per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
134
138
10.22038/mjms.2012.423
423
Research Paper
ارتباط چاقی و کمبود ریزمغذیهای آهن، کلسیم و فسفر در کودکان 2 ـ 16 سال
Relationship between Obesity and Iron, Calcium and Phosphorus levels in Obese Children 2 - 16 Years Old
نصرت قائمی
: ghaemin@mums.ac.ir
1
محسن جعفرزاده
2
سپیده باقری
3
دانشیار غدد و متابولیسم کودکان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- استاد گروه کودکان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد،
استادیار گروه کودکان، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه شیوع چاقی در کشورهای مختلف رو به افزایش است و با عوارض مهمی چون بیماریهای قلبی عروقی و دیابت مرتبط است. کودکان چاق به دلیل عادات غذایی نا صحیح و مصرف مواد غذایی با کالری بالا و ارزش غذایی کم ممکن است در معرض کمبودهای تغذیه ای مختلف قرار گیرند لذا در این مطالعه ارتباط بین چاقی و کمبود ریزمغذیهای آهن کلسیم و فسفر بررسی شده است. روش کار این مطالعه مورد شاهدی در سال 1388-1390 در بیمارستان امام رضا انجام شد. پرونده های 280 کودک چاق در محدوده سنی 2 ـ 16 سال با 280 کودک با وزن طبیعی در همین محدوده سنی بررسی شد. BMI بالاتر یا مساوی 85% به عنوان اضافه وزن در نظر گرفته شد. سطح آهن سرم، فریتین ،TIBC، MCV،MCHC، هموگلوبین، هماتوکریت، کلسیم و فسفر در هر دو گروه ارزیابی شد و سپس نتایج به دست آمده با هم مورد مقایسه قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد و با آزمون های کای اسکوئر، تی و دقیق فیشر مقایسه شدند. نتایج در کودکان چاق در 3/94% هموگلوبین در محدوده کم خونی بود که در کودکان با وزن طبیعی60% بود. سطح آهن سرم در 1/56% کودکان چاق پایین تر از حد طبیعی بود که در کودکان با وزن طبیعی4/10% بود. میزان MCV و MCHC کاهش یافته در گروه شاهد به ترتیب 6/73% و5/72% بود که در بچه های چاق به ترتیب در 6/99% و4/96%کاهش نشان داد. سطح کلسیم و فسفر خون نیز در بچه های چاق به طرز قابل توجهی پایین تر از گروه کنترل بود که این یافته ها مؤید ارتباط چاقی با کم خونی فقر آهن و کمبود کلسیم و فسفر بود. نتیجه گیری این نتایج نقش مهم و مؤثر تغذیه صحیح در سلامتی را نشان داده و نیز اثر آن را در پیشگیری از عوارض چاقی روشن می کند.
Introduction The prevalence of obesity continues to rise all around the world (1, 2, 3). Obesity is associated with important complications such as coronary heart disease and diabetes (3,5). Obese children because of their inappropriate diets and consumption of energy dense foods which lack adequate minerals, may be at increased risk of micronutrient deficiencies. So in this study we tried to figure out if there is any association between low levels of micronutrients such as iron , calcium and phosphorus and obesity. Materials and Methods A total of 280 obese and 280 non obese children ranging between 2-16 years old were evaluated. BMI>= 85% was defined as overweight. Serum iron, ferritin, TIBC, MCV, hemoglobin, hematocrit, calcium and phosphorus levels were evaluated in both groups.Then the data were compared. Result In obese children 94.3% had hemoglobin in the range of anemia where this was 60% in control group. Serum iron was low in 56.1% of obese children vs 10.4% in control group. Serum level of calcium and phosphorus was significantly lower than normal in obese children. Conclusion This study's results show the significant impact of healthy nutrition on the overall health of the society and also show the effect of healthy nutrition on preventing obesity and it's complications.
https://mjms.mums.ac.ir/article_423_d19ead116ff4ffb6919f347de2058544.pdf
: چاقی
ریز مغذی
کم خونی فقر آهن
کلسیم فسفر
کودکان
Anemia
Iron deficiency
Nutrition
Obesity
Rickets
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
139
143
10.22038/mjms.2012.424
424
Research Paper
داروهای ضد سایکوزیس تیپیک و غیرتیپیک: مقایسه تاثیر بر قند خون در بیماران اسکیزوفرنیک
Typic and Atypic Antipsychotic Drugs: Comparison of Their Effects on Blood Sugar in Schizophrenic Patients
زهره موسوی
Roknih@mums.ac.ir
1
ابراهیم عبدللهیان
2
سمانه کریمان
3
هاله رکنی یزدی
roknih@mums.ac.ir
4
دانشیار گروه غدد، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار گروه روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
متخصص روانپزشکی، تهران، تهران، ایران
استادیار گروه داخلی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مقدمه داروهای ضد سایکوزیس اساس درمان اسکیزوفرنی را تشکیل می دهند. درمان با این داروها با اختلال در کنترل قند خون همراه است.گزارشاتی مبنی بر افزایش وزن و اختلال در تحمل گلوکز به دنبال درمان با داروهای ضد سایکوزیس غیر تیپیک ارائه شده است. هدف از این مقایسه تاثیر درمانهای مختلف ضد دیابت بر کنترل قند خون در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی است. روش کار این مطالعه کارآزمایی بالینی بر 180 بیمار در بیمارستان ابن سینا مشهد درسال 1387 انجام شد. بیماران در دو گروه قرار گرفتند،گروه اول تحت درمان با داروهای ضد سایکوزیس تیپیک (تعداد=43)و گروه دوم تحت درمان با داروهای ضد سایکوز غیر تیپیک (تعداد=38). اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون تی و آنوا مقایسه و تجزیه و تحلیل شد. نتایج تفاوت معنی دار مرزی در قند ساعت اول بین دو گروه تحت درمان با داروهای تیپیک و داروهای غیر تیپیک وجود داشت (به ترتیب متوسط12/132 میلیگرم بر دسی لیتر در مقابل 76/151میلیگرم بر دسی لیتر، 07/0=p). تفاوت معنی دار مرزی در مقایسه قند ساعت اول در تست تحمل گلوکز بین دو گروه تحت درمان با داروهای تیپیک و تحت درمان با کلوزاپین دیده شد(به ترتیب متوسط قند خون 12/132، 67/153و06/0=p). در مقایسه داروهای ضد سایکوزیس تیپیک با ریسپریدون این اختلاف وجود نداشت (به ترتیب متوسط 12/132 در مقابل 41/149و23/0=p). مقادیر قند خون ناشتا و قند خون ساعت دوم در این دو گروه تفاوت معنی دار نداشت. نتیجه گیری بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی که تحت درمان با داروهای ضد سایکوزیس غیر تیپیک هستند بیشتر مستعد دیابت شیرین می باشند. همچنین این خطر درافرادی که کلوزاپین مصرف می کنند در مقایسه با ریسپریدون بیشتر است.
Introduction Antipsychotic drugs are the cornerstone of schizophrenia treatment. Glucoregulatory abnormalities have been associated with the use of antipsychotic medications. There are some reports of weight gain and glucose intolerance in patients with schizophrenia receiving atypical antipsychotic medications. The purpose of this study is to compare the effect of various antipsychotic therapies on glycemic control in patients with schizophrenia. Materials and Methods Eighty-one patients with schizophrenia were enrolled in the study and underwent glucose-tolerance test. Patients were divided in to two groups, with one group (n=43) receiving typical and the other group (n=38) receiving atypical medication. Demographical and historical data were collected with a questionnaire. Results There was a marginally significant difference in the first hour glucose level between typical and atypical drugs (mean 132.12 vs. 151.76, respectively, p=0.07). Also, marginal significant difference was present comparing the first hour glucose level between typical antipsychotics and clozapine consumers (mean 132.12 vs. 153.67, p=0.06). This difference was not present when typical antipsychotics were compared with risperidone (mean 132.12 vs. 149.41, p=0.230). Fasting blood sugar and second- hour glucose tolerance results did not show a statistically significant difference. The increased GTT of the first hour blood sugar in patients who received clozapin may indicate the early stages of insulin resistance in this group. Conclusion This study suggests that patients under atypical antipsychotic treatment are more vulnerable to diabetes mellitus (DM). Across atypical medications; we observed a greater glycemic effect from clozapin compared to risperidone.
https://mjms.mums.ac.ir/article_424_664b8e57e607b09acdb47b31339ee50c.pdf
آنتی سایکوتیک غیر تیپیک
آنتی سایکوتیک
اسکیزوفرنی
تیپیک
تست تحمل گلوکز
دیابت شیرین
Atypical Antipsychotic
Diabetes Mellitus
Glucose tolerance Test
Schizophrenia
Typical antipsychotic
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
144
150
10.22038/mjms.2012.425
425
Research Paper
مقایسه کیفیت زندگی زنان چاق با زنان دارای وزن طبیعی
Comparison the Living Quality of Obese Women with Normal Weight Women
اعظم قربانی
ghorbani_az@yahoo.com
1
امیر ضیایی
aziaee1963@yahoo.com
2
طاهره صادقی
3
سعید آصف زاده
4
- مربی گروه پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران
دانشیار بیماری های غدد و متابولیک، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران
دانشجوی دکتری تخصصی پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
- استاد بیماری های غدد و متابولیک، دانشگاه علوم پزشکی قزوین، قزوین، ایران
مقدمه چاقی یک مشکل شایع سلامتی عمومی است که به یکی از نگرانی های عمده سلامتی جهانی تبدیل شده است، مطالعات زیادی ارتباط بین چاقی را با احتمال خطر بیماری های متعدد چون دیابت و ... مطرح کرده اند. افراد چاق اختلالاتی را در کیفیت زندگی خود نیزتجربه می کنند. این مطالعه به منظور مقایسه کیفیت زندگی زنان چاق و دارای وزن طبیعی در قزوین انجام شد. روش کار این مطالعه مورد– شاهدی ، در سال 1389 در دانشگاه علوم پزشکی قزوین بر 115 زن چاق (30BMI≥) به عنوان گروه مورد و 114 زن با وزن طبیعی (20BMI><24) به عنوان گروه شاهد که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. برای تعیین کیفیت زندگی از پرسش نامه کیفیت زندگی SF-36 و برای تعیین چاقی از BMI استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و فاصله اطمینان 95% تحلیل شد. نتایج نتایج نشان داد، زنان چاق در مقایسه با زنان با وزن طبیعی درشش بعد از هشت بعد کیفیت زندگی (عملکرد جسمانی (001/0 >p) ، محدودیت نقش کاری (01/0=p) درد جسمانی (05/0) سلامت عمومی(012/0=p) نشاط (014/0= (p عملکرد اجتماعی (045/0= (pبه طور معنی داری دچار اختلال کیفیت زندگی بودند . نتیجه گیری افراد چاق معمولا سطوح پایین سلامتی جسمی و روانی، بخصوص سطوح پایین احساس خوب بودن جسمی و اجتماعی را تجربه می کنند.
Introduction Obesity is a public health problem that has raised concern worldwide. Numerous epidemiological Studies have showed the relationship between excess weight, abdominal fatness and risk of a wide range of illnesses (i.e. diabetes), People who are obese experience health-related quality-of-life impairments. The purpose of this study was to demonstrate the Comparison of Living Quality obese with normal weight women in Qazvin. Materials and Methods A case-control study was performed on women of Qazvin who were obese and normal-weight. Total of 115 women with obesity and 114 controls (with normal-weight) were randomly selected. Obesity was determined based on BMI and SF-36 questionnaire using for quality of life. Data were analyzed using soft ware of SPSS and 95% confidence Interval. Results The results showed that obese women were significantly more impaired than normal weight women in six of eight Domains: domains such as physical Functioning (p<0.001), physical Role limitation (p=0.01), bodily pain (p=0.05), general health perception (p=0.012), vitality (p=0.014), and social Functioning (p=0.045). Conclusion Women with obesity had experienced poor levels of health, particularly poor levels of physical and social well-being.
https://mjms.mums.ac.ir/article_425_91276b6750e47f9dbb3be610b77c28d6.pdf
چاقی
زنان
کیفیت زندگی
وزن طبیعی
Normal- weight
Obesity
Quality of life
Women
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
151
157
10.22038/mjms.2012.426
426
Research Paper
بررسی و مقایسه مواد غذایی مصرفی نوجوانان دانش آموز دارای علائم و بدون علائم سندرم پیش از قاعدگی
Relationship of Premenstrual Syndrome and Nutritional Style
نورمحمد بخشانی
1
زهرا حسن زاده
hasanzadeh.psy@gmail.com
2
دانشیار روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
کارشناس ارشد روانشناسی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
مقدمه سندرم پیش از قاعدگی(PMS) یکی از شایع ترین اختلالات در زنان است. عوامل مختلفی در ارتباط با PMS مطرح شده است.براساس مطالعات اخیرسبک غذایی به طور قابل توجهی بر نشانه های PMS تأثیر دارد. لذا هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط سبک غذایی نوجوانان و PMS است. روش کار مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر بر۱۴٩ نفر از دانش آموزان دبیرستانی زاهدان درسال 1389 با دامنه سنی 14-18 سال اجرا شد. شرکت کنندگان دو پرسشنامه سنجش علایم PMS و بسامد غذایی (FFQ) را تکمیل نمودند. یافته ها با شاخص های توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و آزمون t تجزیه و تحلیل شد. نتایج نتایج نشان داد که افراد مورد بررسی 1/83% ملاک های ACOG برای PMS را داشتند. میانگین مصرف ماهیانه لبنیات (شیر، ماست، پنیر) و میوه و سبزیجات در گروه بدون علائم PMS به طور معناداری بیشتر از گروه دارای علائم PMS بود (۰۵/۰(p≤. نتیجهگیری بهبود سبک غذایی نوجوانان مخصوصاً نوجوانانی با نشانه های پیش از قاعدگی ضروری به نظر می رسد.
Introduction Premenstrual syndrome is one of the most common disorders in women. Several factors have been associated with PMS. Recent studies have found that nutritional style significantly effect on symptomsof PMS. The present study was performed to determine the relationship between nutritional style of adolescents and PMS. Materials and Methods IN across-sectional study, 149 high school students of Zahedan were asked to complete the Premenstrual Symptoms Questionnaire and the Food Frequency Questionaire (FFQ). The data were analyzed by descriptive statistics (frequency, percent, mean, standard deviation) and t-tests. Results About 83.1% met the criteria of ACOG for PMS. The means of monthly milk products, fruites and vegetables consumption were significantly higher in participants without PMS (p≤0.05). Conclusion Overallimproving nutrition of adolescents is a necessity, especially for those with PM symptoms.
https://mjms.mums.ac.ir/article_426_6f6120ade9316cc4644330938800a7d6.pdf
سندرم پیش از قاعدگی
سبک غذایی
نوجوان
Adolescents
Nutritional styles
Premenstrual Syndrome
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
158
163
10.22038/mjms.2012.427
427
Research Paper
بررسی علل عفونی منجر به بستری افراد سالمند (بالاتر از65 سال ) در بخش عفونی و پیامد بیماری
Final Diagnosis and Outcomes in Old Patients Admitted to the Infectious Diseases Ward
رقیه گلشا
1
الهام گلشاه
2
زینب جلالی
3
نیلوفر رجبلی
Niloofarr@gmail.com
4
غلامرضا روشندل
5
- استادیار بیماریهای عفونی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
- استادیار پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
پزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
دکترای داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
- دانشجوی دکترای تخصصی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
مقدمه بیماریهای عفونی به عنوان یکی از مشکلات اصلی جوامع ، بخصوص درسالمندان مورد توجه است. در این مطالعه هدف بررسی علل عفونی منجر به بستری در افراد سالمند بستری و پیامد بیماری آنان بوده است. روش کار در این مطالعه توصیفی– تحلیلی که در سال های 1388-1389 در بیمارستان آموزشی پنجم آذر گرگان انجام شده، با مراجعه به پرونده بیماران، سالمندان که با سن 65 سال و بالاتر و درجه حرارت دهانی 8/37 و بیشتر و با تشخیص یک بیماری عفونی در بخش عفونی بیمارستان بستری شده بودند، انتخاب شدند. همچنین علت مراجعه، وجود بیماری زمینه ای، سابفه مصرف دارو ثبت گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS وارد رایانه شده و از آزمون آماری کای اسکوئر برای بررسی ارتباط بین متغیر های کیفی و آزمون آماری آنوا یک طرفه برای مقایسه پارامترهای کمی استفاده شد. نتایج در این مطالعه 128 بیمار بستری در بیمارستان پنجم آذر گرگان در محدوده سنی 98-65 بامیانگین سنی 16/75 سال بررسی شدند. پیامد در اکثریت افراد (7/84%) به صورت بهبودی و 8 مورد مرگ بود. علت بیماری در این 8 نفر، (5/62%) بدون علت مشخص وسپسیس دومین علت شایع مرگ بود. اما در کسانی که بهبودی داشتند پس از علل نامشخص پنومونی شایعترین علت بود. ارتباط پیامد بیماری با علت عفونی تشخیص داده شده از نظر آماری معنادار گزارش شد (01/0p=). نتیجه گیری احتمال بهبودی بیماریهای عفونی با افزایش سن در بیماران سالمند کمتر شده و این مسئله می تواند بر پیش آگهی پس از بستری در بیمارستان تاثیر منفی بگذارد. بنابراین در سالمندان مسن تر مبتلا به سپسیس باید توجه بیشتری درتشخیص زودرس و درمان به موقع بیماری داشت.
Introduction Infectious diseases have always been considered as a serious public health concern. In particular,the elderly are more vulnerable to infection due to physiological changes of aging and alteration of host defense mechanisms. The aim of this study was to assess the final diagnosis and outcomes in old patients referred to the infectious diseases ward of 5th of Azar hospital of Gorgan Materials and Methods In this cross-sectional study, patients aged 65 and above admitted to 5 Azar hospital between March 2009 and June 2010 with the impression of an infectious disease were selected by looking at the medical records. Moreover, information on chief complaints, underlying diseases and past drug history were collected. Data were entered to computer using SPSS (v.13) and Chi-square and One-Way ANOVA tests were used for analysis. Results A total of 128 patients were recruited with the mean age of 75 years. Final diagnosis in most of participants was pneumonia. About 85% of patients were recovered and eight deaths were reported. The cause of death in most of cases (62.5%) was unknown and sepsis was the second frequent cause (25%). Final diagnosis in most of recovered patients (33.3%) showed that, after the unknown causes, pneumonia was the most common cause (24.8%). The proportion of recovered cases was reduced with increasing age. There was a significant relationship between final diagnosis and outcome (P-value= 0.01). Conclusion We found a lower proportion of recovery in older patients. This may negatively affect the disease outcome. Therefore, more attention should be paid to appropriate diagnosis, treatments and follow-up in these patients.
https://mjms.mums.ac.ir/article_427_5a5bfa77440d6f99e8f854b80393e2e6.pdf
بیماری عفونی
بستری
سالمند
Diagnosis
Elderly
Infectious diseases
Outcome
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
164
169
10.22038/mjms.2012.429
429
Research Paper
تاثیر مایع درمانی وریدی بر علائم بالینی آپاندیسیت حاد
Effect of Fluid Therapy (IVtherapy) on Symptoms and Signs of Acute Appendicitis
سید محمدعلی رئیس السادات
Raisolsadat,mohammad@ childrens.edu
1
فریبا تبریزیان
2
ناصر دلیلی
3
محمدعلی یعقوبی
4
آرمین الهی فر
5
امیر حسین علیان
6
علیرضا حاتمی
7
مجتبی مشکات
8
استادیار گروه جراحی اطفال، دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران
استادیار گروه اطفال، دانشکده پزشکی دانشگاه آزاداسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران
استادیار گروه جراحی عمومی، دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران
پزشک عمومی، مشهد، ایران
پزشک عمومی، مشهد، ایران
پزشک عمومی، مشهد، ایران
پزشک عمومی، مشهد، ایران
کارشناس ارشد آمار پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، مشهد، ایران
مقدمه تشخیص آپاندیسیت حاد با علایم مبهم دربعضی موارد با تاخیر انجام می شود وبیشتر در این فاصله بیماران تحت مایع درمانی قرار می گیرند که در نتیجه این اقدام علائم آنها تخفیف می یابد به طوری که بعضی از بیماران از انجام عمل جراحی سرباز می زنند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر مایع درمانی بر علایم بالینی آپاندیسیت حاد است. روش کار این مطالعه کارآزمایی بالینی آینده نگر از سال 1385-1388 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد انجام شده است. در این پژوهش130 بیمار در دو گروه 65 نفری مورد بررسی قرار گرفتند که در یک گروه 6 ساعت قبل از عمل مایع درمانی انجام شده و در گروه دیگر هیچگونه دارو یا مایعی تجویز نشد. اطلاعات بالینی ثبت و پس از 6 ساعت بیماران تحت عمل جراحی قرارگرفته و پاسخ پاتولوژیک ثبت گردید. اطلاعات به دست آمده دسته بندی و با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند و 05/0p< با ارزش تلقی گردید. نتایج براین اساس کاهش نمره درد، توزیع تغییرات اشتها ( بهتر شدن آن) و کاهش حساسیت و حساسیت برگشتی در گروه مایع درمانی تفاوت معنی داری در مقایسه با گروه مایع درمانی نشده، داشت ( 5%
نتیجه گیری این نتایج نشان داد که مایع درمانی قبل از جراحی آپاندیسیت می تواند باعث تغییرات فاحش در علائم بالینی آپاندیسیت گردد. این موضوع موجب انحراف تشخیصی و یا تاخیر در درمان می شود. بنابراین در بیمارانی که مایع درمانی شده اند پزشک باید به این نکته توجه داشته باشد که کاهش علایم ممکن است ناشی از این اقدام باشد، هر چند دلایل فیزیو پاتولوژیک برای آن کاملا مشخص نیست.
Introduction In cases of acute Appendicitis with vague symptoms, the diagnosis maybe delayed and during this interval, most patients receive fluid therapy. Az a result the patients' symptoms declines and even sometimes they refuse to operate.The purpose of this study was evaluation of effect of fluid therapy on symptoms and signs of acute appendicitis. Materials and Methods In a prospective comparative clinical trial study 130 patients were studied. Patients in two groups of 65 people who qualified were studied In one group 6 hours before the surgery fluid therapy had been done and in the other group no medications or fluids were prescribed and information recorded. Finally 6 hours after the admission, patients were operated and pathological records collected. Data classified and analyzed by SPSS software and P value of more than 0.05 considered valuable. Results Based on our data, the abdominal pain, the most important sign of appendicitis, decreased meaningfully in the fluid therapy group in comparison with non rehydrated group.(p= 0.0001). The anorexia changes (improving appetite), reducing the tenderness and rebound tenderness were obviously different in two groups (p>0.05). Conclusion These results mean that fluid therapy has effect on signs and symptoms of appendicitis. This may result in delay or misdiagnosis of appendicitis. Thus the physician should be aware, especially in patients that have received fluid therapy. Although, we could not find any physiopathologic reason for this effect
https://mjms.mums.ac.ir/article_429_31e6abfa96a8c7efea75625e904bbf61.pdf
آپاندیسیت حاد
درد شکم
مایع درمانی
Acute appendicitis
Abdominal pain
Fluid therapy
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
170
177
10.22038/mjms.2012.431
431
Research Paper
ارزیابی استرس اکسیداتیو و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی پلاسما در زنان مبتلا به چاقی عمومی و شکمی
Valuation of Oxidative Stress and Total Antioxidant Capacity in Women with General and Abdominal Adiposity
فرشاد امیرخیزی
amirkhizi.f@gmail.com
1
فریدون سیاسی
2
سودابه حامدی شهرکی
3
محمود جلالی
4
- کارشناس ارشد گروه تغذیه، دانشگاه علوم پزشکی زابل، زابل، ایران
استاد گروه تغذیه و بیوشیمی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
کارشناس ارشد گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی زابل، زابل، ایران
- استاد گروه تغذیه و بیوشیمی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
مقدمه مطالعات پیشین ارتباط بین افزایش سطح استرس اکسیداتیو بدن و بروز بیماریهای قلبی عروقی را نشان داده اند. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر ارزیابی استرس اکسیداتیو و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی پلاسما (TAC) در زنان مبتلا به چاقی عمومی و شکمی بود. روش کار در این مطالعه مورد- شاهدی که در پاییز سال 1389 انجام گرفت، 160 نفر از زنان سنین 20-45 سال به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و اطلاعات عمومی آنها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه مستقیم جمع آوری شد. سپس نمونه های خون وریدی گرفته و پس از جدا شدن پلاسما، سطح استرس اکسیداتیو با اندازه گیری غلظت مالون دی آلدئید (MDA) پلاسما ارزیابی گردید. علاوه بر این، سطوح TAC افراد مورد بررسی نیز اندازه گیری شد. برای مقایسه داده ها از آزمون آنوا و تی مستقل و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج میانگین غلظت MDA پلاسما در زنان دارای اضافه وزن و چاقی عمومی به طور معنی داری بیشتر از زنان دارای وزن طبیعی بود (به ترتیب 01/0>p و 001/0>p ). همچنین، سطوح TAC پلاسما در زنان مبتلا به چاقی عمومی کمتر از زنان دارای وزن طبیعی بود (01/0>p). تفاوتی از نظر سطوح TAC پلاسما بین زنان دارای اضافه وزن و وزن طبیعی وجود نداشت. همچنین زنان مبتلا به چاقی شکمی در مقایسه با زنان دارای محیط دور کمر طبیعی سطوح MDA بیشتر (001/0>p) و سطوح TAC پایین تری (01/0>p) داشتند. نتیجه گیری چاقی عمومی و بویژه چاقی شکمی با افزایش استرس اکسیداتیو و کاهش سطوح TAC پلاسما ارتباط دارند که ممکن است با بروز بیشتر بیماریهایی مانند تصلب شرایین، دیابت و پرفشاری خون در افراد چاق در ارتباط باشد.
Introduction: previous studies have shown that general and abdominal adiposity are closely associated with risk of diabetes and cardiovascular disease events. We sought to evaluate the oxidative stress and plasma total antioxidant capacity (TAC) levels in women with general and abdominal adiposity. Materials and Methods In this study case-control, 160 women 20-45 years old were randomly selected. General information data were gathered from each sample using questionnaires and face-to-face interviews. Venous blood samples were drawn from subjects and plasma was separated. In this study, Oxidative stress levels were assessed by measuring the concentrations of plasma malondialdehyde (MDA). We also evaluated total antioxidant capacity (TAC) of plasma in subjects. Results Mean plasma concentration of MDA was significantly higher in overweight and obese women groups compared to healthy women group (pConclusion Our results provided further evidence suggesting that obesity and, especially, abdominal adiposity was associated with elevated oxidative stress and decreased levels of TAC in plasma which in turn, may contribute to obesity related diseases such as atherosclerosis, diabetes mellitus and arterial hypertension
https://mjms.mums.ac.ir/article_431_e41928b688593592fb541ba45602dcd9.pdf
آنتی اکسیدان
استرس اکسیداتیو
چاقی عمومی
چاقی شکمی
Abdominal adiposity
Antioxidant
General adiposity
Oxidative stress
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
178
182
10.22038/mjms.2012.432
432
Research Paper
بررسی فراوانی اسپروی سلیاک در بیماران بزرگسال مبتلا به دیابت تیپ یک
The Prevalence of Celiac Sprue in Adult Patients with Type I Diabetes
حسن وثوقی نیا
1
سیدکاظم نظام
2
مهتاب بیانی
Mahtabbayani@yahoo.com
3
حسن سعادت نیا
saadatniah@mums.ac.ir
4
رباب بیگم ابوترابی
5
علیرضا بخشی پور
6
محمودعلی کیخوایی
7
محمدعلی مشهدی
8
استادیار بیماریهای گوارش، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
- استادیار بیماریهای گوارش، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
- استادیار بیماریهای داخلی، دانشگاه علوم پزشکی نیشابور ، نیشابور ، ایران
استاد بیماریهای گوارش، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار بیماریهای غدد، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
- استادیار بیماریهای گوارش، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
استادیار بیماریهای غدد، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
استادیار بیماریهای خون، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
مقدمه در دیابت تیپ I شیوع بیماری سلیاک افزایش می یابد و اهمیت بالینی همراهی سلیاک و دیابت تیپ یک در این است که هرچند اسهال آبکی بدون شواهدی از سوء جذب در بیماران مبتلا به دیابت شایع است، در صورت مشاهده این نشانه ها باید وجود بیماری سلیاک ارزیابی شود. روش کار این مطالعه یک مطالعه مقطعی توصیفی بوده که بر 87 مورد بیمار شناخته شده دیابت تیپ I بزرگسال مراجعه کننده به کلینیک غدد بیمارستان قائم (عج) در سال 1384-1387 انجام شده است.در صورت وجود معیارهای ورود به مطالعه، بیماران از جهت tTG-IgA بررسی شده و در صورت مثبت بودن، جهت آندوسکوپی و انجام بیوپسی به مرکز آندوسکوپی بیمارستان قائم(عج) معرفی شدند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج در این تحقیق مجموعأ 87 بیمار دیابت تیپ I با میانگین سنی 78/19 با حد اقل 15 سال و حداکثر 30 سال تحت مطالعه قرار گرفتند که 41 نفر مرد (1/47%) و 46 نفر زن (9/59%) بودند. 28 نفر (2/32%) tTG-IgA مثبت داشتند که تحت آندوسکوپی و بیوپسی قرار گرفتند. در کل 9 نفر از این 28 بیمار با سرولوژی مثبت که 3/10% از کل بیماران مورد مطالعه است، مبتلا به سلیاک بودند. 24 نفر (6/27%) مبتلا به اسهال و یا درد شکمی و 63 نفر (4/72%) بدون اسهال و یا درد شکمی بودند. نتیجه گیری شیوع بیماری سلیاک در نواحی مختلف جغرافیایی متفاوت می باشد. شیوع سلیاک اسپرو در بیماران مبتلا به دیابت تیپ یک در شرق کشور 3/10% است واین ضرورت screening را در تمامی بیماران مبتلا به دیابت تیپ یک گوشزد می کند.
Introduction The prevalence of celiac sprue increases in patients with IDDM. This relation between type I diabetes mellitus and celiac sprue is important with respect to too presence of diarrhea in both diseases. When a patient with type I diabetes mellitus complains from diarrhea, physician should be alert about the presence of celiac sprue and may need to do some workup to rule out celiac sprue. Materials and Methods: This is a cross sectional and discretional study. There were 87 type I diabetes mellitus patients referred to endocrine clinic of Mashhad Qaem hospital between1384-1387. According to inclusion criteria each patient referred to selected laboratory for checking tTG-IgA Antibody, and if it was positive she or he referred to endoscopy ward of Qaem hospital for doing endoscopy and taking biopsy from distal part of the second potion of duodenum. Results In this study, 87 patients with type I diabetes mellitus having the mean age of 19.78 years (lower limit of 15 and upper limit of 30) were under study (41 males and 46 females). Positive anti tTG-IgA antibody reported for 28 patients (32.2%). There were 9 individuals with biopsy proven celiac sprue in these 87 patients (10.3%). Also 24 persons (27.6%) suffered from diarrhea and or abdominal pain among 87 patients. Conclusion Prevalence of celiac sprue is different in different geographical areas. This prevalence in type I diabetic patients in east of Iran was about 10.3%. This study shows the necessity of screening among patients with type I diabetes mellitus.
https://mjms.mums.ac.ir/article_432_ce40ddd2374f637965cb4a90ff8e9059.pdf
آنتی بادی ضد ترانس گلوتامیناز بافتی
اسپروی سلیاک
دیابت وابسته به انسولین
Celiac sprue
Type I diabetes mellitus
tTG-IgA antibody
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
183
189
10.22038/mjms.2012.433
433
Research Paper
تشخیص بالینی گام به گام
Step by Step Clinical Diagnosis
محمود فرهودی
1
علی مختاری فر
2
امیر رضائی اردانی
3
حمیدرضا زیوری فر
hzivaryfar@yahoo.com
4
استاد بیماریهای داخلی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار بیماریهای گوارش وکبد بالغین، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استادیار گروه روانپزشکی، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
فلوشیب بیماریهای گوارش وکبد بالغین، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
مردی 46 ساله با سابقه اسهال متناوب ده ماهه که فواصل اسهال و توقف آن از نظر زمانی کوتاهتر شده است، به علت اسهال شدید و عدم بهبودی به اورژانس بیمارستان مراجعه می نماید. در بررسی بالینی بیمار هوشیار و از سردرد، تهوع و اسهال آبکی فراوان شاکی بود. همکاری لازم برای ارائهی شرح حال نداشت و کم حوصله و تحریکپذیر بود. در بررسی علایم حیاتی 80/120BP= میلیمتر جیوه ودرجه حرارت دهانی 8/36، تعدادضربان قلب 90 در دقیقه وسمع قلب و ریه طبیعی بود. ارگانومگالی در لمس شکم و ورم اندام تحتانی نداشت. دهیدراتاسیون در حد متوسط ارزیابی شد. در بررسی آزمایشگاهی نتایج زیر مشاهده گردید: FBS=135 mg/dl PT=11.5 sec WBC=11.6*103/ml Bun=55 mg/dl PT Activity=100% Hemoglobin=16.2 g/d Cr=3 mg/dl PT control=11.5 HCT=49.7% AST=95 IU/L INR=1 Plt=324*103 Tbo/ul AlT=90 IU/L PTT=26 sec Neutr=74% ALP=190 IU/L ESR 1st hr =14mm Lymph=18% Bili (T)=2.5 mg/dl ESR2nd hr=29mm Mono=4% Bili (D)=0.3 mg/dl Na=149mEq/dl Eos=4% LDH=548 IU/L K=3.9mEq/dl
A 46 years old gentleman was admitted to hospital following a 10 months history of sever diarrhea. On examination, the patient appeared as mildly dehydrated though his vital sings were within normal limits.important result tests were: Bun=55 mg/dl Na=149 mEq/dl WBC=11.6*103/ml Hemoglobin=16.2 g/d Cr=3 mg/dl K=3.9 mEq/dl HCT=49.7% Plt=324*103 Tbo/ul Neutr=74% After ten days administration of IV fluid, BUN and createnine gradually became normal (Cr=1.1 mg/dl, BUN=14mg/dl). There was no macroscopic or microscopic gastrointestinal pathology in upper and lower endoscopy. We took biopsies even from ileum terminal. We suspected endocrine tumors and pancreatic disorders, so we requested abdominal and pelvic CT scan (IV and oral contrast) and hormonal tests such as serum cortisole, metanephrin, normetanephrine, which were all normal. We therefore did an octrotide scan which was again normal. Because almost all organic etiologies of chronic diarrhea were excluded, we focused on neurological and psychological causes of chronic diarrhea. Therefore we consulted with neurologist & psychiatrist and they recommended brain CT scan and EEG which were normal. After complete interview, the psychiatrist diagnosed PTSD and depressive disorder NOS and prescribed imipramin 25mg/day. After 10 days the chronic diarrhea improved. As we excluded all the organic causes, we concluded likely the patient had IBS with PTSD and depressive disorder NOS.
https://mjms.mums.ac.ir/article_433_77ce28c0f5f8e31e38c47ca1ed75c316.pdf
per
دانشگاه علوم پزشکی مشهد
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
1735-4013
2008-2673
2012-09-22
55
3
190
194
10.22038/mjms.2012.435
435
Research Paper
گزارش یک مورد مننژیت ناشی از کریپتوکوکوس نئوفورمنس
A Case Report of Cryptococcal Meningitis
محمد سعید ساسان
sasanms@mums.ac.ir
1
ناهید دنیا دیده
2
عبدالوهاب البرزی
3
استادیار گروه اطفال، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
دستیارتخصصی گروه اطفال، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
استاد گروه اطفال، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران
مقدمه عفونت های قارچی سیستم عصبی مرکزی از علل ناشایع ولی مهم و قابل درمان مننژیت آسپتیک می باشند. این مقاله به گزارش سیر بالینی یک مورد مننژیت کریپتوکوکی می پردازد. معرفی بیمار پسر 15 ساله ای با شکایت تب، سردرد و استفراغ به بیمارستان مراجعه می کند (وی از 8 سال قبل به سارکوئیدوز مبتلا بوده و تا هنگام بستری روزانه پنج میلی گرم پردنیزولون دریافت می کرده است) پس از بزل مایع نخاع با تشخیص احتمالی مننژیت حاد باکتریال بستری و درمان شروع می شود ولی به درمان پاسخی نمیدهد و چون Brain CT Scan هیدروسفالوس را نشان می دهد، با احتمال مننژیت سلی، درمان با داروهای ضد سل آغاز می گردد. در LP بعد از شروع درمان ضد سل که به منظور کاهش فشار انجام گردید، کریپتوکوکوس نئوفورمنس در اسمیر و کشت مایع مغزی نخاعی مشاهده شد. بیمار تحت درمان با آمفوتریسین B و سپس فلوکونازول قرار گرفت، که پاسخ به درمان تا یکسال پیگیری پس از شروع درمان کاملا رضایت بخش بود. نتیجه گیری در تشخیص افتراقی مننژیت آسپتیک به همراه هیدروسفالوس، علاوه بر مننژیت سلی، مننژیت کریپتوکوکی را (به خصوص در بیماران بانقص ایمنی) باید مد نظر داشت
Introduction Fungi are rare causes of meningitis. Cryptococcus neoformans is the most common cause of fungal meningitis. Although meningitis is the most common form of cryptococcal disease but cryptococcal infection almost always originates from lung. Case report We present a 13 –year- old boy with sarcoidosis that developed fever, headache and vomiting He was hospitalized and treated with clinical diagnosis of acute bacterial meningitis, However, the treatment was not effevtive and due to hydrocephalus in brain CT, anti-TB therapy was initiated. Finally both CSF the culture and smear tested positive for cryptococcus neoformans, and the patient was successfully treated by Amphotricin and then fluconazol in a period of one year. Conclusion: In differential diagnosis of aseptic meningitis and hydrocephalus, Cryptococcus neoformans must be considered in adition to TB meningitis.
https://mjms.mums.ac.ir/article_435_e04d80eb891e1b1571e09ce6e8500650.pdf
سارکوئیدوز
کریپتوکوکوس نئوفورمنس
کودکان
مننژیت
Cryptococcus neoformans
Children
Meningitis