per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
261
266
10.22038/mjms.2013.1952
1952
Research Paper
مقایسه تاثیر آموزش تغذیه با استفاده از وبلاگ، وبلاگ مشارکتی گروهی و پیامک بر قند و چربی¬های خون در بیماران دیابتی نوع دو
The Effect of Nutrition Education Using Blogs, Group -Collaborative Blogs and Short Messaging on Lipids Profiles and Glucose in Patients with Type II Diabetes
مصطفی جعفری
mostafajafari66@yahoo.com
1
یحیی پاسدار
yahya.pasdar@kums.ac.ir
2
منصور رضایی
rezaei39@yahoo.com
3
حسین مهدی زاده
4
حسین اشتریان
5
کارشناس ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
استادیار علوم تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
استادیار آمار زیستی، مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
استادیار تکنولوژی آموزشی، دانشکده فنی ایلام، ایلام، ایران
استادیار آموزش بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
مقدمه
استفاده از روشهای نوین آموزشی ممکن است در کنترل بیماری و کاهش عوارض آن موثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش تغذیه با استفاده از وبلاگ، وبلاگ مشارکتی گروهی و پیامک بر قند و چربیهای خون در بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.
روش کار
این مطالعه نیمه تجربی در سال 1391 در مرکز دیابت کرمانشاه انجام شد. جامعه آماری شامل مبتلایان به بیماری دیابت نوع دو تحت پوشش مرکز دیابت کرمانشاه بودند که به روش نمونهگیری در دسترس، تعداد60 نفر در سه گروه 20 نفری انتخاب شدند. دادهها به وسیله انجام آزمایشات بیوشیمیایی در دو نوبت قبل از مداخله آموزشی و سه ماه بعد از آن جمعآوری گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و تی زوجی توسط نرم افزار SPSS انجام شد.
نتایج
FBS و HbA1c آزمودنیها در آزمایشات قبل و بعد از آموزش درگروه وبلاگ، وبلاگ مشارکتی گروهی و پیامک از لحاظ آماری، کاهش معنیداری نداشت. درگروه وبلاگ: T-C(01/0>p) و LDL-C (01/0>p) به طور معنیداریکاهش یافت، ولی تغییر معنیداری درTG و HDL-C مشاهده نشد. درگروه وبلاگ مشارکتی گروهی: T-C (05/0=p) و LDL-C (01/0>p) اختلاف معنیداری داشت، اما TG و HDL-Cتفاوت معنیداری نداشت. درگروه پیامک T-C (03/0p=)، TG (05/0p=) و LDL-C (01/0>p) تفاوت معنیداری داشتند ولی HDL اختلاف معنیداری نداشت.
نتیجهگیری
آموزش تغذیه با استفاده از وبلاگ، وبلاگ مشارکتی گروهی و پیامک میتواند در کاهش میزان T-C، LDL-Cو TG موثر باشد که در نتیجه ممکن است از عوارض قلبی و عروقی ناشی از دیابت بکاهد. استفاده از این روشها در آموزش بیماران دیابتی نوع دو پیشنهاد میگردد.
Introduction
Using modern methods of education may effect on controlling the disease and reducing its complications. This study was conducted to examine the impact of nutritional education using blogs, group-collaborative blogs and SMS on glucose and lipids Profiles in patients with type II diabetes in 2012 in Kermanshah.
Materials and Methods
The population consisted of patients with type II diabetes who were Referred to Kermanshah diabetic center using convenient sampling method, 60 patients were selected and divided into three groups of 20. Data are collected before and three months after educational intervention by biochemical test. Data was analyzed by using anova and paired t-test. The SPSS software version 16 was used.
Results
The findings indicated that there was no significant difference in FBS and HbA1c in all three groups between before and after intervention. In the blogs, the levels of T-C (p<0.01) and LDL-C (p<0.01) were significantly reduced, but the levels of TG and HDL-C were not significantly different, In the group-collaborative blogs, the level of difference of T-C (p= 0.05) and LDL-C (p<0.01) were significant, but TG and HDL-C were not significant. Furthermore in SMS group, T-C (p=0.03), TG (p=0.05) and LDL-C (p<0.01), the differences were significant, but the difference was not statistical meaningful in HDL-C Level.
Conclusion
Nutrition education using blogs, group-collaborative blogs and text messaging can be effective in reducing T-C, LDL-C and TG Level which may reduce the cardiovascular complications of diabetes. Using these methods in training patients with type II diabetes is recommended.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1952_ab0384317767544ad61c467612187a29.pdf
آموزش¬ تغذیه
پیامک
قند خون
چربی¬های خون
دیابت نوع دو
وبلاگ
وبلاگ مشارکتی گروهی
Blogs
Glucose
Group-collaborative blogs
Lipids profiles
Nutritional education
SMS
Type II diabetes
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
267
274
10.22038/mjms.2013.1953
1953
Research Paper
بررسی مقایسه ای میزان بیان ژنهایTLR-2 وTLR-4 خون در دو گروه بیماران با سپسیس باکتریال باکشت خون منفی و افراد سالم
Comparative Study of TLR-2 and TLR-4 Gene Expression in Blood Samples of Patients with Culture Negative Bacterial Sepsis and Healthy Controls
حمیدرضا نادری
naderihr@mums.ac.ir
1
هما وثوقی
vosoughih881@mums.ac.ir
2
مریم راستین
rastinm@mums.ac.ir
3
مهدی جباری نوقابی
jabbarinm@yahoo.com
4
دانشیار بیماری های عفونی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دستیار تخصصی بیماری های عفونی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار ایمونولوژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار آمار، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه
تشخیص به هنگام سپسیس باکتریال از اهمیت بسزائی برخوردار است، که نظر به موارد نتایج منفی کشت، هدفی دشوار به نظر می رسد. اما بررسی عواملی از جمله مولکولهای بیان کننده TLR ممکن است تا حدی کمک کننده باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی بیان ژنهای TLR2وTLR4 در سلولهای تک هسته ای خون بیماران سپسیس باکتریال با کشت خون منفی در مقایسه با جمعیت سالم جهت افتراق سپسیس باکتریال کشت منفی گرم مثبت از گرم منفی می باشد.
روش کار
مطالعه در سال 1391 به صورت مورد شاهدی در دو گروه 30 نفری از افراد سالم و بیماران سپسیس باکتریال کشت منفی بستری در بیمارستان امام رضا (ع) انجام شد. نتایج با نرم افزار SPSSتجزیه و تحلیل شد و میزان کات آف بیان ژنهای مذکور نیز با نرم افزار R محاسبه گردید.
نتایج
در مقایسه بیان TLR2 و TLR4بیماران کشت منفی با افراد سالم ارتباط معنی دار وجود نداشت (52/0p=TLR2:) و (099/0p=TLR4:)
در مقایسه بیان TLR2 بیماران کشت منفی با اسمیر کوکسی گرم مثبت غیر شعله شمعی و غیر انتروکوک ارتباط معنی دار وجود نداشت (0928/0p=) ولی در بیان TLR4 ارتباط معنی دار مشاهده شد (004/0p=).
نتیجهگیری
بیان TLR4در بیماران سپسیس باکتریال باSOFA SCORE 0-3 در مقایسه با افراد سالم با کات آف 54/9 و حساسیت 76% و ویژگی 71% تفاوت داشت، و نیز در سپسیس باکتریال کشت منفی احتمالا استافیلوکوکی با کات آف 19/46 با حساسیت 87%و ویژگی78% تفاوت داشت. بنابراین شاید بتوان از بررسی بیان TLR4 در تصمیم گیری جهت شروع آنتی بیوتیک ضد استافیلوکوک در سپسیس باکتریال کشت منفی استفاده نمود.
Introduction
Regarding the great amount of negative blood cultures, timely diagnosis of bacterial sepsis is not an easy goal. Thus, it seems that detection of certain factors such as TLR molecules could be helpful for diagnosis of sepsis and guiding appropriate antibiotics. The aim of this study was comparison of TLR2 and TLR4 gene expression in negative culture bacterial septic patients with healthy people.
Materials and Methods
This case control study was performed on 30 negative culture bacterial septic patients and 30 healthy people, in 2012. The data were analyzed by SPSS soft ware and cutoff ratios were calculated by R soft ware.
Results
The levels of TLR2 and TLR4 genes expression in negative culture and healthy control did not have any significant difference (p value TLR2:0.52) and (p value TLR4:0.099). The TLR4 gene expression in patients who had gram positive cocci sample smear but negative blood cultures in comparison to healthy control was significantly higher (p value: 0.004). Meanwhile, regarding TLR2 there was no difference (p value: 0.0928).
Conclusion
TLR4 gene expression in patients with SOFA SCORE 0-3 in comparison to healthy controls had significant difference (with cut-off ratio of 9.54 and sensitivity and specificity of 67% and 71%). The same was true for negative blood culture bacterial sepsis in comparison to healthy controls, with cut-off ratio of 46.19 and sensitivity and specificity of 87% and 78%, respectively. So, evaluation of TLR4 gene expression may be useful to consider anti staphylococcus antibiotic therapy for patients with negative culture bacterial sepsis.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1953_99cc69a1d190c4151fb00d950db125af.pdf
سپسیس
TLR
SOFA score
SOFA score
Sepsis
TLR
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
275
282
10.22038/mjms.2013.1954
1954
Research Paper
توزیع عوامل خطر بیماری های قلبی-عروقی در بالغین شهر قزوین
Distribution of Cardiovascular Disease (CVD) Risk Factors in Adults in Qazvin City
زهرا حسین خانی
1
امیر ضیایی
aziaee1963@yahoo.com
2
اعظم قربانی
ghorbani_az@yahoo.com
3
امیر جوادی
4
کارشناسی ارشد اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات بیماری¬های متابولیک، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران
استاد گروه بیماری های غدد و متابولیک، مرکز تحقیقات بیماری¬های متابولیک دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران
مربی گروه پرستاری، مرکز تحقیقات بیماری-های متابولیک دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران
مربی، کارشناس ارشد آمار، مرکز تحقیقات بیماری¬های متابولیک دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران
مقدمه
درک عوامل خطربیماری های قلبی – عروقی که مهمترین علت مرگ در تمام دنیا است، می تواند چشم انداز مهمی در زمینه پیشگیری، اتیولوژی، دوره و درمان این معضل مهم ایجاد نماید. هدف از این مطالعه شناسایی و توزیع عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی و نقش آنها در بروز بیماری در ساکنین شهر قزوین است.
روش کار
این مطالعه توصیفی– مقطعی بر 1400 زن و مرد ساکن شهر قزوین در سال 1389 انجام شد. جمعیت هدف با روش نمونهگیری خوشهای،تصادفی انتخاب شدند. معاینات جسمی شرکت کنندگان توسط دو پزشک انجام شد. مقادیر آنتروپومتریک و آزمایشات بیوشیمی سرم اندازه گیری شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی-تحلیلی آنالیز شد . سطح معنی داری 05/0p< در نظر گرفته شد.
نتایج
اطلاعات مربوط به شاخص توده بدنی نشان داد 8/39% از مردان و 1/42% از زنان شرکت کننده دارای افزایش وزن بودند. 9/13% از زنان و 8/9% از مردان دیابت داشتند. میانگین فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و سطح سرمی LDL-C درمردان بیشتر از زنان بود و میانگین سطح سرمی HDL-C در زنان بیشتر از مردان بود. 1/15% از زنان و 28/9%از مردان مبتلا به IFG و4/10% زنان و 35/9% مردان به IGT مبتلا بودند.
نتیجه گیری
عوامل خطر بیماری های قلبی– عروقی در بین بالغین قزوین شیوع بالایی دارد. باید مداخلات آموزشی وسیع و گسترده در جهت افزایش سطح آگاهی، تغییر نگرش، ارتقاء رفتار در مورد شیوه زندگی انجام شود.
Introduction
Perception of cardiovascular risk factors has established new paradigms in the epidemiological approach to this problem. The understanding of the risk factors for CVD may yield important insights into the prevention, etiology, course, and treatment of this major public health concern.The objectives of this study were to identify the distribution of cardiovascular risk factors and their role in this disease, in adults in Qazvin City.
Materials and Methods
This cross-sectional, descriptive study was carried out on 1400 male and female individuals in Qazvin city. The study population was chosen using a randomized cluster sampling method. Two physicians exam interviewed all the subjects. Anthropometric characteristics and serum biochemistry tests were measured. Analyses of data were carried out using SPSS (V.19) descriptive and analytic statistics. The statistical tests were significant at P< 0.05.
Results
Data related to BMI demonstrated that 39.8% of male participants and 42.1% of female participants were overweight, 13.9% of women and 9.8% of men had diabetes. Average systolic and diastolic blood pressures and average LDL-C level in men were more than women and average HDL-C level of serum in women was more than men .Furthermore, 15.1% of women and 28.9% of men had IFG and 10.4% of women and 9.3% of men had IGT.
Conclusion
Prevalence of cardiovascular risk factors was high among adults of Qazvin. Educational interventions should be broad in order to increase knowledge level, change attitude, promote behavior and lifestyle.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1954_6852fd2268377b5edc8e9c07f0ba0c88.pdf
بیماری قلبی- عروقی
شیوع
عوامل خطر ساز
Cardiovascular Disease
Prevalence
Risk factors
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
283
288
10.22038/mjms.2013.1955
1955
Research Paper
تاثیرات ممانعت کنندگی عصاره زعفران در جلوگیری از رشد سلولهای سرطانی آدنوکارسینوم کولون
Studying the Inhibitory Effect of Saffron Extract on Adenocarcinoma of Colon Cell Line
احمد خسروی
1
رضا فرید حسینی
faridhosseinir@mums.ac.ir
2
فرحزاد جباری آزاد
3
حدیث یوسف زاده
4
تکتم مقیمان
5
محمد واعظ طبسی
6
جلیل توکل افشاری
7
دانشیار گروه داخلی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استاد بیماری های ریه، مرکز تحقیقات آلرژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار آلرژی و ایمونولوژی بالینی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشجوی دوره دکتری پژوهشی ایمونولوژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
پزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
پزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استاد ایمونولوژی، مرکز تحقیقات ایمونولوژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه
این مقاله با هدف بررسی اثرات آنتی ژنوتوکسیک و سیتوتوکسیک زعفران به عنوان یک گیاه بومی ایران انجام شده است.
روش کار
این مطالعه توصیفی تحلیلی آزمایشگاهی در تابستان سال 1387 در پژوهشکده بوعلی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. سلولهای انسانی سرطان آدنوکارسینوما و سلولهای کلون در محیط کشت Dulbecco's modified Eagle's medium (DMEM) شامل10% FBS در شرایط استاندارد دمای 37 درجه سانتی گراد و در انکوباتور دی اکسید کربن 5% کشت داده شدند. تعداد 105×2 سلول در هر ul 200 از محیط کشت به هر چاهک انتقال داده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی زوجی و SPSS تجزیه و تحلیل شد. در نهایت تغییرات سلولی توسط تست MTT برای غلظت های 2000، 1200، 800، 400، 200 میکروگرم بر میلی لیتر عصاره در سه رده سلولی مورد مطالعه AGS, HT125 و L929 اندازه گیری شد.
نتایج
رده سلولی L929 تغییرات اندکی را در طی 24 و 48 ساعت اول در غلظتهای سلولی 2000 و 1600 به ترتیب نشان داد. اما در طی 72 ساعت نیز تغییرات قابل توجهی از مرفولوژی را در غلظتهای مشابه نیز نشان داد. در حالی که کاهش در سلولهای سرطانی آدنوکارسینوما بسیار مشهود بود ولیکن در غلظتهای 2000 جمعیت سلولی زنده تا حد 45% کاهش پیدا کرد. نتایج معنی داری از مرفولوژی و تحلیل MTT تست برای سلولهای HT125 مشاهده نشد.
نتیجه گیری
نتایج مطالعه حاضر بیان کننده موید شواهد روز افزون نقش عصاره زعفران به عنوان یک ترکیب پیشگیری کننده از سرطان به صورت اثر مهاری بر روی رشد و یا پیشرفت تومور می باشد.نقش مهمی را به عنوان یه ترکیب پیشگیری کننده از سرطان دارد.[f1]
[f1]با توجه به مطالعه و روش کار شما نمی توانید چنین نتیجه ای بگیرید؛ می توانید بگوئید بر روی رشد یا پیشرفت تومور اثر مهاری دارد نه اینکه بگوئید اثر پیشگیری کننده دارد.
اصلاح شد
Introduction
We aimed to evaluate the antigenotoxic and cytotoxic effects of saffron as an endemic plant in our region
Materials and Methods
Human gastric adenocarcinomatous cells (AGS) and colon cells were cultured in Dulbecco's modified Eagle's medium (DMEM) containing 10% FBS under standard conditions at 37°C in a 5% CO2-humidified incubator. The 2×105 cells in 200ul of complete medium were introduced to each well. Then MTT assay was used to measure the cellular changes for 200, 400, 800, 1200 and 2000 µg to ml extract in three studied cell lines AGS, HT125 and L929.
Results
The L929 cells showed minor changes during the first 24 and 48 hours with extract concentrations of 2000 and 1600, respectively. But during the 72-hour interval significant changes in morphology took place in the same concentrations. While the decrease in AGS cells was more obvious, in the concentration of 2000, the live cell population reduced to 45%. No significant result was obtained in morphology and MTT test for HT125 cells.
Conclusion
This study results support the increasing evidence that naturally occurring saffron extract may have an important role in cancer chemoprevention.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1955_e7290f52beb21572341798fed8cc365c.pdf
آدنوکارسینوما
پیشگیری از سرطان
زعفران
سیتوتوکسیک
Attention-deficit hyperactivity disorder
Epilepsy
Epidemiology
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
289
294
10.22038/mjms.2013.1956
1956
Research Paper
کارآیی درس تغذیه در بالین در کارورزان پزشکی
Clinical Application of Nutrition Education in Interns of Golestan University of Medical Sciences, 2012
سمیرا عشقی نیا
eshghinia@goums.ac.ir
1
شیده انوری
drsh.anvari@yahoo.com
2
- استادیار تغذیه، مرکز تحقیقات اختلالات متابولیک، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
پزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
مقدمه تغذیه، نقش مهمی درپیشگیری از بیماریها و حفظ و ارتقای سلامت دارد. در برخی بیماریها تغذیه به موازات دارو درمانی تاثیر بسزایی درکنترل بیماری ایفا می کند. این تاثیر بر ضرورت برخورداری ارائه دهندگان خدمات سلامت از دانش پایه در زمینه تغذیه دلالت می کند. هدف این مطالعه بررسی کارآیی درس تغذیه در بالین در کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان بوده است. روش کار این مطالعه توصیفی مقطعی بر کلیه کارورزان پزشکی (55 نفر) دانشگاه علوم پزشکی گلستان که درنیمسال اول سال1391، یکسال آخر تحصیل را در بیمارستانهای آموزشی درمانی می گذراندند انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه ای (روایی وپایایی آن درمطالعات قبلی ارزیابی شد) شامل اطلاعات دموگرافیک و سوالاتی درخصوص مناسب بودن زمان ارائه وسرفصلهای موجود بانیازهای بالینی، ارزیابی توانایی انجام مشاوره وارائه توصیه غذایی به بیمار و نیاز به افزودن سرفصلهای جدید پیشنهادی بود. 46 پرسشنامه عودت داده شد. جهت تجزیه وتحلیل ازآزمونهای آمارتوصیفی ونرم افزارSPSS استفاده شد. نتایج نمونه ها 46کارورز با میانگین سنی1± 3/25سال و شامل37(4/80%) دختربود. 7/58% کارورزان کاربردی بودن محتوای درس تغذیه را در مقطع بالینی خیلی ضعیف یا ضعیف ارزیابی کردند. توانایی ارزیابی وضعیت تغذیه ای بیمار و انجام مشاوره به ترتیب در 2/15% و7/8% موارد، خوب ارزیابی شد. 7/8% مفید بودن مشاوره تغذیه ای خود را خوب و خیلی خوب ارزیابی کردند. 6/82% با ارائه این درس درمقاطع مختلف موافق بودند. کلیه کارورزان لزوم آموزش سرفصلهای اصول تغذیه ورژیم درمانی در بیماران قلبی وکلیوی، 6/97% در بیماران دیابتی وجراحی و2/95% در بیماران عفونی را دردوره پزشکی مورد نیاز دانستند. نتیجه گیری نیازبه ارتقاء دانش تغذیه ای درحیطه بالینی و مشاوره بیماران ازدیدگاه کارورزان احساس شده و لزوم بازنگری سرفصلهای موجود و انطباق آن بادرنظرگرفتن نیازهای کاربردی درمواجهه با بیمارضروری به نظرمی رسد. با ارتقاء مهارتهای انجام مشاوره درپزشکان عمومی امکان بهره وری بیشتر از این نیروها فراهم می شود.
Introduction Nutrition has an essential role in health promotion. In some diseases it has a serious impact on disease control. This effect implies the need to have basic knowledge about nutrition in health care providers.We assessed viewpoints of interns in Golestan University of Medical Sciences toward clinical application of nutrition education. Materials and Methods This descriptive study was conducted on all (n=55) interns who spent the last academic year (September-December2012). Research measurement was a questionnaire(its validity and reliability was evaluated in previous studies) consisting of demographic and questions about proportion of time and existing chapters with clinical needs, their ability to provide counseling and need to adding proposed new chapters. A total of 46 questionnaires were returned. Data were analyzed through descriptive statistics. Results Among the 46 interns (37females,mean age25.3±1), application of nutrition education in clinical section in58.7% was evaluated “poor and very poor”,15.2% of them considered “good” in their ability to assess patient’s nutritional status and 8.7% in their ability to nutritional counseling. Over all 8.7%assessed usefulness of their nutritional counseling advice “good and very good.”82.6% agreed with providing course on specific nutrition topics. All of them remarked the need for education in medical nutrition therapy in cardiovascular and renal diseases, 97.6%in diabetes and post surgical situations and 95.2%in infectious diseases. Conclusion Based on these data, current curricular in medical schools is not adequate and need to revise. Our participantsidentified gaps in their nutrition knowledge and their need during clinical problems. We proposed a nutrition education program based on reported essential topics to improve their nutritional skills in clinic. By upgrading consultation skills in general practitioners, they can work better in future.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1956_186847d870e280ce7bc4d9e723f5b203.pdf
آموزش تغذیه
درس تغذیه
کارورزان دانشکده پزشکی
medical interns
nutrition education
Nutrition course
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
295
299
10.22038/mjms.2013.1957
1957
Research Paper
درمان جراحی ترکیبی در ژنیکوماستی گرید IIbوIII سیمون
The combined surgical treatment of High-Grade Gynecomastia (grad IIb-III simons)
عزت اله رضایی
rezaeia@mums.ac.ir
1
آرش بیرقی طوسی بیرقی طوسی
emis@mums.ac.ir
2
دانشیار جراحی پلاستیک، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار جراحی پلاستیک، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه
ژنیکوماستی یک پرولیفراسیون بافت غددی در پستان مردان است که در 40-56% دیده می شود. در این مطالعه تعداد 15 بیمار مرد مبتلا به ژنیکوماستی (30پستان) را که در گرید IIbوIII سیمون (Simons) قرار داشتند، با روش ترکیبی لیپوساکشن، حذف بافت باقی مانده (pull trough) و حذف پوست به صورت Circumareolar تحت درمان جراحی قرار گرفتند.
روش کار
این مطالعه به صورت آینده گر بین سالهای 1388 تا 1391 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد بر 15 بیمار مبتلا به ژنیکوماستی صورت گرفته و اطلاعات بیماران شامل گرید بیماری، نوع عمل و نتایج آن بررسی گردید و با استفاده از نرم افزر SPSS تجزیه و تحلیل شد.
نتایج
متوسط سن بیماران 22 سال بود. از 8 بیماری که نیاز به حذف بافت باقی مانده پس از لیپوساکشن داشت متوسط 20 گرم بافت خارج گردید از این بیماران تعداد 6 بیمار در گرید IIb وتعداد 2 بیمار در گریدIII سیمون قرار داشتند در 7بیمار پس از لیپو ساکشن در لمس بافت غده ای لمس نشد و نیازی به برش جهت خارج نمودن پیدا نکرد از این بیماران تعداد 4 بیمار در گرید IIb وتعداد 3بیمار در گرید III سیمون قرار داشتند.
نتیجه گیری
در بیماران مبتلا به ژنیکو ماستی که نیاز به مداخله جراحی پیدا می کنند و در گرید 1 و 2 قرار دارند لیپو ساکشن با یا بدون استفاده از حذف بافت باقی مانده پیشنهاد می شود و در مواردی که بیماران دارای گرید 3 سیمون هستند از تکنیک ترکیبی لیپوساکشن، حذف بافت باقی مانده، حذف پوست به صورت پری ارئولار توصیه می شود.
Introduction
Gynecomastia is the proliferation of the glandular tissue of the male breast with a prevalence of 40 to 56 percent of men. Its etiology is varied. In this study, we performed a combined surgical method using liposuction, resection of the remaining tissue (pull through), and circumareolar skin excision and presented the results.
Materials and Methods
This was a prospective study carried out from 1388 to 1391 on 15 male patients (30 breasts) with gynecomastia. Patient data including grade, technique, and operations were evaluated.
Results
The mean age was 22 years, (min=16, max=35). Resection of the remaining tissue was required in 8 patients. The mean amount of resection was 20 gr. Of these, 6 patients were grade IIb and 2 grade III Simons. In 7 cases, no glandular tissue was palpated following liposuction and no incision was required for excision of tissue. Among these, 4 patients were grade IIb and 3 grade III Simons.
Conclusion
We recommend liposuction with or without excision of remaining tissue for grade I and II Simons gynecomastia and the combined liposuction, pull through, periareolar skin excision technique for grade III cases.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1957_9446bf499cff7591e3b62284b5c4f288.pdf
حذف پوست پری ارئولار
ژنیکوماستی
لیپوساکشن
Gynecomastia
Liposuction
Periareolar skin excision
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
300
306
10.22038/mjms.2013.1958
1958
Research Paper
اثربخشی رویکرد واقعیت درمانی گروهی بر شادکامی و کیفیت زندگی نوجوانان بد سرپرست در مشهد
Effectiveness of Group Reality Therapy on Happiness and Quality of Life in Unsupervised Adolescents in Mashhad
رضا اسلامی
eslami@yahoo.com
1
پیمان هاشمیان
hashemianp@mums.ac.ir
2
لیدا جراحی
jarahil@mums.ac.ir
3
مرتضی مدرس غروی
4
کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، واحد پیشگیری اداره بهزیستی، مشهد، ایران
دانشیار روانپزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی، مشهد، ایران
استادیار پزشکی اجتماعی، مرکز تحقیقات اعتیاد، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی، مشهد، ایران
استادیار روان شناسی بالینی، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی، مشهد، ایران
مقدمه کاهش شادکامی و حس ناخشنودی از مسائل مهمی است که در میان نوجوانان بد سرپرست شایع تر و برکیفیت زندگی آنان موثر است. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر واقعیت درمانی گروهی که رویکردی برای پایش و کنترل رفتار، پذیرش مسئولیت و انجام انتخاب های مناسب است، بر افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی نوجوانان بد سرپرست پرداخته است. روش کار در این مطالعه مداخله ای 40 نفر از جمعیت نوجوانان پسر بد سرپرست تحت پوشش بهزیستی مشهد در سال 1390 با روش نمونه گیری مبتنی برهدف وارد مطالعه شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. به نوجوانان در گروه مداخله 12جلسه آموزش گروهی واقعیت درمانی، ارائه شد. دو گروه قبل و پس از زمان مداخله به پرسشنامه های شادکامی آکسفورد و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کای اسکوار و تی تحلیل شد. نتایج سطح تحصیلات، میانگین سن و میانگین نمره ی آزمون ها قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معنادار نداشت (05/0p<). پس از مداخله تفاوت معناداری در میانگین نمره ی آزمون کیفیت زندگی و میانگین نمره ی آزمون شادکامی در گروه مداخله و کنترل مشاهده شد (به ترتیب 1/84 در برابر 3/63 و 1/35 در برابر 8/19، 05/0p<). نتیجه گیری واقعیت درمانی گروهی در بهبود کیفیت زندگی، افزایش شادکامی و رضایت از زندگی نوجوانان بد سرپرست موثر می باشد. محیط محترمانه، ابراز احساسات و درک همدلانه در گروه درمانی در افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی اثرگذار است.
Introduction Feeling unhappy and lack of satisfaction are more common in unsupervised adolescents that affect on their quality of life. This study assessed the effect of Group Reality Therapy -one of the approaches for monitoring and controlling behaviors, accepting responsibility- on increasing happiness and improving quality of life in unsupervised adolescents. Materials and Methods From unsupervised adolescents that lived in protected agencies in Mashhad, 40 boys were selected and simply randomly assigned to intervention and control groups. Experimental group was presented with 12 sessions of Group Reality Therapy. Both groups before and after the intervention responded to the Oxford happiness and WHO quality of life questionnaires. Data analysis was done by using the SPSS16 software, chi square and T-Test. Results Educational level, age and the mean score of tests before intervention were not significantly different between the two groups (Pv <0.05). After intervention, significant difference was seen in mean of score quality of life test in the intervention group (84.1) and control group (63.3) and the mean (standard deviation) score of happiness test in the intervention group (35.1) and control group (19.86) (Pv <0.05). Conclusion Group Reality Therapy is an effective approach in improving the quality of life, happiness and life satisfaction in unsupervised adolescents. Respectful environment, Expression of emotions and empathic understanding in group therapy are effective in increasing of hope and improving quality of life.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1958_9e4f2c2cfef3dc51f6999a7f43c2609e.pdf
اثربخشی
بدسرپرست
شادکامی
کیفیت زندگی
نوجوان
واقعیت درمانی گروهی
Adolescent
Effectiveness
Group Reality Therapy
Happiness
Quality of life
Unsupervised
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
307
312
10.22038/mjms.2013.1959
1959
Research Paper
بررسی کفایت حمایت تغذیه ای بیماران NPO شده در بیمارستان فوق تخصصی کودکان دکتر شیخ مشهد
Survey the Efficiency of the Nutritional Support of NPO Patients in Mashhad Dr Sheikh Children Subspeciality Hospital
مرضیه زیلایی
1
عبدالرضا نوروزی
norouzya@mums.ac.ir
2
3بهاره ایمانی
imanibh@mums.ac.ir
3
غلامرضا خادمی
khademigh@mums.ac.ir
4
محمد صفریان
safarianm@mums.ac.ir
5
منیره دهری
6
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار گروه اطفال، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار گروه اطفال، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
کارشناسی ارشد علوم تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه
NPOیکی از مسائل مهم در مورد بیماران و کودکان بستری در بیمارستان عدم تغذیه از راه دهان به مدت طولانی و عدم توجه کافی به نحوه صحیح تغذیه آنها است. با توجه به تاثیر این مسئله بر وضعیت تغذیه و رشد کودکان، این مطالعه در بیمارستان کودکان دکتر شیخ مشهد با هدف شناسایی محدودیت های حمایت های تغذیه ای کودکان NPO انجام شد.
روش کار
این مطالعه توصیفی به صورت مقطعی در آبان ماه سال 1391 در تمامی بخش های بیمارستان کودکان دکتر شیخ با استفاده از پرسشنامه ای که شامل آیتم های مراقبت های تغذیه ای کودکان NPOبود، انجام شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزارهای اکسل و SPSS تجزیه و تحلیل شد.
نتایج
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کل بیماران NPO شده در طول مدت بررسی 7/31% از کل بیماران بیمارستان بود. دلایل NPO شدن بیماران شامل آترزی مری، هرنی دیافراگم، دیستانسیون شکمی، انسداد روده، Mal-rotation روده ای، آنوس بسته، ایلئوس، سایر اعمال جراحی، دیسترس تنفسی و کاهش سطح هوشیاری، به دلایل نامشخص و بی دقتی پرسنل و بیوپسی بودند. تقریبا 88، بیمار حین NPO، تغذیه کامل پرنترال (TPN) داشتند. 23/88% افراد در طول مدت NPO بودن خود از سرم دکستروز واتر تزریقی استفاده می کردند و 52% آنها کمتر از 10% انرژی مورد نیازشان در مدت NPO ماندن برآورده می شد.
نتیجه گیری
مطالعه حاضر نشان داد که در بیمارستان کودکان دکتر شیخ بیشترین دلیل NPO کودکان، جراحی بود و اکثر بیماران انرژی کافی را حین NPO دریافت نمی کردند. تحقیقات بیشتری در زمینه تغذیه کودکان NPO نیاز است که در آینده انجام شود.
Introduction
NPO or absence of oral feeding in long term for hospitalized patients and insufficient attention to correct diet of them in hospitals can be seen. Regard to the impact of this issue on nutritional status and growth of children, this study with the aim of identifying the limitations about the nutritional supports of NPO children was done in Mashhad Dr Sheikh children hospital.
Materials and Methods
This cross-sectional study was carried out in all wards of the Dr Sheikh children hospital with a questionnaire which included the items of nutritional cares for NPO children.
Results
Results of the present study showed that the total NPO patients during the study were 31.7 percent of the all patients of the hospital. Reasons of NPO in these patients included esophageal atresia, diaphragmatic hernia, abdominal distention, intestinal obstruction, intestinal mal-rotation, imperforated anus, ileus, other surgery procedures, respiratory distress and loss of consciousness level, unclear reasons and carelessness of staff and biopsy.
Nearly 88 percent of patients had total parenteral nutrition (TPN) during the NPO time. A total of 88.23 percent of patients received intravenous dextrose water serums during the NPO time and 52 percent of them received less than 10 percent of their energy needs during the NPO time.
Conclusion
The present study showed that the most important reason of the NPO was surgery in Dr Sheikh children hospital and majority of the NPO patients did not receive sufficient energy during the NPO time. More future researches are needed on the nutrition of NPO children.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1959_8f3ab8b0d7e76aced1134803d554b07e.pdf
سوء تغذیه بیمارستانی
ناشتایی در بیماران بستری
NPO
Fasting in hospitalized patients
Hospital malnutrition
NPO
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
313
318
10.22038/mjms.2013.1960
1960
Research Paper
تشخیص بالینی گام به گام
Step by step clinical diagnosis
محمدرضا مطیع
1
محمود فرهودی
farhoudim@mums.ac.ir
2
بهروز زندی
3
ضا بوستانی
4
مجید عینک چی
majideinackchi@gmail.com
5
دانشیار جراحی عمومی، مرکز تحقیقات جراحی سرطان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استاد بیماری های داخلی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استاد رادیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار نورولوژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
جراح عمومی، مرکز تحقیقات جراحی سرطان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه سندرم شریان مزانتریک فوقانی سندرم شایعی نبوده ولی یافته بالینی آن به خوبی شناخته شده است که با فشرده شدن بخش عرضی یا سوم دئودنوم در بین آئورت، ساختمان های فیکس شده خلف صفاق وشریان مزانتریک فوقانی همراه بوده و با علائم انسداد نسبی یا کامل روده به صورت مزمن، حاد یا متناوب تظاهر می کند. معرفی بیمار بیماری مردی 24 ساله که با شکایت از دیسفاژی از 4 سال قبل که درطی ماه اخیر تشدید شده است مراجعه کرده است. دیسفاژی ابتدا به جامدات در حال حاضر نسبت به مواد نیمه جامد می باشد در معاینه فیزیکی بیمار شدیدا لاغر بوده و افتادگی پلکها وتغیر در تون صدا دارد. درآندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی مری طبیعی معده متسع و حجیم واستاز شدید گزارش شد. بیوپسی انجام شد که طبیعی بود در سی تی اسکن انجام شده، تنگی شدید در دیستال قسمت سوم دئودنوم واتساع پروگزیمال با آن مشاهده شد در بازسازی کلیشه های سی تی اسکن زاویه جداشدن شریان مزانتریک فوقانی از آئورت کاهش یافته و فاصله آن با آئورت نیز کم شده است. نتیجه گیری زمینه ساز سندرم شریان مزانتریک فوقانی لاغری مفرط می باشد و از آنجا که در سندرم MNGIE با دیسفاژی و تظاهرات گوارشی و سوء جذبی همراه است منجر به ضعف شدید و سوء تغذیه بیمار شده و با تحلیل عضلات و بافت چربی،fat pad بین آئورت و شریان مزانتریک فوقانی از بین رفته و موجب تظاهرات سندرم شریان مزانتریک فوقانی می شود.
Introduction Superior mesenteric syndrome is not a very common disease but it has a relatively simple pathophysiology. Being compressed by SMA from above to underlying structures of retro peritoneum like abdominal aorta, third part of duodenum is obstructed and causes the patient acute, or chronic and intermittent symptoms of obstruction. Case report A 24 years old man with 4 years history of dysphagia to solid foods, complained of weight loss, semi liquid food dysphagia dysphonia and eyelid ptosis. In upper GI endoscopy; esophagus was normal, stomach was dilated and clues of food stasis were seen. Endoscopic Biopsies were normal. The patient underwent CT scanning in which stenosis of third part of the duodenum and dilatation of the proximal part to the stenosis are seen. After 3D reconstruction of CT scan images, it was noticed that the angle of origin of superior mesenteric artery from aorta was decreased. Conclusion predisposing factor to superior mesenteric syndrome is excessive cachectia and since MNGIE syndrome appears with dysphagia, malnutrition and cachectia, the fat pad between aorta and superior mesenteric artery regresses and this can results in superior mesenteric artry syndrome.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1960_b9e80058f4e263b3a091ac8426a46be7.pdf
دیسفاژی
سندرم شریان مزانتریک فوقانی
سندروم آنسفالوپاتی نوروگاسترو اینتستینال میتوکندریال
کاهش وزن
Dysphagia
Mitochondrial neuro gastrointestinal syndrome
Superior mesenteric syndrome
Weight loss
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2013-11-22
56
5
319
322
10.22038/mjms.2013.1961
1961
Research Paper
معرفی بیمار مبتلا به رتینوبلاستومای پیشرفته با نمای توده ی حجیم حدقه
Neglected Advanced Retinoblastoma Presenting As Huge Orbital Mass
محمد شریفی
sharifim@mums.ac.ir
1
امیرحسین وجدانی
2
استادیار گروه چشم پزشکی، مرکز تحقیقات چشم بیمارستان خاتم الانبیاء ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
رزیدنت چشم پزشکی، مرکز تحقیقات چشم بیمارستان خاتم الانبیاء ،دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه
معرفی بیمار مبتلا به رتینوبلاستوم دوطرفه پیشرفته و مراجعه دیرهنگام.
معرفی بیمار
دختر 3 ساله با توده حدقه چپ به صورت پیشرونده از 3 ماه قبل از مراجعه و لکوریای چشم راست به درمانگاه چشم بیمارستان خاتم الانبیاء مراجعه کرد. پس از تصویر نگاری از حدقه با تشخیص احتمالی رتینوبلاستوم تحت عمل جراحی برداشت کامل ضایعه و محتویات حدقه (Exentration) چشم چپ قرار گرفت. تشخیص رتینوبلاستوم در بررسی آسیب شناسی ضایعه تایید شد. با توجه به درگیری چشم مقابل در نمای کلینیکی بیمار مورد نادری از رتینوبلاستوم دوطرفه با انتشار وسیع بود.
نتیجه گیری
باوجود آنکه اغلب موارد رتینوبلاستوم های دوطرفه در مراحل اولیه و زودهنگام تشخیص داده می شود اما همچنان مواردی از تشخیص دیرهنگام بویژه در کشورهای در حال توسعه مشاهده می شود.
Introduction
To report late presentation of bilateral retinoblastoma.
Case report
A 3 year old girl presented with huge orbital mass enlarging over her face on the left side. She underwent exentration and histopathologic evaluation. A diagnosis of retinoblastoma was made. This patient had leukocoria of the right eye and another intra ocular mass. This patient represented a rare form of bilateral retinoblastoma with extensive progression.
Conclusion
Although most of bilateral retinoblastoma cases are diagnosed early, there are neglected cases which present at advanced stage.
https://mjms.mums.ac.ir/article_1961_ed195e0123619fc497186654f5c46f74.pdf
اگزنتراسیون
رتینوبلاستوم
کموتراپی
chemotherapy
Exentration
Retinoblastoma
1-