دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320An Avaluation of the Correlation between Short Stature and Endocrinopathy In Thalassemia Major Patientsبررسی رابطه کوتاهی قد و آ ندوکرینوپاتیها در بیماران تالاسمی ماژور714530110.22038/mjms.2012.5301FAپیمان اشراقیاستادیار غدد و آندوکرینولوژی کودکان،
دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانساناز مهربانی طبریاستادیار اطفال، دانشگاه علوم پزشکی بابل،
بابل، ایرانعاطفه محسنیپزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی بابل،
بابل، ایرانJournal Article20151011Introduction <br />Thalassemia major is a hereditary anemia that becomes blood transfusion dependent. Iron overload consequence leads to multiple organ dysfunction and endocrinopathy. So deferoxamine (desferal) is used for chelation therapy. The aim of this study was to evaluate the growth rate of these patients and its correlation with endocrine complications and determine the role of secondary iron overload in these situations. <br />Materials and Methods <br />This cross-sectional study was performed for a year (2010) on 280 patients (aged 3.5- 56 years) who received blood transfusion and chelation therapy at Amirkola Thalassemia Center. After basic evaluations, determination of height standard deviation, they were divided by serum ferritin level into two groups (good and poorly controlled). They were evaluated for hypothyroidism, diabetes mellitus, hypoparathyroidism and hypogonadism. Next, data were analyzed. A p Results <br />From 280 patients with mean age of 19.6 ± 8.5 years, 161 (57.5%) cases were female, short stature (Conclusion <br />According to higher prevalence of hypoparathyroidism, hypogonadism and diabetes mellitus in short statured thalassemic patients, screening should be done for such disorders with more sensitivity in these patientsمقدمه تالاسمی ماژور، کم خونی ارثی وابسته به تزریق خون می باشد. اضافه بار آهن آن منجر به اختلال عملکرد ارگان ها آو ندوکرینوپاتی می شود. لذا درمان شلاتور با دفروکسامین صورت می پذیرد. کوتاهی قد این بیماران به دلیل آندوکرینوپاتی، پذیرش ضعیف شلاتور و مسمومیت با دفروکسامین شایع است. لذا هدف این مطالعه بررسی وضعیت رشدی این بیماران، ارتباط آن با آندوکرینوپاتی و تعیین نقش اضافه بار ثانویه آهن در این اختلالات است . روش کار این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1389 بر 280 بیمار تا 56 5/3 سال تحت درمان با تزریق خون و دسفرال، در مرکز تالاسمی امیرکلا صورت گرفت. بعد از ارزیابی اولیه و تعیین SDS قد، بیماران بر اساس فریتین سرم به دو گروه مطلوب و غیرمطلوب تقسیم شدند . بررسی از نظر هیپوتیروئیدی، دیابت، هیپوپاراتیروئیدیسم و هیپوگنادیسم انجام پذیرفت. سپس اطلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. p< /0 05 معنی دار تلقی شد . از نرم افزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای دو برای بررسی داده ها استفاده شد . نتایج از280 بیمار با میانگین 19 6/ ± 5/8 سال، 161 نفر /57 )5 ) % مونث بوده اند. کوتاهی قد (2- SDS >) در 90 نفر /32 )1%) وجود داشت. میانگین قد بیماران 151 4/ ±17 3/ cmبود. 162 نفر /57 )9%) آندوکرینوپاتی داشتند. بین کوتاهی قد باهیپوپاراتیروئیدیسم (p= /0 009)، دیابت (p= /0 003) و هیپوگنادیسم (p= /0 005) ارتباط معنی دار وجود داشت. ولی بین کوتاهی قد با هیپوتیروئیدی (p= /1 000) و سطح فریتین (p= /0 091) ارتباط معنی داری وجود نداشت . نتیجه گیری با توجه به شیوع بالاتر هیپوپاراتیروئیدیسم، هیپوگنادیسم و دیابت در بیماران تالاسمی کوتاه قد، توصیه می شود غربالگری با حساسیت بیشتری از نظر این اختلالات در بیماران مذکور، انجام شوددانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320Endocrine Disorder in Children with Chronic Liver Diseasesاختلالات اندوکرین در کودکان مبتلا به بیماری مزمن کبدی2127530210.22038/mjms.2012.5302FAحمیدرضا کیانی فردانشیار گوارش و کبد کودکان، دانشگاهعلوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانسیمین پرتویاستاد گوارش و کبد کودکان، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایرانسید علی جعفریاستادیار گوارش و کبد کودکان، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، مشهد، ایراننازنین علیزادهپزشک عمومی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد،
مشهد، ایرانعلی خاکشوراستادیار کودکان، دانشگاه علوم پزشکی
خراسان شمالی، بجنورد، ایرانفاطمه خراشادی زادهدانشجوی دکترای پرستاری، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد، ایرانJournal Article20151011Introduction <br />An important consequence of chronic liver disease (CLD) is endocrine disorders. The main object of this study was to assess serum hormones in children with CLD. <br />Materials and Methods <br />In a cross sectional study between 2007-2009 ,57 children with chronic liver disease were enrolled. Levels of serum triiodothyronine (T3) , thyroxin (T4) , thyroid stimulating hormone (TSH) , parathormon (PTH), calcium(c), phosphor (P) ,alkalanephosphatase (ALP),growth hormone(GH) and insulin like growth factor-1(IGF-1) , albumin (ALB) and total protein , triglyceride (TG) and cholesterol (CHOL) , fasting blood sugar (FBS) and liver function tests were measured. <br />Results <br />In this study, most patients' thyroid hormones and fasting blood sugar were at normal range. But there was a significant decline in serum IGF- 1 levels in this patients. 28 percent of children had PTH levels higher than normal range for age and 24 percent had serum phosphor levels lower than normal range .1/3 of these patients were bone fracture . Overt diabetics did not obsereve in our children. <br />Conclusion <br />Children with CLD are GH resistant and might be at risk of osteopenia and bone fracture. So serum hormone levels should be carefully monitored in children with CLD.مقدمه بیماریهای مزمن کبدی کودکان عوارض مختلفی در سیستم اندوکرین برجای می گذارند. بنابراین شناخت به موقع این عوارض می تواند سبب درمان به موقع و بهبود وضعیت بیمار و کیفیت زندگی شود. هدف این مطالعه بررسی اختلالات اندوکرین در کودکان مبتلا به بیماری مزمن کبدی می باشد . روش کار این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی یک گروهه د ر بیمارستان قائم مشهد به مدت دو سال 1389-1388 بر 57 بیمار مبتلا به بیماری مزمن کبدی بین سنین -18 1 سال انجام شد. پس از اخذ رضایت از والدین کودک، اطلاعات فردی و نوع بیماری کبدی و معاینه بالینی ثبت شد و سپس از بیماران 5 cc خون وریدی ناشتا گرفته و سطوح هورمون های تیروئیدی، پاراتیروئید، هورمون رشد و IGF 1 و آنزیم های کبدی، کلسیم، فسفر و قند خون در آزمایشگاه با روشهای استاندارد سنجیده و نتایج با جداول مربوط به سن تطبیق داده شد . داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند . نتایج هورمون تیروئید در اکثر مبتلایان در محدوده طبیعی قرار داشت. مقادیر مربوط به IGF1 سرم در این گروه به طور آشکاری کاهش یافته بود . 28 % کودکان سطوح PTH بالاتر از حد طبیعی سن ی داشتند و 24 % کودکان تحت مطالعه سطوح فسفر کمتر از حد طبیعی داشتند . یک سوم بیماران دارای شکستگی های استخوانی بودند. دیابت آشکار در این مطالعه مشاهده نشد . نتیجه گیری کودکان مبتلا به بیماری مزمن کبدی مقاومت به هورمون رشد دارند و در خطر کاهش محتوای معدنی استخوان و شکستگی استخوان می باش .دن لذا سطوح سرمی هورمونها باید به دقت و به صورت متناوب کنترل شوند .دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320Opium Addiction as a Cause of Gastroduodenal Reflux in Dyspeptic Patientsبرگشت دئودنوگاستریک به علت اعتیاد به مواد مخدر در بیماران اب سوء هاضمه2127530310.22038/mjms.2012.5303FAعلی بهاریدانشیار گروه داخلی ، دانشگاه علوم پزشکی
مشهد، مشهد، ایرانشاهرخ ایزدیدانشـیار اپیـدمیولوژی، دانشـکده بهداشـت ،
دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایرانحمید حیرانی مقدماستادیار گروه آسیب شناسی ، دانشگاه علـوم
پزشکی زاهدان، زاهدان، ایرانامین صانعی مقدمپزشــک عمــومی ، دانشــگاه علــوم پزشــکی
زاهدان، زاهدان، ایرانJournal Article20151011Introduction <br />Drug abuse as a frequent high risk behavior accompanies many different gastrointestinal complications. In this study we tried to evaluate the prevalence of gastrointestinal reflux among opium addicts. <br />Materials and Methods <br />Using a historical cohort design, 62 cases with dyspepsia as the chief complaint entered the study: 30 cases with history of regular use of opium over the last year (exposed group) and 32 cases with no history of addiction at all (unexposed group). Upper GI tract endoscopy was accompanied by 3 biopsy specimens taken from body and antre of stomach was performed for all the cases. <br />Results <br />2 cases in the exposed group and 3 cases in the unexposed group left the study with the diagnosis of malignancy. Mean age of the remaining cases in the exposed group was 48.1±13.2 and in the unexposed group, it was 37.8±13.9 years (p= 0.006). 16 cases (57.1%) in the exposed group and 5 cases (17.2%) in the unexposed group had endoscopic evidence of bile reflux into the stomach (p= 0.003). Pathologic evidence of bile gastritis including foveolar elongation was reported in 7 cases (25.0%) of the exposed group in comparison with 1 case (3.4%) of the unexposed group (p = 0.025). The frequency of "helicobacter pylori free gastritis" was 50% in the exposed group and 17.2% in the unexposed group (p = 0.012). <br />Conclusion <br />Duodenogastric reflux is not restricted to cases with a history of GI tract surgery and it seems that this problem is common among opium addictsمقدمه اعتیاد به مواد مخدر یک رفتـار پرخطـر شـایع در جوامـع مختلـف بـوده کـه بـا عـوارض مختلـف گوارشـی همـراه می باشد. هدف از این مطالعه بررسی شیوع برگشت ترشحات دوازدهه به داخـل معـده (رفلـوی دئودنوگاسـتریک ) است. روش کار این مطالعه مورد شاهدی در سال 1387-1386 در کلینیک گوارش بیمارستان علی بن ابیطالب ) ع( انجام شـده اسـت طی یک مطالعه کوهورت تاریخی، تعداد 30 نفر بیمار مبتلا به سوهاضمه و معتاد به تریاک ه ب عنـوان گـروه مواجهـه با مواد مخدر و 32 نفر بیمار مبتلا به سوهاضمه غیر معتاد بـ ه عنـوان گـروه غیـر مواجهـه بـا مـواد مخـدر وارد مطالعـه شدند. تمام بیماران تحت اندوسکوپی فوقانی و 3 نمونه برداری از ناحیه جسم و آنتر معده قرار گرفتند . اطلاعـات بـا استفاده از نرم افزار SPPS و آزمون آماری تی، مربع کای و دقیق فیشر انجام شد. نتایج از گروه مواجهه، 2 نفر و از گروه غیر مواجهه نیز، 3 نفر با تشخیص بدخیمی از مطالعه خارج شـدند . میـانگین سـنی در گروه مواجهه /48 (1/ 13 )2 و در گروه غیر مواجهـه /37 ( 8/ 13 )9 سـال بـود ( p= /0 006 . ) از 28 بیمـار گـروه مواجهه 16 نفر /57 )1 %)و از 29 بیمار گروه غیر مواجهه 5 نفر /17 )2 %) شـواهد آندوسـکوپیک بازگشـت صـفرا بـه داخل معده را داشتند (p= /0 003 ). شواهد پاتولوژیـک گاسـتریت صـفراوی ( foveolar elongation ) در 7 نفـر /25 )0 ) % از اعضاء گروه مواجههو در گروه غیر مواجهه تنها در 1 نفر 4/3( %) گزارش گردیـد (p= /0 025 .) فراوانـی عدم مشاهده H.pylori و گاستریت همزمان ( گاستریت H.pylori منفی ) در گروه مواجهه 50% و در گروه غیـر (. p= /0 012) بود %17 2/ مواجهه نتیجه گیری بازگشت دئودنوگاستریک را نبای د فقط به افرادی کـه سـابقه عمـل جراحـی دسـتگاه گـوارش داشـته انـد، محـدود دانست بلکه این مشکل در بیماران معتاد مبتلا به سوهاضمه نیز شایع می باشد .دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320Comparison and Evaluation of Proteinuria in 8-and 24 hour Urine Samples in Patients with Diabetic Nephropathyمقایسه ارزیابی میزان پروتئینوری در نمونه و 24 8 ساعته ادرار در بیماران نفروپاتی دیابتی2832530410.22038/mjms.2012.5304FAفاطمه ناظمیاندانشیار نفرولـوژی ، دانشـگا ه علـوم پزشـکی
مشهد، مشهد، ایرانمسیح نقیبیاســتاد نفرولــوژی دانشــگاه علــوم پزشــکی
مشهد ، مشهد، ایرانسارا موحدپزشک عمومی ، مشهد، ایرانوحید مظفریپزشک عمومی ، مشهد، ایرانعباسعلی زراعتیاستادیار نفرولوژی ، دانشـگاه علـوم پزشـکی
مشهد، مشهد، ایرانJournal Article20151011Introduction <br />Diabetic nephropathy is the most important disease which often results in renal failure. Proteinuria is an important parameter which predicts progression of diabetic nephropathy. Gold standard method for protein measuring is collecting 24 hour urine. Instead of that, in several studies around the world, measuring level of urine protein in 24 hours of the day has been carried out. In this study, we intended to specify the relation between quantitative amount of 8 hour and 24 hour urine protein in patients with diabetic nephropathy. <br />Materials and Methods <br />The study population included 50 patients with diabetic nephropathy before ESRD We obtained the following samples: 1) 8-h urine, and 2) 24-h urine. We measured serum creatinine concentration, creatinine clearance, urine volume, urinary protein and creatinine concentration. Our statistic method of analysis was Pierson's correlation method. <br />Results <br />Age mean was 53±14 years old and diabetes duration mean was 13±4.10 years. The mean of nocturnal 8hr urine protein and 24 hr one were 24.20±42, 33.35±43, 71.26±84 mg, respectively. There was a direct significant correlation between 8hr and 24hr urine protein (r=0.8, p=0.001). A significant correlation was also detected between nocturnal 8hr urine protein and daily one with 24hr urine protein. <br />Conclusion <br />There was a significant and direct relationship between 8hr urine protein (daily and nightly) and 24hr urine protein. This might be used for urine protein collection in patients with diabetic nephropathy to improve the compliance.مقدمه نفروپاتی دیابتی مهمترین بیماری ایجادکننده نارسایی کلیه می باش .د افزایش دفع پروتئین ادرار متغیرمهمی جهت پیش بینی پیشرفت نفروپاتی دیابتی محسوب می شود . استاندارد طلایی برای اندازه گیری پروتئین، جمع آور ی ادرار 24 ساعته می باشد. درچندین مطالعه ، اندازه گیری سطح پروتئین ادرار در مقطعی از زمان 24 ساعته جهت جایگزینی صورت گرفته است . هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین مقدار کمی پروتئین ادرار با 24 8 ساعته در بیماران با نفروپاتی دیابتی می باشد . روش کار تحقیق حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که از آذر مـاه 1384 - دی مـاه 1385 در مرکـز دیابـت مشـهد بـر 50 بیمار نفروپاتی دیابتی در مرحله قبل ازESRD انجام شد . ادرار بیماران در مقاطع زمانی و 24 8 سـاعته جمـع آوری وسطوح کراتینین و پرو ئت ین آنها انـدازه گیـری شـد .عـلاوه بـرآن کـراتینین سـرم همزمـان انـدازه گیـری وکلیـرنس کراتینین محاسبه گردید. ازآزمون همبستگی پیرسون جهت تحلیل آماری استفاده شد . نتایج میانگین سنی 53±14 سال و میانگین مدت ابتلا به دیابت 13±4 سال بـود . میـانگین پـروتئین ادرار 8 سـاعته روز انـه ، شبانه و 24 ساعته به ترتیب71/26±84 ، 33/35±43 ، 24/20±42 میلی گـرم بـود . بـین پـروتئین ادرار سـ 8 اعته بـا 24 ساعته ارتباط کاملاً معنی دار و مستقیم وجود داشـت r= )8/0 ). یـک ارتبـاط معنـی دار بـین پـروتئین ادرار 8 سـاعته شبانه و روزانه نیزبه تفکیک با پروتئین ادرار24 ساعته مشاهده شد. نتیجهگیری بین پروتئین ادرار 8 ساعته با 24 ساعته ارتباط معنی دار و مستقیم وجود داشت و اندازه گیری پروتئین ادرار 8 ساعته در بیماران سرپایی با نفروپاتی دیابتی می تواند جهت افزایش همکاری آنها مفید باشددانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320The Effect of Short Time Diet Therapy on Lipid Profiles in Hyperlipidemia
Public Health Research Center, Kermanshah University of Medical Sciencesتاثیر رژیم درمانی کوتاه مدت بر لیپیدهای خون در افراد مبتلا به هیپر لیپیدمی مرکز تحقیقات عوامل خطرزای سلامت - دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه3340530610.22038/mjms.2012.5306FAیحیی پاسداراستادیار علوم تغذیه ،دانشکده بهداشت ،
دانشگاه علوم پزشکیکرمانشاه، کرمانشاه، ایرانپریسا نیازیکارشناس علوم تغذیه ،دانشکده بهداشت ،
دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایرانشکوفه القاصیکارشناس بهداشت عمومی ،دانشکده بهداشت ،
دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایرانعصمت رشیدی تبارکارشناس بیولوژی ،دانشکده پیرا پزشکی ،
دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایرانمنصور رضاییاستادیار آمار زیستی ،دانشکده بهداشت
دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایرانJournal Article20151014Introduction <br />Hyperlipidemia is a risk factor for cardio vascular diseases (CVD), which may be protected by diet therapy and physical activity. The aim of the present study was the determination of the effects of diet therapy and nutritional education on lipid profiles in hyperlipidemic pateints. <br />Materials and Methods <br />73 subjects out of 183 subjects with hyperlipidemia were selected from our previous research for this semi-clinical trial study. Written consent forms were obtained and 5ml fasting blood sample was collected for TG, T-C, LDL-C and HDL-C analysis before and after intervention. Body composition was assessed using bioelectric impedance (Plusavis 333). All participants received low fat, low cholesterol and high fiber diet including a nutritional guide booklet. Subjects were followed up using phone call every two weeks and data was analyzed using pair T-test and SPSS16. <br />Results <br />45 subjects with average age of 45+8 year completed the study (16 female and 29 male). There was significant reduction in BMI and weight after two months diet therapy (p<0.05). Significant decrease was showed in LDL-C after two month intervention (104.2+2.3 vs. 90.1+2.9, p= 0.001). The study showed borderline reduction in diastolic blood pressure. There was no significant difference for TG, T-C and systolic blood pressure before and after intervention. Conclusion <br />Reduction in BMI, weight and LDL-C during short time revealed the effects of diet therapy and nutritional education. Screening for hyperlipidemia and improving public nutritional knowledge using appropriate media to prevent CVD is highly recommended.مقدمه <br/>هیپرلیپیدمی یکی از علل ابتلاء به بیماری قلبی - عروقی است که با رعایت رژیم غذایی و تغییر سبک زندگی قابل پیشگیری وکنترل می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر رژیم درمانی درکاهش لیپیدهای خون در افراد هیپر لیپیدمیک انجام شد . روش کار <br/> این مطالعه کارآزمایی بالینی بوده و در سال 1389 در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شده است.73 نفر از 185 نفر شرکت کنندگان مطالعه قبلی که دارای درجاتی از هیپرلیپیدمی بودند جهت بررسی بیشتر در مطالعه شبه کارآزمایی بالینی انتخاب شدند . پس از اخذ رضایت نامه، برای اندازه گیری چربیهای خون (5 (T-C ,LDL-C ,HDL-C,TG میلی لیتر خون ناشتا ازشرکت کنندگان گرفته شد. ترکیب بدن افراد با استفاده از دستگاه (Body Analyzer PlusAvis 333) تعیین گردید. رژیم غذایی کم چرب،کم کلسترول با فیبر بالا تجویز شد. پس از دو ماه متغیر ها مجددا اندازه گیری و مقدار قبل و بعد از مطالعه بااستفاده از روش تی تست مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفتند . <br/> نتایج تعداد 45 نفر بامیانگین سنی45±8 سال مطالعه را تکمیل کردند . بر اساس یافته ها رعایت رژیم کم چرب،کم کلسترول و پر فیبر موجب کاهش وزن و BMI گردید ( p< /0 05). میزان LDL-C ه ب طور معنی داری کاهش یافت (p /0= 001). فشار خون دیاستولیک به طور مرزی کاهش نشان داد (p= /0 059). تغییر معنی داری در TG,T-C و فشار خون سیستولیک مشاهده نشد . نتیجه گیری کاهش معنی دارLDL-C ، وزن و BMI افراد بعد از یک دوره کوتاه مدت نشانگر تاثیرآموزش و رعایت رژیم غذایی مناسب در کنترل وزن و چربیهای خون می باشد. توصیه به رعایت رژیم غذایی صحیح می تواند موجب ارتقاءسطح آگاهی های تغذیه ای مردم و کاهش چربیهای خون گردد دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320Evaluation of Relationship between Apnea-hypopnea Index and Body Mass Index in Chronic Obstructive pulmonary Disease
Pulmonary Disease Research Center-Mashhad University of Medical Sciencesبررسی ارتباط بین اندکس آپنه– هیپوپنه با شاخص توده بدنی در بیماری انسدادی مزمن ریوی مرکز تحقیقات بیماریهای ریه و سل - دانشگاه علوم پزشکی مشهد4145530710.22038/mjms.2012.5307FAفریبا رضایی طلبدانشیارگروهریه، دانشگاه علوم پزشکی مشـهد،
مشهد، ایرانمجید میرصدراییدانشیار گروه ریه، دانشـگاه آزاد اسـلامی واحـد
مشهد، مشهد ، ایرانوحید دهستانیرزیدنت داخلی، دانشگاه علوم پزشکی مشـهد،
مشهد، ایرانفریبرز رضایی طلبمتخصـص مغـز و اعصـاب د ، انشـگاه علـوم
پزشکی مشهد، مشهد ،ایرانهادی اسدپورمتخصـص مغـز و اعصـاب د ، انشـگاه علـوم
پزشکی مشهد، مشهد ،ایرانسعید اخلاقیکارشناس ارشد آمـار، دانشـگاه علـوم پزشـکی
مشهد، مشهد، ایران0000-0002-1999-1209Journal Article20151014Introduction <br />Chronic Obstructive pulmonary disease (COPD) is an important disease with high mortality rate worldwide. Nocturnal ventilatory changes and gas exchange disorder are common in COPD patients. These disorders do not correlate with bronchial spasm and airway resistance. Apnea – hypopnea Index (AH) represent the total Apnea and hypopnea in one hour. There are several risk factors for sleep Apnea. Obesity is the common causes. The aim of this study is the relationship between apnea-hypopnea index and body mass index in COPD patients. <br />Materials and Methods <br />We assessed 40 COPD patients with sleep disorder in sleep laboratory. Exclusion criteria were pneumonia, Ischemic heart disease, lung cancer, congestive heart failure, Diabetes mellitus, systemic hypertension, hypothyroidism, central respiratory disorders, sedative drugs and opium usage. Body mass index (BMI) and neck circumference were assessed. Next, in this cross-sectional study, patients were evaluated with total nocturnal polysomnography. AHI was recorded. The data were gathered and analyzed with standard statistical method. <br />Results <br />Median BMI, AHI were 30.77+- 5.85110 and 15.05+- 16.50571 respectively. No significant correlation was found between BMI and AHI. <br />Conclusion <br />There were no correlation between increasing weight and apnea – hypopnea in COPD patients. Thus, in Iranian population, sleep apnea may be occur in higher level of BMI.مقدمه <br/>بیماری انسداد مزمن ریوی (COPD) از علل مهم ناتوانی و مرگ و میر در سراسر دنیا محسوب می شود. مبتلایان به این بیماری به طور شایعی از تغییرات تهویه ای شبانه و تغییر در تبادلات گازی در حین خواب رنج می برند که عموماً ارتباطی با اسپاسم برونش یا تغییر در مقاومت مجاری هوایی ندارد. اندکس آپنه هیپوپنه ( AHI) عبارتست از تعداد کل آپنه و هیپوپنه در یک ساعت خواب. عوامل خطر متعددی برای آپنه انسدادی خواب وجود داردکه چاقی شایعترین آن محسوب می شود . هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین اندکس آپنه– هیپوپنه با شاخص توده بدنی در بیماری انسدادی مزمن ریوی است . <br/>روش کا ر <br/>این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1390-1389 در بیمارستان امام رضا و رضوی مشهد انجام شد.40 بیمار شناخته شده بیماری انسدادی مزمن ریوی وارد مطالعه شده و درکلینیک خواب جهت بررسی اختلالات خواب مورد ارزیابی قرار گرفتند. معیارهای خروج عبارتند بودند از: پنومونی، بیماری ایسکمی قلب، سرطان ریه، نارسایی قلب، دیابت شیرین، هیپرتانسیون سیستمیک، هیپوتیروئیدی، اختلالات مرکز تنفس و سابقه مصرف داروهای آرام بخش. شاخص توده بدنی(BMI و ) دورگردن بیماران اندازه گیری شد. در این مطالعه مقطعی کلیه بیماران تحت آزمون پلی سومنوگرافی شبانه قرار گرفتند و AHI ثبت گردید. داده ها جهت تجزیه وتحلیل آماری وارد نرم افزار SPSS شد. <br/>نتایج <br/>میانگین BMI و AHI به ترتیب 30/77 ( با انحراف معیار 5 ( 85110/ و 15/05 ( با انحراف معیار= 16/50571) بود. هیچ گونه ارتباط معناداری بین BMI و AHI پیدا نشد. ( = -p = /0 19 ، r 2/0). <br/>نتیجه گیری <br/>در بیماران انسدادی مزمن ریه شاخص توده بدنی ارتباط معنی داری با اندکس آپنه– هیپوپنه نداشته استدانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320Evaluation of Carbamazepine and Oxcarbazepine on Tinnitus
Otolaryngology – Head & Neck Surgery Research Center- Guilan University of Medical Sciencesبررسی تأثیر داروهای کاربامازپین و اُکسکاربازپین بر وزوزگوش مرکز تحقیقات گوش، گلو، بینی و جراحی سر و گردن - دانشگاه علوم پزشکی گیلان4651530810.22038/mjms.2012.5308FAهوشنگ گرامیدانشیار گوش، گلو، بینی و جراحی سر و
گردن ،دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایرانشادمان نعمتیدانشیار گوش، گلو، بینی و جراحی سر و
گردن ،دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایرانعالیا صابریاستادیار نورولوژی، دانشگاه علوم پزشکی
گیلان، رشت، ایرانسید ابراهیم نقویاستادیار گوش، گلو، بینی و جراحی سر و گردن،
دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایراناحسان کاظم نژاداستادیار آمار حیاتی، دانشگاه علوم پزشکی
گیلان، رشت ، ایرانعلی اکبر صادقیدستیار ارشد گوش، گلو، بینی و جراحی سر و
گردن، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت ، ایرانمرجان گرامی سرشتدانشجوی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی
گیلان، رشت، ایرانJournal Article20151014Introduction <br />Due to multiplicity of tinnitus etiologies and the lack of accurate knowledge about its exact mechanism, it is still a challenge to find an effective treatment. The objective of this study was an evaluation of carbamazepine and oxcarbazepine effect on tinnitus in patients’ reffered to Amiralmomenin Hospital Rasht-Iran. <br />Materials and Methods <br />In a randomized double-blind clinical trial, a total of 57 patients (23 to 71 years old) with chronic nonpulsatile tinnitus were treated in three separate groups with carbamazepine (300-600mg), oxcarbazepine (450-900 mg) and placebo for 12 weeks. In the early stages of the study, physical examination and nessecary laboratory tests, audiometry tests, complementation of Visual Analogue Scale (VAS) and Tinnitus Severity Index (TSI) were performed. At the end of 8<sup>th </sup>and 12<sup>th</sup>weeks, VAS and TSI questionnaire were completed again. <br />Results <br />Among 51 patients (28 male, 23 female) who completed the trial course, according to VAS, carbamazepine, oxcarbazepine and placebo decreased severity of tinnitus in 56.6%, 46.2% and 38.5% of cases respectively. Decrement in tinnitus severity on the basis of TSI in the three mentioned groups were 61.1%, 58.8% and 50% respectively. Carbamazepine and oxcarbazepine were not more effective than placebo in subsiding tinnitus on the basis of VAS and TSI. <br />Conclusion <br />Carbamazepine and its analouge, oxcarbazepine are effective in decreasing tinnitus severity, but they are not significantly more effective than placebo.مقدمه <br/>باتوجه به متعدد بودن علل وزوزگوش و عدم شناخت مکانیسم دقیق بروز آن یافتن یک روش درمانی مؤثر همچنان مورد چالش است . هدف از این مطالعه بررسی اثر داروهای کاربامازپین و اُکسکاربازپین بر وزوزگوش بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امیرالمؤمنین رشت بود . <br/>روش کار <br/>در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور، که از اردیبهشت سال 1390-1389 در بیمارستان امیرالمومنین رشت انجام شده است، 57 بیمار (23 تا 65 ساله) مبتلا به وزوزگوش مزمن غیرضرباندار، در سه گروه مجزا تحت درمان با کاربامازپین ( 600-300mg)، اُکسکاربازپین(900-450mg) و دارونما به مدت 12 هفته قرار گرفتند. در آغاز مطالعه معاینات بالینی، تستهای آزمایشگاهی لازم، آزمونهای شنوایی سنجی و تکمیل آزمون Visual VAS ) Analogue Scale) و TSI ) Tinnitus Severity Index ه ب) عمل آمد و سپس در پایان هفته های و 12 8 نیز پرسشنامۀ TSI و VAS برای بیماران تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شد . <br/>نتایج <br/>از 51 بیمارکه دوره درمان را کامل کردند (28 مرد و 23 زن .) کاربامازپین، اُکسکاربازپین و دارونما، شدت وزوزگوش را براساسVAS به ترتیب در /46 2/ ،%56 2% و /38 5% بیماران کاهش دادند. کاهش وزوزگوش براساس TSI در سه گروه مذکور به ترتیب /58 % ،8/ 61 1% و 50% بود. در قیاس بین گروههای مورد مطالعه، کاربامازپین و اُکسکاربازپین در کاهش وزوزگوش براساس VAS و TSI به دارونما برتری نداشتند . <br/>نتیجه گیری <br/>کاربامازپین و اُکسکاربازپین در کاهش شدت وزوزگوش بیماران مؤثر می باشند اما برتری چشمگیری نسبت به دارونما ندارند.دانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320The Effect of Family-Centered Problem Solving Teaching Method upon the Self Esteem in Drug-Dependent Clientsبررسی تأثیر آموزش حل مسئله تعدیل شده با رویکرد خانواده محور ، بر میزان عزت نفس مددجویان وابسته به مواد مخدر5259530910.22038/mjms.2012.5309FAرحیم حبیبیدانشجوی کارشناس ی ارشد پرستاری،
دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانامیر رضا صالح مقدمکارشناس ارشد مدیریت پرستاری، مربی ،
دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانعلی طلاییدانشیار روانپزشکی ، مرکز تحقیقات
روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم
پزشکی مشهد ، مشهد، ایران0000-0002-7194-1479سعید ابراهیم زادهکارشناس ارشد آمار زیستی، مربی، دانشگاه
علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایرانحسین کریمی مونقیاستادیار پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی
مشهد، مشهد، ایران0000-0003-0496-2306Journal Article20151014Introduction <br /> <br />The world witnesses addiction crisis along with atomic bomb, environmental degradation and poverty. One of the most common problems in most of the addict clients is low self-esteem. Self-esteem increases flexibility against changes and reinforces positive attitudes in order to improve sense of self-sufficiency. The researches about addiction and its non-drug treatment strategies, specially increasing <br />self-esteem, is a very important issue. The present study aimed to assess the effect of family-centered problem solving teaching method upon the self esteem in drug-dependent clients. <br />Materials and Methods <br />This research was an experimental, two-group pretest-posttest design. After approval of research tools' validity and reliability, 60 addictive clients were randomly divided into 2 tests and one 30-person control group. The participants completed the questionnaires before and after the intervention. The test group received family-centered problem solving teaching method in 8 45-minute sessions for 2 months in additional to common treatment. <br />Results <br />Family-centered problem solving teaching method led to statistically significant increase in test group’s self-esteem. Self-esteem scores rate in test group was 4.5 times more than control group. <br />Conclusion <br />Applying the family-centered problem solving teaching method can be useful in improving and completing the treatment process of clients’ addiction quitting in these clinics as a non-drug method.مقدمه <br/>جهان در کنار بحران تهدید بمب اتمی، بحران نابودی محیط زیست، بحران فقر جامعه، شاهد بحران اعتیاد نیز میباشد. یکی از مشکلات شایع در اکثر مددجویان معتاد کاهش عزت نفس است . عزت نفس انعطافپذیری در مقابل تغییرات را افزایش داده و نگرشهای مثبت در جهت پیشرفت احساس خودکفایی را تقویت میکند. پژوهشهای پیرامون مسئله اعتیاد و ارائه راهکارهای درمانی غیر دارویی اعتیاد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشد. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله خانواده محور بر میزان عزت نفس مددجویان وابسته به مواد مخدر است . <br/>روشکار <br/>این پژوهش یک مطالعه مورد شاهدی تجربی دو گروهه است که در سال 1389 در کلینیک مهر مشهد انجام شده است. پس از تأیید روایی و پایایی پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت،60 مددجوی وابسته به مواد مخدر در دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل به صورت تخصیص تصادفی تقسیم شدند. تمامی واحدهای پژوهش فرمها و پرسشنامه عزت نفس را قبل از مداخله تکمیل نموده برای گروه آزمون به مدت دو ماه، 8 جلسه 45 دقیقهای جلسات حل مسأله خانواده محور برگزار گردید. سپس هر دو گروه پرسشنامه عزت نفس را تکمیل نمودند . تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss و آزمون های دقیق فیشر، تی مستقل و تی زوجی استفاده شد . <br/>نتایج <br/>مداخله در گروه آزمون منجر به افزایش معنیداری (p= /0 0001 ،) به میزان 5/4 برابر افزایش در نمره عزت نفس نسبت به گروه کنترل گردید . <br/>نتیجهگیری <br/>بکارگیری روش آموزشی حل مسئله با رویکرد خانواده محور میتواند جهت بهبود و تکمیل فرآیند درمانی ترک اعتیاد مددجویان به عنوان یک روش غیر دارویی مفید و مؤثر باشددانشگاه علوم پزشکی مشهدمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد1735-401355120120320A Case Report of Thrombus Aspiration in a Patient with ST Elevation Myocardial Infarction (STEMI)گزارش یک موردآسپیراسیون لخته در بیمار مبتلا به سکته قلبی با صعود قطعه ST5962531010.22038/mjms.2012.5310FAمحمود ابراهیمیدانشیار قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشکی
مشهد، مشهد، ایرانمجید جلال یزدیمتخصص قلب و عروق، مشهد، ایرانJournal Article20151014Introduction <br />No reflow is one major side effect that occurs in angioplasty and makes prognosis poor. This article reported the vital role of utilization of new thrombus aspiration catheters in treatment of this phenomenon to succeed in rescue angioplasty. <br />[ <br />Case report <br />A 36-year-old man with failed response to streptokinase, 3.5 hrs after anterior STEMI was referred to cath-lab for rescue angioplasty. At angiography, LAD was totally occluded with thrombotic lesion. Because of high clot load, standard angioplasty failed to establish the flow aggravating hemodynamics, so we used the device to aspirate thrombus. This procedure was successful and normal coronary flow was restablished; chest pain terminated and blood pressure rose <br />Conclusion <br />The presence of new thrombus aspiration catheters in cath-lab is an essential treatment device for success of primary and rescue angioplasty.مقدمه <br/>برقرار نشدن جریان خون (No reflow) در حین آنژیوپلاستی عارضه مهمی است که پیش آگهی را وخیم تر می کند. این گزارش به نقش حیاتی استفاده از کاتترهای جدید مخصوص آسپیراسیون لخته در درمان این پدیده و موفقیت یک آنژیوپلاستی نجات دهنده می پردازد . <br/>معرفی بیمار <br/>مرد 36 ساله ای، 5/3 ساعت پس از شروع سکته حاد قدامی قلب، به علت عدم پاسخ به استرپتوکیناز، برای آنژیوپلاستی نجات دهنده به کت - لب ارجاع می شود. شریان کرونری نزولی قدامی چپ وی دچار انسداد ترومبوتیک 100% بود با. انجام آنژیوپلاستی به علت حجم بالای لخته، جریان خون برقرار نشد و اختلال همودینامیک ادامه داشت. باآسپیراسیون موفق لخته، جریان خون برقرارشده و درد بیمار برطرف و فشار خون بیمار به حالت عادی بازگشت . <br/>نتیجه گیری <br/>وجود کاتترهای جدید مخصوص آسپیراسیون در اطاق کت - لب، یک وسیله درمانی ضروری بخصوص برای موفقیت در آنژیوپلاستی های اولیه است