دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Theoretical and Practical Dimensions of Adherence to Treatment in Patients: A Review Studyابعاد نظری و کاربردی تبعیت از درمان در بیماران: یک مطالعه مروری140314191411610.22038/mjms.2019.14116FAنیلوفر میکاییلیدکتری روانشناسی، دانشیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه اردبیل، اردبیل، ایرانمحمد علی قاسمیدانشجوی دکتری روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه اردبیل، اردبیل، اردبیلسوسن سالاریدانشجوی دکتری روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شاهد، تهران، ایران.زهرا ساکنیدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کاشان، کاشان، ایران0000-0002-7580-6653Journal Article20191031<strong>Abstract</strong> <br /><strong>Introduction:</strong> Adherence to treatment is one of the most important issues in the field of physical and mental illnesses that have received little attention in Iran. Many patients do not adhere to treatment and ignore the doctor's instructions, which this is associated with economic, physical, and cultural problems for the individual, family, and community. The purpose of this study was to investigate the theoretical and practical dimensions of adherence to treatment in the health care system. <br /><strong>Materials and Methods: </strong>This is a descriptive-analytical study. Articles related to theoretical and research literature on adherence to treatment were searched in the databases of Scholar Google, Nursing index, Elsevier, Scopus, and also the related books. Articles were searched from 1990 to 2019 using the keywords of adherence to treatment and the patient, and theories and models were combined. <br /><strong>Results: </strong>The results of various studies showed that non-adherence to treatment in many disorders can cause irreparable damage. Anderson's behavioral model and common sense model are models of treatment adherence that can have therapeutic and practical uses. Children, the elderly, and patients with psychological problems are among the groups with low adherence to treatment. <br /><strong>Conclusion: </strong>Based on the results, physicians and specialists should help patients to improve their adherence to treatment by applying and adhering models in this context, as neglecting this phenomenon will have many negative individual and social consequences especially in some groups.<strong>مقدمه</strong><br /> تبعیت از درمان یکی از مهمترین موضوعها در زمینه بیماریهای جسمی و روانی است که در ایران توجه کمی به آن شده است. بسیاری از بیماران پایبند درمان نیستند و دستورات پزشک را نادیده میگیرند که باعث مشکلات اقتصادی، جسمی و فرهنگی برای فرد، خانواده و جامعه میشود. هدف از انجام این پژوهش بررسی ابعاد نظری و کاربردی تبعیت از درمان در نظام مراقبت سلامت بود.<br /> <strong>روش کار</strong><br /> روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است. بدین نحو که مقالات مرتبط با ادبیات نظری و پژوهشی مرتبط با پایبندی به درمان در پایگاههای اطلاعاتی Scholar Google ،Nursing index ،Elsevier،psychinfo Proquest،Scopus و کتابهای موجود در این زمینه جست جو شد. جستجوی مقالات در بازه زمانی از سال 1990 تا 2019 میلادی و با استفاده از کلید واژههای تبعیت از درمان و بیمار و نظریه و الگو به صورت ترکیبی انجام شد.<br /> <strong>نتایج</strong><br /> نتایج پژوهشهای مختلف نشان داد که عدم تبعیت از درمان در بسیاری از اختلالات میتواند صدمات جبران ناپذیری را وارد نماید. مدل رفتاری اندرسون و مدل عقل سلیم از مدلهای موجود در حوزه تبعیت از درمان است که میتوانند استفادههای درمانی و کاربردی داشته باشند. کودکان، سالمندان و بیماران با مشکلات روانشناختی از جمله گروههایی هستند که میزان تبعیت از درمان در میان آنها پایین است.<br /> <strong>نتیجه گیری</strong><br /> بر اساس نتایج حاصل، پزشکان و متخصصان باید با بکارگیری و اجرای مدلهای تبعیت از درمان به تقویت آن در بیماران کمک کنند، چرا که عدم توجه به این پدیده به خصوص در برخی از گروهها با پیامدهای منفی فردی و اجتماعی بسیاری همراه خواهد بود. دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522The Effectiveness of Schema Therapy on Cognitive Flexibility and Resiliency in Patients with Generalized Anxietyاثربخشی طرحواره درمانی بر انعطافپذیری شناختی و تابآوری بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر34421617610.22038/mjms.2020.16176FAفاطمه محمدیکارشناسی ارشد ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیراز، شیراز، ایران.ندا طالبگروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران1111111111111111سولماز رضائی شجاعیدکتری روانشناسی عمومی، مدرس مدعو گروه روانشناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانطاهره امامی رودیکارشناسی ارشد روانشناسی مثبت گراJournal Article20200715<strong>Introduction</strong>: The purpose of this study was to determine the effectiveness of schema therapy on cognitive flexibility and resiliency in patients with generalized anxiety. <br /><strong>Methods</strong>: The present study was a quasi-experimental study with pretest-posttest design with control group. The statistical population of this study consisted of all individuals with generalized anxiety disorder in Tehran 1. 40 patients with generalized anxiety were selected through recall and referral to psychology clinics in district 1 of Tehran. They were randomly assigned into two experimental and control groups. The pretest was administered then the experimental group underwent 10 sessions of Schema Therapy. At the end of both posttest groups the research data were analyzed using covariance. <br /><strong>Results</strong>: The results of covariance showed that schema therapy had a positive and significant effect on increasing cognitive flexibility and resiliency in patients with generalized anxiety (p≤0.001). <br /><strong>Conclusion</strong>: Schema therapy can increase cognitive flexibility and resiliency in patients with generalized anxiety.<strong>چکیده</strong><br /><strong>مقدمه: </strong>این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر انعطافپذیری شناختی و تابآوری بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر انجام گرفت.<br /><strong>روش کار: </strong>روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد مبتلا به اضطراب فراگیر منقطه 1 تهران تشکیل دادند. از طریق فراخوان و مراجعه به کلینیکهای روانشناسی منطقه 1 شهر تهران، 40 نفر مبتلا به اضطراب فراگیر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند؛ بدین ترتیب ابتدا پرسشنامههای انعطافپذیری شناختی و تابآوری به عنوان پیش آزمون اجرا شد سپس گروه آزمایش تحت طرحوارهدرمانی به مدت 10 جلسه قرار گرفتند و در پایان از هر دو گروه پسآزمون به عمل آمد و دادههای پژوهش با استفاده از کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.<br /><strong>یافتهها: </strong>نتایج کواریانس نشان داد که طرحواره درمانی بر افزایش انعطافپذیری شناختی و تابآوری بیماران مبتلا اضطراب فراگیر تاثیر مثبت و معنی داری دارد (p≤0/001).<br /><strong>نتیجهگیری:</strong> با استفاده از رویکرد طرحواره درمانی میتوان انعطافپذیری شناختی و تابآوری بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر را افزایش داد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Evaluation of association between polymorphism of proxisome proliferator-activated receptor-α and coronary artery calcification in coronary artery disease patientsبررسی ارتباط پلیمورفیسم گیرنده فعال کننده تکثیر پروکسی زوم آلفا و میزان کلسیفیکاسیون عروق کرونر در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر142014291411810.22038/mjms.2019.14118FAمرتضی معینیاندانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانفاطمه مصفامرکز تحقیقات بیوتکنولوژی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانامیرهوشنگ محمدپورمرکز داروسازی بالینی، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانسعید ناظمدپارتمان بیماریهای قلبی و عروقی، بیمارستان رضوی، مشهد، ایرانآریانه صدرنبویدپارتمان ژنتیک پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000000331628792Journal Article20191031<strong>Introduction:</strong> In previous studies the association between PPARα gene polymorphism and coronary artery calcification (CAC) CAD and atherosclerosis have been demonstrated and, CAD has been shown to be a directly related to CAC. However, an association between <em>PPARα</em> gene polymorphism and CAC has not been studied in our population. The aim of this study was to evaluate a possible association between <em>PPARα</em> gene polymorphisms and CAC in CAD patients. <br /><strong>Materials and Methods: </strong>A total of Ninety CAD patients and 90 controls enrolled in this study. Computed tomography (CT) angiography was performed for all subjects and CAC was analyzed in the left coronary, left main coronary, right coronary and circumflex arteries. Polymorphism of <em>PPARα </em>was determined by polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) and possible associations between PPARα polymorphism and coronary artery calcification in CAD patients and healthy controls were investigated. <br /><strong>Results: </strong>No significant differences in the allele frequencies (G, C) or genotypes (GG, GC) were found between the two groups (G = 84.6% vs. C = 15.4%; P = 0.52) and (GG = 70.1% vs. GC = 28.9%; P = 0.43), respectively. No significant differences were found between genotype or allele frequencies in patients or healthy control with different CAC (P = 0.41). <br /><strong>Conclusion: </strong>No significant association was found between allele – genotype frequencies in subjects with CAC. <strong> </strong><strong>مقدمه</strong><br /> مطالعات قبلی ارتباط میان پلیمورفیسم ژن PPARα و بیماریهای عروق کرونر (CAD)و آترواسکلروز به اثبات رسیده است و نشان داده شده که بیماریهای عروق کرونر به طور مستقیم با میزان کلسیفیه شدن عروق کرونری (CAC) ارتباط دارد. با این حال، ارتباط میان پلیمورفیسم ژن <em>PPARα</em> و CAC مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط احتمالی بین پلیمورفیسم ژن <em>PPARα </em>و CAC در بیماران عروق کرونر بود.<br /> <strong>روش کار</strong><br /> 90 بیمار عروق کرونر و ۹۰ نفر کنترل در این مطالعه ثبت نام کردهاند. آنژیوگرافی توموگرافی کامپیوتری (CT)برای همه موارد انجام شد و CAC کرونری چپ (left coronary)، عروق اصلی چپ (left main coronary)، عروق راست (right coronary) و سرخرگهای سیرکومفلکس (circumflex arteries) مورد بررسی قرار گرفت. پلیمورفیسم ژن <em>PPARα</em> توسط تکنیک PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت و ارتباط احتمالی میان پلیمورفیسم <em>PPARα</em> و CAC در بیماران عروق کرونر و کنترلهای سالم مورد بررسی قرار گرفت.<br /> <strong>نتایج</strong><br /> تفاوت قابل توجهی بین فراوانی آللها (G,C) یا ژنوتیپ (GG,GC) میان دو گروه به ترتیب (43/0=p؛ 9/28%=GC؛ vs 1/70 %=GG) ، (52/0=p ، 4/15 % =C .vs%6/84 =G ) وجود نداشت. اختلاف معناداری بین ژنوتیپ یا فراوانی اللها در بیماران یا کنترلهای سالم با میزان کلسیفیه شدن عروق کرونر وجود نداشت (41/0=p).<br /> <strong>نتیجه گیری</strong><br /> با توجه به نتایج این مطالعه، ارتباط معناداری میان فراوانی آللها و ژنوتیپها با میزان CAC در بیمارانCAD وجود نداشت.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Comparing the Effects of Three Methods, Cinnamon Supplementation, Aerobic Exercise and Concurrent (Aerobic Exercise - Supplement) on Serum Glucose, Insulin and Insulin Resistance in Type 2 Diabetic Patientsمقایسه تأثیر سه روش مکمل یاری دارچین، تمرین هوازی و ترکیب این دو (تمرین – مکمل) برگلوکز، انسولین ناشتای خون و مقاومت به انسولین مردان دیابتی نوع II143014391411910.22038/mjms.2019.14119FAالله یار عرب مومنیاستادیار فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینیشهر، خمینیشهر، اصفهان، ایران0000000336581006مهدی جاجی حیدریکارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینیشهر، خمینیشهر، اصفهان، ایرانJournal Article20191031<strong>Abstract</strong> <br /><strong>Introduction:</strong> Several treatments have been proposed for treating diabetes; however it is still unclear which one of these methods is more effective with regard to patient conditions. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of 8 weeks of aerobic exercise and concurrent (aerobic resistance) exercise on serum glucose, insulin and insulin resistance levels in Type 2 diabetic patients. <br /><strong>Materials and Methods: </strong>In this quasi-experimental study, which was performed as a pre-test, post-test with a control group, 56 type 2 diabetic men randomly assigned into Cinnamon supplement (14 person) , aerobic exercise (14 person), supplement + exercise (14 person) and control groups (14 person). The Cinnamon supplement group received 6 capsule containing 500 mg powder of cinnamon for 8 weeks. Training program for the aerobic group included 3 sessions with 35 – 45 minutes of running per week with 60 to70% maximal heart rate for 8 weeks and the concurrent group performed aerobic exercise and received cinnamon simultaneously. The variables were measured at baseline and after 8 weeks of intervention. Data were analyzed by t-test and ANOVA at significance level of p<strong>Results: </strong>Fasting blood glucose, insulin and HOMA-IR were significantly decreases in three groups compared to control group (p<0.05), but no significant decreased were observed for these indexes between groups. <br /><strong>Conclusion: </strong>Cinnamon supplementation, aerobic exercise and concurrent methods, can have positive effects on fasting blood glucose, insulin and insulin resistance.<strong>مقدمه</strong><br /> تا کنون روشهای درمانی متعددی برای درمان بیماری دیابت پیشنهاد شدهاست، اما این که کدام یک از این روشها با توجه به شرایط بیمار، کارایی بیشتری دارد، هنوز به روشنی مشخص نشده است. لذا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر سه روش مصرف دارچین، تمرینات هوازی و ترکیب آنها بر گلوکز و انسولین ناشتای خون و مقاومت به انسولین مردان دیابتی نوع II بود.<br /> <strong>روش کار</strong><br /> در این پژوهش که بهصورت پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد، 56 مرد دیابتی بهطور تصادفی به 4 گروه مصرف دارچین (14 نفر)، تمرین هوازی (14 نفر)، ترکیبی (14 نفر) و کنترل (14 نفر) تقسیم شدند. گروه دارچین روزانه 6 کپسول 500 میلیگرمی دارچین به مدت 8 هفته مصرف کردند، گروه تمرین هوازی هفتهای 3 جلسه به مدت35 تا 45 دقیقه و با شدت60 تا 70% ضربان قلب بیشینه در 8 هفته تمرین کردند، و گروه ترکیبی بهطور همزمان به تمرین هوازی و مصرف دارچین پرداختند. متغیرها در ابتدا و پس از 8 هفته مداخله اندازهگیری شد. مقایسه درونگروهی با آزمون t همبسته و مقایسه بینگروهی با تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) انجام شد.<br /> <strong>نتایج</strong><br /> در هر سه گروه مداخله؛ گلوکز، انسولین ناشتای خون و مقاومت به انسولین در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت (05/0>p). ولی در مقایسه بین گروهی تفاوت معناداری در کاهش گلوکز ناشتای خون و مقاومت به انسولین مشاهده نشد.<br /> <strong>نتیجه گیری</strong><br /> مصرف دارچین، تمرین هوازی و روش ترکیبی میتواند روی کاهش گلوکز، سطح انسولین و مقاومت انسولینی اثرات مثبتی داشته باشد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Evaluation of the Pediatric Residents Knowledge about the Economic Components for Patient Treatment in Mashhad University of Medical Sciencesبررسی میزان آگاهی دستیاران گروه کودکان از مولفه های اقتصادی درمان بیماران در دانشگاه علوم پزشکی مشهد144014481412010.22038/mjms.2019.14120FAیلدا روان شادگروه پزشکی اجتماعی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایرانزهرا کشانیمرکز تحقیقات عوارض پیوند کلیه، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانالهام امینی فرکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد، مشهد، ایرانسرور عطارانکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد، مشهد، ایرانانوش آذرفرمرکز تحقیقات عوارض پیوند کلیه، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-2026-3495رحیم وکیلیگروه کودکان، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمحمد قاسمی نورکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمحدثه گلسرخیمرکز تحقیقات عوارض پیوند کلیه، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانمحمدرضا طاهریکمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد، مشهد، ایران0000-0002-8682-3678Journal Article20191031<strong>Abstract</strong> <br /><strong>Introduction:</strong> The use of economics in planning for the cost of health services is a part of the health system policies. Service providers and recipients should have sufficient information about the economic components in order to have an integral economic program. The aim of this study was to evaluate the pediatric residents knowledge about the economic components for patient treatment. <br /><strong>Materials and Methods: </strong>This cross-sectional study was conducted for the pediatric residents of Mashhad university of medical sciences in the spring of 2014 with a questionnaire containing 19 questions. The validity of questionnaire was measured by Cranach's alpha and the reliability by pediatrics professors. <br /><strong>Results: </strong>Overall 10% of the residents had correct knowledge about the percentage of insurance payment. About the cost of one night stay in the general wards, 24% and for ICU, 2% had the right information. None of them was familiar with the price of 10 grams of intravenous immunoglobulin, 5% of them had the right idea about the cost of a common prescription. Scores of residents were calculated and classified from weak to excellent. <br /><strong>Conclusion: </strong>This study showed that the residents information was insufficient about health care costs and it had no relation with the academic years.<strong>مقدمه</strong><br /> به کار گیری علم اقتصاد در برنامه ریزی برای هزینههای ارائه خدمات درمانی، جزء جدانشدنی سیاستهای نظام سلامت است. به منظور اجراء یک برنامه اقتصادی صحیح، ارائه دهندگان و دریافت کنندگان این خدمات باید اطلاعات کافی دربارهی مولفههای اقتصادی در این زمینه داشته باشند. هدف ما از این مطالعه، بررسی سطح آگاهی دستیاران گروه کودکان از جنبه های اقتصادی درمان میباشد.<br /> <strong>روش کار</strong><br /> مطالعهی حاضر از نوع مقطعی میباشد و بر روی کلیهی دستیاران گروه کودکان دانشگاه علوم پزشکی مشهد در بهار 1394 با پرسشنامهای حاوی 19 سوال که روایی آن توسط اساتید گروه دانشگاه علوم پزشکی مشهد و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تایید شد، در حیطه اقتصاد درمان انجام گردید.<br /> <strong>نتایج</strong><br /> در مورد درصد پرداخت بیمه برای خدمات بستری و سرپایی در هر حیطه درمانی حداکثر 10% پاسخ صحیح داشتند، همچنین 24% از این افراد در مورد هزینه شبتخت بخش عمومی و 2% آن ها مبلغ شبتخت بخش مراقبت ویژه را درست عنوان کردند. هیچ یک هزینهی صحیح ایمونوگلوبین وریدی را نمیدانستند. 5% از هزینهی صحیح یک نسخهی شایع اطلاع داشتند. در سوالات هزینهی خدمات، نمرات دستیاران محاسبه و از ضعیف تا عالی تقسیمبندی گردید که 93% ضعیف و 7% متوسط بودند. براین اساس میانگین نمرات دستیاران بر حسب سال دستیاری اختلاف معنیداری نداشت(441/0=p) .<br /> <strong>نتیجه گیری</strong><br /> این مطالعه نشان میدهد که اطلاعات دستیاران از هزینههای مراقبت از سلامت ناکافی است واین مساله ارتباطی با سنوات تحصیلی ندارد. بنابراین پیشنهاد میشود مداخلاتی جهت ارتقاء سطح اگاهی دستیاران انجام شود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Epidemiologic survey of Brucellosis in Fasa During 2009-2017بررسی اپیدمیولوژیک بروسلوز در شهرستان فسا طی سالهای 1388-1396144914551412210.22038/mjms.2019.14122FAعزیزاله دهقاناستادیار اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات بیماریهای غیرواگیر، دانشگاه علوم پزشکی فسا، فسا، ایران.0000-0002-7345-0796مریم صادقیانکارشناس بهداشت عمومی، دانشگاه علوم پزشکی فسا، فسا، ایرانابوبکر جعفرنژادکارشناس ارشد اپیدمیولوژی، مربی دانشکده پرستاری و مامایی بندرلنگه، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، ایران0000-0002-8794-7218Journal Article20191031<strong>Abstract</strong>
<strong>Introduction:</strong> Brucellosis is a common infectious disease between humans and animals, which continues to be a health problem in our country. Considering that Fasa County is one of the high prevalence areas of this disease, the aim of this study was to investigate the epidemiologic status of brucellosis during the years 2009-2017.
<strong>Materials and Methods: </strong>This study was conducted as a cross-sectional study. Information about Brucellosis was obtained from the deputy health department of Fasa University of Medical Sciences. Data were encoded and analyzed by SPSS 22 software. Frequency, mean, and standard deviation were used to analyze the data and the results were presented in the form of a table and a chart.<br /> <strong>Results: </strong>The highest frequency was in 2008 with 67 cases (17.8%) and the least frequent in 2016 with 25 cases (6.6%). Of these, 343 cases (91.2%) were newly diagnosed and the rest were defeat treatment or recurrence of the disease. All Iranian patients and most of them were from men. The mean age of the patients was 34.15 ± 8.31 years. Most of the jobs associated with the disease for livestock and agriculture with a frequency of 37 percent (139) and then Housekeeping with a frequency of 26.9 percent (101 cases). Most participants were from rural areas.<br /> <strong>Conclusion: </strong>The results of the study showed that the incidence of the disease was reduced. But this disease is still a health problem in the city, which requires training and inter-departmental collaboration to control the disease.<strong>مقدمه</strong>
بروسلوز یکی از بیماریهای عفونی مشترک بین انسان ودام است که همچنان در کشور ما یک معضل بهداشتی محسوب میشود. با توجه به این که شهرستان فسا جزء مناطق با شیوع بالا این بیماری میباشد، مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت اپیدمیولوژیک بروسلوز طی سالهای 96-1388 انجام شد.
<strong>روش کار</strong>
پژوهش حاضر به صورت مقطعی انجام شد. اطلاعات مربوط به بیماری بروسلوزیس از معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی فسا اخذ شد. دادهها کد گذاری و جهت تجزیه و تحلیل وارد نرم افزار SPSS نسخه 22شدند. از شاخصهای فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد و نتایج در قالب جدول و نمودار ارایه شد.
<strong>نتایج</strong>
بیشترین فراوانی مربوط به سال 88 با 67 مورد (8/17%) وکمترین فراوانی مربوط به سال96 با 25 مورد (6/6%) بود. از این میان 343مورد (2/91%) بیماری جدید گزارش شد و بقیه شکست درمان و یا عود بیماری بودند. همه بیماران ایرانی و بیشتر آنها از گروه مردان بودند. میانگین سنی افراد مبتلا 31/8±15/34 سال بود. بیشترین شغل مرتبط با این بیماری دامداری وکشاورزی با فراوانی37%(139مورد) و پس از آن خانه داری با فراوانی9/26%(101مورد)بود. اغلب شرکت کنندگان ساکن روستا بودند.
<strong>نتیجه گیری</strong>
نتایج مطالعه نشان داد که روند بروز بیماری کاهشی بوده است. ولی این بیماری هنوز یک مشکل بهداشتی در شهرستان است که نیازمند آموزش و همکاری بین بخشی برای کنترل بیماری میباشد.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Neurofeedback Intervention on Attention and Focus, Behavioral Problems, and Social-Emotional Adjustment in Children with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder 6 to 12 Years Oldبررسی مداخله نوروفیدبک بر میزان توجه و تمرکز، مشکلات رفتاری و سازگاری هیجانی- اجتماعی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی 6 تا 12 ساله145614661412310.22038/mjms.2019.14123FAمحبوبه امیدی نژاددانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحدساوه، ساوه، ایران.0000-0002-5570-7519ژاسنت صلیبیدانشیار گروه روانشناسی تربیتی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.هومن ناموراستادیار گروه روانشناسی سلامت، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحدساوه ، ساوه، ایران.Journal Article20191031<strong>Introduction</strong><strong>:</strong> The purpose of this study was to evaluate the effect of Intervention Neurofeedback on the Attention and Concentration, Behavioral Problems and Social-Emotional Adjustment of children with ADHD In 6-12 years age periods <br /><strong>Subjects and Methods:</strong> The research design was quasi-experimental with pre-test , post-test and control group. The statistical population of the study consisted of all 6-12 year-old children with ADHD and their parents who referred to counseling and psychological services in district 2 of Tehran for treatment and guidance in 2016-2017. A sample of 40 individuals was selected by purposeful and voluntary random sampling methods in two experimental and control groups. Diagnosis of attention deficit / hyperactivity disorder was performed using the Clinical Interview Review Checklist based on the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Fifth Edition, 2013, and Diagnostic Interview by a Psychiatrist, also Roswell et al. and Singh (1993) and Achenbach's Child Behavior Checklist were used in the pre-test and post-test stages. Neurofeedback training was performed for 20 subjects during 20 sessions and three sessions per week in experimental group. Descriptive and inferential statistics were used for analysis of covariance in SPSS software. <br /><strong>Results</strong>: The Results Showed Effectiveness Intervention Neurofeedback on the dependent variable of attention and concentration, Behavioral Problems and Social-Emotional Adjustment of children with ADHD In 6-12 years age periods experimental group was more than control group. <br /><strong>Conclusion</strong>: It can be concluded that Neurofeedback of ADHD children, had a significant effect on improving the performance of experimental subjects<strong>مقدمه:</strong> هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مداخله نوروفیدبک بر میزان توجه و تمرکز، مشکلات رفتاری و سازگاری هیجانی- اجتماعی کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ فزون جنبشی بود.<br /><strong>روش کار:</strong> طرح پژوهش شبه آزمایشی،در قالب پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد مطالعه دراین پژوهش را، تمامی کودکان 6تا12ساله مبتلا به نارسایی توجه/فزون جنبشی و والدین آنها تشکیل دادند که در منطقه 2 شهر تهران که جهت درمان و راهنمایی های لازم در سال 2016- 2017 به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی مراجعه نمودند که نمونه ای به تعداد 40 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه تخصیص داده شدند. تشخیص اختلال نارسایی توجه / فزون جنبشی با استفاده از فهرست بازبینی مصاحبه بالینی بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، ویرایش پنجم،2013و مصاحبه تشخیصی توسط روانپزشک انجام شد و همچنین از آزمون عملکرد پیوسته رزولد و همکاران (1956)، سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ (1993) و سیاهه رفتارکودک آخنباخ در مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. آموزش نوروفیدبک به تعداد 20 نفر در طول 20جلسه و هر هفته سه جلسه در گروه آزمایشی انجام شد. برای این افراد در این پژوهش از محاسبات آمار توصیفی و استنباطی تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS استفاده شد.<br /><strong>نتایج: </strong>یافته های بدست آمده نشان داد اثربخشی مداخله نوروفیدبک بر کاهش مشکلات کودکان ADHD در سه زمینه موثر بوده است (001/0>P).<br /><strong>نتیجه گیری:</strong> بر اساس یافته های این پژوهش نوروفیدبک یک روش درمانی مناسب در درمان مشکلات توجه و کاهش علائم نارسایی توجه/فزون جنبشی در کودکان 6تا 12سالADHD است.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Airborne Fungi in operation rooms of 13 hospitals in Mashhadآلودگیهای قارچی در هوای اتاقهای عمل 13 بیمارستان در مشهد146714731416510.22038/mjms.2019.14165FAمجید گنج بخشدانشجوی کارشناسی ارشد گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی ،دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد ایران.محمد جواد نجف زادهدانشیار قارچ شناسی گروه انگل شناسی و قارچ شناسی پزشکی ،دانشکده پزشکی ، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد ایران.0000-0002-0590-1073عبدالمجید فتیاستاد گروه انگل شناسی و قارچ شناسی، بیمارستان امام رضا، دانشکده پزشکی،
دانشگاه علوم پزشکی مشهد0000-0002-5175-529xلیدا جراحیدانشیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد0000-0002-5175-529xJournal Article20191108<strong>Abstract</strong>
<strong>Introduction</strong><strong>: </strong>Airborne fungal spores are the important source of infection inside operation rooms of hospitals and intensive care units. The aim of this study was to identify airborne fungi in operation rooms of hospitals in Mashhad.
<strong>Materials and Methods:</strong> This study performed in 13 hospitals in Mashhad during 2017-18. Samples obtained from 104 operation rooms using open plate method for culture. Fungi identified using conventional and molecular methods. The data analyzed by SPSS 16. This paper discuss about the results of conventional methods, only.
<strong>Results:</strong> From 104 operation rooms, 403 specimens were collected. <em>Aspergillus</em> <em>spp.</em> and <em>Penicillium</em> <em>spp.</em>, were the most common isolated fungi. Among the studied hospitals, No: 3 and 11 had the most and the least contaminated operation rooms respectively.<br /> <strong>Conclusion:</strong> Airborne fungi are present in operation rooms of hospitals in Mashhad, which could be a risk for immunosuppressed patients. <em>A. flavus</em> is the dominant airborne species.<strong>مقدمه</strong>
اسپورهای قارچی هوا بُرد منابع آلودگی مهمی در اتاق عمل و بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانها میباشند. هدف از این مطالعه، بررسی میزان و تنوع آلودگیهای قارچی فرصت طلب در هوای اتاقهای عمل عمل بیمارستانهای مشهد بوده است.
<strong>روش کار</strong>
این مطالعه مقطعی در13 بیمارستان مشهد که اجازه مطالعه را به گروه تحقیق دادند درسالهای 97-1396 انجام شد. ازهوای تمام 104 اتاق عمل موجود در 13 بیمارستان به روش پلیت باز نمونه برداری به عمل آمد. پس از 7-10 روز کلنیهای رشد کرده قارچهای رشتهای توسط روشهای متداول و ملکولی تعیین توالی شناسایی شدند. در این مقاله با توجه به اهداف مجله دانشکده پزشکی بیشتر به جنبههای عمومی و بیمارستانی و نتایج روشهای متداول پرداخته شده است. نتایج مر بوط به آزمایشات ملکولی و تعیین توالی در مقاله دیگری ارائه خواهد شد. نتایج با استفاده از نرم افزار spss نسخه 16تجزیه و تحلیل شد .
<strong>نتایج</strong>
در این مطالعه کلنیهای قارچی رشد کرده در 403 پلیت شمارش و شناسایی گردیدند. گونههای آسپرژیلوس و پنی سیلیوم، بیشترین میزان آلودگی و آلترناریا کمترین میزان آلودگی را در اتاقهای عمل داشتند. <em>آسپرژیلوس فلاووس</em> شایعترین گونه آسپرژیلوس در بین سایر قارچها بود. بیمارستانهای شماره 3 و11 به ترتیب دارای بیشترین و کم ترین آلودگی قارچی بودند.
<strong>نتیجه گیری</strong>
آلودگی با قارچهای هوا بُرد در اتاقهای عمل بیمارستانهای مشهد وجود دارند که میتواند برای بیماران نقص ایمنی یک عامل خطر باشد <em>آسپرژیلوس فلاووس</em>گونۀ غالب در بین قارچهای فرصت طلب موجود در هوای اتاقهای عمل میباشد. با توجه به اینکه اکثر قارچها با روشهای ضد عفونی مقاوم هستند، تحقیق بیشتری برای یافتن روش مناسب جهت کم کردن بار آلودگی قارچی در هوای اتاق عمل توصیه میشود.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401362220190522Adaptation and Investigation of the Validity of Experiencing Short-Term Training of Executive Functions (Step) in the People Suffering from Anxiety Disorder: a Case Studyانطباق و بررسی روایی تجربه دوره کوتاهمدت آموزش کارکردهای اجرایی (استپ) در مبتلایان به اختلال اضطراب: تکآزمودنی147414871416710.22038/mjms.2019.14167FAسمیرا هادیدانشجوی دکتری روانشناسی سلامت، پردیس دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.11111111111111111111هادی مرادیاستاد گروه روانشناسی بالینی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.11111111111111111111مریم مقدسیناستادیار گروه روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علومتربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.سید عبدالهادی دانشیاستادیار گروه جراحی مغز و اعصاب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.امین جهانبخشیاستادیار گروه جراحی مغز و اعصاب، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.Journal Article20191108<strong>Introduction:</strong> Anxiety disorder is a serious disorder which damages other psychological, communicative, social and emotional processes of the people too. Through investigating short-term training of executive function (step) in the people with anxiety disorder, Therefore the present study was conducted to adapt and investigate the validity of experiencing short-term training of executive functions (step) in the people suffering from anxiety disorder. <br /><strong>Materials & Methods:</strong> A single-subject with A-B design was used in the present study. Four 19-13 year-old people were selected according to purposive sampling method. The participants of the study responded to the questionnaire of state-trait anxiety, Wisconsin’s executive functions test and emotional regulation questionnaire as the research instruments before administering intervention. After measuring the base line, the intervention of step’s training executive functions (Cantor, et.al., 2014) was administered in 12 sessions with the content of problem-solving, emotion regulation and attending to the cycle of emotion creation and then the posttest was administered. The findings of the present study were analyzed based on visual analysis and the indexes of descriptive statistics. <br /><strong>Results:</strong> During visual analysis of data graph, training executive functions was effective on four subjects in a way that this treatment was able to lead to the decrease of state-trait anxiety and the improvement of executive functions and emotional regulation of the people with anxiety disorder. <br /><strong>Conclusion:</strong> The results of the study implied the profitability of training executive functions on the state-trait anxiety, emotional regulation and executive functions of the people with anxiety disorder that according to these findings, this intervention can be employed to decrease state-trait anxiety and improve emotional regulation and executive functions of the people with anxiety disorder.<strong>مقدمه</strong><br />اختلال اضطراب، اختلالی جدی است که دیگر فرایندهای روانشناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی افراد را نیز با آسیب مواجه میسازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف انطباق و بررسی روایی تجربه دوره کوتاهمدت آموزش کارکردهای اجرایی (STEP) در مبتلایان به اختلال اضطراب انجام گرفت.<br /><strong>روش کار</strong><br />در این پژوهش از روش پژوهش موردمنفرد با طرح A-B استفاده شد. چهار فرد 23-19 سال بر اساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. شرکتکنندگان پژوهش قبل از اجرای مداخله به پرسشنامه اضطراب حالت- صفت (اسپیلبرگر، 1970)، آزمون کارکردهای اجرایی ویسکانسین (رینولدس و هارتون، 2008) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (گروس و جان، 2003) به عنوان ابزارهای پژوهش پاسخ دادند<strong>.</strong> پس از اندازهگیری خط پایه، مداخله آموزشی کارکردهای اجرایی استپ (کانتور و همکاران، 2014) در قالب 12 جلسه با محتوای حل مسئله، تنظیم هیجان و توجه به چرخه ایجاد هیجان، اجرا و پس از آن مرحله پسآزمون اجرا شد. یافتههای این پژوهش بر اساس تحلیل دیداری و شاخصهای آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.<br /><strong>نتایج</strong><br />طی تحلیل دیداری نمودار دادهها، آموزش کارکردهای اجراییدر مورد هر چهار آزمودنی اثربخش بود. بدین صورت که این درمان توانسته منجر به کاهش اضطراب حالت-صفت و بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی افراد مبتلا به اختلال اضطراب شود.<br /><strong>نتیجه گیری </strong><br />نتایج حاصل از پژوهش حاکی از احتمال سودمندی آموزش کارکردهای اجراییبر اضطراب حالت-صفت، تنظیم هیجانی و کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به اختلال اضطراب بود که مبتنی بر این یافته، میتوان از این مداخله در جهت کاهش اضطراب حالت-صفت و بهبود تنظیم هیجانی و کارکردهای اجرایی افراد مبتلا به اختلال اضطراب بهره برد.