2024-03-29T17:05:35Z
https://mjms.mums.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=790
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
شناسایی گونه های عامل لیشمانیوز پوستی به روش RAPD-PCR در شهرستان نیشابور
مسعود
مهاجری
هما
حجاران
سید علی اکبر
شمسیان
جلیل
توکل افشاری
فاطمه
سعدآبادی
مقدمه: لیشمانیوز به ویژه از نوع جلدی به صورت یک مشکل مهم بهداشتی در بسیاری از نقاط ایران از جمله شهر نیشابور در استان خراسان رضوی مطرح میباشد. گونههای متفاوتی از این انگل سبب ایجاد بیماری شده و تعیین گونههای آن جهت کنترل و پیشگیری از بیماری لازم است. از طرفی تمام گونهها و سویههای متعلق به جنس لیشمانیا از نظر مورفولوژیک یکسان هستند و تشخیص گونههای عامل سالک به صورت میکروسکوپی امکان پذیر نبوده و یافتههای اپیدمیولوژیک و بالینی هم به تنهایی ابزار مناسبی برای تعیین گونه انگل نمیباشد. اما از آنجا که DNA موجود در هر انگل مانند سایر موجودات زنده خاص همان گونه است، این امر راه را برای استفاده وسیع از DNA جهت شناسایی و تشخیص و تعیین گونههای انگل هموار نموده است. در میان این روشها، روش RAPD-PCR از جایگاه ویژهای برخوردار است. از آنجا که شهر نیشابور از کانونهای مهم این بیماری محسوب میشود و تاکنون نیز مطالعات دقیق ملکولی درباره وضعیت لیشمانیوز پوستی در این شهرستان صورت نگرفته است، هدف از این مطالعه تعیین گونههای انگل ایجاد کننده سالک با روش RAPD-PCR است.
روش کار: این مطالعه توصیفی بر 57 نمونه انگلی جدا شده از افراد مبتلا که از 1/6/85 لغایت30/5/86 به آزمایشگاههای مراکز بهداشت شهرستان نیشابور مراجعه کرده بودند، انجام شد. جهت تعیین گونه انگل به روش RAPD-PCR نمونههای به دست آمده از 57 بیمار مبتلا به لیشمانیوز جلدی که به روش لام مستقیم بیماری آنها تأیید شده بود، در محیطهای NNN و سپس RPMI-1640 کشت داده شدند. پس از کشت انبوه و استخراج DNA به روش پروتئینکیناز، نمونهها با روش RAPD-PCR با استفاده از چهار پرایمر ده نوکلئوتیدی تکثیر گردیدند. الگوی الکتروفورزی هر نمونه با نمونههای استاندارد لیشمانیا تروپیکا، ماژور و مارکر مقایسه شد و نتایج جمعآوری گردید. در این مطالعه نمونه گیری به صورت آسان بود.
نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد گونه مولد لیشمانیوز در تمامی 57 بیمار مورد آزمایش در شهرستان نیشابور، لیشمانیا تروپیکا بوده است.
نتیجهگیری: به نظر میرسد گونه لیشمانیا تروپیکا تنها عامل ایجادکننده سالک در این شهرستان باشد و همچنین روش RAPD-PCR تکنیک مناسبی جهت شناسایی انگل لیشمانیا در مطالعات اپیدمیولوژیک است.
Leishmania major
Leishmania tropica
RAPD-PCRIran
2008
06
21
79
86
https://mjms.mums.ac.ir/article_5515_0deafd1685ee9bf44dedfda7cdefd953.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
بررسی سرولوژیک HIV-1 و سیفیلیس در مبتلایان به زگیل مقعدی تناسلی بالینی
مسعود
ملکی
زری
جاویدی
وحید
مشایخی
ناصر
طیبی میبدی
یلدا
ناهیدی
حبیب ا...
اسماعیلی
لیلی
حفیظی
مقدمه: عفونت تناسلی با پاپیلوماویروس انسانی شایع ترین بیماری مقاربتی در آمریکا می باشد و این بیماران دارای زگیل تناسلی در خطر ابتلا به HIV و سیفیلیس هستند. عدم شناسایی این افراد که رفتار های جنسی پرخطر دارند، می تواند منجر به انتشار بیماری در جامعه و عوارض جبران ناپذیر شود. به همین دلیل CDC توصیه می شود تا هر فردی که برای بررسی و درمان بیماری مقاربتی مراجعه می کند یا دارای عامل خطرزای جنسی است، از نظر سیفیلیس و عفونت HIV غربال شود، ولی این استراتژی اغلب در ایران انجام نمی شود. به همین منظور در این طرح پژوهشی مبتلایان به زگیل تناسلی از نظر آلودگی به HIV و سیفیلیس غربالگری شدند تا نتیجه بررسی این بیماران با توجه به صرف هزینه مشخص شود.
روش کار: در این مطالعه مورد - شاهدی 100 نفر از مبتلایان به زگیل تناسلی مراجعه کننده به بخش پوست بیمارستان امام رضا مشهد ازشهریور 84 تا شهریور 86 به عنوان مورد و100 نفر سالم فاقد زگیل تناسلی همسان از نظر سن، جنس و تاهل به عنوان شاهد از نظرHIV و سیفیلیس بررسی شدند. داده های حاصله با کمک نرم افزاز SPSS، آزمون کای دو و تی دانشجویی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج: نسبت بیماران مذکر به مونث 87/0، بیشترین گروه سنی 30- 39 سال بود. دو نفر از بیماران آلوده به HIV و یک نفر مبتلا به سیفیلیس بود که با گروه شاهد تفاوتی نداشت (29/0 =p، 50/0 =p).
نتیجه گیری: با توجه به هزینه های غربالگری، انجام آن در مبتلایان به زگیل مقعدی تناسلی بدون علامت لازم نمی باشد، ولی از آنجایی که هر دو بیمار HIV مثبت معتاد تزریقی بودند، این مطالعه بر ضرورت غربالگری افراد دارای رفتارهای پر خطر از نظر عفونت HIV و سیفیلیس تاکید دارد.
Anogenital wart
Condyloma acuminatum
Sexually transmitted infections
Syphilis
Screening
HIV
2008
06
21
87
94
https://mjms.mums.ac.ir/article_5516_7a5f9cb873cd8556d01d8190aec00782.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
بررسی فراوانی انواع درماتوفیتوزیس
سیدعلیاکبر
شمسیان
محمدجواد
یزدانپناه
منیره
مختاری امیر مجدی
مهدی
مرادی مرجانه
سارا
صبوری راد
مقدمه: درماتوفیتوزیس بیماری قارچی بافتهای کراتینیزه نظیر مو، ناخن و پوست میباشد و توسط گروهی از قارچها با نام درماتوفیت ایجاد میشود. شیوع این بیماری به سن، وضعیت بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بستگی دارد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی تمامی 599 بیمار مشکوک به عفونت قارچی جلدی مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان قائم مشهد طی سال 1385، معاینه و به آزمایشگاه قارچشناسی بیمارستان قائم (عج) و آزمایشگاه مرکزی جهاد دانشگاهی ارجاع شدند. مشخصات بیماران در پرسشنامه ثبت شد. آزمایش مستقیم، رنگآمیزی و کشت بر محیط SCC حاوی کلرامفنیکل و سیکلوهگزامید به منظور تشخیص عفونت درماتوفیتی انجام شد. از آزمون کای اسکوئر در تحلیل داده ها استفاده شد.
نتایج: 384 بیمار (1/64 درصد) به عفونت قارچی آلوده و از بین آنها 137 نفر به درماتوفیتوزیس مبتلا بودند. 91 نفر از مبتلایان مرد و 46 نفر زن بودند (002/0=p). بیشترین آلودگی در زیرگروه سنی 21-30 مشاهده شد و کچلی بدن شایعترین فرم عفونت درماتوفیتی (2/56 درصد) بود و بعد از آن کچلی کشاله ران (4/20 درصد) و کچلی پا (8/13 درصد) قرار داشت. فراوانی گونههای جدا شده از بیماران بدین ترتیب بود تریکوفیتون روبروم، 5/44 درصد; اپیدرموفیتون فلوکوزوم، 9/21 درصد; تریکوفیتون منتاگروفیت، 11 درصد; تریکوفیتون وروکوزوم، 3/7 درصد و میکروسپوروم کانیس، 3/7 درصد.
نتیجهگیری: به علت شیوع بالای عفونت درماتوفیتی در این مطالعه، افزایش سطح دانش مردم درباره عوامل خطر بالقوه، تشخیص و درمان این بیماری توصیه میشود. علاوه بر این انجام مطالعات بیشتر به منظور تعیین گونههای غالب درماتوفیتی در سایر مناطق کشورمان ضروری به نظر میرسد.
Dermatophytosis
Dermatophyte
Epidemiology
Tinea
2008
06
21
95
102
https://mjms.mums.ac.ir/article_5517_773cb6cbea0b249a1483ce3b98d22832.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
بررسی میزان مس و روی سرم در بیماران مبتلا به صرع
حبیب اله
نعمتی کریموی
موسی الرضا
حاج زاده
زهرا
داعی
مقدمه: جهت کشف روش درمانی مؤثر برای بیماری صرع شناخت اتیولوژی آن غیر قابل اجتناب است. در این مطالعه سعی شده است نقش فلزات کمیاب سرم از قبیل روی و مس در ایجاد این بیماری بررسی شود.
روش کار: این مطالعه مورد - شاهدی در پاییز و زمستان 1385 در درمانگاههای اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است.60 بیمار (25 مرد و 35 زن با میانگین سن 18/1±43/22) مبتلا به صرع تحت درمان و60 فرد سالم همسان شده از نظر سنی و جنسی با گروه بیمار (25 مرد و 35 زن با میانگین سنی 091/1±27/25) در این مطالعه شرکت کردند. میزان مس و روی سرم هر دو گروه با استفاده از روش جذب اتمی تعیین گردید و به صورت میانگین ± انحراف معیار محاسبه و غلظت سرمی روی و مس با استفاده از روش تی تست مقایسه گردید.
نتایج: اگر چه سطح سرمی روی و مس در گروه بیمار کمتر از سطح سرمی این عناصر در گروه کنترل به دست آمد، لیکن تفاوت ها معنی دار نبود. میانگین غلظت مس در بیماران (lit µg/ )39/30±98/947 در برابر 25/28±41/967 در گروه کنترل به دست آمد و میانگین غلظت روی در بیماران ( dl µg/) 55/1±81/86 در برابر 11/11±48/94 در گروه کنترل اندازه گیری گردید. اگر چه مقدار مس و روی در سرم خون بیماران اندکی کمتر از گروه کنترل می باشد اما تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نیست.
نتیجه گیری: بر خلاف آنچه در مطالعات قبلی گزارش شده است، سطح سرمی مس و روی در گروه بیماران تحت درمان اندکی کمتر از گروه کنترل بود، لیکن یافته های این پژوهش تفاوت معنی داری را در غلظت سرمی مس و رویبیماران صرعی نشان نداد و لذا نمی توان حملات صرعی را به تغییرات سطح سرمی این عناصر نسبت داد.
Copper
Epilepsy
zinc
2008
06
21
103
108
https://mjms.mums.ac.ir/article_5518_2a37764d211fa3852f845e3f1bc83938.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
بررسی بیماران مبتلا به میوپاتی های التهابی
محمد مهدی
اعتمادی
رضا صدر
نبوی
پیام
ساسان نژاد
محمد تقی
فرزاد فرد
مقدمه: میوپاتی های التهابی یک گروه از بیماریهای اکتسابی است که مهمترین خصوصیات آن، ضعف و خستگی قرینه عضلات پروگزیمال با پیشرفت تحت حاد و ارتشاح سلولهای مونونوکلئر در بافت عضلانی همراه با دژنراسیون و رژنراسیون الیاف عضلانی و افزایش آنزیمهای عضلانی می باشد. این دسته از بیماریها سه نوع اصلی و مشخص دارند که عبارتند از: درماتومیوزیت، پلی میوزیت و میوزیت انکلوزیون بادی. بیوپسی عضلانی مفیدترین روش تشخیصی میوپاتی های التهابی است که التهاب و ارتشاح سلولهای مونونوکلئر را در عضله نشان می دهد. اما باید در نظر داشت که التهاب نه تنها در پلی میوزیت بارز است بلکه برخی دیستروفیهای عضلانی از جمله دوشن، بکر، فاسیواسکاپولو همورال و دیس فرلینوپاتی ها، همچنین برخی میوپاتیهای متابولیک، توکسیک و عفونت های ویرال می توانند باعث التهاب عضله، افزایش آنزیم های عضلانی و علایم بالینی مشابه پلی میوزیت گردند که این دسته میوزیت های غیراختصاصی نامیده می شوند. در میوزیت های غیر اختصاصی، نکته مهم ارتشاح بارز ماکروفاژها نسبت به لنفوسیتها در بافت عضلانی است و همچنین الیاف سالم که دچار ارتشاح سلولی شده اند، کمتر وجود دارد.
روش کار: در این مطالعه گذشته نگر و توصیفی، پرونده 39 بیمار با تشخیص میوپاتیهای التهابی که در بخش اعصاب از سال 75 لغایت 85 بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات مربوطه گردآوری گردید. همچنین لامهای پاتولوژی تهیه شده از نمونه بیوپسی عضله این بیماران و نیز 39 بیمار مبتلا به میوپاتی التهابی که به صورت سرپایی از سال 1375 لغایت 1385 مراجعه کرده اند، در بخش نوروپاتولوژی بیمارستان قائم (عج) مورد بررسی مجدد قرار گرفت. این نمونه ها توسط متخصص نوروپاتولوژی و با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد بازبینی مجدد قرار گرفت و در نهایت نوع میوپاتی التهابی وتشخیص نهایی ثبت گردید.
نتایج: سی و نه بیمار با تشخیص میوپاتیهای التهابی در بخش اعصاب در طول این مدت بستری بوده اند. که 4/56 درصد مرد و 6/43 درصد زن بوده اند. متوسط سن زنها 32 سال و متوسط سن مرد ها 5/35 سال بوده است. اختلال بلع در 3/33 درصد، تندرنس و درد عضلانی در 41 درصد، فنومن رینود در 6/7 درصد، افزایش آنزیم های عضلانی در 82 درصد، درگیری ریه د ر1/5 درصد، درگیری قلب در 1/5 درصد، ANA مثبت در 1/5 درصد و ESR بالا در 8/53 درصد بیماران وجود داشته است. در بررسی پاتولوژی بیوپسی عضله در بیماران فوق در بخش نوروپاتولوژی ، 59 درصد میوزیت غیراختصاصی، 7/30 درصد پلی میوزیت، 1/5 درصد میوزیت انکلوزیون بادی بوده اند. یک بیمار، پلی میوزیت در زمینه SLE و یک بیمار، پلی میوزیت در زمینه کانسر پستان داشته است. درماتومیوزیت در زمینه کانسر پستان در یک بیمار وجود داشت. در بیماران مبتلا به میوزیت غیر اختصاصی، یک مورد میوزیت ائوزینوفیلی، 2 بیمار میوزیت در زمینه HTLV1 و یک بیمار دیستروفی فاسیو اسکاپولوهمورال بوده است. همچنین 39 بیمار به طور سرپایی به بخش نوروپاتولوژی مراجعه کرده اند که از این تعداد 36 مورد میوزیت غیراختصاصی و 3 مورد پلی میوزیت بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به مطالعه فوق ، مشخص می شود که بیماری پلی میوزیت بیماری نادری است و وجود التهاب تنها در بیوپسی عضله و افزایش آنزیمهای عضلانی و ضعف عضلات کمربندی، نشاندهنده تشخیص پلی میوزیت نمی باشد. بلکه اکثر این موارد میوزیت های غیراختصاصی است که پاسخ مناسب به کورتون نخواهند داد.
Inflamatory Myopathy
Poly Myositis
Non-specific Myositis
Inclusion Body Myositis
2008
06
21
109
114
https://mjms.mums.ac.ir/article_5519_e820d9483b47d6b45190b92a1af45e32.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
ارزیابی های بالینی، اقدامات تشخیصی و میـــزان مرگ و میر در ترومبوآمبولی حاد ریه مرکز تحقیقات بیماریهای ریه و سل دانشگاه علوم پزشکی مشهد
جواد
قاسمیه
فریبا
رضایی طلب
مقدمه: ترومبوآمبولی حاد ریه که از ترومبوزهای وریدهای عمقی ناشی می شود یک علت مهم از کارافتادگی و مرگ و میر است. هدف از این بررسی ارزیابی بالینی، اقدامات تشخیصی و به خصوص میزان مرگ ومیر ناشی از آن می باشد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی ،گذشته نگر تعداد 142 بیمار مبتلا به ترومبوآمبولی حاد از ابتدای سال1382 لغایت 1385 در بیمارستان امام رضا (ع) بخش ریه مورد بررسی قرار گرفتند. مشخصات بالینی ، اقدامات تشخیصی (شامل الکترو کاردیو گرافی، سونوگرافی داپلر ، اکوکاردیوگرافی، اسکن خونرسانی ریه، رادیوگراقی قفسه سینه)، بیماریهاو عوامل زمینه ساز منجر به آمبولی ریه و میزان مرگ ومیردر پرسشنامه مخصوص ثبت شد اطلاعات جمع آوری شده مورد تجزیه وتحلیل آماری توسط نرم افزار Spss 11.5 قرار گرفت و از روشهای موجود آمار توصیفی مانند جداول و نمودارها و جدول کراس وکای اسکوئر استفاده شد.
نتایج: از 142 بیمار مبتلا به تشخیص قطعی ترومبوآمبولی79 مرد و63 زن ، محدوده سنی از 20سال تا91 بوده است. علایم ونشانه های بالینی به ترتیب شیوع، تنگی نفس 114 (3/80 %)، سرفه، درد قفسه سینه در 55 مورد (7/38 %)، سرفه در 45 مورد (7/31)، تب 43 مورد (3/30% ) ترومبوز عمقی اندام تحتانی راست در 29 مورد (4/20%) و ترومبوز عمقی اندام تحتانی چپ در 25 مورد (6/17%) بوده است. در 142 بیمار مبتلا 109 نفر اسکن خونرسانی با احتمال بالا و در بقیه موارد با اسکن خونرسانی پایین تا متوسط، سونوگرافی داپلر مثبت داشته اند. بررسی و تفسیر اسکن خونرسانی ریه توسط دو نفر متخصص ریه صورت گرفته است. در مورد عوامل خطر و بیماریهای زمینه ساز منجر به آمبولی ریه، از 142 بیمار، 54 نفر سابقه بی حرکتی طولانی مدت یا بستری طی 3 ماه اخیر، 35 نفر سابقه جراحی، 31 نفر سابقه ضربه به اندام تحتانی، 24 نفر سابقه پرفشاری خون،10 نفر مبتلا به بیماریهای انسدادی مزمن ریه، 19 نفر سابقه سیگار کشیدن، 16 نفر سابقه بیماری ایسکمیک قلبی، 11 نفر سابقه دیابت شیرین، 3 نفر سابقه سرطان، 3 نفر سابقه مصرف قرص ضد حاملگی، 2 نفر سندرم آنتی بادی ضد فسفولیپید و 2 نفر چاقی مفرط داشته اند. میزان مرگ و میرکلی در رابطه با ترومبو آمبولی ریه 6/17 % بوده است.
نتیجه گیری: نتایج مشخصات بالینی در این مطالعه مشابه با مطالعات دیگر است، به جز تب که به عنوان چهارمین مشخصه بالینی در این بررسی می باشد. در مورد عوامل خطر منجر به ترومبوآمبولی ریه با توجه به شایعترین عامل که بی حرکتی طولانی در این مطالعه است، برای رفع آن می توان اقدامات لازم پیشگیری را در نظر داشت. اسکن خونرسانی و سونوگرافی داپلر تشخیصی بوده است. میزان مرگ و میر در این مطالعه بالا و دو برابر مطالعات دیگر می باشد که قابل اهمیت است.
Mortality
Pulmonary
Thromboembolism
2008
06
21
115
120
https://mjms.mums.ac.ir/article_5520_a971a0ba54114b39e99ce85d8d939193.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
بررسی میزان بقای فیستولهای شریانی- وریدی با سطحی کردن ورید بازیلیک در بیماران مرحله نهایی کلیوی تحت دیالیز مرکز تحقیقات جراحی عروق دانشگاه علوم پزشکی مشهد
محمد هادی
سعید مدقق
حسن
راوری
غلامحسین
کاظمزاده
هدی
خلاقی
مقدمه: دسترسی وسیع به دیالیز موجب افزایش عمر بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله نهایی شده است. یکی از مهمترین روشهای دیالیز همودیالیز میباشد. با افزایش میزان بقای این بیماران میزان ازکارافتادگی فیستولها نیز افزایش یافته است. از این رو استفاده از روشهای جدید کارگزاری فیستول امری اجتنابناپذیر است. مطالعه حاضر جهت بررسی میزان بقای این فیستولها در مقایسه با پروتز میباشد.
روش کار: این مطالعه توصیفی در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد از ابتدای سال 1381 – اواخر سال 1384 انجام شد. در این مطالعه 25 بیمار مبتلا بهESRD که در آنان جهت ایجاد فیستول شریانی وریدی، از ورید بازیلیک استفاده شده بود، بررسی شدند. اطلاعات لازم در مورد خصوصیات دموگرافیک بیمار از پرونده، استخراج شد. سپس بیماران جهت بررسی فیستول و کارآیی یا تعویض آن مورد معاینه قرار گرفتند. اطلاعات جمعآوری شده به کمک نرمافزار SPSS نگارش 13 و جدول طول عمر تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: 8/70% موارد مرد و 2/29% زن بودند. 5/87% از نمونهها به بیماری پرفشاری خون و 5/37% نیز مبتلا به دیابت شیرین بودند. 74% از بیماران قبلا از فیستولهای معمول شریانی-وریدی استفاده میکردند که به دلیلی از کار افتاده بود. یک مورد پس از پیوند و یک مورد پس از استفاده از پروتز مجبور به استفاده از روش سطحی کردن ورید بازیلیک شده بودند. بیشترین زمان عملکرد یک فیستول 2 سال و 6 ماه و کمترین زمان آن 4 ماه بود. میزان بقای فیستولها در 6 ماه اول 86%، در یک سال 77% و در پایان 26 ماه 58% بود.
نتیجهگیری: بقای فیستول ایجاد شده با تکنیک سطحی کردن ورید بازیلیک در گزارشهای جهانی یک ساله بین 60% تا 90% بوده است که نتایج مطالعه حاضر (5/62%) را حمایت مینماید. از این رو اهمیت استفاده ازآن قبل ازهر نوع گرافت صناعی مسجل است.
Basilic vein
superficial transposition
Arteriovenous fistula
Patency rate
2008
06
21
121
126
https://mjms.mums.ac.ir/article_5521_904e100283126fe53787532c264af635.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1387
51
2
سندرم تترد کورد در ناحیه لومبوساکرال (بررسی 27 مورد)
فریبرز
ثمینی
حسین
مشهدی نژاد
مقدمه: سندرم تتردکورد یکی از ناهنجاریهای سیستم عصبی مرکزی است که با محدودیت حرکتی نخاع در داخل کانال نخاعی همراه می باشد. این مطالعه با هدف توصیف علائم بالینی و نتایج جراحی و پیامد طولانی مدت درمان در این بیماران انجام شد.
روش کار: در این مطالعه آینده نگر که در سالهای 1376 – 1386 انجام شد، 27 بیماری که تترد کورد سندرم ناحیه لومبوساکرال با علائم نورولوژیک و تائید ام آر آی داشتند و تحت عمل جراحی قرار گرفتند، انتخاب شدند. یافته های بالینی، نورولوژیک و رادیوگرافیک و علل ایجاد کننده تترد کورد سندرم ثبت شدند و پیگیری های بعدی نیز در سه نوبت به منظور بررسی میزان بهبودی علائم نورولوژیک و اسکولیوز آنها انجام گردید. نتایج به دست آمده با نتایج سایر مطالعات مقایسه شده و یافته ها در جداول ثبت شد. از نرم افزار SPSS و روش آمار توصیفی و جداول درصد فراوانی برای پردازش داده ها استفاده شد.
نتایج: 16 بیمار مؤنث و 11 نفر مذکر بودند . 22 مورد ازاین افراد کمتر از 7 سال سن داشته اندو 5 مورد دیگر بین 17 سال تا 33 سال بوده اند. بهبودی علائم نورولوژیک در هر دو گروه، بچه ها و بالغین عالی، بوده و پس از گذشت 3 سال از عمل جراحی دتترینگ نخاع، بیشتر این یافته ها به خصوص کمردرد، اختلالات حرکتی، دیسستزی و انقباضات اندام تحتانی پس از عمل جراحی, در سه مورد نشت مایع مغزی - نخاعی و در یک بیمار پسودومننگوسل ایجاد گردید.
نتیجه گیری: جراحی به منظور حذف ضایعه و دتترینگ نخاع با قطع فیلوم ترمینال سفت شده و رفع چسبندگی های این ناحیه انجام می گردد. نتایج این جراحی بسیار خوب است به ویژه هنگامی که با تشخیص به موقع در سنین پائین تر اقدام به درمان آن شود. در بچه ها، جراحی زودرس به منظور پیشگیری از اختلالات پیشرونده نورولوژیک توصیه می گردد. در بالغین دتترینگ نخاع موجب کاهش اندازه کیست های نخاع و متوقف شدن سیر پیشرونده یافته های بالینی و نورولوژیک و یا رفع کامل علائم می شود.
Tethered cord syndrome. Spinal dysraphism
Filum terminal
2008
06
21
127
130
https://mjms.mums.ac.ir/article_5522_fac537f9fcb93c628fb1e8fa392d1d61.pdf