسنده مسول)
استادیار، گروه روانشناسی، واحد تربت جام، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت جام، ایران.
استادیار، گروه روانشناسی، واحد تربت جام، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت جام، ایران.
مقدمه و هدف: به بیان اکثر روانشناسان و محققان حوزه رفتارشناسی دوره نوجوانی دورهای حساس و بسیار حیاتی است. هرگونه کوتاهی در تربیت نوجوانان در این دوره، لطمات جبرانناپذیری را به بار خواهد آورد. هدف این مطالعه پیشبینی گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر بر اساس سبکهای فرزندپروری و سبک زندگی سلامت بود.روش کار: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهر قم در سال تحصیلی 99-1398 بود. نمونه این پژوهش شامل تعداد 252 دانشآموز بود که به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان (محمدزاده و احمدی، 1392)، سبک فرزندپروری نوجوانان (نقاشان، 1358) و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (واکر و همکاران، 1987) بود. تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از این پژوهش با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه صورت گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد که بین خطرپذیری نوجوانان با دو بعد سبک فرزندپروری (کنترل، محبت) و سه بعد سبک زندگی (رشد معنوی، مسئولیتپذیری سلامت و ورزش و فعالیت فیزیکی) رابطه معناداری وجود داشته (001≥p) و بین خطرپذیری نوجوانان با سه بعد سبک زندگی (روابط بینفردی، مدیریت استرس و تغذیه)؛ رابطه معناداری وجود ندارد (05/0≤p). همچنین بر اساس ضریب تعیین به دست آمده؛ سبکهای فرزندپروری و سبک زندگی سلامت در نوجوانان قادرند به میزان 30 درصد از تغییرات خطرپذیری نوجوانان را تبیین کنند. همچنین بر اساس ضرایب بتای به دست آمده؛ سبک زندگی سلامت تأثیر بیشتری نسبت به سبک فرزندپروری در بروز خطرپذیری نوجوانان دارند.نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که اثر سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در نوجوانان بیشتر از سبک فرزندپروری در نوجوانان است. بنابراین برنامهریزان آموزشی و تربیتی باید به سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت نوجوانان توجه کافی داشته باشند.
Introduction and purpose: According to most of the psychologists and researchers in the field of ethology, adolescence is a very sensitive and critical period. Any kind of negligence in educating the adolescents in this period can bring about irrecoverable damages. The purpose of the present study was to predict the adolescents’ tendency to high-risk behaviors according to parenting style and healthy life style.Methodology: The research method was descriptive in correlational type. The statistical population included the secondary high school students in the city of Qom in academic year 2019-20. The research sample included 252 students who were selected through clustered random sampling method. The applied instruments included the adolescents’ risk (Mohammadzade and Ahmadi, 2013), adolescents’ parenting style (Naghashan, 1979) and health promoting life style (Walker et.al, 1987). the data analysis was conducted through Pearson correlation and multiple regression methods.Findings: The results showed that there is a significant relationship between parenting style (control, affection) and three aspects of life style (spiritual growth, health accountability, and exercise and physical activity) and there is no significant relationship between the adolescents’ risk and three aspects of life style (interpersonal relationship, stress management and nutrition). Moreover, according to the calculated coefficient of determination, parenting styles and healthy life style in adolescents can explain 30% of the changes in their risk. Furthermore, according to the calculated Beta coefficient, healthy life style has more effect on the emergence of adolescents’ risk than the parenting style.Conclusion: The findings of the present study showed that the effect of health promoting life style in the adolescents is more than that of the parenting style in them. Therefore, educational and training planners should sufficiently attend to the adolescents’ health promoting life style.
https://mjms.mums.ac.ir/article_18712_b132d42263252a30275bc58797a1a90f.pdf
خطرپذیری نوجوانان
سبک فرزندپروری
سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت
Adolescents’ risk
Parenting style
health promoting life style
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
3048
3059
10.22038/mjms.2021.19625
19625
Research Paper
اثربخشی آموزش گروهی ذهنآگاهی بر اضطراب و افسردگی مبتلایان به اختلال نارضایتی جنسیتی
Efficacy of Training Group Mindfulness on the Anxiety and Depression of the People with Gender Dysphoria Disorder
فرزین امینی
farzinamini12@gmail.com
1
خسرو رمضانی
kh.ramezani@iauyasooj.ac.ir
2
علیرضا ماردپور
ali.mard@yahoo.com
3
دانشجوی دکترای روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج، یاسوج، ایران.
استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج، یاسوج، ایران(نویسنده مسئول).
استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یاسوج، یاسوج، ایران
مقدمه: اختلال نارضایتی جنسیتی به دلیل شرایط اجتماعی جوامع، معمولاً برای افراد آسیبهای روانشناختی ایجاد میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی ذهنآگاهی بر اضطراب و افسردگی مبتلایان به اختلال نارضایتی جنسیتی انجام گرفت.روش کار: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مردان و زنان مبتلا به اختلال هویت جنسی مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شیراز در سال 98-1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 فرد با روش نمونهگیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش مداخله آموزش گروهی ذهنآگاهی (8 جلسه) را طی دو ماه دریافت نمودند. پرسشنامههای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب (AQ) و پرسشنامه افسردگی (DQ) بود. دادهها به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: نتایج نشان داد که آموزش گروهی ذهنآگاهی بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به اختلال نارضایتی جنسیتی تاثیر دارد (0001/0>p). چنان که این آموزش گروهی توانسته منجر به کاهش اضطراب (61/0) و افسردگی (49/0) این افراد شود.نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گرفت که آموزش ذهنآگاهی با بهرهگیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه میتواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به اختلال نارضایتی جنسیتی مورد استفاده گیرد.
Introduction: Gender dysphoria disorder usually causes psychological damages due to social conditions of the societies. The present study was conducted with the aim of investigating the efficacy of training group mindfulness on the anxiety and depression of the people with gender dysphoria disorder. Methods: The present study was quasi-experimental with pretest, posttest, control-group and three-month follow-up stage design. The statistical population of the present study included all men and women with gender dysphoria disorder who referred to the organization of wellbeing in the city of Shiraz in 2018-19. 30 people with sexual dissatisfaction were selected through non-random convenient sampling method and they were randomly accommodated into experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group received the intervention of training group mindfulness (eight sessions) during two months. The applied questionnaires in this study included anxiety questionnaire (AQ) and depression questionnaire (DQ). The data were analyzed through repeated measurement ANOVA method.Results: The results showed that training group mindfulness has effect on the anxiety and depression of the people with gender dysphoria disorder (p<0.0001) as this kind of training led to the decrease of anxiety (0.61) and depression (0.49) in these people.Conclusion: According to the findings of the present study it can be concluded that training mindfulness can be used as an efficient method to decrease anxiety and depression in the people with gender dysphoria disorder through employing techniques such as thoughts, emotions and mindful behavior.
https://mjms.mums.ac.ir/article_19625_0ec7220cbac1fe558901d426dfa77f60.pdf
Gender dysphoria disorder
Depression
anxiety and training group mindfulness
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2022.60513.3537
20544
Research Paper
طراحی مدل پرخاشگری رابطه ای و آشکار کودکان بر اساس: استرس فرزندپروری و خوداثرمندی والدینی مادران با میانجیگری الگوهای ارتباطی خانواده
Designing a model of relational and overt aggression in children based on: parenting stress and maternal parental self-efficacy mediated by family communication patterns
پدیده امیرسیافی
psa1362@yahoo.com
1
فیروزه زنگنه
psa136@yahoo.com
2
ذبیح پیرانی
psa13@yahoo.com
3
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک
دانشگاه ازاد اسلامی واحد اراک
هدف این پژوهش طراحی مدل پرخاشگری رابطه ای و آشکار کودکان بر اساس: استرس فرزندپروری و خوداثرمندی والدینی مادران با میانجیگری الگوهای ارتباطی خانواده بود. شرکتکنندگان ۵۴۰ نفر (۲۷۵ پسر و ۲۶۵ دختر) از دانش آموزان ۹ تا ۱۱ ساله مدارس ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به همراه مادرانشان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های پرخاشگری رابطه ای و آشکار کودکان پیش دبستانی، استرس فرزندپروری (PSI-SF)، خوداثرمندی والدینی دومکا (PSAM)، الگوهای ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک پاسخ دادند. جهت تجزیهوتحلیل آماری دادهها از نرمافزار Spss نسخه 26، نرمافزار Amos نسخه 24 و نیز نرمافزار R نسخه 4.0.2 استفاده شد. یافته ها بیانگر برازش مناسب داده های گردآوری شده با مدل طراحی شده بود. استرس فرزندپروری در پرخاشگری رابطهای و آشکار کودکان نقش معنیداری دارد ( 5.59Z=). استرس فرزندپروری اثر مستقیم (60/0-) معنیداری بر الگوهای ارتباطی خانواده دارد. خوداثرمندی والدینی نقش مستقیمی در الگوهای ارتباطی خانواده ندارد (1.53Z=). متغیر خود اثرمندی والدینی با میزان اثر 04/0 نقش معنیداری بر متغیر پرخاشگری رابطهای و آشکار کودکان ندارد. الگوهای ارتباطی خانواده نقش مستقیمی در ارتباط با متغیر پرخاشگری رابطهای و آشکار کودکان دارد. استرس فرزندپروری از طریق الگوهای ارتباطی خانواده (0.05P< و 1.96Z=) بر متغیر پرخاشگری رابطه ای و آشکار نقش معنیداری دارد. خوداثرمندی از طریق الگوهای ارتباطی در پرخاشگری رابطه و آشکار نقش معنیداری ندارد (0.05P>). یافته های پژوهش حاضر گامی در جهت تدوین مدل های نظری پیش بین برای پرخاشگری رابطه ای و آشکار کودکان محسوب می شود.
The aim of this study was to design a model of relational and overt aggression in children based on: parenting stress and maternal parental self-efficacy mediated by family communication patterns. Participants were 540 people (275 boys and 265 girls) from 9 to 11 year old primary school students in Tehran in the academic year 1400-1399 with their mothers who participated in the study by available sampling method. Participants answered questionnaires of relational and overt aggression in preschool children, parenting stress, Domka parental self-efficacy, Ritchie and Fitzpatrick family communication patterns. Spss software version 26, Amos software-24 and R software were used for statistical analysis of the data. The findings indicated a good fit of the collected data with the designed model. Parenting stress has a significant role in the relationship and overt aggression of children. Parenting stress has a significant direct effect on family communication patterns. Parental self-efficacy does not play a direct role in family communication patterns. The variable of parental self-efficacy with the effect of 0.04 has no significant role on the variable of aggression and overt in children. Family communication patterns play a direct role in relation to the explicit relationship variable of children. Parenting stress through family communication patterns has a significant role on the relational and overt aggression variable. Self-efficacy through communication patterns does not play a significant role in relationship and overt aggression. The findings of the present study are a step towards developing predictive theoretical models for relational and overt aggression in children.
https://mjms.mums.ac.ir/article_20544_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
پرخاشگری رابطه ای و آشکار
استرس فرزندپروری
خوداثرمندی والدینی
الگوهای ارتباطی خانواده
Relational and overt aggression
Parenting stress
Parental Self-Efficacy
Family communication patterns
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
3070
3083
10.22038/mjms.2021.19603
19603
Research Paper
بررسی رابطه بین بهره هوشی با سبک های یادگیری
Investigating the relationship between IQ and learning styles
حجت اله میاندهی رودسری
hj192@yahoo.com
1
زهره شکیبایی
shakibaei.z@gmail.com
2
علی خلخالی
khalkhali_ali@yahoo.com
3
گروه مدیریت آموزشی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران
گروه مدیریت آموزشی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران
گروه مدیریت آموزشی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران
در این پژوهش رابطه بین بهره هوشی با سبک های یادگیری بررسی شد و برای این منظور، راهکارهای شخصی سازی آموزش بوسیله شناسایی ارتباطات ناشناخته و مبهم بین داده های ایجاد شده مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش برای پیدا کردن این ارتباط از یکی از روشهای داده کاوی به نام کاوش قوانین انجمنی[1] استفاده شده است. در این پژوهش بوسیله طراحی سایت و پیاده سازی آن در مدارس پایگاه کلان داده ای ایجاد و روابط مبهم میان ویژگیهای جمعیت شناختی نظیر جنسیت، استعداد کاری و بهره هوشی، نتایج و علایق تحصیلی با سبک های یادگیری کشف گردید که در نهایت از این طریق برای شخصی سازی یادگیری دانش آموزان راه کارهایی تبیین گردیده است. نوآوری این روش نسبت به روش های دیگر جنبه دینامیک و پویا بودن آن است. با اجرای سامانه داده پردازی دانش آموزان می توانیم در زمانهای مختلف از ایتدای تحصیل تا انتهای آن بطور کامل فعالیت های دانش آموزان را رصد نمود. در این پژوهش سه ماژول برای نمونه انتخاب شده بود و هدف اثبات کاربست کلان داده ها در یادگیری دانش آموزان بوده است. [1]Association Rule Mining
https://mjms.mums.ac.ir/article_19603_836d34bdf2c9cb8a544fdc5620718195.pdf
بهره هوشی
سبک یادگیری
نتایج تحصیلی
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2021-08-23
61
5
3410
3422
10.22038/mjms.2021.19901
19901
Research Paper
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر قدرت ایگو، خلق و خو و افکار خودکشی در بین دختران اقدام کننده به خودکشی استان ایلام
The effectiveness of life skills training on ego strength, mood and suicidal ideation among girls attempting suicide in Ilam province
شهریار مهردادی
mehrdadi412@yahoo.com
1
فریبا حسنی
hasani2123@yahoo.com
2
فرناز کشاورزی ارشدی
arshadi2021@yahoo.com
3
مهدیه صالحی
salehi2220@yahoo.com
4
مژگان سپاه منصور
sepahmansoor4121@yahoo.com
5
دانش آموخته دکتری روانشناسی عمومی از دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکز
دکتر فریبا حسنی عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
فرناز کشاورزی ارشدی عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی وحد تهران مرکز
عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی وحد تهران مرکز
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی بر قدرت ایگو، خلق و خو و افکار خودکشی در بین دختران اقدام کننده به خودکشی در استان ایلام بود. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیشآزمون–پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بوده و جامعه آماری مطالعه شامل کلیه دختران 18 تا 24 سال استان ایلام که در سال 98-1397 اقدام به خودکشی کرده و به مراکز درمانی علوم پزشکی استان ایلام مراجعه کرده اند، که تعداد 40 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت همتاسازی (براساس سن، تحصیلات و وضعیت تأهل) در گروههای آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین گردیده است. ابزار مورد استفاده مقیاس خلق و خو (کلنینجر و همکاران، 1994) مقیاس قدرت ایگو(بارون، 1995)، سنجش افکار خودکشی(پرسشنامه افکار خودکشی بک، 1961) می باشد. داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر افکار خودکشی ، خلق و خو و قدرت ایگو در مرحله پس آزمون و پیگیری در بین دختران اقدام کننده به خودکشی استان ایلام می باشد. به طوریکه، آموزش مهارتهای زندگی باعث کاهش افکار خودکشی و افزایش خلق و خو و قدرت ایگو در بین دختران نمونه پژوهش اقدام کننده به خودکشی استان ایلام شده و تاثیر آن در طول زمان حفظ می شود
The aim of this study was to determine the effectiveness of life skills training on ego strength, mood and suicidal ideation among girls who attempt suicide in Ilam province. The research method is quasi-experimental and pre-test-post-test design with control and follow-up group and the statistical population of the study includes all girls aged 18 to 24 years in Ilam province who committed suicide in 1397-98 and went to medical centers. Medical sciences of Ilam province have been referred, in which 40 people were purposefully selected as a sample and replaced by experiments (based on age, education and marital status) in experimental (20 people) and control (20 people) groups. Is. The instruments used are the Mood Scale (Kellinger et al., 1994), the Ego Power Scale (Baron, 1995), and the Suicide Thought Survey (Beck Suicide Thought Questionnaire, 1961). Data were analyzed by repeated measures analysis of variance. The results indicate the effectiveness of life skills training on suicidal ideation, mood and ego strength in the post-test and follow-up phase among girls who attempt suicide in Ilam province. Thus, life skills training reduces suicidal ideation and increases temperament and ego strength among girls in suicide research in Ilam province and its effect is maintained over time.
https://mjms.mums.ac.ir/article_19901_b24cf9baeea3f024025ddd9dc9136592.pdf
مهارتهای زندگی
قدرت ایگو
خلق و خو
افکار خودکشی
استان ایلام
Life Skills
ego power
Mood
Suicidal thoughts
Ilam province
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
3868
3876
10.22038/mjms.2021.20170
20170
Research Paper
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی
The effectiveness of cognitive behavioral therapy on quality of life in schizophrenic patients
زهرا محمدی
zahramohammadi@gmail.com
1
جواد خاعتبری
javadkhalaatbari@gmail.com
2
شهربانو قهاری
shahrbanooghahari@gmail.com
3
محمد زارع نژاد
zarenezhad70@gmail.com
4
ناهید محمودی
nahidmahmoodi@gmail.com
5
نوید کلانی
navidkalani@ymail.com
6
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، لرستان، ایران.
دانشیارگروه روانشناسی. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، تنکابن، ایران.
استادیارگروه بهداشت روان دانشگاه علوم پزشکی ایران، دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان. انستیتو روان پزشکی تهران، ایران.
پزشک قانونی، دکترای تخصصی پژوهش، عضو مرکز تحقیقات پزشکی قانونی، سازمان پزشکی قانونی تهران ، تهران، ایران.
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده علوم پزشکی آبادان، آبادان، ایران.
مرکز تحقیقات مولفه های اجتماعی نظام سلامت، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.
مقدمه:روش درمانی – شناختی- رفتاری همواره بعنوان روشی موثر در جهت ارتقاء کیفیت زندگی و آموزش بیماران برای کاهش اختلالات روانی مورد استفاده قرار گرفته است. لذا هدف از این مطالعه بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی می باشد.روش کار: در این مطالعه روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با گروه آزمایشی و گروه کنترل بود. جامعه آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مزمن در مراکز نگهداری شهرستان کرج در سال 1394 بودند. از این مراکز دو مرکز به صورت تصادفی انتخاب شدند و از بین بیماران واجد معیارهای ورود به مطالعه، 30 نفر به روش تصادفی انتخاب و در دو گروه ازمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. گروه ازمایشی از 8 جلسه مداخله شناختی رفتاری برخوردار بودند، ولی در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. دو گروه در مرحله پایه و پیگیری پرسشنامه ی کیفیت زندگی مراجع ویسکانسین را تکمیل کردند.داده های این مطالعه با روش آنالیز چند متغیره واریانس (MANOVA) و با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل گردید.نتایج: نتایج بدست آمده بیانگر آن است که درمان شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی تاثیر ندارد. (P>0.05).نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از آن است که درمان شناختی رفتاری در بهبود کیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنی تاثیری ندارد.
Background and aims: Cognitive-behavioral therapy has been known as an effective psyco-educational method for improving the quality of life and reducing mental health disorders among patients. The aim of this study was to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy in quality of life in schizophrenic patients.Materials and Methods: The population of this quasi-experimental study with the control group included all patients afflicted with chronic schizophrenia who were residual in Karaj care centers in 1394.Among these centers two were randomly selected. Then, among patients who met inclusion criteria, thirty were randomly selected and replaced in two groups; fifteen in experimental group and fifteen in control group. The experimental group received 8 sessions of cognitive-behavioral intervention but control group remained on the waiting list. Both groups completed Wisconsin Quality of Life Index (W-QLI), Client Questionnaire, at baseline and follow-up. Data were analyzed using multivariate analysis of variance (MANOVA) and by SPSS- 22.Results: The findings suggest that cognitive-behavioral therapy does not affect the quality of life in schizophrenic patients (P< 0.05).Conclusion: Cognitive-behavioral therapy is ineffective in improving the quality of life in schizophrenic patients.
https://mjms.mums.ac.ir/article_20170_ff6473647eea94fc0903d32be06b2a5a.pdf
درمان شناختی رفتاری
کیفیت زندگی
اسکیزوفرنی
Cognitive behavior therapy
Quality of life
Schizophrenia patients
Group therapy
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2022.60576.3540
21680
Research Paper
اثربخشی درمان چندسطحی فلدمن بر بخشودگی فردی و بین فردی، تعهد و صمیمیت زناشویی در زوجین با دلزدگی زناشویی
The effectiveness of Feldman multilevel therapy on individual and interpersonal forgiveness, marital commitment and intimacy in couples with marital boredom
سهیلا شمس پور
soheila.shamspour@gmail.com
1
حسن حیدری
heidarihassan@yahoo.com
2
فیروزه زنگنه
psa136@yahoo.com
3
حسین داوودی
davodi.h@yahoo.com
4
دانشجوی دکتری مشاوره، گروه مشاوره روانشناسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران
دانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی، دپارتمان روانشناسی و مشاوره، واحد خمین، دانشگاه آزاد اسلامی، خمین، ایران
استادیار، دانشکده علوم انسانی، دپارتمان روانشناسی و مشاوره، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران
استادیارگروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی، دپارتمان روانشناسی و مشاوره، واحد خمین، دانشگاه آزاد اسلامی، خمین، ایران
مقدمه: یکی از مهمترین ابعاد زندگی هر فردی، زندگی زناشویی است. دلزدگی زناشویی به عنوان یکی از مهمترین پیامدهای وجود تعارضات جدی در خانواده شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی چندسطحی فلدمن بر تعهد و صمیمیت زناشویی و بخشودگی فردی و میان فردی در زوجین با دلزدگی زناشویی بود.روش: 30 زوج مراجعه کننده به مرکز مشاوره بیمارستان ابن سینای مشهد، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، به صورت تصادفی و با در نظر گرفتن ملاکهای ورود به پژوهش، در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسشنامههای تعهد زناشویی، صمیمت زناشویی و بخشودگی بین فردی در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون بر روی اعضای نمونه اجرا شد. اعضای گروه آزمایش ده جلسه زوج درمانی چندسطحی فلدمن دریافت کردند و در این مدت هیچگونه مداخلهای برای اعضای گروه گواه صورت نگرفت. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه و در سطح 05/0 مورد تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: نتایج بدست آمده از تحلیل دادهها نشان داد که میانگین تعهد و صمیمیت زناشویی و بخشودگی فردی و بین فردی در اعضای گروه آزمایش در مقایسه با اعضای گروه گواه تفاوت معناداری داشته است (001/0>P).نتیجهگیری: این یافتهها بیانگر اهمیت توجه به مؤلفه های درمان چندسطحی در بهبود کارکردهای هیجانی و شناختی زوجین دارای دلزدگی زناشویی می باشد.
Introduction: One of the most important aspects of every person's life is married life. Marital boredom is known as one of the most important consequences of serious conflicts in the family. The aim of this study was to investigate the effectiveness of Feldman multilevel couple therapy on marital commitment and intimacy and individual and interpersonal forgiveness in couples with marital boredom.Method: Thirty couples referred to the counseling center of Ibn Sina Hospital in Mashhad, using purposive sampling method, were randomly divided into experimental and control groups, taking into account the inclusion criteria. Questionnaires of marital commitment, marital intimacy and interpersonal forgiveness were administered to the sample members in two stages of pre-test and post-test. The experimental group received ten sessions of Feldman multilevel couples therapy, during which time no intervention was performed for the control group. Data were analyzed using one-way analysis of covariance at the level of 0.05.Results: The results of data analysis showed that the mean of marital commitment and intimacy and individual and interpersonal forgiveness in the experimental group members were significantly different compared to the control group members (P <0.001).Conclusion: These findings indicate the importance of paying attention to the components of multilevel therapy in improving the emotional and cognitive functions of couples with marital boredom.
https://mjms.mums.ac.ir/article_21680_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
دلزدگی زناشویی
صمیمیت زناشویی
تعهد زناشویی
بخشودگی فردی و میان فردی
marital boredom
Marital Intimacy
Marital commitment
individual and interpersonal forgiveness
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
3102
3115
10.22038/mjms.2021.22380
22380
Research Paper
اثربخشی طرحوارهدرمانی بر تنظیم هیجانی، نگرانی و اضطراب دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز
The effectiveness of schema therapy on emotional regulation, worry and anxiety of female students of Shahid Chamran University of Ahvaz
زهرا درگاهی
zahra.dargahi74@gmail.com
1
مینا محمودی تبار
mina.tabar73@gmail.com
2
رضا دیناروند
www.rezadinarvand1997@gmail.com
3
اشکان عالی محمدی
alimohammadi.ashkan@gmail.com
4
فاطمه شمس
misliyan4@gmail.com
5
مریم صادقی
maryamsadeghi726@gmail.com
6
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، واحد ایذه، دانشگاه آزاد اسلامی، ایذه، ایران (نویسنده مسئول)
کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، واحد ایذه، دانشگاه آزاد اسلامی، ایذه، ایران.
کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران
مقدمه: هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحوارهدرمانی بر تنظیم هیجانی، نگرانی و اضطراب دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود.روش کار: جامعه آماری در تحقیق حاضر کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که تعداد آنها 9000 نفر بوده است. از میان دانشجویانی که کمترین نمـرات را در پرسشنامههای تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001)، پرسشنامه نگرانی پن استت زینبارگ و بارلو (1990) و مقیاس اضطراب از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس لابیوند (1995) کسب نمودند به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 60 نفر انتخاب و به دوگروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گمارده شدند. در این پژوهش از روش تحقیق نیمهآزمایشی طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه گواه استفاده شد. مداخلهی آموزشی (طرحوارهدرمانی در 9 جلسه یک ساعته) برای گروه آزمون اجرا شد. در پایان مداخله هر دو گروه پرسشنامههای تنظیم هیجانی، نگرانی و اضطراب را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس و با رعایت پیش فرضها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج: یافتهها نشان داد که طرحوارهدرمانی بر تنظیم هیجانی، نگرانی و اضطراب دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز با p تاثیر دارد.نتیجه گیری: براساس نتایج برای تنظیم هیجانی و کاهش نگرانی و اضطراب دانشجویان دختر از روش طرحوارهدرمانی استفاده شود.
Introduction: The aim of this study was the effectiveness of schema therapy on emotional regulation, worry and anxiety of female students of Shahid Chamran University of Ahvaz.Methods: The statistical population in the present study was all female students of Shahid Chamran University of Ahvaz which were about 9000 students. Among the students who received the lowest scores in the Garnefski et al.'s (2001) Emotional Regulation Questionnaire, the Penn State Zinbarg & Barlow (1990) Worry Questionnaire, and the Anxiety Scale in the Lovibond & Lovibond Depression, Anxiety, and Stress scale (1995), 60 people were selected and assigned to experimental group (30 people) and control group (30 people) by simple random sampling. In this study, the semi-experimental research method of pre-test, post-test design with control group was used. Therapeutic intervention (Schema therapy in 9 sessions- each session was an hour) was performed for the experimental group. At the end of the intervention, both groups completed the Penn state, Depression, anxiety and stress and Emotional regulation questionnaires. Data were analyzed using analysis of covariance and homogeneity of variance.Results: Findings showed that schema therapy has a positive effect on emotional regulation, worry and anxiety on female students of Shahid Chamran University of Ahvaz with p≤0/05.Conclusion: Based on the results, schema-therapy method should be used to regulate emotions and reduce anxiety and anxiety of female students.
https://mjms.mums.ac.ir/article_22380_658dd47284d66c16e8103e96661b936f.pdf
طرحوارهدرمانی
تنظیم هیجانی
نگرانی
اضطراب
Schema therapy
Emotional regulation
Worry
Anxiety
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
3435
3454
10.22038/mjms.2021.19973
19973
Research Paper
نقش انکوباتورهای دانشگاهی بر خودکارآمدی کارآفرینی در دانشگاه های نسل سوم به منظور ارائه مدل (مطالعه موردی: دانشگاههای استان مازندران)
The role of university incubators on entrepreneurial self-efficacy in third generation universities in order to present a model (Case study: Universities of Mazandaran province)
مریم یساری
farinam86@gmail.com
1
سیده زهرا حسینی درونکلایی
s.zahra.hoseini61@gmail.com
2
فاطمه طاهری
3
گروه مدیریت آموزشی ، واحد بابل ، دانشگاه آزاد اسلامی ، بابل ، ایران
نویسنده مسئول و مسئول مکاتبات ، استادیار گروه مدیریت آموزشی ، واحد بابل ، دانشگاه آزاد اسلامی ، بابل ، ایران
استادیار گروه مدیریت آموزشی ، واحد بابل ، دانشگاه آزاد اسلامی ، بابل ، ایران
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای تبیین نقش انکوباتورهای دانشگاهی بر خودکارآمدی کارآفرینی در دانشگاههای استان مازندران (نسل سوم) است. روش پژوهش، آمیخته (کیفی و کمی) با طرح اکتشافی در رویکرد کیفی، از روش دلفی و در رویکرد کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری آن را در بخش کیفی، متخصصان، خبرگان و صاحبنظران حوزه کارآفرینی دانشگاهی و انکوباتورهای دانشگاهی در مازندارن به تعداد 20 نفر و در بخش کمی، کارکنان شرکتهای فعال در مراکز رشد در دانشگاههای استان مازندران به تعداد 681 نفر تشکیل میدادند که در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 10 نفر و در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران تعداد 246 نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای براساس نوع دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. . جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد: انکوباتورهای دانشگاهی دارای 3 بعد «آموزشی، ساختاری و راهبردی» و 8 مولفه «مدیریت و منابع انسانی، مدیریت دانش، زیرساختها، ساختار سازمانی، سازماندهی، استراتژی دانشگاه، خدمات و حمایتها و بینالمللی سازی» است که بعد راهبردی با بارعاملی 965/0 دارای رتبه اول و بعد ساختاری با بارعاملی 735/0 دارای رتبه آخر است. خودکارآمدی کارآفرینی دارای 7 بعد «خلاقیت، برنامهریزی، توسعه منابع انسانی، مدیریت ابهام، تفکر انتقادی، تعیین اهداف، ریسکپذیری» است و بعد مدیریت ابهام با بارعاملی 921/0 دارای رتبه اول و بعد ریسکپذیری با بارعاملی 594/0 دارای رتبه آخر است. نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد؛ نقش انکوباتورهای دانشگاهی بر خودکارآمدی کارآفرینی در دانشگاههای استان مازندران (نسل سوم) مثبت و معنادار میباشد و مدل ارائه شده دارای برازش مناسب میباشد.
The aim of this study is to present a model to explain the role of university incubators on entrepreneurial self-efficacy in universities of Mazandaran province (third generation). The research method was mixed (qualitative and quantitative) with the exploratory design in the qualitative approach, the Delphi method and in the quantitative approach the descriptive survey method was used. The statistical population consisted of 20 people in the qualitative department, specialists, experts in the field of university entrepreneurship and university incubators in Mazandaran, and in the quantitative department, the staff of companies operating in growth centers in the universities of Mazandaran province was 681 people. Using purposive sampling method and considering the saturation law, 10 people and in the quantitative part, based on Cochran's formula, 246 people were selected as a sample by stratified random sampling method based on the type of university. . Exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis and structural equations were used to analyze the data. The results showed: University incubators have 3 dimensions "educational, structural and strategic" and 8 components "management and human resources, knowledge management, infrastructure, organizational structure, organization, university strategy, services and support and internationalization" which is a strategic dimension with The operating load of 0.965 has the first rank and the structural dimension with the operating load of 0.735 has the last rank. Entrepreneurial self-efficacy has 7 dimensions: "Creativity, planning, human resource development, ambiguity management, critical thinking, goal setting, risk-taking" and the dimension of ambiguity management with a factor of 0.921 has the first rank and the dimension of risk-taking with a factor of 0.594 has the last rank. . The results of the structural equation test showed; The role of university incubators on entrepreneurial self-efficacy in universities of Mazandaran province (third generation) is positive and significant and the proposed model has a suitable fit.
https://mjms.mums.ac.ir/article_19973_aa3623607d1fe9c8335c88e361f7a9f9.pdf
انکوباتورهای دانشگاهی
خودکارآمدی کارآفرینی
دانشگاه نسل سوم
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2021.22377
22377
Research Paper
اثربخشی آموزش رویکرد راه حل محور به شیوه گروهی بر دلزدگی زناشویی
The effectiveness of group-based solution-oriented approach training on marital burnout
معصومه ایزدی
1
منصور سودانی
sodani_m@scu.ac.ir
2
عبدالله شفیعآبادی
3
گروه مشاوره، واحد علوم و تحقیقات خوزستان، خوزستان، ایران.
گروه مشاوره، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران.
گروه مشاوره، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
مقدمهمرور پژوهشها نشان میدهد که دلزدگی زناشویی یکی از مسائل زناشویی در بین زوجین به دلیل تعارضات زناشویی شایع شده است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش رویکرد راه حل محور به شیوه گروهی بر دلزدگی زناشویی انجام شد.روش کارروش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. از جامعه آماری کارکنان مرد شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی شهر اهواز، تعداد 30 کارمند به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه دلزدگی زناشویی بود. برای تحلیل دادههای پژوهش از روش تحلیل کواریانس استفاده شد.نتایجنتایج نشان داد که آموزش با رویکرد راهحل محور به شیوه گروهی باعث کاهش معنیدار دلزدگی زناشویی و ابعاد آن یعنی از پا افتادگی جسمانی، از پا افتادگی عاطفی و از پا افتادگی روانی شده است (005/≥p).نتیجهگیریبه منظور بهبود دلزدگی زناشویی کارکنان مرد پیشنهاد میشود از رویکرد راه حل محور به شیوه گروهی استفاده شود.
Introduction: A review of researches shows that marital heartbreak is one of the marital issues that has become common among couples due to marital conflicts. This research was conducted with the aim of determining the effectiveness of solution-oriented approach training in a group manner on marital burnout.Method: The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group. 30 employees were selected from the statistical population of male employees of the National Oil Products Distribution Company of Ahvaz city by simple random sampling method. The tool used in this research was the Marital Discomfort Questionnaire. Analysis of covariance method was used to analyze the research data.Results: The results showed that training with a solution-oriented approach in a group manner caused a significant reduction in marital burnout and its dimensions, namely physical exhaustion, emotional exhaustion, and psychological exhaustion (p≤005).Conclusion: In order to improve the marital dissatisfaction of male employees, it is suggested to use a solution-oriented approach in a group way.
https://mjms.mums.ac.ir/article_22377_b63daac24f9a0456c187231ef03d309a.pdf
رویکرد راه حل محور
دلزدگی زناشویی
تعارض زناشویی
solution-oriented approach
Marital burnout
Marital conflict
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2018-11-22
61
5
10.22038/mjms.2021.22574
22574
Research Paper
بررسی نقش مربیان ورزشی در جامعه پذیری ورزشکاران
Investigating the role of sports coaches in the socialization of athletes
نیما دارین
darin.n@gmail.com
1
مهرداد نوابخش
navabakhsh.m@gmail.com
2
رضا نیکبخش
nikbakhsh.r@gmail.com
3
دانشجوی دکتری، گروه جامعه شناسی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی وعلوم ورزشی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
استاد، گروه جامعه شناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
دانشیار، گروه مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی وعلوم ورزشی، واحد تهران جنوب دانشگاه آزاداسلامی، تهران، ایران.
مقدمههدف کلی پژوهش حاضر بررسی نقش مربیان ورزشی در جامعه پذیری ورزشکاران بود. جامعۀ آماری این تحقیق ورزشکاران رشتههای فوتبال، کشتی و بدمینتون تشکیل دادند که به دلیل نامشخص بودن تعداد دقیق ورزشکاران، تعداد نمونۀ آمای براساس جدول مورگان 384 نفر و به صورت تصادفی تناسبی انتخاب شدند. در این تحقیق از یک پرسشنامه محقق ساخته حاصل از یافتههای الگوی پارادایمی تحقیق استفاده شد که شامل 49 بود که با لیکرت 5 درجهای از کاملاً مخالفم (1) تا کاملاً موافقم (5) به سوالات پاسخ داده شد. این پرسشنامه شامل 5 مولفه که آموزش (10 سوال)، رسانه های جمعی (12سوال)، نقش مربیان ورزشی (9 سوال)، گروههای مرجع (12 سوال) و علاقمندی جوانان به ورزش (6 سوال) بود. در بخش کمّی برای تجزیه و تحلیل دادههای توصیفی از روش آماری توصیفی، شاخصهای چولگی و کشیدگی، تحلیل عاملی تاییدی و مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری این تحقیق از نسخه 24 نرم افزار SPSS و نسخۀ 3 نرمافزار Smart Pls استفاده شد. نتایج نشان داد که مربیان ورزشی در جامعهپذیری ورزشکاران تاثیر مثبت معنادار دارد. گروههای مرجع در جامعهپذیری ورزشکاران تاثیر مثبت معنادار دارد.
Introduction: The overall purpose of this study was to investigate the role of sports coaches in sociability of athletes. The statistical population of this study consisted of athletes in football, wrestling and badminton. Due to the unknown number of athletes, the number of sample samples based on Morgan's table was 384 people and were selected proportionally. In this study, a researcher-made questionnaire based on the findings of the research paradigm model was used, which included 49 questions that were answered with a 5-point Likert from strongly disagree (1) to strongly agree (5). The questionnaire included 5 components which were education (10 questions), mass media (12 questions), the role of sports coaches (9 questions), reference groups (12 questions) and youth interest in sports (6 questions). In the quantitative part, descriptive statistical method, skewness and elongation indices, confirmatory factor analysis and structural equation modeling with partial least squares approach were used to analyze the descriptive data. For statistical analysis of this research, version 24 of SPSS software and version 3 of Smart Pls software were used. The results showed that sports coaches have a significant positive effect on the sociability of athletes. Reference groups have a significant positive effect on the sociability of athletes.
https://mjms.mums.ac.ir/article_22574_7e8394ce5207178283fd7d843aa20627.pdf
جامعهپذیری
ورزشکاران
مربیان
Sociability
Athletes
Coaches