per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-09-23
62
4
1574
1580
10.22038/mjms.2019.14226
14226
Research Paper
بررسی تأثیر آموزش چهره به چهره مراقبت خود محور بر امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی بستری در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در سال 96-95
The effect of face to face education of Self-centered care on, life expectancy of cardiovascular patients in Mohammadi hospital of Bandar Abbas, In 2016-2017
سمیه کمالپور
skamallpoor7@gmail.com
1
حسین شرفی
h_sharafi68@yahoo.com
2
ابوبکر جعفرنژاد
ajafarnejad0@gmail.com
3
دانشکده پرستاری بندرلنگه، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، هرمزگان، ایران
کارشناس ارشد اتاق عمل، دانشکده پیراپزشکی قم، دانشگاه علوم پزشکی قم، قم، ایران.
کارشناس ارشد اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، بندرعباس، ایران.
مقدمه بیماری های قلبی عروقی شایع ترین علت مرگ و از کار افتادگی در دنیا هستند. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت تا سال 2020 میزان ابتلا به این بیماری ها در زنان و مردان به ترتیب 120 و 137 درصد افزایش خواهد یافت. بیش از 50 درصد عوامل موثر بر بیماریهای قلبی، عوامل روانی تشکیل می دهند. از طرفی این عوامل می تواند اثرات مضری بر امیدواری این افراد بگذارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان امیدواری بیماران قلبی عروقی با استفاده از آموزش چهره به چهره انجام گرفت.روش کاراین پژوهش بصورت نیمه تجربی بر روی 50 نفر از بیماران قلبی -عروقی بستری در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس در سال 1395 انجام گرفت. نمونه گیری به روش غیر احتمالی انجام و افراد بیمار بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه امیدواری اشنایدر جمع آوری شد. هر کدام از شرکت کنندگان پس از تکمیل پرسشنامه های امیدواری و همچنین پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک تحت آموزش قرار گرفتند. برنامه آموزشی در این پژوهش بصورت ترکیبی از آموزش انفرادی، پرسش و پاسخ، بحث و گفتگو و در اختیار قرار دادن جزوه آموزشی بود. این برنامه طی 5 جلسه 45 دقیقه ای در طول بستری و در زمانی که بیمار در شرایط مناسب روحی و جسمی قرار داشت و در یک محیط آرام توسط پژوهشگر برگزار شد. به منظور تعیین اثر بخشی برنامه آموزشی بر امیدواری، بعد از آموزش مجددا پرسشنامه ها در اختیار شرکت کننده قرار گرفت و داده ها جمع آوری شدند. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و در سطح معنی داری05/0 p< مورد تجزیه، تحلیل و تفسیر قرار گرفت.نتایجمیانگین و انحراف معیار شرکت کنندگان قبل و بعد از آموزش به ترتیب 10/22± 37/36 و 7/87 ± 45/94 بود. که پس از تجزیه و تحلیل داده ها، از نظر آماری تفاوت معناداری بین نمره امیدواری بیماران، قبل و بعد از آموزش مشاهده شد.( 001 /0> p)نتیجه گیری آموزش چهره به چهره توسط پرستار می تواند سبب افزایش امیدواری در بیمارن قلبی عروقی شود. لذا می توان از این مداخله جهت ارتقاء امید به زندگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی عروقی سود جست.
Abstract Introduction: Cardiovascular diseases are the most common cause of death and disability in the world. According to the World Health Organization by 2020 the morbidity of these diseases in women and men respectively increase by 120 and 137 percent. More than 50% of the factors affecting heart disease are mental factors. On the other hand, these factors can have a detrimental effect on patients hope. Therefore, this study aimed to investigate the hope of cardiovascular patients, was conducted using face to face training. Materials and Methods: This study was a comparative and quasi-experimental study. Individuals selected by convenience sampling and a total of 50 patients were enrolled. Data were collected using Schneider Hope Questionnaire and analyzed by SPSS 16 software using t-test, regression and chi-square tests. Results: Mean and standard deviation of participants before and after training were 37.36 ± 10.22 and 45.94 ± 7.87, respectively. After analyzing the data, a statistically significant difference between the scores of hopeful patients before and after training was observed (p<0.001). Conclusion: Face-to-face training by a nurse can increase hope in cardiovascular patients. Therefore, this intervention can be used to promote life expectancy in people with cardiovascular diseases.
https://mjms.mums.ac.ir/article_14226_afde137aa41440d426079c9bd15bc87d.pdf
آموزش چهره به چهره
مراقبت خود محور
امید به زندگی
بیماران قلبی- عروقی
face to face education
Self-centered care
Life expectancy
cardiovascular patients
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-09-23
62
4
1581
1586
10.22038/mjms.2019.14255
14255
Research Paper
باز طراحی و بررسی روایی وپایایی پرسشنامه درک و برداشت، نگرش و عملکرد در مورد سوء رفتارهای پژوهشی و عوامل زمینه ساز آن
Reconstruction and assessment of validity and reliability of Perceptions, attitude and behavior research misconduct questionnaire and underling factor
محمد خواجه دلویی
khajedalueem@mums.ac.ir
1
فاطمه مقدس
moghaddasf961@mums.ac.ir
2
ملیحه دادگرمقدم
maliheh_dadgar@yahoo.com
3
گروه پزشکی اجتماعی و خانواده، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
گروه پزشکی اجتماعی و خانواده، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
گروه پزشکی اجتماعی و خانواده،دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
چکیدههدف: با توجه به رشد سریع علوم وچاپ فزاینده مقالات که به تبع آن سوء رفتارهای پژوهشی نیز افزایش یافته است، هدف از این مطالعه طراحی یک پرسشنامه جامع در خصوص بررسی سوء رفتارهای پژوهشی بود.روش کار: بعد از جستجو ویافتن مطالعات مرتبط و بهره گیری از پرسشنامهها و مطالعات مختلف و تماس با نویسندگان بانک اطلاعاتی سوالات طراحی گردید. بر اساس نظرات خبرگانی سوالات در هر حیطه از بانک انتخاب گردید و سپس روایی ظاهری، روایی محتوا و پایایی ابزار مورد بررسی قرار گرفت.نتایج: پرسشنامه نهایی با تعداد 75 سوال در سه حیطه مورد تایید قرار گرفت. سوالات در هرسه حیطه روایی محتوا و ساختاری مناسب داشته و ضریب اهمیت هر یک از سوال به تفکیک ارایه شد. پایایی ابزار با الفای کرونباخ محاسبه گردید که 77/0 محاسبه گردید که نشان دهنده پایایی قابل قبول پرسشنامه است.نتیجه گیری: با توجه به سوالات جامع و روایی و پایایی قابل قبول این ابزار استفادهاز این ابزار برای مطالعات آینده پیشنهاد میگردد.
Abstract Introduction: Due to the rapid growth of science and the increasing number of articles that have led to increased research misconduct, the purpose of this study was to design a comprehensive questionnaire about research misconduct. Methods:After searching and finding relevant studies, using available questionnaires and various studies, and contacting the corresponding authors of the articles, questions database were designed. Based on the expert opinion panels, the questions were selected from the database in each field and then the face validity, content validity and reliability of the questionnaire were examined. Results:The final questionnaire was approved with 75 questions in three areas. The content and structure validity and the importance of each question was presented separately and was acceptable. The reliability of the tool was calculated with Cronbach's alpha, which was 0.77, which indicates the acceptable reliability of the questionnaire. Conclusion:Considering the comprehensiveness, acceptable validity and reliability of this tool, this tool is recommended for future studies.
https://mjms.mums.ac.ir/article_14255_38bacdec03d69ad724c4ed8d9d460a18.pdf
روایی
پایایی
پرسشنامه
سوء رفتار پژوهشی
Validity
Reliability
Questionnaires
Research misconduct
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-09-23
62
4
1587
1593
10.22038/mjms.2019.14253
14253
Research Paper
اثربخشی پاروکستین بر علایم شناختی و هیجانی اختلال اضطراب اجتماعی
The Effectiveness of Paroxetine on Cognitive and Emotional Symptoms
of Social Anxiety Disorder
فرناز ابهرزنجانی
farnaz.zanjani@yahoo.com
1
حسن توزنده جانی
h.toozandehjani@ymail.com
2
مهدی امیری
amiri.psy@gmail.com
3
دکترای تخصصی روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات خراسان رضوی،ایران.
دکترای تخصصی روانشناسی عمومی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات خراسان رضوی، واحد نیشابور، ایران
دکترای تخصصی روانشناسی بالینی، مرکز تحقیقات روان-پزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
خلاصه: مقدمه: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی با شناسه کارآزمایی 4N20171228038109 است ، که با هدف بررسی اثربخشی داروی پاروکستین بر اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه مراجعه کنندگان به مراکز خدمات روانشناسی و مطب های خصوصی روانپزشکی با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی در سطح شهر مشهد بود که در سال 96-1395 در مرکز تخصصی روانشناسی انجام شد. در پژوهش جاری 24 نفر از این بیماران به شیوه هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در گروه ها جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری متغیرهای پژوهش که شامل پرسشنامه های مقیاس اضطراب اجتماعی اسپین(2000)، افسردگی بک-2، مقیاس فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1989)، پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی ویلسون و رپی(2005) می باشد، قبل و بعد و 3ماه بعد از دارو درمانی با پاروکستین، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج: تحلیل آماری داده های پژوهش جاری با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، نشان می دهد که به طور کلی، داروی پاروکستین در سطح معناداری (0/05 > p) بر متغیرهای وابسته مؤثر واقع شده است. نتیجه گیری: پاروکستین، بر اکثر خرده مؤلفه های متغیرهای وابسته، به طور معنادار در مرحله پس آزمون اثربخش بوده است و در مرحله پیگیری اثربخشی معناداری به لحاظ آماری نداشته است. گروه کنترل نیز هیچ تفاوت معناداری در سه مرحله ی آزمون دیده نمی شود.
Abstract Introduction: This study is a clinical trial with trial ID 4N20171228038109, which aimed to evaluate the effectiveness of paroxetine on social anxiety disorder. Materials and Methods: The statistical population of this study included all those referring to psychiatric services and private psychiatric offices diagnosed with social anxiety disorder in Mashhad city during the years 1396-96 in Specialized Psychological Center. In the current study, 24 of these patients were selected by purposive sampling and were randomly assigned to the groups. Research variables were measured by Spin Social Anxiety Inventory (2000), Beck Depression Inventory, World Health Organization Short Form Quality of Life Scale (1989), and Wilson & Rappi (2005) Social Negative Events Consequences. And evaluated 3 months after drug treatment with paroxetine. Results: Statistical analysis of current research data using repeated measures ANOVA showed that in general, paroxetine was significantly (p <0.05) effective on the dependent variables. Conclusion: Paroxetine was significantly effective in the post-test phase on most of the components of the dependent variables and was not statistically significant in the follow-up phase. The control group also showed no significant difference in the three stages of the test.
https://mjms.mums.ac.ir/article_14253_529d4ccbff66d6742c6cc427299b406f.pdf
دارو درمانی
افسردگی
اضطراب اجتماعی
ترس از ارزیابی منفی
کیفیت زندگی
Drug therapy
Depression
Social anxiety
fear of negative evaluation
Quality of life
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-09-23
62
4
1616
1626
10.22038/mjms.2019.14257
14257
Research Paper
تجربه و علل پزشکی تدافعی: یک مطالعه توصیفی مقطعی از دیدگاه متخصصین
Defense Medical Experience and Causes: Defense medical experience and causes: A cross-sectional descriptive study from the perspective of specialists
فاطمه ملکی
1
نفیسه اسماعیل پور
2
سید رضا حبیب زاده
3
مهدی فروغیان
foroughianmh@mums.ac.ir
4
اسماعیل رعیت دوست
5
نوید کلانی
navidkalani@ymail.com
6
گروه طب اورژانس، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، بیرجند، ایران.
گروه پرستاری، واحد توسعه تحقیقات بالینی بیمارستان پیمانیه، جهرم، جهرم، ایران.
گروه طب اورژانس، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
گروه طب اورژانس، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مرکز تحقیقات اخلاق پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.
مرکز تحقیقات مولفه های اجتماعی نظام سلامت، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.
چکیدهمقدمه: پزشکی تدافعی به هر معاینه پزشکی یا درمانی گفته میشود که در درجه اول برای محافظت از پزشک در برابر اتهامات سهل انگاری یا شکایاتی که تحت عنوان خطاهای پزشکی می باشند، انجام میگیرد. هدف از این پژوهش، بررسی تجربه و علل پزشکی تدافعی از دیدگاه متخصصین دانشگاه علوم پزشکی جهرم می باشد. روش: این مطالعه توصیفی- مقطعی در بین 25 نفر از متخصصین بالینی دانشگاه علوم پزشکی جهرم در سال 1397 انجام گردیده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. دادههای پرسشنامه بعداز گردآوری در نرم افزار SPSS نسخه 21 ثبت گردید و با استفاده شاخص های آماری توصیفی و روش آماراستباطی، آزمون فریدمن که سطح معنی داری 05/0 درنظر گرفته شد، تحلیل گردید.یافتهها: متخصصین حاضر در این تحقیق دارای نمره پزشکی تدافعی با میانگین 6.87±42.20 بودند. طبق نتایج حاصل، میزان پزشکی تدافعی در زنان نسبت به مردان، در پزشکان متاهل نسبت به پزشکان مجرد، در پزشکان فاقد بیمه مسئولیت نسبت به پزشکان دارای بیمه مسئولیت بیشتر بود اما هیچ یک از این تفاوتها به لحاظ آماری معنی دار نبودند (p>0.05).نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد که پزشکی تدافعی در پزشکان دانشگاه علوم پزشکی جهرم نسبتاً بالا است، که مهم ترین علت این پدیده، نداشتن ریسک پذیری و اعتماد به نفس پایین پزشکان میباشد. در این راستا پیشنهاد می شود آموزش های مرتبط با رفع این پدیده و هدایت به سمت ابعاد مثبت آن به پزشکان داده شود و این در حالی است که با اقدامات کاملاً ساده این پدیده کاهش می یابد.
AbstractIntroduction: Defensive medicine is any medical or medical examination that is primarily performed to protect the physician against negligent allegations or complaints referred to as medical errors. The purpose of this study was to investigate the experience and causes of defensive medicine from the viewpoint of Jahrom University of Medical Sciences.Method: This descriptive cross-sectional study was performed among 25 clinical specialists of Jahrom University of Medical Sciences in 1977. Data collection tool is a questionnaire. Questionnaire data were collected in SPSS software version 21 and analyzed by descriptive statistics and descriptive statistics, Friedman test with a significance level of 0.05.Results: The specialists in this study had a defensive medical score of 42.20 میانگین 6.87. According to the results, the rate of defensive medicine in women was higher than that of men, in married physicians than single physicians, in physicians with no liability insurance, but none of these differences were statistically significant (p> 0.05).Conclusion: The results show that defensive medicine is relatively high among physicians of Jahrom University of Medical Sciences. The most important cause of this phenomenon is lack of risk taking and low self-confidence of physicians. In this regard, it is recommended that physicians be educated on how to tackle this phenomenon and guide it to its positive dimensions, while reducing it by very simple measures.Keywords: defensive medicine, medical professionals, experience.
https://mjms.mums.ac.ir/article_14257_63b9c3b1871b122faaa25e9f752dfd59.pdf
پزشکی تدافعی
متخصصین پزشکی
تجربه
Defensive medicine
medical professionals
experience
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-01-21
62
4
1627
1637
10.22038/mjms.2019.14258
14258
Research Paper
مقایسه تأثیر تمرین استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تغییرات آسیبهای بافت کلیه موشهای صحرائی نر ویستار دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی
The Comparison of endurance training and methylphenidate consumption on Histopathological changes of the kidney tissue in Attention Deficit Hyperactivity Disorder Wistar Rats
محمد عرب
1
حسن عبدی
hassanabdi57@yahoo.com
2
سید جواد ضیاالحق
3
دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزش، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، شاهرود، ایران
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، شاهرود، ایران
استادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، شاهرود، ایران
مقدمهمبانی نظری به نقش تمرینات استقامتی و سازگاری با تمرینات هوازی در کاهش قابل توجه فشار اکسایشی کلیوی اشاره دارد؛ بنابراین، هدف از این پژوهش مقایسه تاثیر تمرین استقامتی و مصرف متیل فنیدیت بر تغییرات آسیب شناسی بافت کلیه موشهای صحرائی نر ویستار دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود.روش کارروش تحقیق آزمایشگاهی بود. آزمودنیها تحقیق در ابتدا شامل 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار با دامنه سنی 4 تا 6 هفته بودند که به دو گروه کنترل 7 سر و گروه تزریق L-NAME 33 سر به طور تصادفی ساده تقسیم شدند؛ گروه تزریق L-NAME در سن 8 تا 12 هفتگی به یک گروه 5 تایی نمونه برداری خونی و 4 گروه 7 تایی شامل گروه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی ، گروه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی + تمرین استقامتی، گروه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی + مصرف متیلفنیدیت، گروه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی + تمرین استقامتی+ مصرف متیلفنیدیت تقسیم شدند. از آزمون Open Field جهت تشخیص بیشفعالی، از تردمیل 5 بانده جهت تمرینات استقامتی استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و ویلکاکسون جهت تجزیه و تحلیل داهها استفاده شد. از نرم افزار SPSS نسخه 24 جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.نتایج نتایج تحقیق نشان داد که گروه تمرینات استقامتی نسبت به گروه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی دارای بافت نرمال و فاقد بی نظمی یا ازهمگسیختگی می باشد. گلومرول ها گرچه دارای تعداد و فواصل منظم و مناسبی می باشند اما تعداد اندکی از آنها دارای کوچک شدگی و اندازه غیر طبیعی شده اند. کپسول بومن و فضای ادراری دارای مشخصات طبیعی بود.نتیجه گیری به نظر میرسد که تمرینات استقامتی میتواند جایگزین مصرف متیل فنیدیت در ارتباط با تغییرات ساختاری بافت کلیه در موشهای صحرائی نر ویستار دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی باشد.
Introduction: Theoretical Foundations reffersthe role of endurance training and adaptation to aerobic exercises in significantly reducing the renal oxidative stress. Therefore, the purpose of this study was to compare the effect of endurance training and methylphenidate on histopathologic changes in kidney tissues of male Wistar rats with ADHD. Materials and Methods: The research method was Experimental. The subjects were 40 Wistar rats aged 4 to 6 weeks. They were randomly divided into two groups of control (7 heads and L-NAME): L-NAME injection at 8-12 weeks of age, they were divided into 5 groups of blood sampling and 4 groups of 7, including ADHD, ADHD + endurance training, ADHD + methypheniditis, ADHD + Endurance training + Methypheniditis. From the Open Field test for over-active detection, 5-band treadmill was used for endurance training. One-way analysis of variance and Wilcoxon analysis were used. SPSS software version 24 was used for data analysis. Results: The results showed that endurance chewing group had normal and non-irregular or incompatible ADHD group. Glomeruli, although having regular numbers and intervals, but few have diminished and abnormal size. Bowman capsule and urine atmosphere have normal characteristics and there are no irregularities or inappropriate size. Complex distal tubes and proximal complexions also show neat microscopic specs. There is no evidence of hyperemia or increased inflammatory cells in the tissue. The training group along with the use of methylphenidate were similar to the endurance training group. Conclusion: Endurance training seems to be a substitute for methylphenidate in relation to structural changes in kidney tissue in male Wistar rats with ADHD.
https://mjms.mums.ac.ir/article_14258_43bf62c86f3c72f4668341b5e6ec8cf9.pdf
کلیه
تمرین استقامتی
متیل فنیدیت
اختلال نقص توجه/بیش فعالی
Kidney
Endurance training
Methylphenidate
attention deficit disorder / hyperactivity disorder
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-09-23
62
4
1638
1648
10.22038/mjms.2019.14259
14259
Research Paper
بررسی ارتباط بین استرس و فرسودگی شغلی بر سلامت روان کارکنان ورزش و جوانان استان تهران
The Relationship between Stress and Job Burnout on Mental Health of Staffs in Tehran Province’s Sport and Youth
فراز موسوی
1
ولی نوذری
v.nowzari@gmail.com
2
شهرام علم
shahramalamm23@yahoo.com
3
مهدی ضرغامی
4
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت ورزشی، واحد شوشتر، دانشگاه آزاد اسلامی، شوشتر، ایران
استادیار، گروه مدیریت ورزشی، واحد ارسنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، ارسنجان، ایران
استادیار، گروه مدیریت ورزشی، واحد یادگار امام خمینی (ره)، دانشگاه آزاد اسلامی، شهر ری، ایران
دانشیار گروه مدیریت ورزشی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران
چکیدهمقدمه: مطالعات نشان داده است که سلامت افراد میتواند در نتیجه روابط کاری افراد و فشارهای ناشی از شغل تغییر یابد، به ویژه زمانی که حوزه روانی افراد درگیر این مسئله باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین استرس و فرسودگی شغلی بر سلامت روان در کارکنان ورزش و جوانان استان تهران بود.روش کار: روش پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان ادارات ورزش و جوانان استان تهران بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی تعداد 286 نفر بعنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد استرس شغلی، فرسودگی شغلی و سلامت روانی بود. روایی صوری و محتوایی آن به تایید 20 نفر از متخصصین رسید و روایی سازه آن با تحلیل عاملی تاییدی مورد تایید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه نیز در یک مطالعه مقدماتی با 30 شرکت کننده و با آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.نتایج: نتایج نشان داد که بین فرسودگی شغلی و استرس شغلی با سلامت روان ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0≥ P).نتیجهگیری: به نظر می رسد با تمرکز روی عوامل بوجود آورنده استرس و فرسودگی شغلی کارکنان، می توان شرایطی را به وجود آورد که کارکنان بتوانند با کمترین استرس و در نتیجه فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی کمتر در سازمان به فعالیت های خود ادامه دهند و این امر باعث بهبود سلامت روانی بیشتر می گردد.
Abstract Introduction: Studies have shown that people's health can change as a result of people's work relationships and work-related stress, especially when the psychological field of people involved is affected. The purpose of this study was to Relationship between Stress and Job Burnout on Mental Health of Staffs in Tehran Province’s Sport and Youth. Methodology: The research method was descriptive correlation. The research method was descriptive-correlational. The statistical population included all staffs of sport and youth departments of Tehran province. A randomized multistage cluster sampling method was used to select 286 people as the sample of the study. The instrument was a standard questionnaire including job stress, job burnout and mental health. The formal and content validity of it was confirmed by 20 experts and its validity was confirmed by confirmatory factor analysis. The reliability of the questionnaire was also calculated in a preliminary study with 30 subjects and with Cronbach's alpha of 0.85. Pearson correlation test was used to analyze the data using SPSS 22 software. Results: The results showed that there is a significant relationship between burnout and job stress with mental health (P≤0.05). Conclusion: It seems that by focusing on the factors that cause stress and job burnout of employees, it is possible to create conditions where employees can continue their activities with less stress and thus less physical, mental and emotional burnout in the organization. Improves mental health. Sport Managers focus on human resource training and improvement that will ultimately improve the performance of organizations.
https://mjms.mums.ac.ir/article_14259_e8d1e5a982dde7bbc94bff31a42c39ba.pdf
استرس شغلی
فرسودگی شغلی
سلامت روانی
کارکنان ورزش و جوانان استان تهران
stress
Job burnout
Mental health
Sports and Youth staffs of Tehran Province
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-09-23
62
4
1661
1670
10.22038/mjms.2019.14317
14317
بررسی عوامل مختل کننده کیفیت خواب بیماران بستری در بیمارستان های شهرستان جهرم
Evaluation of sleep disturbance factors in hospitalized patients in Jahrom hospitals
سید ابراهیم صادقی
1
نفیسه اسماعیل پور
2
سید رضا حبیب زاده
3
نوید کلانی
navidkalani@ymail.com
4
مهدی فروغیان
foroughianmh@mums.ac.ir
5
اسماعیل رعیت دوست
6
استادیار گروه بیهوشی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران.
گروه پرستاری، واحد توسعه تحقیقات بالینی بیمارستان پیمانیه، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.
گروه طب اورژانس، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
مرکز تحقیقات مولفه های اجتماعی سلامت، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران
گروه طب اورژانس، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
گروه طب اورژانس، دانشگاه علوم پزشکی جهرم، جهرم، ایران.
مقدمهخواب یکی از مهمترین نیازهای جسمی محسوب می شود و برای حفظ سلامتی لازم است. خواب را میتوان یک مکانیسم ترمیم کننده نام برد که به بازسازی جسمی و روانی انسان کمک میکند. لذا این مطالعه با هدف تعیین عوامل مختل کننده کیفیت خواب بیماران بستری در بیمارستانهای شهرستان جهرم در سال 1397 انجام گردیده است.روش کاراین مطالعه توصیفی- مقطعی در بین 131 بیمار در سال 1397 در بیمارستانهای آموزشی شهرستان جهرم انجام گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ بود. دادههای پرسشنامه بعداز گردآوری در نرم افزار SPSS نسخه 21 ثبت و با استفاده شاخصهای آماری توصیفی و استباطی تجزیه و تحلیل گردید.نتایجنتایج نشان داد 8/74% از بیماران بستری دارای کیفیت خواب نامطلوب بودند. میانگین نمره کیفیت خواب در مردان پایینتر و بهتر از زنان گزارش گردید. از بین متغیرهای دموگرافیک، بین متغیرهای جنس و وضعیت اشتغال با کیفیت خواب شرکتکنندگان مورد مطالعه ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0>p) و این متغیرها پیشبینی کننده کیفیت خواب میباشند. نتیجهگیریﻛﻴﻔﻴﺖ ﻛﻠﻲ ﺧﻮاب ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ در اکثریت ﺑﻴﻤﺎران ﺿﻌﻴﻒ ﺑـﻮد و در زﻧﺎن ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺗﺮ از ﻣﺮدان ﺑﻮد. ﻟـﺬا ﭘﺮﺳﺘﺎران و ﺳﺎﻳﺮ اﻓﺮاد ﺗﻴﻢ درﻣﺎن باید در ﻣـﻮرد ﻣـﺸﻜﻼت ﺧـﻮاب ﺑﻴﻤـﺎران و ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺎﺛﻴﺮﮔﺬار روی ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺧﻮاب ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺣﺴﺎس ﺑﺎﺷـﻨﺪ و ﻣﺪاﺧﻼت ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮدی ﺧﻮاب ﺑﻴﻤﺎران اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ.
Introduction: Sleep is one of our most important physical needs and also necessary for maintaining health. Sleeping is considered a healing mechanism that aids in rebuilding a person's physical and mental well-being. Thus this study was conducted to determine the factors impairing the quality of sleep in the patients hospitalized in Jahrom in 2018.Materials and Methods: This cross-sectional descriptive study was conducted among 131 patients hospitalized in designated wards at the time of gathering the information using the Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI) questionnaire. The data gathered were then put into SPSS software version 21 and analyzed using descriptive and inferential statistics.Results: Results showed 74.8% of patients in the study had poor sleep and men’s quality of sleep on average had a lower and better score than women. Among the demographical variables that determine the quality of sleep, gender and employment status had a direct relation with the quality of sleep in the patients (p<0.05).Conclusion: The general quality of sleep in most of the patients was low with women having it worse than men. Thus, nurses and the rest of the medical team in hospitals must pay more attention to patients’ wellbeing during sleep and the factors impairing patients’ quality of sleep must be dealt with by proper intervention.
https://mjms.mums.ac.ir/article_14317_1703504a065fe0b28f53eafaaa651e8d.pdf
بیمارستان
کیفیت خواب
بیماران بستری
sleep impairing factors
Quality of sleep
Hospitalized patients
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2019-09-23
62
4
2502
2509
10.22038/mjms.2019.18591
18591
Research Paper
مقایسه تاثیر تمرین هوازی و مصرف ارلیستات بر گرلین آسیل دار، انسولین و گلوکز مردان چاق
Compare The Effect Of Aerobic Training And Use Of Orlistat On Plasma Acylated Ghrelin, Insulin And Glucose Levels In Obese Men
اباذر تیموری
1
بهزاد دیوکان
2
روح اله محمدی میرزایی
3
علیرضا محمدی
4
الهام حججی
5
مبینا آقاجانی
6
استادیار گروه فیزیولوژی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
استادیار گروه تربیت بدنی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شرق، تهران، ایران
استادیار فیزیولوژی ورزش، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
دانشجوی دکتری سیاست غذا و تغذیه، گروه تغذیه جامعه، دانشکده علوم تغذیه و رژیم درمانی ، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران ایران
دانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزشی، مرکز تحقیقات بیماریهای عصبی، عضلانی و اسکلتی دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
مقدمه: کنترل اشتها بر چاقی تاثیر گذار است و گرلین مترشّحه از معده نقش مهمی در تعادل انرژی و چاقی دارد. هدف این پژوهش مقایسه تاثیر تمرین هوازی و مصرف ارلیستات بر گرلین آسیل دار، انسولین و گلوکز مردان چاق بود.روش کار: تعداد 48 آزمودنی چاق جوان (سن 14/2±56/ 21، شاخص توده بدن 21/3±9/33) با استفاده از فراخوان و اطلاع از شرایط پژوهش،به روش نمونه گیری هدفمند و بصورت کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و بصورت یک سو کور انتخاب شدند، بصورت تصادفی در چهار گروه 12 نفری مصرف ارلیستات، تمرین هوازی، تمرین+ ارلیستات و شاهد قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه ارلیستات و تمرین+ارلیستات، روزانه سه کپسول 120 میلی گرمی ارلیستات مصرف نموده و گروههای تمرین+ارلیستات و تمرین هوازی، برنامه تمرین را به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت کار 55 تا 60 درصد ضربان قلب هدف به مدت 25 دقیقه اجرا نمودند. سطح گرلین آسیل دار و انسولین به روش الایزا و گلوکز با استفاده از روش آنزیمی کولوریمتریک اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، برای مقایسه نتایج قبل و بعد در هر گروه از آزمون آماری t همبسته و برای مقایسه نتایج گروه ها با یکدیگر از آزمون ANOVA و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنس داری 0.05 استفاده شد.نتایج: گروههای تجربی افزایش معنی داری در گرلین اسیل دار و کاهش معنی داری در انسولین و گلوکز نشان دادند (001/0=P). همچنین نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که تفاوت معنی داری در متغیر ها در بین گروههای ارلیستات، تمرین و تمرین+ ارلیستات وجود ندارد (216/0 P= ).نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی و مصرف ارلیستات ذخائر انرژی بدن را کاهش می دهد و با افزایش سطح ترشح گرلین آسیل دار، منجر به تحریک رفتار دریافت غذا و تعادل انرژی می شود.
AbstractIntroduction: Obesity affects appetite control and Ghrelin is a peptide of 28 amino acids, is secreted by the stomach and plays an important role in energy balance and obesity. The purpose of this study was to Compare the effect of aerobic training and use of orlistat on Plasma Acylated Ghrelin, Insulin and Glucose levels in obese men.Methods: forty-eight obese males (With a mean age: 21.56±2.14, BMI: 33.91±3.21) participated in this study. The subjects were divided into four groups: orlistat-induced weight loss (n=12), exercise-induced weight loss (n=12), orlistat plus exercise-induced weight loss (n=12) and control (n=12). Subjects of orlistat-induced weight loss and orlistat plus exercise-induced weight loss groups three daily 120 mg orlistat capsules after each meal and consumed for eight weeks. aerobic training program consisted of running 55 to 60 percent target heart rate for 25 minutes on a treadmill in first week that the 75% target heart rate for 45 minutes in the eighth week. The levels of plasma ghrelin and insulin were measured by ELISA method before and after 8 weeks.Results: Finding show that the experimental groups a significant increase in acylated ghrelin a significant decrease in insulin and glucose showed (P =0/001).Conclusion: It seems aerobic exercise and taking Orlistat reduces the body's energy reserves and increased levels of acylated ghrelin secretion, resulting in stimulation of food intake and energy balance.
https://mjms.mums.ac.ir/article_18591_98e4a995dbb3d67f8aba1812f64c4863.pdf
تمرین هوازی
ارلیستات
گرلین آسیل دار
انسولین و گلوکز
Aerobic training
orlistat
Plasma Acylated Ghrelin
Insulin and Glucose