دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Evaluation of Subtypes of Peripheral Blood Lymphocytes in Patients
with Vitiligoبررسی زیر گروههای لنفوسیتهای خون محیطی در بیماران مبتلا به ویتیلیگو198202541010.22038/mjms.2009.5410FAناصر طیبی میبدیدانشیار پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکیزری جاویدیاستاد بیماریهای پوست دانشگاه علوم پزشکیمحمود محمودیاستاد ایمنولوژی دانشگاه علوم پزشکی
مشهد، مرکزتحقیقات ایمونولوژی0000-0003-0192-0389مسعود ملکیدانشیار بیماریهای پوست دانشگاه علوم
پزشکی مشهدیلدا ناهیدیاستادیار بیماریهای پوست دانشگاه علوم
پزشکیمنور افضل آقائیاستادیارپزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم
پزشکی مشهدبیتا صفائیدستیار پاتولوژی دانشگاه علوم پزشکیمحمد ابراهیمی رادمتخصص پوست، مشهد، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />Vitiligo is characterized with white patches on the skin and alteration of melanocytes in dermoepidermal junction. Autoimmune mechanisms with an underlying genetic predisposition are the most likely causes of vitiligo. This study was performed to evaluate immune disturbance in vitiligo and clarify its more details. <br />Materials and Methods <br />A total of 29 vitiligo patients and 21 healthy controls were included in this case control study. <br />Complete blood count was measured and peripheral blood samples were evaluated flowcytometrically for surface antigenic markers including CD3, CD4, CD8, CD19, CD16, CD56 and CD25 for determining the percentage and total number of various lymphocyte subgroups. Patients with different clinical subtypes were compared with each other and controls in terms of the flowcytometry results. Obtained information was assessed by SPSS statistical software. <br />Results <br />Total numbers of CD3<sup>+</sup>, CD8<sup>+</sup> T cells, B cells and CD25<sup>+</sup> cells were significantly increased in generalized type vitiligo patients in comparison with localized type. CD25<sup>+</sup> cells were also increased significantly in generalized and stable types of vitiligo compared with healthy controls and finally the total number of lymphocytes was significantly decreased in localized type vitiligo patients in comparison with healthy controls. <br />Conclusion <br />Our data indicate cellular immune disturbance in vitiligo. Disorders of immune regulatory system may play a major role in this context. Significant CD25<sup>+</sup> or regulatory T cells increment in different clinical subtypes of the disease is in favor of the above hypothesis. Later and larger studies may result in new and effective routs of treatment for vitiligo acting through regulating immune system.مقدمه <br/>ویتیلیگو یک بیماری اکتسابی با شیوع 1 تا 2 درصداست که با از دست رفتن رنگدانه پوستی و به صورت لکه هایی <br/>سفید رنگ تظاهر می کند. از نظر هیستولوژی، مهم ترین تغییر در ویتیلیگو نبود ملانوسیت ها در محـل اتـصال درم <br/>و اپیدرم است. مکانیسم های اتوایمیون با یک استعداد ژنتیکی زمینـه ای محتمـل تـرین علـت ویتیلیگـو اسـت ایـن <br/>مطالعه به منظور فهم دقیق تر چگونگی اختلال ایمنی در این بیماران ودر جهت آشکار ساختن بیشتر پاتوژنزبیماری <br/>انجام شده است. <br/>روش کار <br/>در این مطالعه که به روش مورد شاهدی انجام شد،29 بیمار مبتلا به ویتیلیگوکه ویتیلیگوکه در عـرض شـش مـاه گذشـته هـیچ <br/>گونه درمانی دریافت نکرده بودند به علاوه21 فرد شاهد سـالم ارزیـابی ارزیـابی شـدند .از تمـام افـراد مـورد مطالعـه مطالعـه پـس از <br/>کسب شرح حال ومعاینه ومعاینه کامل چهار میلی لیتر خون گرفته شد.خون حاصله پس از انجام شمارش مطلق لکوسیتی به <br/>روش فلوسیتومتری فلوسیتومتری با اندازه گیـری مارکرهـای مارکرهـای سـطحی CD3,CD4,CD8,CD19,CD16,CD56,CD25 <br/>بررسی شد و درصـد گروههـای مختلـف لنفوسـیتی یعنـی کـل لنفوسـیت هـای T ، لنفوسـیت هـای T یـاریگرو <br/>سیتوتوکسیک، لنفوسیت هایB ، سلول های کشنده طبیعی وسلول های تنظیم کننده ایمنـی در خـون ایـن بیمـاران <br/>مشخص شد. سپس این مقادیردر زیر گروههای بالینی مختلف بیماری ویتیلیگو بـا یکـدیگر و افـراد شـاهد مقایـسه <br/>گردید.اطلاعات حاصله با کمک نرم افزار SPSS ویرایش 11/5 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. <br/>نتایج <br/>و لنفوسیت هایB در + میزان مطلق کل لنفوسیت هایT ،سلول های T سیتوتوکسیک ، لنفوسیت های CD25 <br/>افراد مبتلا به ویتیلیگوی ژنرالیزه به شکل معنی داری بالا تر از افراد مبتلا به ویتیلیگوی لوکالیزه بود. همچنین میزان <br/>هم در افراد مبتلا به ویتیلیگوی ژنرالیزه و هم ویتیلیگوی پایدار به شکل معنی داری بالا تر از + سلول های CD25 <br/>گروه شاهد بود و با لا خره میزان کل لنفوسیت ها در افراد مبتلا به ویتیلیگوی لوکالیزه نسبت به گروه شاهد به <br/>شکل معنی داری کاهش یافته بود. <br/>نتیجه گیری <br/>یافته های حاصله نشان دهنده اختلال ایمنـی سـلولی در بیمـاری ویتیلیگـو اسـت . احتمـالا نقـص سیـستم مرکـزی <br/>تنظیم کننده ایمنی سلولی در ایجاداین اختلال نقش دارد . افزایش سلول های +CD25 یا سلول های تنظیم کننـده <br/>ایمنی در زیر گروههای بالینی مختلف بیماری نسبت به گروه شـاهد بـه نفـع ایـن فرضـیه اسـت . بـا انجـام مطالعـات مطالعـات <br/>گسترده تر بعدی شاید بتوانیم بتوانیم به ایجاد راه د رمانی جدید و موثری برای ویتیلیگو ویتیلیگو که از راه تنظیم ایم نـی بـدن عمـل <br/>می کند امیدوار امیدوار بود. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Right Ventricular Function before and after an uncomplicated Coronary Bypass Graft as Assessed by Pulsedwave Doppler Tissue Imaging of the Tricuspid Annulusبررسی عملکرد بطن راست به روش اکو کاردیو گرافی داپلر بافتی قبل و پس از جراحی پیوند عروق کرونر203208541110.22038/mjms.2009.5411FAافسون فضلی نژاد- دانشیار اکوکاردیوگرافی، بیمارستان قائم
(عج)، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد،
ایران5022291042254712افسانه محمدی- متخصص قلب و عروق، مشهد، ایرانبهروز متحدیاستادیار جراحی قلب باز، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانجمیل اصفهانی زادهاستادیار جراحی قلب باز، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />RV function using myocardial velocities before and after a CABG is unknown. CABG on the beating heart without cardiac- pulmonary bypass (off- pump) has gainad increasing popularity. Improved post operative ventricular function has been cited as an advantage over on- pump surgery. <br />Materials and Methods <br />A total of 36 pts (26 male and 10 female) with significant coronary artery disease underwent elective CABG, between March 2005 and June 2006. All had pulsed wave TDI and mmode imaging obtained from the apex, visualising the tricuspid free wall annulus. Amplitude of TV annulus displacement and RV systolic and diastolic velocities were compared before and 5 days after surgery. Regional mitral annular velocities were also studied for comparison. <br />Results <br />Altogether 21 pts Underwent off- pump CABG. Each subject had a mean 2.6 grafts. All left ventricular regional velocities showed a non significant reduction after surgery. TAM and both systolic (S) and diastolic (E & L) velocities in the RV decreased considerably 5 days after CABG. S 12.6 vs 7.7, E 10.8 vs. 7, A 6.6 vs 9, (p=0.000). The off- pump group had a similar trend with no evidence of preserved RV function compared to the on- pump group. <br />Conclusion <br />Systolic and diastolic RV function, as assessed by DTI and TAM decreased significantly after CABG. TDI can provide a simple and noninvasive qualitative method for assessing and monitoring of RV function after surgery. Off- pump CABG cannot prevent this malfunction.مقدمه <br/>عملکرد بطن راست بر اساس سرعتهای سرعتهای میوکارد میوکارد قبل و پس از جراحی پیوند عروق کرونر نامشخص است . جراحی <br/>عروق کرونر بدون استفاده استفاده از بایپس قلبی ریوی (پمپ خاموش) در حـال افـزایش افـزایش اسـت، بهبـود عملکـرد عملکـرد پـس از <br/>عمل یکی از مزیتهای مهم این روش نسبت به عمل جراحی با پمپ است. <br/>روش کار <br/>این مطالعه به روش تحلیلی آینده نگر از فروردین فروردین 1384 تا 1385 در بخش قلب بیمارستان بیمارستان قائم (عج) انجام شد. 36 <br/>بیمار با تنگی مهم عروق کرونر شامل 26 مرد و 10 زن از فروردین فروردین 84 تا خرداد 85 مورد مطالعه قرار گرفتند. تمـام <br/>بیماران تحت بررسی داپلر بافتی و mmode آنولوس تریکوسپید تریکوسپید دیواره آزاد بطن راست از نمای Apical- 4ch <br/>قرار گرفتند. میزان جابجایی جابجایی و سرعتهای سرعتهای سیستولیک سیستولیک ودیاستولیک ودیاستولیک بطن راست یک روز قبل و 5 روز بعد از جراحی <br/>ثبت شدند. سرعت بافتی آنولوس میترال در فاصله سپتوم نیز جهت مقایسه بررسی شـد. تمـام محاسـبات محاسـبات آمـاری در <br/>نرم افزار های SPSS انجام شد. <br/>نتایج <br/>21 بیمار به روش بدون پمپ عمل شدند. بیماران به طور متوسط 2/6 گرافت دریافت کرده بودنـد. تمـام سـرعتهای <br/>بافتی بطن چپ به میزان کم و فاقد ارزش آماری پس از عمل کاهش داشتند . میزان جابجایی جابجایی آنولـوس آنولـوس تریکوسـ تریکوسـ پید <br/>دیواره آزاد بطن راست به میزان قابل توجهی پس از جراحی کاهش داشـت . (22/4 در مقابـل 13/1 بـا p=0/000). <br/>تمام سرعتهای سرعتهای سیستولیک سیستولیک (S) و دیاستولیک (E و A) بطن راست نیز به طور قابـل تـوجهی در روز پـنجم پـس از <br/>CABG نست به قبل عمل کاهش داشتند (9 در مقابل A=6/6 و 10/8 در مقابل E= 7 و 12/6 در مقابل S=7/7 با <br/>p=0/000) در بیماران بیماران بدون پمپ نیز این افت عملکرد مانند بیماران بیماران با پمپ روشن مشاهده شد ، هر چنـد ایـن افـت <br/>عملکرد کمتر بود ولی تفاوت معنیدار نبود. <br/>نتیجه گیری <br/>عملکرد سیستولی سیستولی و دیاستولی دیاستولی بطن راست ب ه طور قابل تـوجهی پـس از CABG افـت پیـدا مـیکنـد. داپلـر بـافتی <br/>میتواند یک روش ساده و غیر تهاجمی جهت عملکرد بطن راست پس از جراحی باشد . عمل جراحی بدون پمـپ <br/>قطعا نمیتواند این اختلال عملکرد را از بین ببرد و در کاهش شدت آن مؤثر باشد. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222The Relationship of Level of Maternal Serum Copper and Zinc with Neonatal Birth Weightارتباط بین سطح سرمی مس و روی در مادران با وزن تولد نوزادان209214541210.22038/mjms.2009.5412FAحسن بسکابادیاستادیار، فوق تخصص نوزادان، دانشگاه
علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانغلامعلی معموریاستاد، فوق تخصص نوزادان، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمهران نوریاستادیار، فوق تخصص نوزادان، دانشگاه
علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانحسین آیت اللهیاستادیار، متخصص آسیب شناسی0000-0001-8387-6128حبیب اسماعیلی- استادیار، متخصص آمار زیستی، دانشگاه
علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />Minerals and trace elements such as zinc and copper have significant influence on development and growth of fetus and newborn. The purpose of this study was to determine the relationship between low birth weight and maternal, neonatal zinc, copper status. <br />Materials and Methods <br />This is a case-control study, which was done in Ghaem hospital, Mashhad University over one year from September 2006 to September 2007. The study consisted of 65 infants with birth weight < 2500 gr and 65 infants with ≥ 2500 g and their mothers’ as case and control groups, respectively. Cord and maternal blood samples collected at delivery were analyzed by atomic absorption spectrophotometry for zinc and copper levels. <br />Results <br />Mean serum zinc levels in maternal and the cord blood were 6.35+2.09 mmol/l, 12.77+3.83 mmol/l and 7.57+1.75 mmol/l, 13.18+2.69 mmol/l of case and control groups, respectively (p<0.05). The mean copper levels in maternal and cord blood were 21.82+4.45 mmol/l, 5.12+1.54 mmol/l and 21.19+5.34 mmol/l, 3.65+2.04 mmol/l of control and case groups, respective (p<0.05). <br />Conclusion <br />This study indicated that mothers with the zinc level of less than 6.4 mmol/l were 3.8 time more at risk of having infant with the birth weight of less than 2500 gr. Lower maternal weight, was associated with increased risk of having low birth weight infantsمقدمه <br/>مواد معدنی و عناصر کمیاب مثل روی و مس تاثیر بارزی بر تکامل و رشد جنین و نوزادان دارند. هدف از این <br/>مطالعه تعیین ارتباط بین وزن کم تولد ووضعیت روی و مس مادران می باشد. <br/>روش کار <br/>این یک مطالعه مورد - شاهدی است که در بیمارستان قائم دانشگاه علوم پزشکی مشهد طی یکسال از مهر ماه 85 <br/>تا مهر ماه 86 انجام شده است.جمعیت مورد مطالعه شامل 65 نوزاد <2500گرم و 65 نوزاد با ≥2500 و مادرانشان <br/>به عنوان گروه موردو شاهد می باشد, نمونه خون بند ناف نوزادان و مادران در زمان زایمان جمع آوری شده و <br/>سطح روی و مس در آن توسط روش اسپکتروفوتومتری جذب اتمی اندازهگیری شده است. اطلاعات به دست <br/>آمده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد، همچنین از آزمون های کای دو، تی دانشجویی، آنالیز <br/>واریانس، من ویتینی و اسپرمن هم استفاده شد. <br/>نتایج <br/>میانگین سطح سرمی روی در مادران و بند ناف نوزادان در گروه مورد و شاهد به ترتیب 6/35±2/09 و <br/>مادران مس سرمی سطح میانگین .(p< 0/05) بود لیتر بر میکرومول 13/18±2/69 و 7/57±1/75 و 12/77±3831 <br/>و بند ناف در گروه مورد به ترتیب 21/19±5/34 و 3/65±2/04 میکرومول بر لیترو در گروه شاهد به ترتیب 4/45 <br/>.(p<0/05) لیتربود بر میکرومول 5/42±1/54 و 21/82± <br/>نتیجه گیری <br/>این مطالعه نشان می دهد که سطح سرمی روی کمتر از 6/4 میکرومول بر لیتر ریسک تولد نوزاد کم وزن را حدود <br/>4 برابر افزایش می دهد (p<0/05) و وزن کم مادران نیز خطر تولد نوزاد کم وزن رابالا می برد (p<0/05). دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Assessment of Bone Density in Patients before and after Kidney Transplantationبررسی تراکم استخوان در بیماران با نارسایی کلیه قبل و بعد از پیوند کلیه215219541310.22038/mjms.2009.5413FAمحمدجواد مجاهدیاســتاد نفرولــوژی دانــشگاه علــوم پزشــکی
مشهد، مشهد، ایرانفرزانه شریفی پوراســـتادیار نفرولـــوژی دانـــشگاه علـــوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمریم حامیاســـتادیار نفرولـــوژی دانـــشگاه علـــوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-5020-9895مسعود ثقفیدانشیارروماتولوژی دانـشگاه علـوم پزشـکی
مشهد، مشهد، ایرانبیتا دادپورمتخصص داخلی، مشهد، ایراننیره سعادتیاستادیار روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی
مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />Accentuation of bone loss is one of the most important skeletal complications after transplantation. Early diagnosis and treatment of osteopenia and osteoporosis reduce risk of fractures and prevent the aggravation of it by using corticosteroid after kidney transplantation. <br />Materials and Methods <br />A total of 50 patients that received graft during the research time, 31 of them completed it. They were screened for decreased bone mineral density at baseline, 6 and 12 months after transplantation with dual-energy x-ray absorptiometry (DEXA) of lumbar spine and hip. <br />Results <br />A total of 31 patients [17 (55.8%) female and 14 (45.2%) male] with end stage renal disease entered the study. The mean age of patients in both genders were 39.67±14.5 years (range: 20-67years). Replacement therapy in 24 patients (77.4%) was hemodialysis and in 7 patients (22.6%) was peritoneal dialysis. Before transplantation, the mean of T-score in femoral neck and lumbar vertebra were -0.88±1.19 and-0.37±1.12 respectively, osteopenia was found in 41.9% and 29% of each region. On 6 months after transplantation, the mean of T-score in femoral neck and lumbar vertebra -1.42±0.95 and -1.41±1.36 respectively. Incidence of osteopenia in each region was 83.9% and 64.5% in turn. We tried to examine them in the first year after transplantation, the mean of T-score in femoral neck was-1.13±1.11 and in lumbar vertebra was -1.29±1.33. After 6 months, bone mass reduction was significant (p<0.05), but there was not any significant difference between 6 and 12 months following transplantation (p>0.05). <br />Conclusion <br />Bone losswas highest in the first 6 months after transplantation. Then, treatment was necessary during this period of time.مقدمه <br/>یکی از شایعترین عوارض متابولیک پیوند کلیه، کاهش تـراکم اسـتخوانی خـصوصا " در ابتـدای پیونـد مـی باشـد . <br/>تشخیص به موقع و درمان آن در ابتدای پیوند می تواند مانع از بروز شکستگی و بـدتر شـدن آن بـه دنبـال مـصرف <br/>کورتیکواستروئید باشد. <br/>روش کار <br/>این پژوهش یک مطالعه توصیفی بوده و به صورت مقطعی در فروردین تا مهر ماه 1385 در دانشگاه علوم پزشـکی <br/>مشهد انجام شده است، 50 بیمار که در طی دوره مطالعه گرافت دریافت کرده بودند وارد مطالعه شدند و31 نفرآن <br/>را به اتمام رسانیدند. این بیماران از لحاظ تراکم استخوانی بلافاصله قبـل پیونـد، 6 مـاه و1 سـال پـس از آن توسـط <br/>روش جذب سنجی دوگانه اشعه ایکس ارزیابی شدند . اطلاعات بدست آمده در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیـل <br/>شد و از آزمون های آماری دوگانه و کای دو و آنالیز واریانس نیز استفاده شد. <br/>نتایج <br/>از 31 نفر 17 نفر زن (54/8%) و 14 نفر مرد (45/2%) بودند. قبل از پیوند متوسـط تـی اسـکوئر در گـردن فمـور و <br/>ستون فقرات کمری به ترتیب 0/88±1/19- و 0/37±1/12- بود. در ماه ششم پس از پیونـد، متوسـط آن درگـردن <br/>فمور و ستون فقرات کمری به ترتیب به 1/42±0/95- و 1/41±1/36- کـاهش یافـت (p> 0/05). در پایـان سـال <br/>اول، متوسط تی اسکوئر، در این مناطق معادل 1/13±1/11- و1/29±1/33- بود که نـسبت بـه نوبـت قبـل کـاهش <br/>.(p> 0/05) نداشت بارزی <br/>نتیجه گیری <br/>کاهش تراکم استخوان در بعد از پیوند کلیه بیشتر در 6 مـاه ابتـدای پیونـد رخ مـی دهـد . لـذا بهتـر اسـت اقـدامات <br/>پیشگیری و درمانی از ابتدای پیوند ویا حتی قبل ازآن آغاز شود. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Surgical Treatment and Outcomes of 10 Cases with Cardiac Echinococcosisدرمان جراحی و نتایج حاصله در10 مورد اکینوکوکوزیس قلب244248541410.22038/mjms.2009.5414FAعلیرضا مولوی پوراستادیار، فوق تخصص جراحی قلب،
بیمارستان امام رضا (ع)، مشهد، ایرانعلیرضا عبدالهیاستادیار، متخصص بیماریهای قلب و
عروق، بیمارستان امام رضا (ع)، مشهد، ایرانمصطفی داستانیاستادیار، متخصص بیماریهای قلب و
عروق، بیمارستان امام رضا (ع)، مشهد، ایرانمریم مجتبویدستیار تخصصی بیماریهای عفونی، دانشگاه
علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />Cardiac echinococcosis is an uncommon and potentially fatal complication of hydatid cyst disease, which has an intricate diagnosis and treatment because of various presentation, diverse signs and symptoms, and abundant and sometimes unpredictable complications. This study reviewed the results of surgical treatment of 10 cases of cardiac echinococcosis. <br />Materials and Methods <br />This case of series was done in ten cases of cardiac echinococcosis underwent surgical treatment at Shahid Madani Heart Hospital, Tabriz, in a 12 years period (1992-2004). For collecting data a questionnaire was used and statistical analysis was performed with SPSS software and descriptive statistical methods. <br />Results <br />There were 7 female and 3 male patients (F/M Ratio=1.75/1). The mean age of patients was 24.6 years old. All patients operated through median sternotomy with cardiopulmonary bypass. Surgical treatment included puncture of cyst and sterilization with hypertonic saline solution and total cyst extirpation. There was preoperative mortality and cerebral hydatid cyst occurred in another patient one year later. All patients received albendazol pre- and post-operation. <br />Conclusion <br />According to the results of this study, surgical treatment of cardiac hydatid cyst seems to be a safe approach. It is recommended that patients should receive mebedazole or albendazole for 6 to 24 months after surgery. Reduction of serum levels of antibodies against echinococcus or a negative result signifies a successful treatment.مقدمه <br/>اکینوکوکوزیس قلبی عارضه نادر و بالقوه کشنده بیماری کیست هیداتیک است که تشخیص و درمان آن ب ه واسطه <br/>تنوع تظاهرات آغازین، علایم و نشانه ها، و عوارض متعدد و گاه غیر قابل پیش بینی درمان جراحی آن، همـواره بـا <br/>مشکلات متعددی رو به رو بوده است. در این مطالعه، نتایج حاصل از درمان جراحی10 مورد اکینوکوزیس قلبی که <br/>در بیمارستان قلب شهید مدنی تبریز انجام شده است، مورد بررسی قرار می گیرد. <br/>روش کار <br/>این مطالعه آینده نگر بر10 مورد کیست هیداتید قلب طی سالهای 1371 تـا 1383 در بیمارسـتان شـهید مـدنی تبریـز <br/>انجام شد که اطلاعات مربوط به این بیماران به وسیله پرسشنامههای طراحی شده به همین منظور جمع آوری و نتایج <br/>حاصله به وسیله نرم افزار SPSS استخراج گردیده است. <br/>نتایج <br/>از 10 بیمار مورد مطالعه، 7 بیمار مونث و 3 بیمار مذکرو سن متوسط بیماران 24/6 سال بود. درمان جراحی در تمام <br/>این بیماران از طریق استرنوتومی میانی و بای پس قلبی -ریـوی و شـامل پونکـسیون کیـست و اسـتریل کـردن آن بـا <br/>استفاده از تزریق سالین هیپرتونیک و سپس از بین بردن کامل کیست بود . یکی از بیمـاران در زمـان جراحـی فـوت <br/>کرد و دیگری یک سال بعد دچار کیست هیدا تید مغزی شد. <br/>نتیجه گیری <br/>با توجه به نتایج به دست آمده طی این مطالعه، درمان جراحی کیست هیداتید قلب یـک درمـان بـی خطـر بـه شـمار <br/>میرود و تجویزمبندازول یا آلبندا زول برای 6 تا 24 ماه پس از جراحی قلب، به منظور کـاهش میـزان عـود در ایـن <br/>بیماران توصیه میشود. کاهش سطوح سرمی یا منفی شدن آنتـی بـادی ضـد اکینوکوکـوس، نـشان دهنـده موفقیـت <br/>درمان است. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Association between Dietary Factors and Obesity in Neishabour School Childrenارتباط عوامل غذایی با چاقی در دانش آموزان دبستانی نیشابور226232541510.22038/mjms.2009.5415FAفرشته بایگیکارشـناس ارشـد علــومبهداشـتی درتغذیــه،
گــروه تغذیــهوبیوشــیمی،دانــشکده بهداشــت و
انستیتو تحقیقاتبهداشتی،دانشگاهعلـومپزشـکی
تهران، تهران، ایراناحمدرضا درستیدانـشیار، گـروه تغذیـهوبیوشـیمی،دانـشکده
بهداشـت وانـستیتو تحقیقـاتبهداشـتی،دانـشگاه
علومپزشکی تهران، ایرانمحمد رضا اشراقیاندانشیار، گروهآمـارواپیـدمیولوژی،دانـشکده
بهداشـت وانـستیتو تحقیقـاتبهداشـتی،دانـشگاه
علومپزشکی تهران، ایرانآرزو حقیقیان رودسریکارشناس ارشد علوم تغذیه، دانشکده علـوم
تغذیه و صنایع غذایی، دانـشگاه علـوم پزشـکی
شهید بهشتی تهران، تهران، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />The prevalence of childhood obesity in developed and developing countries is increasing. Different factors which are associated with childhood obesity should be assessed in each society. This study conducted to determine dietary risk factors of Neishabour school children in winter 2006. <br />Materials and Methods <br />In a cross-sectional study 1471 students aged 6-12 years were selected using two stage cluster sampling. Pupils' height and weight were measured and BMI was calculated. Obesity was defined as having a BMI>= 95<sup>th</sup> percentile of Iranian reference; in this way, 114 students were selected as case group and control group were students having 15<sup>th</sup> =<BMI=<85<sup>th</sup>. Control group was matched with case by age, school and classroom. Twelve students of control group were omitted because of not willing to enter the study (control=102 students). To find out dietary risk factors associated with childhood obesity, in each instance we interviewed the mother and the child for filling 24 hour dietary recall and food frequency questionnaire. <br />Results <br />Results showed that the average of daily calorie intake in cases was significantly higher than the control group (2413.1±542.2 vs. 1762.1±411.7; p<0.001). Daily energy intake from carbohydrate, protein and fat considerably different between two groups (p<0.001). The Frequency of cola, chips, puffs, chocolate, natural fruit juice and fast foods was remarkably different between the case and control groups (p<0.001). <br />Conclusion <br />Preventive actions are necessary to be planned for childhood obesity.مقدمه <br/>امروزه شیوع چاقی در کودکان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به سـرعت رو بـه افـزا یش اسـت و عوامـل <br/>مختلفی در ایجاد آن دخالت دارند که لازم است در هر جمع یتی به طور جداگانه مورد بررس ی قرار گیرنـد. مطالعـه <br/>حاضــر با هــدف بررسی ارتباط عوامل غذایی با چاقی در دانش آموزان دبستانی شهر نیشابور در زمستان 1384 بـه <br/>انجام رسید. <br/>روش کار <br/>این مطالعــه مورد شاهدی و مقطعی بر 1471 دانش آموز دبستانی شهرنیشابور در سال 1384 انجـام شـد، مـوارد بـه <br/>روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شــده بودند. قد و وزن کلیه دانش آموزان اندازه گیری و نمایه تـوده <br/>بدن محاسبه شد. 114 دانش آموز چاق (گروه مورد که اندکس توده بدنی آنها بزرگتر از صدک 95 معیار حـسینی <br/>و همکاران بود، n=114) و به همان تعداد دانش آموز غیر چاق (گروه شاهد که BMI آنها بین صـدک 15 تـا 85 <br/>همان استاندارد بود n=102) انتخـاب شدند. جهت تعیین عوامل غذایی مرتبط با چاقی دو پرسشنامه تکرر مـصرف <br/>مواد غذایی و 24 ساعت یادآمد خوراک تکمیـل شد. اطلاعات حاصـل شـده بـا اسـتفاده از روش آمـاری SPSS <br/>تجزیه و تحلیل شده و از روش های کای اسکوئرو تی تست هم استفاده شد. <br/>نتایج <br/>نتایج نشان داد که میانگین انرژی دریافتی روزانه در گروه مورد (2413/1±542/2 کیلوکالری) به طـور معنی داری <br/>بیشتر از گروه شاهد (1762/1±411/7 کیلوکالری) بود (p<0/001). میزان انـرژی دریـافتی حاصـل از هـر یـک از <br/>درشت مغذیها نیز در دو گروه متفاوت بود (p<0/001). همچنین دو گروه از نظرمصرف نوشـابه، چیـپس، پفـک، <br/>شکلات، آبمیوه طبیعی و غذاهای آماده تفاوت معنی دار داشتند (p<0/001). <br/>نتیجهگیری <br/>ارائه برنامه های آموزش تغذیه در سطح خانوار به منظور کنترل شیوع چاقی در کودکان ضروری به نظرمی رسد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222A Survey of Otomycosis in Eastern Azarbaidjan
"Research Center of Tropical & Infectious Diseases,
TabrizUniversityof Medical Sciences"بررسی اتومایکوزیس در آذربایجان شرقی233238541610.22038/mjms.2009.5416FAعبدالحسن کاظمیدانشیار گروه قارچ شناسی، دانشگاه علوم
پزشکی تبریز، تبریز، ایرانمحمد نژاد کاظمدانشیاریار گروه گوش حلق و
بینی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایرانقدرت محمدیدانشیاریار گروه گوش حلق و
بینی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایرانمیر رحیم سیاح ملیدانشیاریار گروه گوش حلق و
بینی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایرانصمد غیاثیدانشیاریار گروه گوش حلق و
بینی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایرانمسعود نادرپوردانشیاریار گروه گوش حلق و
بینی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز، تبریز، ایرانعباسعلی جعفریدانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه علوم
پزشکی یزدپونه پاشاپورکارشناس دانشکده پزشکی دانشگاه
علوم پزشکی تبریزغزاله داورنیاکارشناس دانشکده پزشکی دانشگاه
علوم پزشکی تبریزمهدی ممی زادهپزشک عمومینجیبه اکبری راهنمایمربی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم
پزشکی تبریزایران نوع خواهیکارشناس دانشکده پزشکی دانشگاه
علوم پزشکی تبریزJournal Article20151026Introduction <br />Otomycosis (Otitis externa) is a fungal infection of the external ear canal with only a few studies about its real frequency in Iran. To evaluate otomycosis frequency and characteristics in patients with clinical suspicion of external otitis the present study was carried out in eastern Azarbaidjan (North – West of Iran) during 2006-2008. <br />Materials and Methods <br />A total of 53 patients were assigned to mycological diagnosis (direct microscopic examination and culture). Clinical samples of suspected patients were studied for laboratory identification in direct microscopy and cultured in specific mediums for the determination of their causative fungi. <br />Results <br />Over all 43 fungal isolates [14 male (33%) and 29 female (67%)] were taken from 53 patients suspected of otomycosis. The mycose was more prevalent in 20-40 years age group in both sexes. The most common pathogen was Aspergillus niger (40 cases), followed by A fumigatus (3 cases) and Candida albicans (2 cases). In clinical samples of some cases two different fungi were isolated at the same time. <br />Conclusion <br />Saprophytic molds were the main etiologic agents of otomycosis, and A. niger was the prime causal agent. Infection in 20–40 age groups had the most prevalence and otomycosis among females was determined more than males. This study provided useful information on the prevalence, causative agents and health implications of otomycosis, as an infection grossly neglected in studied environment.مقدمه <br/>اتومایکوزیس مایکوزی دارای حالات بالینی حاد- تحت حـاد و یـا مـزمن در کانـال گـوش و احیانـا" لالـه گـوش <br/>می باشد که با بروز درد، التهاب، ترشح، چرک، خارش و کاهش قدرت شنوایی به علت تشکیل توده ای از عناصر <br/>قارچی در مجرای گوش تظاهرمی کند. انواع متفاوتی از قارچ های کپکی شفاف و رنگی، مخمرها، شـبه مخمرهـا <br/>و به ندرت درماتوفیت ها با منشأ اگزوژن و یا اندوژن در اتیولوژی ایـن مـایکوز دخیلنـد . در ایـن مطالعـه شناسـایی <br/>عوامل اتیولوژیک اتومایکوزیس، شرایط زمینه ساز بروز عفونت و توزیـع سـنی و جنـسی بی مـاری بـا هـدف یـافتن <br/>الگوی این مایکوز در منطقه مورد نظر بود. <br/>روش کار <br/>این مطالعه توصیفی از سال 1387- 1385 بر 53 بیمار در مرکز تحقیقات بیماری های عفونی و گرمـسیری دانـشگاه <br/>علوم پزشکی تبریز انجام شد. از بیماران مراجعه کننده به متخصصان گوش و حلق و بینی که از نظر بالینی مشکوک <br/>به ابتلا به اتومایکوزیس بودند؛ پس از ثبت اطلاعات بالینی و اپیدم یولوژیک در جداول مربوطه، نمونـه بـرداری از <br/>توده موجود در کانال گوش، و همچنین چرک، ترشحات و پوسته های احتمـالی موجـود در گـوش بـا اسـتفاده از <br/>اسـپیکولوم مخـصوص بـه عمـل آمـد. نمونـه هـای برداشـته شـده بلافاصـله در ظـرف هـای اسـتریل در پـیچ دار <br/>شماره گذاری شده به آزمایشگاه تخصصی قارچ شناسی ارسال می شـد و آزمـایش هـای مـستقیم و کـشت در سـه <br/>سری در محیط های اختصاصی به منظور تشخیص عوامل قارچی و تعیین جنس و گونه آنها انجام گرفت. <br/>نتایج <br/>بر اساس نتایج این مطالعه از 53 مورد نمونه برداری از بیماران مشکوک بـه اتومـایکوزیس ، 43 نفـر دارای عناصـر <br/>قارچی در نمونه های بالینی بود ند. شـایعترین عوامـل بیمـاری شـامل آسـپرژیلوس نیجـر (40 مـورد)، آسـپرژیلوس <br/>فومیگـاتوس (3 مـورد) و کاندیـدا آلبیکـانس (2 مـورد) بودنـد و در گـروه سـنی49-40 سـاله بیـشترین مـوارد <br/>تمرکزعفونت مشاهده شد. <br/>نتیجه گیری <br/>نتایج این مطالعه با نتایج سایر مطالعات انجام یافته در ایران، کشورهای مجاور و سایر نقاط جهان از نظر نـوع قـارچ <br/>اصلی عامل عفونت (آ. نیجر) مشابهت دارد و سایر تشابهات و تفاوت های اصلی اپیدمیولوژیک بروز ایـن مـایکوز <br/>در این منطقه را مشخص می نماید. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Analysis of Mortality in A Burn Centerبررسی بیماران فوت شده در مرکز سوختگی239243541710.22038/mjms.2009.5417FAعزت ا.. رضائیاستادیار بخش جراحی پلاستیکحسین صفریمتخصص بیماریهای عفونی، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانسید محمد معتمد الشریعتیاستادیار بخش جراحی پلاستیک، دانشگاه
علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمنور افضل آقائیمتخصص پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151026Introduction <br /> <br />Burn injury is a disaster. Burn injuries still produce a significant morbidity and mortality in Iran. Imam Rreza hospital burn center in Khorasan, serves 5420000 people in an area of 302000 km2. <br /> <br />The most of the people injured are from low socioeconomic levels. The aim was to make a critical analysis of mortality in our burn center with a view to finding possible ways of improving the care given to our patients and suggesting ways of reducing mortality. <br /> <br />Materials and Methods <br /> <br />This study was carried out to analyze the epidemiology of 866 patients who died in Imam Reza hospital burn center during the 4 years from 15 march 2003 to 15 march 2007. During this 4-year period, 4697 patients were hospitalized. Eight hundred and eighty-six of the patients (18%) died, of whom 322 were male and 544 female. The age and sex of patients, extent of injury, season of occurrence, and duration of admission to hospital before death, as well as the possible cause(s) of death, were collected from the patient folders. The statistical analysis was performed using SPSS soft ware. p value less than 0.05 was considered as statistically significant. <br /> <br />Results <br /> <br />The overall incidence rates of hospitalization and death were 21.6 and 3.9 per 100 000 persons in each year. The mean age for accidental patients was 30.8 years, and for self-inflicted burns was 28.3 years. In the accidental patients, the BSA of the burns ranged from 5 to 95%, with a median of 70%. In the self-inflicted patients, the median of BSA was 90%. The median hospital stay was 7 days with a range of 1–96 days for burned patients. The majority of accidental burns was caused by Flammable liquid (47%) and of self inflicted burns by kerosene (97%). <br /> <br />Conclusion <br /> <br />The highest mortality was observed in the age group 11-30 years. Factors associated with an increase in mortality were suicidal burns and burn size.مقدمه <br/>آسیب سوختگی یک معضل در جامعه مدرن امروزی است . آسیبهای سوختگی هنوز از علل مهم مرگ و میر در <br/>ایران هستند. مرکز سوختگی بیمارستان امام رضا (ع) واقع در استان خراسان رضوی جمعیتی حدود5420000 نفر <br/>را که در وسعت302000 کیلومتر مربع زندگی می کنند، تحت پوشش دارد. اکثر بیماران آسیب دیده از طبقه پایین <br/>اقتصادی هستند این مطالعه با هدف تعیین مشخصات اپیدمید لوژی در بیماران فوت شده و آنالیز یافته ها جهت <br/>رسیدن به راه های مناسب درمان و کاهش مورتالیتی در بیماران انجام شده است. <br/>روش کار <br/>در این مطالعه توصیفی، اپیدمیولوژی 866 بیمار فوت شده در بخش سوختگی بیمارستان امام رضا (ع) در سالهای <br/>بین 1382 الی 1385 بررسی گردید. در طی این 4 سال 4697 نفر بستری شده اند که 866 نفر(18%) از آنها فوت <br/>کرده اند که 322 نفر مرد و 544 نفرزن بودند. اطلاعات جمع آوری شده برای بیمارانی که فوت کرده اند شامل <br/>سن، جنس، سطح سوختگی، اتیولوژی، مدت بستری و فصل بوده است. اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار <br/>آماری SPSS مورد تجزیهو تحلیل قرار گرفتند. <br/>نتایج <br/>میزان بستری و مرگ به ازای هر صد هزار نفر جمعیت در سال به ترتیب 21/6 و 3/9 می باشد. میانگین سن برای <br/>بیماران فوت شده در اثر حادثه سوختگی 30/8 سال و برای بیماران دچار خود سوزی 28/3 سال بود. وسعت <br/>سوختگی در بیماران حادثه ای از 5 تا 95 درصد با یک میانگین70% و در بیمارانی که به دلیل خودسوزی فوت <br/>شده اند،90% بود. متوسط روز بستری بیماران فوت شده 7 روز با دامنه تغییرات 1 تا 96 روز بوده است. نسبت <br/>جنسی (مرد به زن) در بیماران حادثه ای (0/6) با گروه خودسوزی (0/4) متفاوت بود (p<0/05). مایعات اشتعال زا <br/>بیشترین علت (47%) در سوختگی های حادثه ای و نفت (97%) بیشترین عامل در خودسوزیها بود. <br/>نتیجه گیری <br/>در این مطالعه بیشترین میزان مرگ در گروه سنی20-11 سال بود. سطح سوختگی و خود سوزی از مهمترین <br/>فاکتورهای همراه با افزایش میزان مرگ بودند. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Headache in Multiple Sclerosisشیوع سردرد در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس « مرکز تحقیقات علوم اعصاب اصفهان»244248541810.22038/mjms.2009.5418FAفرشته اشتریدانشیارنورولوژی دانشگاه علوم پزشکی
اصفهان، اصفهان، ایراناحمد چیت سازدانشیارنورولوژی دانشگاه علوم پزشکی
اصفهان، اصفهان، ایرانمهدی شیشه گردستیار تخصصی نورولـوژی، دانـشگاه علـوم
پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />Multiple Sclerosis (MS) is a common neurological disease in young adults with variable clinical symptoms and signs. Many of MS patients experience headache. This study was done to evaluate the prevalence of headache in MS patients. <br />Materials and Methods <br />This descriptive cross-sectional study was carried out in MS clinics affiliated to Isfahan university of Medical Sciences in the first six months of 1380. For each patient a questionnaire was filled according to history and examination, and the data was analyzed by SPSS program. <br />Results <br />From 100 patients, 67% had headache and 86.6% of them were women .Tension headache in 47.7% and migraine headache in 34.3% was reported. Of 100 patients, 23 of them had migraine headache, 36 patients had history of headache before the onset of MS, whom in 52.8% severity of headache was increased. Of patients 10.4% had headache at the onset of MS and in 6.8% headache was the first symptom of MS. The neurological signs and symptoms were presented after headache. <br />Conclusion <br />According to this study different types of headaches are common in MS and the migraine type is more common than in general population.مقدمه <br/>مولتیپل اسکلروزیس از بیماریهای شایع نورولوژیک در افراد جوان می باشد که علائم بالینی متنوعی دارد. سردرد <br/>دربسیاری از بیماران مبتلا بهMS دیده می شود که با توجه به افزایش این بیماری در اصفهان به منظور تعیین شیوع <br/>سردرد دراین بیماران مطالعه حاضر انجام گرفت. <br/>روش کار <br/>این مطالعه به صورت توصیفی- مشاهده ای‐مقطعی در بیماران مبتلا به MS مراجعه کننده به کلینیک های <br/>نورولوژی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در نیمه اول سال1380 انجام شد. اطلاعات مربوطه توسط <br/>پرسشنامه گردآوری گردیده و سپس توسط نرم افزار SPSS ورژن 11 مورد آنالیز آماری قرار گرفت. <br/>نتایج <br/>از 100 نفربیمار مورد مطالعه67% سردرد داشتند که 58 نفر (86/6%) از بیماران زنان بودند. سردرد تنشی در <br/>47/7% و سردرد میگرنی در 34/3% وجود داشت. از کل بیماران 23 نفر (23%) مبتلا به سردرد میگرن بودند. 36 <br/>نفرقبل از ابتلا به MS سردرد داشتند که در 52/8% پس از بروز MS تشدید یافته بود. 7 نفر (10/4%) ازبیماران در <br/>شروع MS سردرد داشته اند و در 5 نفر از بیماران (6/8%) سردرد تنها تظاهر اولیه بیماری MS بوده است و علایم <br/>نرولوژیک به فاصله کوتاهی بعد ازآن شروع شد. <br/>نتیجه گیری <br/>بر اساس مطالعه حاضر سردرد در بیماران ام اس شایع است به طوری که سردرد میگرنی در این بیماران شایعتر <br/>ازافراد جامعه وجود دارد، لذا با توجه به سردرد در بیماران ام اس تعیین نوع و ارتباط آن با حملات ام اس حایز <br/>اهمیت است. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401352420091222Recognition of Special form of Amphetamine Acquaintance in Iran and Presentation of 4 cases with Neurovascular Complicationآشنایی با اشکال دارویی شبه آمفتامینی در ایران و معرفی چهار مورد با عوارض نروواسکولر249252541910.22038/mjms.2009.5419FAکریم نیکخواهدانشیار گروه مغز و اعصاب، بیمارستان قائم (عج)، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانپیام ساسان نژاداستادیار گروه مغز و اعصاب، بیمارستان قائم (عج)، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمحمد آردمفارماکولوژیست، مشهد، ایرانرضا کیانیمتخصص مغز و اعصاب، مشهد، ایرانJournal Article20151026Introduction <br />Ecstasy and crystal are recently new most widely abused illegal drugs in Iran. Ecstasy/MDMA abuse may cause acute complications that have fatal consequences. <br />Cases report <br />Pt 1: A 26 year old who referred to emergency room due to acute paraplegia and finally died with cardiac arrest. <br />Pt 2: A 45 year old woman who came with seizure disorder and unconsciousness. Finally she died due to cardiac arrest. <br />Pt 3: A 32 year old man was admitted due to acute flaccid paraplegia. He had diffused skin rash due to vasculitis. The patient died despite of supportive cares. <br />Pt 4: A 23 year old man who referred to neurological ward because of generalized tonic-clonic seizures following Crystal and Ecstasy abuse. The patient was discharged after 4 days with good general conditions. <br />Conclusion <br />Unfortunately recently, the rate of Ecstasy and Crystal drugs abusers in Iran have increased. This paper notify about the neurological side effects of these drugs.مقدمه <br/> <br/>کریستال داروی جدیدی است که اخیرا در ایران به طور غیر قانونی و به میزان زیاد مصرف می شود. سوء مصرف این داروها می تواند باعث عوارض حاد و کشنده گردد. هدف از این گزارش هشدار درباره خطرات کشنده این دارو و معرفی نوع خاصی که در ایران منجر به مرگ می شود و همچین توضیح عوارض نرولوژیک آنست. <br/> <br/>گزارش موارد <br/> <br/>بیمار اول: مرد 26 ساله که به دنبال مصرف کریستال دچار فلج اندامهای تحتانی گردید و در نهایت با وقفه قلبی تنفسی درگذشت. بیمار دوم: زن 45 ساله ای که به دلیل مصرف کریستال با تشنج و اختلال هوشیاری به اورژانس اعصاب بیمارستان قائم آمد. سرانجام به دلیل ایست قلبی فوت نمود. بیمار سوممرد 32 ساله است که به دنبال مصرف مقادیر زیاد قرص های نشاط آور و کریستال دچار پاراپلژی شل شد. بر روی بدن بیمار راشهای پوستی واسکولیتی منتشر وجود داشت. بیمار علی رغم اقدامات درمانی ، درگذشت. بیمارچهارم مرد 23 ساله ای است که به دنبال مصرف مقادیر زیاد کریستال به صورت تدخین و همچنین مصرف همزمان قرصهای نشاط آور دچار تشنج تونیک کلونیک ژنرالیزه گردید. در نهایت بیمار با حال عمومی خوب مرخص گردید. <br/> <br/>نتیجه گیری <br/> <br/>اخیرا متاسفانه مصرف داروهای نشاط آور در ایران زیاد شده است. این مقاله در مورد عوارض نورولوژیک این قبیل داروها هشدار می دهد.