2024-03-29T03:50:52Z
https://mjms.mums.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=794
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
بررسی فاصله Q-T در الکتروکاردیوگرام کودکان مبتلا به کری مادرزادی مدارس استثنائی مشهد - 1384
عباسعلی
رفیقدوست
مهری
سالاری
مقدمه: سندرم Q-T طولانی بدون علت شکل نادری است و افراد مبتلا به این بیماری دارای اختلالات رپولاریزاسیون در الکتروکاردیوگرافی می باشند که می تواند منجر به سنکوپ و مرگ ناگهانی گردد. سندرم طولانی شدن Q-T مادرزادی یا بدون علت می تواند همراه کری مادرزادی باشد که به صورت اتوزومال رسسیو انتقال می یابد. هدف این مطالعه بررسی فاصله Q-T در بیماران مبتلا به کری مادرزادی بوده است. روش کار: این مطالعه مورد – شاهدی در سال 1384 در مدارس استثنائی مشهد انجام شده است.100 مورد کودک کر مادرزاد شناخته شده به عنوان گروه مورد و100 کودک سالم که از نظر سنی و جنسی مشابه گروه مورد بودند، به عنوان گروه شاهد مورد مطالعه قرار گرفتند. از کلیه این کودکان الکتروکاردیوگرام به عمل آمد و فاصله Q-T بر اساس فرمول بازت (44% ثانیه) اندازه گیری شد. مشخصات فردی، نتایج اندازه گیری فاصله Q-T در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی پردازش شد. نتایج: سن کودکان بین 12 – 7 سال و متوسط 9 سال بوده است.50% مرد و50% زن بودند. میزان متوسط زمان QTc در گروه بیمار در حدود 0/43 ثانیه که شامل 0/44 ثانیه در جنس مونث و 0/42 ثانیه در جنس مذکر بود. میزان متوسط زمان QTc در گروه شاهد در حدود 0/42 ثانیه که شامل 0/42 ثانیه در جنس مونث و همین میزان در جنس مذکر بود. 44% بیماران مدت زمان QTc طولانی تر از 0/46 ثانیه داشتند که 29% مونث و 15% مذکر بودند. در مقابل در گروه شاهد 28% میزان QTc مساوی 0/44 ثانیه داشتند با پراکندگی جنسی 14% در جنس مذکرو 14% در جنس مونث بود. نتیجه گیری: این مطالعه مؤید وجود سندرم Q-T طولانی در مبتلایان به کری مادرزادی می باشد. بنابراین پیشنهاد می شود از آنجائی که جمعیت مبتلا به کری مادرزادی در میان مردم تعداد کمی هم نیستند، انجام الکتروکاردیوگرافی معمولی در این افراد به منظور شناسائی و اقدامات پیشگیرانه انجام گیرد.
Long QT syndrome
Congenial sensorineural deafness
Syncope
Arrhythmia
2007
09
23
249
252
https://mjms.mums.ac.ir/article_5552_fdec50b9dba9e07e90abf4a9a20466bd.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
عوارض و طول مدت باز بودن شانتهای پورتوسیستمیک در بیماران مزمن کبدی
محمد هادی
سعید مدقق
غلامحسین
کاظم زاده
حسن
راوری
حبیب الله
اسماعیلی
محمود
فرهودی
مهسا
فدوی اسلام
مقدمه: سیروز از مهمترین علل افزایش فشار ورید پورت در جهان میباشد. با وجود درمانهای غیر جراحی هنوز هم شانتهای پورتو سیستمیک به عنوان یک روش مهم در درمان بیماران مبتلا به افزایش فشار ورید پورت پس از شکست درمانهای طبی میباشد و سایر درمانهای جراحی از جمله کارگذاری شنتهای پورتوسیستمیک ترانس ژوگولار اینترا هپاتیک (TIPS) و پیوند کبد نیز انجام میشود که در ایران هنوز رواج چندانی پیدا نکرده است. بررسی عوارض و میزان باز بودن شانتهای ایجاد شده و تجزیه و تحلیل آن میتواند در انتخاب روش مناسب عمل در بیمارانی که مورد انتخاب این عمل هستند، موثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی عوارض و طول مدت باز بودن شانتهای پورتوسیستمیک در بیماران مزمن کبدی بوده است. روش کار: این مطالعه توصیفی طی سالهای 1383 -79 در بخش جراحی و جراحی عروق بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است. 19 بیمار که با تشخیص افزایش فشار ورید پورت تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، شرکت داده شدند. بیمارانی که جراحی شانت شده بودند، حداقل یک سال پس از عمل جراحی جهت بررسی وضعیت جریان خون در محل اتصال شانت، تحت اولتراسونوگرافی داپلر رنگی قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به مشخصات فردی، علائم بالینی، وجود خونریزی گوارشی و آنسفالوپاتی کبدی و نیز نتایج حاصل از پیگیری، در پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از نرمافزار SPSS نگارش 13 و آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش گردید. نتایج: از 19 بیمار مورد مطالعه، 17 مورد مرد و 2 مورد زن بودند. حداقل سن 12 و حداکثر 52 سال بوده است. 16 نفر تحت جراحی پورتو سیستمیک (2 مورد (10/5%) اسپلنورنال دیستال،10 بیمار (47/4%) اسپلنورنال مرکزی، 2 مورد (10/5%) پورتوکاو، 2 مورد (10/5%) مزوکاو) و 3 مورد (15/9%) نیز تحت عمل اسپلنکتومی قرار گرفتند. یک هفته پس از عمل در 2 بیمار عارضه پنومونی و در 2 بیمار عارضه انسفالوپاتی به وجود آمد و در سایرین عارضه زودرسی مشاهده نشد. از بیماران حداقل یک سال بعد از عمل, اولترا سونوگرافی کالرداپلر به عمل آمد در 66/6% موارد شانتها باز گزارش شد. در 8% بسته و در 25/4% هم سونوگرافی کالر داپلر قادر به بررسی محل دقیق شانت نبود. در طی پیگیری 1 ساله, فقط 1 مورد فوت و آن هم حین عمل وجود داشت. اما در پیگیری 6 ساله 6 بیمار دیگرنیز فوت نمودند. بحث: علت ایجاد بیماری در اکثر بیماران سیروز ثانوی به هپاتیت B میباشد. با توجه به ویژگیهای فرهنگی و مذهبی کشور ایران این یافته با مراجع موجود که شایعترین علت را هپاتیت الکلی ذکر کرده است، همخوانی ندارد.. هیچ رابطه معنیداری بین بروز پنومونی بعد از عمل با جراحی اسپلنکتومی به دست نیامد (p= 0/45). همچنین ارتباطی بین آنسفالوپاتی قبل و بعد از عمل مشاهده نشد (p= 0/14). میزان مرگ و میر بعد از عمل نیز ارتباط معناداری با وجود آنسفالوپاتی قبل از عمل (p= 0/09) و بعد از عمل نداشت (p= 0/11). میزان بقاء یکساله بیماران ما 94/7% و دوساله 73/7% به دست آمد که نشان داد نتایج عمل در این بیماران موفقتر از دیگر مطالعات بوده است.
Portosystemic shunt
Complications
Patency rate
Mortality
2007
09
23
253
258
https://mjms.mums.ac.ir/article_5553_4c1b22b504f5478de2b8fd593b5f56fc.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
شیوع عوامل خطر ساز قلبی- عروقی در مردان با ویژگی دور کمر و تری گلیسرید بالا
مرضیه
سعیدی
افشان
اخوان طبیب
محمدحسین
جوکار
آزیتا
یزدانی
مقدمه: از جمله عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی تریاد متابولیک است که نقش تعیین کنندة مؤثری در این بیماریها دارد. از طرفی هایپرتریگلیسریدمیا و چاقی شکمی (دور کمر بالا) از عوامل خطر قلبی عروقی میباشند که افزایش این عوامل خود پیشبینی کنندة تریاد متابولیک است. هدف این مطالعه، بررسی ارتباط ویژگی تریگلیسرید بالا و دور کمر بالا با عوامل خطرقلبی عروقی بوده است. روش کار: این مطالعه توصیفی - مقطعی در سال 1384 در شهر اصفهان انجام شده است. بر اساس نتایج حاصل از مرحلة اول برنامه قلب سالم تعداد 6123 مرد به روش نمونهگیری خوشهای تصادفی انتخاب شده از آنها جهت تعیین چربیهای خون و قند خون نمونه خون گرفته شد، همچنین فشارخون و اندازه دور کمر و قد و وزن آنها اندازهگیری و همراه مشخصات فردی در پرسشنامه ثبت شد و برحسب میزان تریگلیسرید و دور کمر در چهار گروه قرار گرفتند. که گروههای چهارگانه به قرار زیر هستند: 1-گروه اول (تریگلیسیرید بیشتر یا مساوی 165 و دور کمربیشتر یا مساوی cm102)، که با علامت "TgHWH" نشان داده میشود. 2- گروه دوم (165 mg/dl ≤ تریگلیسرید، 102cm ≥ دور کمر) که با علامت اختصاری TgHWL نشان داده شده است. 3- گروه سوم (165 mg/dl > تریگلیسرید، 102cm≤ دورکمر)، که با علامت TgLWH نشان داده میشود. 4- گروه چهارم (165 mg/dl > تریگلیسرید، 102cm> دورکمر) که با علامت TgLWL نشان داده میشود. مشخصات فردی، نتایج آزمایشات چربی و قند و علائم حیاتی در پرسشنامه جمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده در سطح p > 0/05 تحت نرمافزار SPSS بررسی شد و متغیرها به وسیله آزمون واریانس یک متغیره با حذف اثر سن در این چهار گروه مقایسه شدند. برای تعیین شیوع عوامل خطر در گروهها از آزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد. نتایج: شیوع عوامل خطر در گروه TgHWH بیشتر از سایر گروهها و در گروه TgLWL کمتر از سایر گروهها است. تفاوت شیوع عوامل خطر در گروهها از نظر آماری معنیدار و شیوع ویژگی TgHWH در جمعیت مورد مطالعه 20/8% بود. میزان کلسترول، تریگلیسرید،LDL، شاخص توده بدنی و فشارخون در این گروه بالاتر از سایر گروهها بوده و میانگین HDL پائینتر از سایر گروهها میباشد. نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای عوامل خطر در افراد با ویژگی TgHWH نسبت به سایر گروهها میتوان از این ویژگی به عنوان یک ابزار ساده به خصوص در جمعیتهای بزرگ که امکان ارزیابی همه عوامل خطر نمیباشد و یا مقرون به صرفه نبوده و وقت گیر است، برای پیشبینی سایر عوامل خطر قلبی عروقی استفاده کرده و افراد در معرض خطر را شناسائی نمود
Triglyceride
waist circumference
Metabolic triad
CVDs risk factors
2007
09
23
259
268
https://mjms.mums.ac.ir/article_5554_0c1734b8598899cb6a6ea443e80b9fde.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
بررسی عوارض جانبی خونی، کبدی و کلیوی مگلومین آنتی موان داخل عضلانی
مسعود
ملکی
زری
جاویدی
احمدرضا
طاهری
محمد
ابراهیمی راد
مسعود
راستی
مقدمه: لیشمانیوز جلدی یک بیماری اندمیک در بسیاری از کشورها می باشد که به وسیله گونه های مختلف انگل لیشمانیا ایجاد می شود. امروزه درمان استاندارد لیشمانیوز، ترکیبات پنج ظرفیتی آنتیموان می باشند که اگر چه برای درمان سالک انتخابی هستند اما محدودیت هایی به لحاظ عوارض جانبی مختلف خونی، کبدی، کلیوی و قلبی دارند. هدف این مطالعه بررسی عوارض خونی، کبدی و کلیوی گلوکانتیم سیستمیک در بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی می باشد. روش کار: این مطالعه توصیفی در سالهای 83 – 1384 بر 35 بیمار مبتلا به سالک تایید شده توسط اسمیر مستقیم مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شد. کلیه بیماران تحت درمان با آمپول گلوکانتیم با دوز 60 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم به صورت تزریق روزانه به مدت 20 روز قرار گرفتند. آزمایشات فرمول شمارش خون، ترانس آمیناز اگزالواستیک گلوتامیک سرم، ترانس آمیناز پیروویک گلوتامیک سرم، نیتروژن اوره خون، کراتینین در سه نوبت شامل قبل از درمان، روز بیستم درمان (آخرین روز تزریق) و یک ماه بعد از آخرین تزریق گلوکانتیم انجام شد. 9 نفر از بیماران به دلیل عدم پیگیری درمان از مطالعه حذف شدند. مشخصات فردی، نتایج درمان و آزمایشات و عوارض داروها در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد. نتایج: نتایج مطالعه 26 بیمار نشان داد که کاهش تعداد گلبول های قرمز و هموگلوبین و هماتوکریت معنی دار بود (05/0p<) ولی در مورد گلبول های سفید و پلاکت تفاوت معنی داری نشان داده نشد. در خصوص تغییرات آنزیم های کبدی مشخص شد که افزایشSGOT و SGPTمعنی دار است (05/0p<). نتایج حاصله از عوارض کلیوی نشان داد که 5/11% بیماران دچار افزایش Cr و6/34% دچار افزایش سطح BUNخون شده بودند و عوارض کلیوی در بیماران مونث شایع تر از بیماران مذکر بود (64% در مقابل10%). نتیجه گیری: مصرف سیستمیک گلوکانتیم با عوارض خونی،کبدی و کلیوی همراه است و توصیه می شود قبل از شروع درمان و در طی آن آزمایشات خونی، کبدی و کلیوی انجام شود.
Glucantim
Cutaneous Leishmaniasis
Hematologic side effect
Hepatic side effect
Renal side effect
2007
09
23
371
378
https://mjms.mums.ac.ir/article_5555_1c2a032fb26e4e81e610f247db9580f4.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
مقایسه بوژیناژ پیلور به وسیله انگشت با پیلورومیوتومی یا پیلوروپلاستی در اعمال جراحی جایگزین معده به دنبال ازوفاژکتومی
علی
جنگجو
مصطفی
مهرابی
کامران
کاویانی
احمد
آموزشی
مقدمه: یکی از مشکلاتی که در عده ای از بیمارانی که برای حذف مری و جایگزینی معده انتخاب شده اند، بروز می کند، انسداد عملی پیلور است و لذا یک عمل درناژ معده مثل پیلورومیوتومی یا پیلوروپلاستی همزمان نیاز دارند (1). در مطالعه حاضر هدف، معرفی روش درناژ معده به وسیله بوژیناژ بسته پیلور با انگشت به جای پیلوروپلاستی یا پیلورومیوتومی بوده است. روش کار: این مطالعه توصیفی از سال 1384 - 1381 در بیماران بستری در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است. 85 بیمار مبتلا به سرطان مری که ازوفاژکتومی و جایگزینی معده به جای مری برای آن ها انجام شد، مورد مطالعه قرار گرفتند. 31 بیمار به صورت تصادفی تحت اعمال پیلورومیوتومی یا پیلوروپلاستی(گروه A) و 24 مورد تحت بوژیناژ پیلور با انگشت (گروه B) قرار گرفتند. روز نهم با اسکن تخلیه معده سرعت عبور مواد از معده اندازه گیری شد. بیماران در سه گروه طبیعی، تأخیری و انسداد کامل تقسیم شدند. مشخصات فردی، نتایج اعمال جراحی و اسکن تخلیه ای در پرسشنامه جمع آوری و توسط آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون های کای دو، کای اسکوئر پردازش شد. نتایج: 58 بیمار با میانگین سنی 58 سال بررسی شدند.40 نفر (69%) مرد و 18 نفر (31%) زن بودند. 31 مورد (53/4%) تحت بوژیناژ پیلور با انگشت، 24 مورد (42/4%) پیلورومیوتومی، دو مورد (3/4%) پیلوروپلاستی و در یک مورد نیز هیچ اقدامی بر پیلور صورت نگرفت. هشت مورد (13/8%) عفونت برش جراحی دیده شد که یک مورد در گردن و هفت مورد در شکم بود. دو بیمار (3/4%) دچار فیستول گردن و یک مورد (1/7%) دچار فیستول در توراکس شدند و سه مورد شیلوتوراکس پیدا کردند. آسیب تراشه در یک مورد و نشت از محل ژژنوستومی نیز در یک مورد روی داد. اسکن تخلیه در 53 بیمار انجام شد. نتیجه اسکن در 44 مورد (75/9%) طبیعی، هشت مورد (13/8%) با تأخیرو در یک مورد (1/7%) انسداد کامل پیلور را نشان می داد. نتیجه گیری: در حالی که اغلب جراحان روش ترانس هیاتال را به عنوان روش تسکینی قبول دارند، عده ای آن را بهترین روش در هر مرحله ای می دانند. آسیب مجاری هوایی در حین عمل در قسمت غیر غضروفی مجاری هوایی روی داده، در صورتی که کوچک باشند اغلب با درمان نگهدارنده و با عبور دادن لوله تراشه یا تراکئوستومی به بعد از محل آسیب درمان می شوند. جراحی در موارد آسیب شدید یا عدم جواب به درمان نگهدارنده توصیه می شود. درمان اولیه اغلب فیستول های ایجاد شده در ناحیه گردن، نگهدارنده است. در مواردی که جدا شدن آناستوموز وسیع باشد یا بعد از 3 هفته به درمان نگهدارنده جواب ندهند، یا فیستول های داخل توراکس توصیه به مداخله جراحی می شود. در مطالعه حاضر انسداد یا ااستاز معده از نظر آماری هیچ ارتباطی به نوع عمل انجام شده بر پیلور نداشت. لذا توصیه این مطالعه به جایگزینی بوژیناژ پیلور با انگشت به جای پیلورومیوتومی یا پیلوروپلاستی است.
pharyngo-laryngo-oesophagectomy (PLO)
Esophagectomy
transhiatal
bougie of pylorus
pyloromyotomy
pyloroplasty
2007
09
23
275
282
https://mjms.mums.ac.ir/article_5556_d903fb64c2ad530c57cd3b2901315910.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
بررسی علل هیرسوتیسم در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان خاتم الانبیاء زاهدان 1382 - 80
مهناز
بنی هاشمی
سرورالزمان
فامیلی
یلدا
ناهیدی
مقدمه:هیرسوتیسم یکمشکل شایع است کهباوجودموهای انتهایی (ضخیم) درزنان دریکالگوی مردانهوبهعلل مختلف ایجادمی شود، این مطالعهباهدف بررسی علل هیرسوتیسم درزنان مراجعه کنندهبهدرمانگاهپوست انجام شدهاست. روش کار: این مطالعهتوصیفیمقطعیدربیمارستان خاتم الانبیاءزاهدان ایران، ازمرداد 1380 لغایت شهریور 1382 در 180 زن مبتلابههیرسوتیسم کهبهدرمانگاه پوست ارجاع شده بودند انجام شد. از کلیه بیماران بررسی کلینیکی و بررسی هورمونهای تستوسترون، دی هیدرواپی آندرستندیون سولفات، 17 هیدروکسی پروژسترون، پرولاکتین، هورمون محرک تیروئید،هورمون محرک فولیکول وهورمون لوتینیزه، پرولاکتین و سونوگرافی تخمدان بهعمل آمد. مشخصات فردی، نتایج آزمایشگاهی و سونوگرافی درپرسشنامه جمع آوریوبا استفادهازآمارتوصیفیو جداول توزیع فراوانیپردازششد. نتایج:70 بیمار(39%) افزایشیکیا بیشازیکیازآندروژنهاراداشتند. تخمدان پلیکیستیکدر 96 بیمار(53/3%) تشخیصداده شد.80 بیماران (44/4%) قاعدگیهایمنظم ویافتههایآزمایشگاهیو سونوگرافیطبیعیداشتند کههیرسوتیسم بدون علت داشتند، 28 بیمار(29/2%) ازبیماران با تخمدان پلیکیستیک، قاعدگیمنظم داشتند. در 4 بیمار(2/2%) تشخیصهیپرپلازیویروسآدرنال نتیجه کمبود 21 هیدروکسیلازداده شد. نتیجه گیری:هیرسوتیسم عللمختلفیدارد. نتایجمطالعه حاضرمشابهبا بسیاریازمطالعاتنشان داد که سندرمتخمدان پلیکیستیکشایعترینعلت است وتوصیهمیشوددر تمام بیماران باهیرسوتیسم آزمونهایآزمایشگاهیو سونوگرافیانجام شود، حتیدرزنانیکهقاعدگیهایمنظم دارند
Hirsutism
Poly cystic ovary syndrome
Testosterone
17-OH progesterone
2007
09
23
287
290
https://mjms.mums.ac.ir/article_5557_fce123f90e283d1d1c47f4bcbe2d2321.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
علائم بالینی افزایش اسید اوریک در کودکان
فاطمه
قانع شعرباف
محمد
اسماعیلی
مقدمه: هیپریوریکوزوری ( افزایش ترشح اسیداوریک ادرار ) علائم متفاوتی در کودکان دارد و یکی از علل ایجاد سنگ کلیه است . هدف از انجام این مطالعـه بررسی علائم بالینی و تعیین شیوع هیپریوریکوزوری در کودکان مبتلا به هماچوری، دیزوری، درد راجعه شکم / پهلو و تغییررنگ صورتی یا نارنجی ادرار بوده است. روش کار : این مطالعه توصیفی از مهر ماه 1381 لغایت اردیبهشت 1385 در بیمارستان دکتر شیخ مشهد بر روی 88 کودک مبتلا به هیپریوریکوزوری انجام شده است. از کلیه کودکان از شروع تحقیق آزمایش کامل و کشت ادرار، اندازه گیری تصادفی و 24 ساعته اسید اوریـک، کلـسیم و کـراتینین ادرار، بررسـی میـزان اوره، کراتینین، اسید اوریک، کلسیم، فسفر و بی کربنات سرم و سونوگرافی از کلیـه و سیـستم ادراری انجـام شـد . مشخـصات فـردی، سـابقه بیمـاری، علائـم بـالینی، نتیجـه آزمایشات و سونوگرافی در پرسشنامه ای ثبت گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد. نتایج : از 88 کودک مورد مطالعه 51/1% پسر و 48/8% دختر بودنـد. میـانگین سـنی بیمـاران 5/3 ± 1/2 سـال بـود. میـانگین میـزان اسـیداوریک ادرار 24 سـاعته 13/4 mg/kg و میانگین PH ادرار 5/3 بود. در 41 بیمار هماچوری به عنوان علائم اولیه مراجعه وجود نداشت و در 33 بیمار آزمایش کامل ادرار اولیـه طبیعـی بـود. در سونوگرافی انجام شده در 28 کودک میکرولیتیازیس (قطر کمتر از 3 mm) و در 12 نفر سنگ کلیه (4-13 mm) گزارش شد. در آزمایش کامـل ادرار 24/3% از کودکان مبتلا به میکرولیتیازیس یا سنگ کلیه هماچوری وجود نداشت . دیزوری و درد راجعه شکم/ پهلو بـه ترتیـب در 22 و 15 بیمـار وجـود داشـت. سـابقه فامیلیـال سنگ کلیه در 63 بیمار مثبت بود. نتیجه گیری: در کودکان مبتلا به دیزوری، درد راجعه شـکم / پهلـو، تغییـر رنـگ صـورتی یـا نـارنجی ادرار بـا سـابقه فامیلیـال مثبـت از نظـر سـنگ کلیـه بایـد هیپریوریکوزوری را مدنظر داشت. همچنین فقدان هماچوری رد کننده سنگ کلیه نیست.
Hyperuricosuria
Urolithiasis
Hematuria
Dysuria
Abdominal pain
2007
09
23
291
294
https://mjms.mums.ac.ir/article_5558_d9fa5869f01c194a75bd709d80a284c8.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
ارزیابی آزمون آپنه در بیماران دچار مرگ مغزی
محمد
غروی
سمیرا
ذبیحیان
مقدمه: آزمون آپنه برای تایید مرگ مغزی ضروری است. اما عوارض جدی مانند عوارض قلبی ریوی شدید، افزایش فشار داخل مغز و پنوموتراکس ممکن است در طی آن اتفاق افتد. بنابراین آزمون آپنه باید به عنوان آخرین آزمون انجام شود. اخیراً امنیت بیماران در طی انجام این آزمون مورد بحث قرار گرفته است. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج، عوارض آزمون آپنه در بیماران مرگ مغزی در طی یک دوره سه ساله است. روش کار: این مطالعه توصیفی به مدت 3 سال از 1384 – 1381 در بیماران مرگ مغزی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است. 57 بیمار دچار مرگ مغزی که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. تست آپنه کلیه بیماران توسط نویسنده انجام گردید. بیماران پس از انجام پره اکسیژناسیون و احراز شرایط انجام آزمون، به مدت10 دیققه از ونتیلاتور جدا شده و تجزیه گازهای خون شریانی در چهار نوبت در دقایق 8 ،5 ،2 و 10 صورت گرفت. اگر دی اکسید کربن خون شریانی بیش از 60 میلی متر جیوه و یا افزایش بیش از 20 میلی متر جیوه از مقدار پایه را نشان می داد، آزمون مثبت تلقی می شد، هر زمان عوارض تعریف شده قبلی اتفاق می افتاد، آزمون متوقف می شد. مشخصات فردی، نتایج تست آپنه در پرسشنامه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل آماری در نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آنوا انجام گرفت. نتایج: از 57 بیمار مورد بررسی قرار که متوسط سن آنان 25/2 سال (از 6 تا 38 سال با انحراف معیار 14/32) بود، 11 نفر در حین انجام آزمون دچار عارضه شدند.10 بیمار دچار هیپوکسی شدید و 1 نفر دچار وقفه قلبی شد. عوارض در بیمارانی که قبل از آزمون شرایط نامطلوبی داشتند، در 53/84% موارد اتفاق افتاد. در حالی که این میزان در سایر بیماران 9/6% بود. متوسط زمان اعلام مرگ تا انجام آزمون آپنه از حداقل 36 ساعت و حداکثر 11 روز بود. نتایج آزمون در تمامی این موارد مثبت بود. نتیجه گیری: آزمون آپنه آزمونی تهاجمی است که ممکن است ذخایر ارگانی را جهت پیوند کاهش دهد و به دلیل عوارض قلبی ریوی شدید بالقوه موجب ایسکمی بافتی شود. به دلیل وقوع عوارض جدی حین آزمون از یک سو و از سوی دیگر عدم توانایی آزمون آپنه در رد مرگ مغزی در صورت مثبت بودن سایر آزمون ها به نظر می رسد آزمون جایگزین با ضریب ایمنی بالا جهت تایید مرگ مغزی باید در نظر داشت یا اصلاحاتی را در این آزمون انجام داد و حداقل از انجام این آزمون در افرادی که شرایط نا مطلوبی قبل از انجام آزمون داشتند باید اجتناب کرد.
Apnea test
ABG
Brain death
2007
09
23
295
300
https://mjms.mums.ac.ir/article_5559_35e22b34ae3a7087ee25d58d3fbae375.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
مکانیزمهای تاثیر سم بوتولینم بر کاهش اسپاستی سیتی در بیماران همی پلژیک
مانیا
شیخ
حسین اصغر
حسینی
رویا
ابوالفضلی
نورالدین
نخستین انصاری
مقدمه: اسپاستی سیتی عارضه شایع و ناتوان کننده انتخابی و نداشتن عوارض جانبی، جایگاه قابل قبولی در درمان اسپاستی سیتی یافته است. هدف از این مطالعه تعیین مکانیزم های تاثیر BTX-A در کاهش اسپاستی سیتی، با استفاده از ارزیابیهای الکتروفیزیولوژیک است. روش کار: این مطالعه توصیفی در سال 1385 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده و 15 بیمار مبتلا به اسپاستی سیتی عضلات پلانتار فلکسور مچ پا قبل و پس از مداخله تعیین شد. بررسیهای الکتروفیزیولوژیک شامل کسب 1 مورد مطالعه قرار گرفتند. شدت اسپاستی سیتی عضلات مذکور طبق مقیاس (OAS) حداکثر دامنه رفلکس H عضله سولئوس، حداکثر دامنه پاسخ M و نسبت H / M، قبل و پس از تزریق بود. تزریق توکسین به میزان 75 ،200 و50 واحد به ترتیب در عضلات گاستروکنموس، سولئوس و تیبیالیس خلفی انجام شد. مشخصات فردی، نتایج درمانی و الکتروفیزیولوژی در پرسشنامه جمع آوری و توسط آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی وآزمونهای غیرپارامتریک ویلکاسون پردازش شد. نتایج: در هفته چهارم پس از تزریق کاهش معنی داری در دامنه رفلکس H، پاسخ M و نسبت H/M دیده شد. شدت اسپاستی سیتی نیز کاهش معنی داری نشان داد. همچنین مشاهده شد که دامنه رفلکس H نسبت به دامنه موج M کاهش بیشتری داشته است. نتیجه گیری: کاهش دامنه رفلکس H و نسبت H/M به دلیل تاثیر توکسین بر فیبرهای داخل دوکی عضله و کاهش دامنه پاسخ M به دلیل تاثیر بر فیبرهای خارج دوکی است. با توجه به کاهش بیشتر دامنه رفلکس H نسبت به پاسخ M می توان گفت که BTX-A عمدتا از طریق تعدیل فعالیت سیستم حرکتی گاما اسپاستی سیتی را کاهش می دهد. نتایج این تحقیق می تواند به درمانگر در انتخاب بهترین شیوه تمرین درمانی پس از تزریق توکسین کمک شایانی کند.
Botulinum toxin
Electrophysiologic tests
spasticity
Hemiplegia
2007
09
23
301
308
https://mjms.mums.ac.ir/article_5560_3059e86b0bd2c7ab4fa04b2d13164314.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
مقایسة اثرات درمانی پماد نیتروگلیسیرین و اسفنکتروتومی در مبتلایان به شقاق مزمن ایدیوپاتیک مقعد
لیلی
مهاجر زاده
محمد
قائمی
علی
جنگجو
سید محمد
معتمد الشریعتی
حبیب ا...
اسماعیلی
مقدمه: شقاق مقعد مزمن یکی از مشکلات بسیار شایع است و روشهای مختلفی برای درمان وجود دارد. هدف این مطالعه مقایسة آثار درمانی و عوارض استفاده از نیتروگلیسیرین موضعی و جراحی اسفنکتروتومی در درمان شقاق مقعد مزمن بوده است. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 81 ـ 1384 در بیماران بستری در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است.200 بیمار مبتلا به شقاق مزمن علامتدار مقعد که به صورت تصادفی به دو گروه100 نفری مورد و شاهد تقسیم شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه مورد (A) تحت درمان با پماد 0/2% نیتروگلیسیرین روزی 2 بار تا 6 هفته و گروه شاهد (B) تحت اسفنکتروتومی قرار گرفتند. مشخصات فردی، نتایج عمل جراحی و استفاده از نیتروگلیسیرین در پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون دقیق فیشرپردازش شد. نتایج: نتایج نشان داد که بهبودی پس از 6 هفته در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. اما پس از گذشت 6 ماه تفاوت معنی داری داشت (p=0/11)، به طوری که گروه جراحی100 درصد بهبود یافتند. همچنین نتایج حاکی از آن بود که سردرد به طور معنی داری در گروه درمان طبی بیشتر از گروه جراحی بود (p<0/001). ولی بین دو گروه از نظر حمله کاهش فشار خون، گیجی و تپش قلب و تهوع، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: اسفنکتروتومی داخلی مافوق نیتروگلیسیرین موضعی 0/2 درصد در درمان شقاق مقعد مزمن است و میزان بالایی از بهبودی، عوارض جانبی کم و خطر پائینی از بی اختیاری به صورت زودرس را دارا می باشد
Anal fissure
Sphincterotomy
Nitroglycerine
2007
09
23
309
314
https://mjms.mums.ac.ir/article_5561_d83bab2c0506724ab76cb9cfce65523d.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
مقایسه تاثیر فلوکستین و کلومیپرامین در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات وسواس فکری – عملی
عاطفه
سلطانی فر
ابراهیم
عبداللهیان
افشین
نصیرایی
مقدمه: اختلال وسواس قکری- عملی در کودکان و نوجوانان بسیار شایع تر از آن است که قبلاً تصور می شد. بیشتر مطالعات در مورد درمان اختلال در بزرگسالان صورت گرفته و پژوهشهای کنترل شده اندکی در مورد درمان دارویی در کودکان و نوجوانان انجام شده است. هدف این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر دو داروی ضد وسواسی موجود در ایران کلومیپرامین و فلوکستین در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام شده است. روش کار: این پژوهش به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور و طی مدت یک سال و نیم از سال1381 در کودکان و نوجوانان مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی کودک در مشهد انجام شده است. 26 کودک و نوجوان مبتلا به اختلال وسواس فکری، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند تشخیص اختلال توسط فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و ارزیابی نشانه ها با مقیاس وسواس فکری- عملی یل- براون (فرم مخصوص کودکان ونوجوانان)، پرسشنامه وسواس فکری- عملی مادزلی، مقیاس سنجش کلی (انستیتو ملی بهداشت روانی) قبل از شروع دارو، 4 هفته و 8 هفته بعد از آن صورت گرفت. این بیماران به طور تصادفی به دو گروه 13 نفری تقسیم شدند، در گروه شاهد کلومیپرامین در کودکان ونوجوانان با وزن بالای 20 کیلوگرم با میزان10 میلی گرم در روز شروع شد و در همه موارد تا پایان هفته اول به 50 میلی گرم در روز رسید. سپس بسته به نظر و قضاوت بالینی درمانگر افزایش دوز تا حداکثر 3 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن انجام شد. درگروه مورد، فلوکستین با میزان10 میلی گرم در روز شروع شد وتا پایان هفته اول در همه موارد به میزان20 میلی گرم در روز رسید. سپس بسته به نظر و قضاوت بالینی درمانگر تا حداکثر یک میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز افزایش یافت. تعداد 3 نفر به دلایل مختلف (مثل مصرف نامرتب دارو) از طرح پژوهش حذف شدند و یک نفر در گروه کلومیپرامین به علت عوارض جانبی، دارو را در روزهای اول درمان قطع کرد. مشخصات فردی و نتایج آزمونها جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون ناپارامتری مان ویتنی ویل کاکسن پردازش شد. نتایج: بین تأثیر کلومیپرامین و فلوکستین بر اساس نمره کل، نمره وسواس فکری و وسواس عملی مقیاس یل- براون تفاوت معنی داری مشاهده شد و فلوکستین مؤثرتر از کلومیپرامین بود. اما بر اساس نمره کل آزمون مادزلی و خرده آزمونهای آن، همچنین نمره مقیاس سنجش کلی، تفاوت معنی داری بین تأثیر دو دارومشاهده نشد. کاهش علائم براساس کاهش نمره کل یل- براون براثر کلومیپرامین و فلوکستین به ترتیب 44% و 49% بعد از 8 هفته درمان بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، فلوکستین در درمان کوتاه مدت در کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی حداقل به اندازه کلومیپرامین مؤثر است. با توجه به مقالات منتشر شده پیگیری بیماران در کارآزمایی های بعدی برای مدت بیشترو با حجم نمونه زیادتر توصیه می شود
OCD
Fluoxetin
Clomipramin
2007
09
23
315
320
https://mjms.mums.ac.ir/article_5562_e8baf6a3a7f80751afdcde42d35777a0.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
ارتباط شدت سندرم پاسخ التهابی سیستمیک با علل و پیامد بیماری به وجود آورنده آن
علی اکبر
حیدری
محمدجواد
قبولی
مقدمه: سندرم پاسخ التهابی سیستمیک با وجود 2 مورد از تب یا هیپوترمی، تاکی پنه، تاکی کاردی، لکوسیتوز، لکوپنی و یا باندمی مشخص شده و وجود سندرم پاسخ التهابی سیستمیک با یک علت عفونی، سپسیس تلقی می شود. میزان وقوع سپسیس در طی 15 سال اخیر رو به افزایش می باشد. نکته کلیدی در درمان سپسیس، شناسایی زودرس و شروع درمان بر اساس علایم، پیش از بروز عوارضی چون کاهش فشار خون می باشد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط شدت پاسخ التهابی سیستمیک با علل و نتایج بیماری ایجاد شده انجام گردیده است. روش کار: این مطالعه توصیفی در سا ل1383 در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه اورژانس بخش عفونی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام شده است. در این مطالعه 306 بیمارکه مبتلا به بیماری عفونی بودند از نظر پاسخ التهابی سیستمیک مورد مطالعه قرار گرفتند. از کلیه بیماران در بدو ورود آزمایشات لازم شرح حال و معاینه دقیق به عمل آمد. مشخصات فردی نبض و تنفس و درجه حرارت و نتایج فرمول شمارش و آزمایش ادرار در پرسشنامه جمع آوری گردید. حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری مثبت معیارهای پاسخ التهابی سیستمیک در تشخیص عفونت از موارد غیرعفونی و تاثیر آن بر میزان مرگ و میرو نیز پاسخ التهابی شدید در هر عفونت و ارتباط آن با سدیمانتاسیون و کاهش پلاکتها بررسی شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمونهای متن ویتنی وتی دانشجویی پردازش شد. نتایج: تشخیص نهائی بر حسب تعداد بیماران عبارتست از: پنومونی (56 نفر)، مننژیت (35 نفر)، عفونت با کانون نا مشخص (34 نفر) و یوروسپسیس (25 نفر). بقیه عفونتهای متفرقه شامل هباتیت بروسلوز می باشد. در کل بیماران 23 مورد بیمار غیر عفونی و 17 مورد مرگ و میر وجود داشت. بیشترین میزان مرگ و میر را (7 نفر) در پنومونی وجود داشت که اغلب لکوسیتوز شدید داشتند.سندرم پاسخ التهابی سیستمیک شدید در تشخیص عفونت 20/1% حساسیت و 95% ارزش اخباری مثبت داشت. نتیجهگیری: در مقایسه علل عفونی و غیرعفونی سندرم پاسخ التهابی سیستمیک، هیچ تفاوت معنی داری از نظر آماری بین علایم حیاتی اولیه و آزمایشگاهی و سن و جنس و میزان مرگ و میر وجود ندارد. میزان مرگ و میر با ترومبوسیتوپنی، سدیمانتاسیون بالاو سن یا جنس ارتباطی نداشته ولی با کاهش فشار خون، لکوسیتوز شدید و شدت سندرم پاسخ التهابی سیستمیک کاملا مرتبط بوده است. لذا توصیه می شود با توجه به این که شدت این بیماری ارتباط واضحی با میزان مرگ و میر دارد، توجه بیشتری به ثبت علایم حیاتی و آزمایشگاهی معمول جهت تشخیص و درمان سریع بیماران به عمل آید.
SIRS
leukocytosis
Leukopenia
Tachycardia
Tachypnea
Fever
Hypothermia
Hypotention
2007
09
23
321
326
https://mjms.mums.ac.ir/article_5563_c84ccfda74f5140403816231ae0a69ea.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
مقایسه تأثیر سیتالوپرام و نورتریپتیلین در اختلال افسردگی اساسی سالمندان
نغمه
مخبر
علی
طلایی
عاطفه
سلطانی فر
مقدمه: اختلال افسردگی اساسی اختلالی شایع و ناتوان کننده است که منجر به افزایش ناتوانی و مرگ و میر می شود. نورتریپتیلین که یک داروی سه حلقه ای می باشد سال ها برای افسردگی سالمندان مورد استفاده قرارگرفته است. موارد استفاده از داروهای مهارکننده اختصاصی باز جذب سروتونین در درمان افسردگی سالمندان به دلیل عوارض کمترآن ها روز به روز افزایش می یابد. اما همچنان مقوله قابل بحثی باقی مانده است. این مطالعه به دلیل حساسیت انتخاب داروی مناسب برای سالمندان با هدف مقایسه نورتریپتیلین و سیتالوپرام در درمان افسردگی بوده است. روش کار: این پژوهش کارآزمایی بالینی یک کور در سالهای 84-85 به مدت یک سال در مراجعین به بیمارستان روانی ابن سینا مشهد صورت گرفت. 7 نفر بیمار با سن بالای60 سال که بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR متلا به اختلال افسردگی اساسی شناخته شدند، وارد پژوهش شدند. بیماران به طور تصادفی بهدو گروه تقسیم شدند: یک گروه (37 نفر) تحت درمان با سیتالوپرام10 تا 20 میلی گرم در روز قرار گرفتند و یک گروه تحت درمان نورتریپتیلین با 25 تا150 میلی گرم (متوسط 100 میلی گرم در روز) قرار گرفتند. اثر بخشی درمان در این مطالعه بر اساس تغییر نمره آزمون هامیلتون افسردگی پس از 8 هفته تعریف شد. 13 نفربه دلایل مختلف پژوهش را ترک گفتند (5 نفر از گروه سیتالوپرام و 8 نفر از گروه نورتریپتیلین). مشخصات فردی، نتایج به درمان در دو گروه و نمره آزمون در پرسشنامه جمع آوری گردیده اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی و آزمون مجذور کا پردازش شد. نتایج: شاخص های جمعیت شناسی اولیه و نمره هامیلتون افسردگی در ابتدای مطالعه در دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت. تغییر نمره آزمون هامیلتون افسردگی پیش از درمان و پایان هفته 8 در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت. بی خوابی در 5 بیمار تحت درمان با سیتالوپرام مشهود بود (13/4%). در گروه تحت درمان با سیتالوپرام 3 نفر (8/1%) و در گروه تحت درمان با نورتریپتیلین تنها یک بیمار (2/8%) از تهوع شدید در ابتدای درمان شاکی بودند. سردرد در گروه سیتالوپرام 8/1 درصد و در گروه تحت درمان با نورتریپتیلین 2/8 درصد گزارش شد. در گروه تحت درمان با نورتریپتیلین بیشترین شکایت از خشکی دهان (28 /5%) و خواب آلودگی (22/8%) بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هر دوی این داروها در کاهش علایم افسردگی سالمندان مؤثر هستند و نمره آزمون هامیلتون افسردگی در هر دو گروه بیش از50 درصد کاهش نشان داد ولی تفاوتی بین دو دارو از نظر اثر بخشی مشاهده نشد. به نظر می رسد تعمیم نتایج به کل بیماران مبتلا به افسردگی اساسی نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
Major depressive disorder
citalopram
Nortriptyline
Geriatric patients
Old age
2007
09
23
322
327
https://mjms.mums.ac.ir/article_5564_e7cfa5d86da8d06e17f231b4dd54eb06.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
گزارش دو مورد مسمومیت کبدی ناشی ازکتوکونازول
فریده
مرادی مقدم
علی
مختاری فر
حسن
سعادت نیا
مقدمه: کتوکونازول، یک داروی ضد قارچ ازخانواده ایمیدازول است که در درمان بیماریهای قارچی نواحی مختلف بدن ازجمله پوست، ناخن ها و واژن و غیره مورد استفاده قرارمی گیرد.
هپاتوتوکسیسیتی یکی ازعوارض بالقوه کشنده این دارو بوده که می تواند به صورت کلستاز، هپاتیت ونارسایی برق آسای کبد تظاهر پیدا کند. عوارض کبدی این دارو معمولاً طی 6 هفته اول پس ازشروع درمان، ایجاد می شوند، اما مواردی نیزتا 6 ماه بعد از درمان گزارش شده است.
در صورتی که تغییرات LFT خفیف باشد، می توان دارو را با احتیاط ادامه داد، اما درصورت ظهورهپاتیت آشکاروزردی، قطع دارو ضروری می باشد. در این گروه دارویی، فلوکونازول یک داروی جدید بوده که عوارض شدید کبدی را درپی ندارد، وبنابراین در بسیاری موارد ارجح است.
معرفی بیماران: دراینجا به دو مورد مرگ ناشی ازنارسایی برق آسای کبد دراثرکتوکونازول در دو خانم 36 ساله اشاره شده است. در هردو مورد، هپاتیتهای ویروسی و اتوایمیون رد شدند.
نتیجه گیری: علی رغمنادر بودن و غیرقابل برگشت بودن نارسایی برق آسای کبد دراثرکتوکونازول، در بسیاری موارد، توجه دقیق به علایم هپاتوتوکسیسیتی، ضروری می باشد.
Ketoconazole
Fulminant hepatic failure
Hepatic necrosis
Hepatic damage
Hepatotoxicity
2007
09
23
111
111
https://mjms.mums.ac.ir/article_5565_3b22f82849824b5f8fe50c1a288057fa.pdf
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
گزارش یک مورد تومور کیسه زرده اولیه در حفره چشم
بهرام
معمار
امیر
آل داود
سکینه
عموئیان
ناصر
طیبی میبدی
مهدی
فرزادنیا
میترا
احدی
علی اکبر
صابرمقدم
فرزانه
فرهادی
مقدمه: تومورسینوس آندودرمی، تومورکیسه زرده نئوپلاسم بدخیم سلول زایا است که معمولا درگنادها ایجاد شده است.درموارد نادر درنقاط خارج گناد نظیر میان سینه، خلف صفاق و داخل جمجمه نیزرخ می دهد.حفره چشم یک محل بسیار نادر بروز تومور کیسه زرده می باشد. هدف از این مطالعه معرفی یک مورد تومور اولیه کیسه زرده حفره چشم در شیرخواری 17 ماهه است.
معرفی بیمار: بیمار با بیرون زندگی چشم سریعا پیشرونده مراجعه کرده بود، در بررسی آزمایشگاهی افزایش شدید سطح سرمی آلفا فتوپروتئین (12500 واحد در میلی لیتر) وجودداشت. پس ازانجام بیوپسی و تشخیص، بیمار تحت چهار دوره شیمی درمانی با سه دارو قرارگرفت. پیگیری بیمار طی دوره دوازده ماهه فاقد علائمی به نفـــع عود مجدد بیماری بود.
نتیجه گیری: اگر چه وجود این نوع توموردر حفره چشم بسیار نادر است، اما تشخیص صحیح آسیب شناسی همراه با مطالعــات ایمونوهیستوشیمی و سایر بررسی های آزمایشگاهی و در نهایت رژیمهای شیمی درمانی مناسب، قادرند پیش آگهی مطلوب و حتی علاج کامل را بـرای بیمارفراهم نمایند.
Endodermal sinus tumor
Yolk Sac Tumor
Orbit
2007
09
23
349
353
medical journal of mashhad university of medical sciences
1735-4013
1735-4013
1386
50
3
گزارش یک مورد کیست هیداتید آلوئولار
فریبا
برنجی
سعادت
میرصدرائی
لادن
اسعدی
آتوسا
معروفی
عبدالمجید
فتی
مریم
شاهی
مقدمه: کیست هیداتید آلوئولار به وسیله مرحله لاروی اکینوکوکوس مولتی لوکولاریس در میزبانهای واسط ایجاد میشود که اغلب کبد و ریه انسان را گرفتارمی
کند.کیست هیداتید آلوئولار کشنده ترین بیماری کرمی است که در حال حاضر تنها راه درمان آن جراحی رادیکال می باشد . هدف از این مطالعه گزارش یـک مـورد
کیست هیداتید آلوئولار در استان خراسان رضوی بوده است.
گزارش مورد: بیمار مرد 62 ساله ای است که از روستاهای اطراف قوچان با سابقه دل درد در ناحیه چپ و فوقانی شکم به جراح مراجعه نمود. در سی تی اسـکن
دو کیست در لوب راست کبد و یک کیست سپتال در طحال تشخیص داده شد . بیمار مورد عمل جراحی قرار گرفت و کیست های کبدی تخلیه و اسـپلنکتومی انجـام
شد. تشخیص با آزمایشات آسیب شناسی و بررسی هیستولوژیک انجام گرفت. در بررسی ماکروسکوپی، طحال حجیم و کیستیک بـا نمـای مـولتی لوکـولار و حـدود
نامنظم و انفیلتراتیو حاوی ماده نکروتیک ژلاتینی قهوه ای رنگ بود. در بررسی میکروسکوپی لایه کوتیکولار نازک و لاملرو فراگمانته ولی لایه ژرمیناتیو نامشخص و
اسکولکس مشاهده نشد بیمار با حال عمومی خوب با درمان دارویی آلبندازول پس از یک هفته از بیمارستان مرخص شد.
نتیجه گیری: وجود بیماری در این استان نشان می دهد که در این منطقه سیکل زندگی انگلی اکینوکوکوس مولتی لوکولاریس برقرار اسـت و احتمـال آلـودگی
انسان به طور اتفاقی وجود دارد و لذا پزشکان باید این بیماری را در تشخیص های افتراقی بدخیمی های کبد وطحال در نظر داشته باشند و مسئولان بهداشتی این مـسئله
را جدا مورد توجه قرار دهند تا در مورد کنترل و پیشگیری آلودگیهای احتمالی برنامه ریزی و پیگیری لازم انجام گردد.
Alveolar hydatic cyst
Echinococcus multilucularis
Microscopy
2007
09
23
354
357
https://mjms.mums.ac.ir/article_5567_d74a692ed00b2e3328d283631cb1f8bb.pdf