دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522The importance of Prognostic factors (ER, PR, P53) in breast cancer and their relationship with stage of diseaseاهمیت فاکتورهای پیش آگهی (ER ,PR ,P53) در سرطان پستان و ارتباط آنها با مرحله بیماری457463268110.22038/mjms.2014.2681FAسودابه شهید ثالثاستادیار رادیوتراپی انکولوژی / مرکز تحقیقات درمان سرطان های توپر ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد ، ایران0000-0003-2782-351Xساره حسینیاستادیار رادیوتراپی انکولوژی / مرکز تحقیقات درمان سرطان های توپر ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد ، ایران0000-0002-1242-763Xسعیده احمدی سیمابکارشناس ارشد آمار / مرکز تحقیقات سرطان ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد ، ایرانمحمدرضا قوام نصیریدانشیار رادیوتراپی انکولوژی / مرکز تحقیقات درمان سرطان های توپر، دانشگاه علوم پزشکی مشهد ، ایرانJournal Article20131116Introduction: Breast cancer is the most common malignancy in Iranian women. Several factors such as estrogen and progesterone receptors and P53 mutation can influence the prognosis in these patients. In the present study, the frequency of these prognostic factors and their correlation with patient age, tumor size and lymph nodes involvement were evaluated. <br />Materials and Methods: In this retrospective cohort study, over a 8-year period, 1022 cases of female breast cancer, referred to Mashhad Omid Hospital, entered for analysis. <br />Results: Frequency of estrogen receptor (ER), progesterone receptor (PR) and P53 mutation were 45.5% , 43.1%, and 18.7%, respectively. There was a significant negative correlation between PR and lymph node involvement (P = 0.006) and more axillary involvement was seen in PR negative patients. Metastasis had significant correlation with P53 mutation (P = 0.005). Patients age significantly associated with ER, PR (P = 0.00 and 0.01 respectively), such that the presence of ER,PR increased with age, but, P53 mutation had no significant correlation with age . There was a direct correlation between ER and PR (P = 0.000) and also a reverse correlation between hormonal receptors and P53 (P = 0.001). <br />Conclusion: P53 mutation was correlated with further metastasis and poor prognosis. Hormonal receptors could also predict axillary involvement.Evaluation of such biomarkers aided in estimation of disease prognosis.مقدمه : سرطان پستان شایعترین سرطان در میان زنان در ایران می باشد.عوامل متعددی از جمله وضعیت گیرنده های هورمونی و موتاسیون P53 بر پیش آگهی بیماران تاثیر می گذارند .در مطالعه حاضر فراوانی این عوامل و ارتباط آنها با سن بیمار، اندازه تومور و ابتلای غدد لنفاوی آگزیلا مورد بررسی قرار گرفته است . <br/>روش کار : در این مطالعه همگروهی گذشته نگر توصیفی از سال 1382-1390، پرونده 1022 بیمار زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان امید مشهد مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده و مشخصات بیماران با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای دو، مقایسه و تجزیه و تحلیل شد. <br/>نتایج: فراوانی گیرنده استروژن 5/45% ،گیرنده پروژسترون1/43% و موتاسیون P53 ، 7/18% بود . در بررسی های انجام شده بین ابتلای غددلنفاوی آگزیلا و PR ارتباط معنی دارمنفی برقرار بود (006/0p=) به این معنا که با منفی بودن PR شانس ابتلای اگزیلا بیشتر می شد. بروز متاستاز با موتاسیون p53 ارتباط معنی داری داشت(005/0p=) و شانس متاستاز در گروه دارای موتاسیون بیشتر بود.وجود گیرنده هورمونی با سن رابطه معنی دار مثبت داشت یعنی با افزایش سن میزان بروز ER و PR افزایش نشان می داد (به ترتیب با 00/0p= و 01/0p=). وجود گیرنده استروژنی و پروژسترونی با یکدیگر همخوانی مستقیم داشتند (000/0p=).در خصوص وجود گیرنده های فوق و P53 ، در هر دو مورد ارتباط معکوس معنی داری وجود داشت (001/0p=). <br/>نتیجه گیری: وجود موتاسیون P53 با بروز متاستاز و پیش آگهی بد در سرطان پستان همراه است .وضعیت گیرنده های هورمونی نیز می تواند شانس ابتلای اگزیلا را پیش بینی کند.بررسی وضعیت بیومارکرهای فوق در بدو تشخیص تا حدودی مشخص کننده عاقبت بیماری خواهد بود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522The effects of adding topiramate compared with placebo in reducing withdrawal symptoms in opioid-dependent patientsمقایسهی تاثیر افزودن توپیرامات، در مقایسه با دارونما در کاهش علایم ترک در بیماران وابسته به اپیوئیدها464472268210.22038/mjms.2014.2682FAعلیرضا ظهیرالدیناستاد گروه روانپزشکی / مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانحنیف صادقیدستیار روانپزشکی / گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانجمال شمسدانشیار روانپزشکی، مرکز تحقیقات علوم اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتیامیر رضایی اردانیاستادیار روانپزشکی / مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانعلی نیکجودستیار روانپزشکی / گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانسپیده راجزیدانشجوی دوره دکترای روانشناسی / مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانمهدیه برهانی مغانیپزشک عمومی / مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمحمد صادقی بیمرغدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی / دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسارفرهاد فرید حسینیاستادیار روانپزشکی / مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20130924Introduction: This research aimed to assess the efficacy of Topiramate in reduction of opioid withdrawal symptoms in opioid-dependent patients. <br />Materials and Methods: In this double-blind clinical trial in Mashhad (2012-13) the efficacy of added topiramate in patient undergoing methadone detoxification treatment for opiate withdrawal compared to placebo in duration of 2 weeks. The statistical community of addicted men addicts who referred to Addiction Unit of Ibn-e-Sina hospital. Forty two in-patients (20-61 years), who met DSM-IV criteria for opiate dependence selected randomly, then they divided in to two groups randomly (topiramate 100 mg/day and placebo, during two weeks) under double-blind conditions. Measurement instrument of severity of subjective withdrawal symptoms was the Subjective Opiate Withdrawal Scale that conducted at five stages (1<sup>st</sup>, 3<sup>rd</sup>, 5<sup>th</sup>, 7<sup>th</sup> and 14<sup>th</sup> days). The collected data analyzed by descriptive and analytical statistic test such as ANOVA and SPSS version 16. <br />Results: In both groups the severity of withdrawal symptoms decreased significantly but there was no significant difference in topiramate group compare to placebo (P>0.05). <br />Conclusion: Added Topiramate (100 mg/day for two weeks) compare to placebo did not lead to significant decrease in acute subjective withdrawal symptoms in opioid addicts. مقدمه: هدف از این مطالعه، ارزیابی میزان تاثیر توپیرامات در بیماران تحت درمان جهت کاهش علایم ترک اپیوئیدها میباشد. <br/>روشکار: در این کارآزمایی بالینی دو سوکور تصادفی شده در سال 1391 در شهر مشهد، درمان کمکی با توپیرامات در بیماران تحت سمزدایی با درمان کمکی متادون با تجویز دارونما به مدت دو هفته مقایسه گردید. جامعهی آماری مطالعه شامل بیماران مرد مراجعهکننده به مرکز اعتیاد بیمارستان روانپزشکی ابنسینا بود که به طور نمونه گیری در دسترس، 42 بیمار مرد بستری 19-59 ساله با تشخیص وابستگی به اپیوئید مطابق معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، انتخاب شده و در دو گروه دریافت تصادفی توپیرامات (100 میلیگرم روزانه) یا دارونما به مدت دو هفته در شرایط دوسوکور قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری شدت علایم ترک، پرسشنامهی علایم محرومیت از مواد مخدر بود که در پنج نوبت (روزهای 1، 3، 5، 7 و 14) انجام شد. دادهها با آمار توصیفی، آزمونهای تحلیلی نظیر آنوا و نرم افزار SPSS تحلیل شدند. <br/> نتایج: در هر دو گروه، شدت علایم ترک، روند رو به کاهش معنیداری داشت اما تفاوت معنیداری در شدت علایم در بین دو گروه توپیرامات و دارونما دیده نشد (05/0p>). <br/> نتیجهگیری: استفاده از توپیرامات (دوز 100 میلیگرم روزانه به مدت دو هفته)در مقایسه با دارونما در کاهش علایم حاد خودابرازگرایانه در ترک اپیوئید تفاوت معنیداری ندارد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522Evaluation of urodynamic changes, after the use of botulinum-a toxin injections into the detrusor, in patients with HTLV1 related detrusor over activity who are resistant to anticholinergic therapyبررسی تغییرات یورودینامیک به دنبال تزریق داخل مثانه ای سم بوتولینیومA دربیماران مبتلابه میلوپاتی ناشی از HTLV1 مبتلا به مثانه بیش فعال مقاوم به درمان دارویی473479268310.22038/mjms.2014.2683FAملیحه کشوریدانشیار گروه ارولوژی / دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانلینا نظریدستیار تخصصی ارولوژی / دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانعلی اصغر یارمحمدیاستاد گروه ارولوژی / دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانمحسن آرمیناستادیار گروه ارولوژی/ فلوشیپ اندویورولوژیJournal Article20131125Introduction:Human T Lymphocytic Virus-type 1, in 3% of carriers causes HTLV-1 Associated Myelopathy /Tropical Spastic Paraparesis. Detrusor overactivity is the most common urodynamic finding. In this study the use of botulinum-A toxin injections into the detrusor, as an alternative approach in patients with HTLV1 related detrusor overactivity who are resistant to anticholinergic therapy or with side effects of the medication, was introduced. <br />Materials and Methods: A total of 25 patients with HTLV1 infection and suffering from severe signs of overactive bladder who were resistant to conservative and medical treatment, had been included in this study. Urodynamic study were done, then 300 IU of botulinum toxin type A was injected into the detrusor. The reassessment and follow up were performed with urodynamic study 3 months later. <br />Results: Overall 20 patients ( 80%) had high Maximum Detrusor pressure, higher than normal and after the injection reduced to 4 patients ( 16%) (<em>p</em>< 0.001). From them, 2 patients had urinary leakage during cystometry,19 patients (76%) had Uninhibited bladder contractions and after the intervention decreased to 5 patients (20%) (<em>p</em>< 0.001) and from them, 2 patients had urinary leakage during cystometry. <br />Conclusion: Injection of botulinum neurotoxin type A showed to be effective in patients with HTLV-1 related bladder overactivity, according to the improvement of urodynamic study parametres. This treatment can have a major impact on future management of patients with resistance to anticholinergic therapy or with side effects of this medication.مقدمه: ویروس لنفوسیتیک T انسانی نوع 1، در 3% از ناقلین موجب پاراپارزی اسپاستیک گرمسیری و میلوپاتی ناشی ازHTLV-1 می شود. در این میان بیش فعالی دترسور رایج ترین علامت است ، در این مطالعه استفاده از سم بوتولینوم A به صورت تزریق به داخل مثانه به عنوان یک روش درمانی در بیماران مقاوم به درمان های محافظتی و دارویی در بیماران مبتلا به دترسور بیش فعال به علت HTLV1 مورد بررسی قرار گرفته است. <br/> روش کار: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی از اردیبهشت ماه سال 91 تا تیر ماه 92 در بیمارستان امام رضا انجام شد. 25 بیمار مبتلا به HTLV1 مقاوم به درمان طبی تحت بررسی قرار گرفتند، سپس این بیماران تحت مطالعه یورودینامیک قرار گرفته و سپس سم بوتولینیوم A داخل دترسور مثانه تزریق گردید. ارزیابی کامل یورودینامیک در ماه 3 تکرار و اطلاعات با استفاده از آزمون تی و ویلکاکسون بررسی شد. <br/>نتایج: تغییرات قابل توجهی در پارامترهای یورودینامیکی در بیماران مورد مطالعه ایجاد شد. در میان افراد تحت بررسی 20 بیمار(80%). افزایش حداکثر فشار دترسور داشتند در حالی که بعد از مداخله به 4بیمار (16%). کاهش یافته(001/0p<). و در 4 بیمار مذکور ، 2 بیمار نشت ادراری در هنگام سیستومتری داشتند. 19بیمار (76%).انقباضات مهارنشده مثانه داشته اند، بعد از مداخله این تعداد به 5 بیمار (20%) کاهش یافت که اختلاف آماری واضح دیده شد (001/0p<)، که از این 5 بیمار، 2 بیمار نشت ادراری در هنگام سیستومتری داشتند. <br/>نتیجه گیری: تزریق سم بوتولینوم A داخل دترسور می تواند در بهبود یافته های پاتولوژیک یورودینامیک در بیماران مبتلا به HTLV1 مفید باشد. اثر بخشی مناسب این درمان و عوارض نسبتا ناشایع آن می تواند منجر به جایگزین شدن آن در بیماران با مقاومت به داروهای آنتی کولینرژیک و یا در بیماران با عوارض دارویی گردد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522Correlation of Serum Total and Free Testosterone Levels with Hemoglobin and High Sensitive CRP in Patients with Chronic Kidney Disease in Third and Fourth Stages and Hemodialysis patientsبررسی ارتباط بین سطوح تستوسترون تام و ازاد سرم با هموگلوبین و CRP باحساسیت بالا دربیماران مبتلابه نارسایی مزمن کلیه درمراحل 3 و 4 و بیماران همودیالیزی480485270410.22038/mjms.2014.2704FAپروین لایقاستادیار غدد / مرکز تحقیقات غدد ومتابولیسم دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانعباسعلی زراعتیدانشیار نفرولوژی / مرکز تحقیقات عوارض پیوند کلیه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران0000-0002-2872-6941ندا راستگودستیار تخصصی داخلی / مرکز تحقیقات عوارض پیوند کلیه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانمسیح نقیبیاستاد نفرولوژی / دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانفرزانه شریفی پوردانشیار نفرولوژی / مرکز تحقیقات عوارض پیوند کلیه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانمژگان افخمی زادهاستادیار غدد / مرکز تحقیقات غدد ومتابولیسم دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران0000-0002-0998-3694فرشته ممدوحیاستادیار نفرولوژی / مرکز تحقیقات عوارض پیوند کلیه دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایرانJournal Article20130825Introduction: There is strong clinical and experimental data that testosterone stimulates erythropoiesis. Inflammation, on the other hand, significantly impacts on haemopoiesis, partly through its suppression of erythropoietin and partly through its direct action on erythropoiesis. Therefore, in this study we evaluated correlation of serum testosterone levels with hemoglobin (Hb) and high sensitive CRP (hs-CRP) in patients with Chronic Kidney Disease (CKD (in third and fourth stages and hemodialysis patients. <br />Materials and Methods: A total of 29 patients with CKD in third and fourth stages (group1) and 29 hemodialysis patients (group 2) were included in this study. Serum hs-CRP, Hb, total and free testosterone, LH, FSH and erythropoietin levels were measured. Pearson`s correlation analysis was used for determining correlation between variables. <br />Results:The mean of serum hs-CRP level was significantly lower in group1 than group 2, while serum FSH was significantly higher in group1. Pearson`s correlation analysis showed a significant positive correlation between hs-CRP and LH in total patients in two groups and patients in group 2. In comparison among 4 groups including group 1 and 2 with (HgbConclusion: The significant inverse correlation between hs-CRP and total testosterone in hemodialysis patients with Hb lower than 11gr/dl suggested that this association may also partly contribute to anemia in hemodialysis patients compared with CKD patients in third and fourth stages.مقدمه: تاثیر تحریکی تستوسترون بر خون سازی مغزاستخوان شناخته شده است،از طرفی التهاب با اثر مستقیم بر خونسازی ونیز کاهش ترشح اریتروپویتین سبب سرکوب خون سازی می شود. دراین مطالعه ارتباط بین سطوح تستوسترون سرم با هموگلوبین وCRP باحساسیت بالا(hs-CRP) در مردان مبتلابه نارسایی مزمن کلیه درمراحل 3و4 ,وبیماران تحت دیالیزخونی بررسی شده است. <br/>روش کار: در این مطالعه مقطعی که در سال1391 در بیمارستان امام رضا مشهد انجام شد، 29بیمار با نارسایی مزمن کلیه در مراحل 3و4 (گروه1) و 29 بیمار دیالیزخونی(گروه2) وارد مطالعه شدند. سطوح سرمیhs-CRP، تستوسترون تام وآزاد ، LH ،FSH واریتروپویتین اندازه گیری شدند. از آزمون پیرسون، کای دو و تی برای مقایسه و تعیین ارتباط بین متغیرها، نرم افزار SPSS استفاده شد. <br/>نتایج: دراین مطالعه سطوح hs-CRPبه طورمعنی داری درگروه1پایین ترازگروه2وسطوح FSH درگروه1بالاترازگروه2بودند. بین hs-CRP با LH درکل بیماران وبیماران گروه2 ارتباط معنی دارومستقیمی وجودداشت. دربین 4گروه بیماران تحت دیالیزخونی باکم خونی (Hgb≤11 gr/dl) وبدون کم خونی(Hgb>11 gr/dl) وبیماران بانارسایی مزمن کلیه درمراحل3و4 با وبدون کم خونی ،فقط درگروه بیماران تحت دیالیزخونی باHgb≤11 gr/dl ،یک ارتباط معنی دارومعکوسی بین hs-CRP با سطوح تستوسترون تام و ارتباط مستقیم ومعنی داری بین hs-CRP با LH مشاهده شد. <br/>نتیجه گیری: وجودیک ارتباط معنی دارومعکوس بین hs-CRP با سطوح تستوسترون تام درگروه بیماران تحت دیالیزحونی باهموگلوبین کمتراز 11 پیشنهاد کننده دخالت احتمالی این رابطه باکم خونی در بیماران دیالیزخونی درمقایسه با بیماران با نارسایی مزمن درمراحل 3و4 می باشد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522Effect of rest interval between circuit resistance exercises on post-exercise blood pressure reduction in healthy young femalesاثر فاصله استراحتی بین فعالیتهای مقاومتی دایرهای بر افت فشارخون پس از فعالیت در زنان جوان سالم486494270510.22038/mjms.2014.2705FAحمید اراضیدانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی / دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0002-1594-6515احمد قیاسیکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی / دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانسپیده اصغرپورکارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی / دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانJournal Article20130823Introduction: Recently, acute training and exercises have been recommended as a non-pharmacological and less expensive treatment of hypertension. For this reason, the aim of this study was to investigate the effects of rest interval (RI) between circuit resistance exercises (CRE) on post-exercise blood pressure reduction. <br />Materials and Methods: Eleven normotensive females (aged 21.3 ± 1.3 yrs, height 163.5 ± 5.9 cm and weight 57.5 ± 8.9 kg) performed two CRE with RI of 30 (RI30s) and 40 (RI40s) seconds between the exercises randomly. In the exercise sessions, subjects performed 3 circuits of 6 exercises with 10 repetition maximum (10RM) and 2 minutes rest between circuits. Systolic blood pressure (SBP) and diastolic blood pressure (DBP) were measured before exercise and at intervals of 10 min for 60 min after exercise. <br />Results: In comparison of rest values, reduction of SBP observed after CRE with RI30s (at R20, R30, R40, R50 and R60) and RI40s (at R30, R40, R50 and R60), whereas reduction of DBP observed only after CRE with RI30s at R60 (p≤0.05). Also, there was no significant difference between exercise trials in pre and post-exercise levels of SBP and DBP. <br />Conclusion: It can be concluded that CRE with different rest intervals between the exercises may have beneficial effects on health and can lead to occurrence of blood pressure reduction similarly in magnitude and duration.مقدمه: در حال حاضر، تمرینات و فعالیتهای ورزشی حاد به عنوان یک روش غیردارویی و ارزان قیمت برای پیشگیری و درمان پرفشارخونی پیشنهاد میشوند. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر فاصله استراحتی بین حرکات فعالیت مقاومتی دایرهای بر افت فشار خون پس از فعالیت است. <br/>روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1391 در دانشکده تربیت بدنی دانشگاه گیلان انجام شد. یازده دختر سالم (سن 3/1± 3/21 سال، قد 9/5 ± 5/163 سانتیمتر و وزن 9/8 ± 5/57 کیلوگرم) به طور تصادفی در دو جلسه فعالیت مقاومتی دایرهای با فواصل استراحتی 30 ثانیه و 40 ثانیه بین حرکات شرکت کردند. آزمودنیها در جلسات فعالیت مقاومتی 3 چرخه از 6 حرکت را با 10 تکرار بیشینه، و 2 دقیقه استراحت بین چرخهها انجام دادند. فشارخون سیستولی و دیاستولی پیش از فعالیت و هر 10 دقیقه و 60 دقیقه پس از فعالیت اندازهگیری شد. اطلاعات به دست آمده با آزمون واریانس و بونفرونی و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. <br/>نتایج: در مقایسه با مقادیر پیش از فعالیت، فشار خون سیستولی پس از فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی 30 ثانیه (در دقایق 20، 30، 40، 50 و 60) و 40 ثانیه (در دقایق 30، 40، 50 و 60) به طور معنیداری کاهش یافت؛ در حالیکه کاهش معنیدار فشارخون دیاستولی تنها در دقیقه 60 پس از فعالیت مقاومتی با فاصله استراحتی 30 ثانیه مشاهده شد (05/0≥p). همچنین بین فعالیتهای مقاومتی، تفاوتی در فشارخون سیستولی و دیاستولی پیش و پس از فعالیت مشاهده نشد. <br/>نتیجهگیری: فعالیت مقاومتی دایرهای با فواصل استراحتی متفاوت بین حرکات اثرات مفیدی بر سلامتی دارند و میتوانند سبب وقوع افت فشارخون پس از فعالیت با مدت و مقدار مشابه شوند.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522The effect of ESI ti=riage, in improving the time of fibrinolytic therapy in patients with acute ST-elevation MIتأثیر تریاژ به روش ESI در بهبود زمان تزریق فیبرینولیتیک در مبتلایان به انفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه ST495504270710.22038/mjms.2014.2707FAاحسان بلوردیاستادیارگروه طب اورژانس / دانشکده پزشکی. دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانحمیده فیض دیسفانیاستادیارگروه طب اورژانس / دانشکده پزشکی. دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمصطفی کمندیدستیار داخلی بیمارستان امام رضا(ع) / دانشکده پزشکی. دانشگاه علوم پزشکی مشهد،مشهد. ایرانJournal Article20131005Introduction: Acute Myocardial Infarction is one of the most common diseases all over the world and the first cause of death in Iran. Reperfusion therapy is the cornerstone of the effective treatment in these patients. Early thrombolytic therapy leads to better coronary reperfusion, and a greater reduction in mortality and reinfarction rates. The main purpose of this study, was to evaluate the effect of ESI triage, in improving the time of fibrinolytic therapy, in patients with ST-elevation MI, in emergency department of Imam Reza Hospital ( from December 2009 to june 2012). <br />Materials and methods: This was an observational prospective study - before and after the implementation of ESI triage- Carried out, in 210 patients with STE- MI, referred to Imam Reza Hospital Emergency department. We compared door-to-ECG and door-to-needle times, between the two groups; spot check triage and ESI triage. <br />Results: Overall 210 patients were included in this study, 105 patients were triaged through spot check method and 105 patients triaged through ESI triage. The mean age of the patients, was 55.56 ± 1.36 years The door-to-ECG time was significantly lower in the ESI triage group than spot check triage ones (35±10.38 v.s. 15.02±10.33 mins) (p<0.001). The door-to-needle time was also, significantly lower in the ESI- triaged patients (50.23±11.10 v.s. 30.56±6.03 mins) (p<0.001). <br />Conclusion: Implementation of ESI triage , can Significantly lower the door-to-needle time in the patients with STEMI, and hence, decrease the morbidity and mortality in these Patients.مقدمه: آنفارکتوس حاد میوکارد یکی از شایعترین بیماریها در سراسر جهان و اولین علت مرگ در ایران به شمار می رود.درمان برقراری مجدد جریان خون، سنگ بنای اصلی درمان در این بیماران است و درمان ترومبولیتیک زودرس باعت برقراری مجدد بهتر جریان خون کرونری و کاهش قابل توجه میزان مرگ و میر و نیز آنفارکتوس مجدد در آنها می گردد. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی تاثیر تریاژ به روش ESI در بهبود زمان شروع این درمان ، در بیماران با آنفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه ST در بیماران مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان امام رضا(ع) مشهد است. <br/>روش کار: این مطالعه توصیفی مشاهده ای و آینده نگر در بیمارستان امام رضا از سال 1388-1389 انجام شده است. قبل و بعد از استقرار سیستم تریاژ ESI ، که در 210 بیمار با انفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه STانجام شد ، مدت زمان door-to-ECG( زمان ورود تا انجام الکتروکاردیوگرام) و door-to-needle (زمان ورود تا دریافت فیبرینولیتیک ) در بین دو گروه بیماران تریاژ شده به طریق spot check و بیماران تریاژ شده از طریق سیستم تریاژ ESI به طریق آماری مورد مقایسه قرار گرفت. <br/>نتایج: در این مطالعه210 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. 105 بیمار در گروه تریاژ spot check و 105 بیمار دز گروه تریاژ ESI قرار داشتند. میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 36/1±56/55 بود. مدت زمان door-to-ECG در بیماران گروه تریاژ ESI به طور معناداری پایین تر از از گروه تریاژ spot check بود (33/10±02/15 دقیقه در مقابل 38/10±35 دقیقه) . مدت زمان door-to-needle هم به طور معناداری در بیماران گروه تریاژ ESI پایین تر از گروه تریاژ spot check بود (03/6±56/30 دقیقه در مقابل 10/11±23/50 دقیقه). <br/>نتیچه گیری:استفاده از تریاژ ESI باعــت کاهش قابل توجه در زمان door-to-ECG و door-to-needle در بیماران آنفارکتوس حاد قلبی و درنتیجه موجب کاهش عوارض و مرگ و میر در این بیماران می شود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522Evaluation of Intelligence quotient of children with moderate asthma compared to healthy children in 2011: sari-Iranتعیین ضریب هوشی کودکان دارای آسم متوسط در مقایسه با افراد سالم505511270810.22038/mjms.2014.2708FAجواد غفاریفوق تخصص آلرژی و ایمونولوژی بالینی / دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایرانعلی عباسخانیانفوق تخصص نورولوژی کودکان / دانشیار دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایرانمعصومه جلیلیفوق لیسانس روانشناسی / ساری، ایرانJournal Article20130723Introduction: asthma is a chronic inflammatory disorder in children. Intelligence quotient is an indicator of one's efficacy. This study aimed to compare the IQ of children diagnosed with moderate asthma compared to IQ of healthy children. <br />Materials and Methods: This comparative study was conducted in 2011. Wechsler intelligence scale for children was used by split half method to calculate the overall IQ (0.97), verbal IQ (0.97) and practical IQ (0.93). The <em>t</em>-test and Chi square test were used to analyze quantitative variables and qualitative variables; respectively. P-value was significant when less than 0.05. <br />Results: out of 204 children, 114 (56%) in the case group and 90 children (44%) in the control group participated in comparing their IQs. One hundred and fifteen (56%) were males and 89 (44%) were females. The overall IQs of asthmatic patients and healthy patients were 109 and 108, respectively; the difference was not significant (<em>p</em>=0.905). Furthermore, there was no significant difference in the IQ scores between males and females. <br />Conclusion: asthma is a chronic disease that has no negative impact on IQ.مقدمه: آسم شایعترین بیماری مزمن در کودکان است. ضریب هوشی از شاخصه های ارزشیابی میزان کارائی افراد است. هدف از این مطالعه مقایسه ضریب هوشی بین بیماران کودک دارای آسم متوسط و کودکان مشابه سالم است. <br/>روش کار: این مطالعه مورد-شاهدی در مدت 8 ماه در سال 1390 در کلینیک طوبی شهر ساری انجام شده است. آزمون هوش وکسلر کودکان از طریق دو نیمه کردن برای هوشبهر کلی 97/ ، برای هوشبهر کلامی 97/ و برای هوشبهر عملی93/ انجام شده است. اطلاعات در برنامه نرم افزاری SPSS ثبت شد. مقایسه میانگین های به دست آمده ازمتغیرها به وسیله آزمون تی انجام گرفت. داده های طبقه بندی شده در گروه های مختلف سنی و هوشی نیز توسط آزمون مجذور کای دو مورد مقایسه قرار گرفتند.در تمام آزمون های آماری مقادیر p کمتر از 05/ به عنوان سطح معناداری در نظر گرفته شد. <br/>نتایج: 204 کودک مورد مطالعه قرار گرفتند که 114 نفر (9/55%) در گروه مورد و 90 نفر(1/44%) در گروه شاهد قرار داشتند. 115 کودک (4/56%) از کودکان مورد مطالعه مذکر و 89 نفر(6/43%) از این کودکان نیز مونث بودند.در مجموع نمره های هوشبر کلی در بیماران و افراد سالم به ترتیب برابر 2/109 و 5/107 بوده است که تفاوت معنی داری نداشته است(905/0). هیچ تفاوت معناداری بین نمرات دو گروه براساس جنسیت و نمرات هوشبهر طبقه بندی شده وجود ندارد. <br/>نتیجه گیری: بیماری آسم در زمره بیماری های مزمن قرار دارد که بر ضریب هوشی هیچگونه اثر منفی ندارد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522The short-term effects of melatonin supplement consumption on some cardiac parameters of active young women before, during and after exhaustive activityاثر مصرف کوتاه مدت مکمل ملاتونین روی برخی از شاخص های قلبی زنان فعال، قبل، هنگام و پس از یک فعالیت وامانده ساز512521270910.22038/mjms.2014.2709FAمحمدرضا رمضان پوراستادیار گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی / دانشگاه آزاد اسلامی، ،مشهد، ایرانعفت السادات حسینیکارشناس ارشد تربیت بدنی / گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی ،دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایرانسعید نقیبیاستادیار پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی/ وزارت علوم تحقیقات و فناوری، مشهد، ایرانJournal Article20131026Introduction: The reduction of melatonin is associated with the increase in vasoconstriction and blood pressure(BP).The purpose of this study was to investigate the effect of short-term melatonin consumption (MC) on some cardiacparameters of young women during rest,immediately after exercise and during recovery. <br />Materials and Methods: This semi-experimental study was done in Mashhad. Active young women (24people) voluntarily participated in the study,and were randomly divided into two groups of MC and placebo groups.During rest condition,BP and body temperature were measured and heart contractility and hemodynamic parameters were measured using the cardio screen system. Then Bruce protocol was conducted on the treadmill until exhaustion phase. In the recovery,the subjects walked on the treadmill and at the fifth minute cardio-screen indicators and blood pressure were recorded. For one week,experimental group took 3milligram melatonin tablets and placebo group took 3milligram of placebo tablets every night. On the ninth day of luteinizing,the tests were repeated again and by using paired t-test and ANOVA test the following findings were obtained (p<0.05). <br />Results: There were a significant difference(SiDi)between two groups in BP changes in the"recovery" and Heart Rate(HR) and Systemic Vascular Resistance index(SVRI) changes in all the three phases. There was a SiDi in the Acceleration Index(ACI)and Velocity Index(VI)changes in the"right after exercise"and "recovery",so that the increase in VI and ACI in MC group was more than the increase in placebo group. There was no SiDi in the amount of Left Ventricular Ejection Time(LVET)changes in three conditions. <br />Conclusion: According to the results,MC reduces the pressure on cardiovascular system during the activity and increases the efficiency of recovery.مقدمه: کاهش ملاتونین با افزایش تنگی عروق و فشار خون همراه است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر مصرف کوتاهمدت ملاتونین بر برخی شاخصهای قلبی زنان جوان هنگام استراحت، بلافاصله پس ازفعالیت و طی برگشت به حال اولیه بود. <br/>روش کار: این مطالعه نیمه تجربی در شهرمشهد در سال 1392 انجام شد. زنان جوان فعال(24نفر) داوطلب شرکت در پژوهش شدند و بطورتصادفی به دوگروه مصرف ملاتونین و دارونما تقسیم گردیدند. فشارخون و دمای بدن در استراحت اندازهگیری و شاخصهای انقباضی و همودینامیک قلب با دستگاه کاردیواسکرین سنجیده شد. سپس پروتکل بروس تاحد واماندگی روی تردمیل اجراشد. آزمودنیها در برگشت بحال اولیه روی تردمیل راهرفتند و دردقیقه پنجم،شاخصهای کاردیواسکرین و فشارخون ارزیابی شد.گروهتجربی بمدت یکهفته هرشب یک قرص3 میلیگرمی ملاتونین و گروه کنترل،داروی بیاثرمصرف کردند. در روز نهم لوتئینی، آزمایشها تکرار شد. و با استفاده از آزمون تی زوجی و آزمون آنووا و نرم افزار SPSS اطلاعات تجزیه و تحلیل شد (05/0>p). <br/>نتایج: در میزان فشارخون "برگشت به حال اولیه"، ضربان قلب(HR) و شاخص مقاومت منظم عروقی(SVRI) در هرسه حالت بین دوگروه تفاوت معنادار بود. در میزان تغییرات شاخص شتاب خروج خون(ACI) و شاخص سرعت خروج خون(VI) "بلافاصله پس از فعالیت"و" برگشت به حال اولیه" تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که گروه مکمل، افزایش ACI و VI بیشتری را نسبت به گروه دارونما نشان داد. در میزان تغییرات زمان تزریق بطن چپ( LVET) در هر سه شرایط تفاوت معناداری وجود نداشت. <br/>نتیجهگیری: مصرف ملاتونین فشار وارده بر دستگاه قلبی را در حین فعالیت کاهش داده و باعث افزایش بهره وری دوره برگشت به حال اولیه می شود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401357220140522A 52 years old man with Cecal vovulus (A case report)گزارش یک مورد ولولوس سکوم در آقای 52 ساله522525271010.22038/mjms.2014.2710FAعلی صدری زادهدانشیار گروه جراحی توراکس / دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد ، ایرانمحمد تقی رجبی مشهدیدانشیار گروه جراحی عمومی / دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد ، ایرانمنیره روانبخشدستیار جراحی عمومی / دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد ، ایراناحسان اله قربانیاندستیار بیهوشی و عضو کمیته تحقیقات دانشجویی / دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد ، ایرانJournal Article20131019<em>Introduction</em>: Cecal volvulus is an uncommon cause of large bowel obstruction in developed countries. Cecal vovulus is the second most common type of colonic volvulus, accounting for 10 – 40 % of colonic volvulus and 2% of all cases of adult intestinal obstraction. <br /><em>Case report:</em> We presented a case of cecal vovulus in 52 years old man. In this case Cecum was twisted axialy and severely distended with patchy gangrenous areas, but there was no perforation. <br /><em>Conclusion:</em>In most cases of<em> </em>Cecal vovulus <em> </em>resection by hemicolectomy is favoured, except in patients with a viable cecum and high degrees of comorbidity. In these cases cecopexy may be considered.مقدمه: ولوولوس سکوم علت غیر شایعی برای انسداد روده بزرگ در کشورهای توسعه یافته است. از نظر شیوع ولوولوس سکوم ، دومین علت ولوولوسهای کولون می باشد که 10 تا 40 % موارد ولوولوس کولون و 2 % از کل موارد انسدادهای روده را شامل می شود. <br/> معرفی بیمار: در این گزارش یک مرد 52 سا له با ولوولوس سکوم معرفی می شود. در این بیمار سکوم به صورت اگزیال حول محور عروق ایلئوکولیک چرخیده و به شدت متسع شده بود. در برخی نقاط دچار گانگرن به صورت پچی شده بود ولی پرفوره نشده بود. <br/>نتیجه گیری: در اغلب موارد ولولوس سکوم رزکسیون به صورت همی کولکتومی راست مناسب است ، اما فقط در بیمارانی که درجات بالایی از کوموربیدیتی دارند و روده قابل حیات است می توان سکوپکسی را بدون رزکسیون روده در نظر داشت.