Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate professor of Dermatology, Cutaneous Leishmaniasis Research Center, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
2 Professor of Pathology, Cutaneous Leishmaniasis Research Center, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
3 Associate professor of Virology, Virology Research Center, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
4 Associate professor of community medicine, Research center for patient safety, Clinical Research unit, Ghaem Hospital, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
5 Pathologist,Mashhad,Iran.
Abstract
Keywords
مقدمه
اسکلرودرمی موضعی جزئی از طیف بیماریهای اسکلروتیک است که به طور اولیه پوست را تحت تاثیر قرار میدهد و برحسب زیر گروه ممکن است بافت های مجاور مانند چربی، عضله، فاسیا و استخوان را درگیر کند.دراین بیماری برخلاف اسکلروز سیستمیک، درگیری ارگان های داخلی یا پدیده رینود دیده نمیشود (1-2).
شایعترین زیر گروه اسکلرودرمی موضعی، مورفه آ با بروز آن4/0تا 7/2 در ۱۰۰۰۰۰ نفر میباشد. شیوع بیماری در بزرگسالان و کودکان برابر است وتقریبا 90% اطفال بین ۲ تا ۱۴ سال سن دارند اما متوسط سن بروز بیماری در بزرگسالان بین ۴۰ تا ۵۰ سال است. بیماری در زنان شایعتر است. نوع پلاکی مورفه آ شایعترین نوع درگیری در بزرگسالان و مورفه آی خطی شایعترین نوع در اطفال میباشد (3).
تا به حال علل و پاتوژنز مورفه آ به طور کامل شناخته نشده است اما فرض بر این است که ترکیبی از عوامل ژنتیکی و سپس مواجهه با عوامل محیطی باعث شروع آبشار التهابی و فیبروتیک میشود؛ عوامل محیطی احتمالی مطرح شده پرتوتابی، داروها تروما، و عوامل عفونی میباشند که از میان عوامل عفونی، بورلیا بورگدورفری و سایتومگالوویروس را میتوان نام برد(۲). این ویروس میتواند باعث ایجاد عفونت و آسیب سلولهای اندوتلیال و افزایش ماکروفاژها شود و نهایتا افزایش بروز TGFß و اختلال تنظیم سیستم ایمنی (افزایش بروز لنفوسیتهای B) را سبب گردد که مشابه تغییرات موجود در ضایعات مورفه آ میباشد. در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک نیز افزایش سطوح آنتی بادی های ضدCMVدر مقایسه با جمعیت عمومی مشاهده شده است (۳).
ماگرو در پژوهش خود بر روی ۷بیمار با تظاهرات اختلال بافت همبندی شامل ۴ بیمار دارای تظاهرات واسکولیت جلدی و۳ بیمار مبتلا به اسکلرودرمی، در تمام بیماران IgM ضد CMV و یا DNA ویروس در خون محیطی را نشان دادند (4). در مقابل در مطالعه Obtsuka با بررسی شیوع CMV در نمونههای پوستی بیماران اسکلروز سیستمیک با استفاده از PCR فرضیه نقش CMV به عنوان علت اسکلروز سیستمیک را تایید نکردند (5).
در مطالعهی لوناردی بر روی ۸۱ بیمار مبتلا به اسکلروز سیستمیک Ig-G ضد پپتیدی به نام UL94را در سرم بیماران نشان دادند که این پپتید بین آنتی ژنهای خودی در سطح سلولهای اندوتلیال و CMV مشترک است و در واقع نوعی اتوآنتی بادی محسوب میشود که میتواند در پاتوژنز این بیماری دخیل باشد (6).
علیرغم تفاوتهایی که در بالین بین مورفه آ و اسکلروز سیستمیک وجود دارد این دو بیماری مسیرهای التهابی و ایمونولوژیک مشترکی دارند که در نهایت منجر به آسیب عروقی، افزایش تولید کلاژن و تکثیر ماتریکس خارج سلولی در هر دو وضعیت میشود (7). و از طرفی تغییرات ایجاد شده توسط CMV در سلولهای اندوتلیال و سیستم ایمنی مشابه تغییرات مشاهده شده در ضایعات مورفه آ میباشد(3). با توجه به اینکه تاکنون هیچ مطالعهای CMV را به عنوان یک عامل اتیولوژیک در مورفه آ ارزیابی نکرده است، مطالعه حاضر به بررسی همراهی سایتومگالوویروس و بیماری مورفه آ با استفاده از روش PCR میپردازد.
روش کار
دراین مطالعه مقطعی گذشته نگر با روش نمونهگیری غیر احتمالی و مبتنی برهدف با توجه به نبودن مطالعات قبلی حجم نمونه به صورت پایلوت 41 مورد بیماری مورفه آ و40 مورد پوست سالم حاشیه نووسهای ملانوسیتی حذف شده از میان بلوکهای پارافینی موجود در بایگانی بخش آسیب شناسی بیمارستانهای امام رضا(ع) و قائم (عج) انتخاب شدند. معیارهای ورود به مطالعه شامل بلوکهای پارافینی موجود در آرشیو بخش آسیبشناسی با تشخیص بالینی و آسیبشناسی بیماری مورفه آ ومعیارهای خروج از مطالعه شامل بیماران با پرونده ناقص، بلوکهای با میزان بافت ناکافی و نیز نمونههایی کهPCR ژن بتاگلوبین آنها منفی بود و کیفیت لازم برای انجام PCR نداشتند بود. بهعنوان گروه کنترل نیز از نمونههای پوست سالم افرادی که جهت حذف نووس مراجعه کرده بودند و از نظر سن و جنس با بیماران همسان بودند و مبتلا به بیماری بافت همبند نبودند، انتخاب شدند.
ابتدا با مراجعه به دفاتر بایگانی بخش آسیبشناسی60 نمونه مورفه آ و 60 نمونه پوست سالم حاشیه نووس ملانوسیتی انتخاب و مورد بازبینی قرارگرفت. ازبلوکهای دارای بافت کافی و با تشخیص قطعی مورفه آ و نیز نمونههای پوست سالم گروه کنترل، ۵ برش۲۰ میکرومتری در شرایط استریل تهیه شد و پس از قرار دادن در لولههای اپندورف استریل به مرکز تحقیقات میکروبشناسی و ویروسشناسی بیمارستان قائم (عج) انتقال داده شد. مراحل پارافین زدایی، استخراج DNA و PCR انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و بالینی[A1] شامل سن، جنس و محل ضایعه هر بیمارنیز با استفاده از پرونده آنان جمعآوری شد.
پارافین زدائی: در این پژوهش از روش زایلول/اتانول به منظور پارافین زدایی از بافتهای پارافینه استفاده شد. ۱ میلی لیتر زایلول به لولههای اپندروف حاوی برشهای بافتی اضافه شد و به مدت نیم ساعت در دمای آزمایشگاه قرار داده شد. در مرحله بعد میکروتیوب در ۱۳۰۰۰ دور به مدت ۱۰ دقیقه سانتریفوژ و سپس مایع رویی آن خارج شد. مراحل 1و2 تکرار شد. ۵۰۰ میکرولیتر اتانول ۱۰۰٪ به رسوب حاصل اضافه شد و پس از چندین بار وارونه کردن میکروتیوب در ۱۳۰۰۰ دور به مدت ۱۰ دقیقه سانتریفوژ و سپس مایع رویی خارج شد. این مرحله دوباره تکرار شد. رسوب حاصل در دمای آزمایشگاه قرار داده شد تا اتانول آن کاملا خارج شود (رسوب نباید کاملا خشک شود).
استخراجDNA: استخراج DNA توسط کیت Bio Basic INC ساخت کانادا صورت گرفت. 100 میکرولیتر بافر استخراج (Lysis – Buffer - T) و ۱۰ میکرولیتر پروتئینازK به هر میکروتیوب اضافه شد و با یکدیگر مخلوط شد. نمونهها به بافر اضافه شد و از مخلوط شدن آنها اطمینان حاصل شد. سپس نمونه به مدت ۱۰ دقیقه در دمای اتاق انکوبه شد. نمونهها مجددا جهت غیر فعال سازی پروتئیناز K در ۹۵ درجه سانتی گراد انکوبه شد. ۱۰۰ میکرولیتر بافر Universal NST به محلول اضافه شد سپس ده بار سر و ته شد. در نهایت مخلوط حاصله مستقیما جهت انجام PCR استفاده شد.
PCR: پس از استخراج DNA از نمونههای بلوک پارافینه، با استفاده از پرایمرهای ژن بتاگلوبین کیفیت نمونههای DNA استخراج شده تعیین شد. پرایمرهای[A2] بتا گلوبین GH20 و PC04 (شرکت سیناژن ایران) استفاده شد که قطعهای به طول ۲۶۰جفت باز را تکثیر میکنند و توالی آنها به شرح زیر میباشد:
GH20 : 5́ GAA GAG CCA AGG ACA GGT AC 3́
PC04 : 5́ CAA CTT CAT CCA CGT TCA CC 3́
نمونههایی که با استفاده از پرایمرهای مورد نظر قطعه ۲۶۰ جفت باز را تولید کرده بودند به عنوان نمونه مطلوب در نظرگرفته شدند و برای انجام ادامه تحقیق و تکثیر ژن CMV مورد استفاده قرار گرفتند.
بررسی وجود توالی سایتومگالوویروس درDNA های استخراج شده ازبافتهای پارافینه:
۱۰ میکرولیتر از هر نمونهی تکثیر یافته در ژل آگاروز2% بدون اضافه کردن بافر، بارگذاری شد و قطعات DNA در ژل آگاروز براساس اندازه، وزن وشکل فضایی از هم جدا شده و به دلیل داشتن بار منفی تحت جریان الکتریکی از قطب منفی به سمت قطب مثبت حرکت میکنند سپس با رنگ گرین ویوور رنگ آمیزی شده وبرای ردیابی قطعهCMV با ۲۲۲ جفت باز مورد ارزیابی قرار گرفت.
بعد از انجام PCR بر روی ژن سایتومگالوویروس به دلیل مثبت بودن نتیجه اکثر نمونهها، جهت رد آلودگی دوباره تکرار تست صورت گرفت و در این نوبت محل استخراج DNA و انجام PCR تغییر داده شد و بعد از تکرار نتایج قبلی جهت اطمینان بیشتر برای نوبت سوم تستها در محل دیگر و با کیت دیگری تکرار شدند و جهت ارزیابی صحت روش کار از نمونههای کنترل مثبت و منفی کیت استفاده گردید.
آنالیز آماری: آنالیز دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS (نسخه16) انجام شد.
توصیف دادهها با استفاده از جداول فراوانی و نمودار انجام شد و مقایسه متغیرهای کیفی بین گروه مورد و شاهد از طریق آزمون کای دو و تست دقیق فیشرصورت گرفت .
نتایج
در مطالعه حاضر که به روش گذشته نگر انجام شد از بلوکهای برداشت پوستی 60 بیمار مبتلا به مورفه آ به عنوان مورد و از نمونه پوستی 60 فرد سالم (که به منظور حذف نووس به درمانگاه پوست مراجعه کرده بودند) به عنوان شاهد استفاده شد. سپس از این تعداد، ۴۱ بلوک مورد و ۴۰ بلوک شاهد مناسب (براساس PCR ژن بتاگلوبین) جهت PCRاز نظر ژنوم CMVانتخاب شد.
از مجموع ۴۱ مورد، ۳۴ نفر مونث (83%) و ۷ نفر مذکر(17%) و از ۴۰ نمونه شاهد، 34 نفر(85%) مونث و ۶ نفر(15%) مذکر بودند و دو گروه مورد و شاهد از نظر جنسیت مشابه بودند(99/0> p).
در ۴۱ مورد، کمترین و بیشترین سن بیماران به ترتیب ۱۲ و ۷۲ سال، میانگین سنی 4/16 ± 5/43 سال بود. در 40 شاهد، کمترین و بیشترین سن بیماران به ترتیب ۱۱ و ۷۱ سال، میانگین سنی 1/15 ± 6/39 سال بود. بین دو گروه مورد و شاهد از نظر میانگین سنی تفاوت آماری معنیداری وجود نداشت بدین معنی که دو گروه از نظر متغیر سن مشابه بودند[A3] (56/0=p).
از ۴۱ بیمار مبتلا به مورفه آ، در ۲۴ نفر(5/58 %) ابتلا غالبا در تنه و در ۱۷ نفر (5/41 %) در اندامها بود ودر سر و گردن درگیری وجود نداشت.
در مجموع از 60 بلوک پارافینی گروه مورد 41 نمونه(3/68 %) و از 60 نمونه بلوک گروه شاهد 40 نمونه(6/66 %) از نظر ژن بتاگلوبین مثبت بودند (شکل1).
[A1]اطلاعات دموگرافیک وبالینی
[A2]نام شرکت تولیدکننده یا منبع تهیه؟
[A3]نیازبه ارائه جدول فراوانی داردحذف شد ومقایسه میانگین گروههای سنی نیاز به جدول ندارد.
از لحاظ وجود ژن سایتومگالوویروس، از ۴۱ بیمار مورفه آ، ۴۰ مورد دارای ژنوم و ۱ مورد فاقد ژنوم بودند. از ۴۰ نمونه شاهد نیز، ۳۸ عدد دارای ژنوم و ۲ عدد فاقد ژنوم سایتومگالوویروس بودند. نمونهای از تکثیر ژن سایتومگالوویروس با روش PCR در شکل ۲ نشان داده شده است از مجموع ۴۱ بلوک مورد، ۴۰ نمونه(6/97 %) دارای تکثیر و ۱ نمونه(4/2 %) فاقد تکثیر ژنوم سایتومگالوویروس و از ۴۰ بلوک شاهد نیز،۳۸ نمونه(95%) دارای تکثیر و ۲ نمونه(5%) فاقد تکثیر ژنوم CMV بودند اما ارتباط آماری معنیداری بین وجود ژن سایتومگالوویروس و بیماری مورفه آ در آزمون کای اسکوئر وجود نداشت (61/0=p) (جدول1) (شکل2).
از لحاظ تکثیر ژن سایتومگالوویروس از مجموع ۴۱ بلوک مورد۱۲ نمونه از هرکدام ازگروه های سنی ۱۱- ۳۱ سال و ۳۲- ۵۱ سال و نیز ۱۶ نمونه از گروه سنی ۵۲ – ۷۲ سال دارای تکثیر بودند و از ۴۰ بلوک شاهد نیز، ۱۲ نمونه از گروه سنی ۱۱- ۳۱، ۱۷ نمونه از گروه سنی ۳۲ – ۵۱ سال و ۹ نمونه از گروه سنی ۵۲ –۷۲ سال دارای تکثیر بودند اما ارتباط آماری معنی داری بین وجود ژنوم سایتومگالوویروس با گروههای سنی با استفاده از تست کای اسکوئر وجود نداشت (33/0=p). بعد از مشاهده عدم وجود ارتباط معنیدار بین دو متغیر در هر دو حالت فوق رابطه میانگین سنی دو گروه مورد و شاهد (بدون درنظر گرفتن گروههای سنی) با وجود ژنوم سایتومگالوویروس با استفاده از Independent T test بررسی شد که این رابطه آماری نیز معنیدار نبود(78/0=p).
از لحاظ وجود ژن سایتومگالوویروس از مجموع ۴۱ بلوک مورد ۲۳ نمونه از تنه و ۱۷ نمونه از اندامها دارای تکثیر بودند و از ۴۰ بلوک شاهد نیز، ۲۴ نمونه از سروگردن، ۸ نمونه از تنه و ۶ نمونه از اندامها دارای تکثیر بودند اما ارتباط معنیداری بین محل درگیری با وجود ژنوم سایتومگالوویروس وجود نداشت(99/0> p).
بحث[A1]
در مطالعه حاضر ژنوم سایتومگالوویروس در6/97% از بیماران مورفه آ و 95% گروه شاهد مثبت شد؛گرچه از لحاظ آماری ارتباط معنیداری بین وجود ژنوم سایتومگالوویروس و بیماری مورفه آ وجود نداشت(61/0=p). و براساس یافته حاضر این ویروس در پاتوژنز مورفه آ دخالتی ندارد.
اتیوپاتوژنز مورفه آ تاکنون به طور کامل شناخته نشده است. رخداد مورفه آ یک فرایند مولتی فاکتوریال به نظر میرسد.عواملی که در پاتوژنز آن دخیل دانسته شدهاند تروما، رادیاسیون، دارو، عفونتها، خود ایمنی و میکرو کیمریسم میباشند. عوامل عفونی مطرح شده بورلیا بورگدورفری و سیتومگالوویروس میباشند(3).
سایتومگالوویروس با آلودگی سلولهای اندوتلیال به آنها آسیب میرساند؛ علاوه بر آن تکثیر سلولهای کشنده طبیعی در پاسخ به عفونت CMV باعث صدمه عروقی و نیز باعث شروع روند فیبروز میشود(8). مکانیسم دیگری که میتواند سبب تحریک سیستم ایمنی علیه سلولهای اندوتلیال شود، وجود تشابه مولکولی بین پروتئین UL94 مربوط به ویروس CMV با NAG-2، مولکول سطحی سلولهای اندوتلیال و فیبروبلاستهای درم است که مسئول واکنش متقاطع آنتی بادیهای ضد CMV علیه این دو نوع سلول میباشد(7). عفونت اولیه یا دوباره فعال شدن سایتومگالوویروس به سبب عفونت فیبروبلاستها میتواند پروسه فیبروز را فعال کند(8). در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک نیز افزایش سطوح آنتی بادیهای ضدCMV در مقایسه با جمعیت عمومی مشاهده میشود اما تاکنون هیچ مطالعهای CMV را به عنوان یک عامل اتیولوژیک در مورفه آ ارزیابی نکرده است (3). علیرغم وجود تفاوت در بالین بین مورفه آ و اسکلروز سیستمیک این دو بیماری مسیرهای التهابی و ایمونولوژیک مشترکی دارند که در نهایت منجر به آسیب عروقی، افزایش تولید کلاژن و تکثیر ماتریکس خارج سلولی در هر دو وضعیت میشود (7). وَنگ[1] خانمی ۲۱ ساله و مورد شناخته شده بیماری گریوز را با رخداد ناگهانی مورفه آ خطی در اندام تحتانی در سه ماهه اول حاملگی گزارش نمود که Ig M ضد سایتومگالوویروس در سه ماهه اول بارداری در وی مثبت بوده و در بررسی هیستوپاتولوژی پوست بیمار، هیالینیزاسیون درم با انفیلترای دور عروقی سطحی و عمقی لنفوسیت همراه با گسترش به چربی زیر جلد و فیبروز مشاهده شده است. در نهایت نتیجه گرفت که بیماری مورفه آ ممکن است متعاقب بارداری، بیماریهای تیروئیدی و یا عفونت سایتومگالوویروس ایجاد شود (9).
در مطالعه ماگرو و همکارانش در دانشگاه کورنل نیویورک ۷ بیمار با تظاهرات اختلال بافت همبندی شامل 4 بیمار با تظاهرات واسکولیت جلدی و ۳ بیمار اسکلرودرمی از نظر CMVبررسی شدند. در تمام بیماران Ig-M ضد CMV و یا DNA ویروس در خون محیطی مثبت بود گرچه هیچ انکلوزیون CMV دیده نشد اما در مطالعات هیبریدیزاسیون درجا بروز mRNA به صورت بسیار کانونی با قرارگیری عمده در اندوتلیوم مشاهده شد.در نهایت این مطالعه نتیجه گرفت که دوباره فعال شدن عفونت CMV ممکن است یک محرک بالقوه برای شروع ناگهانی سندرم های آسیب میکروواسکولار با پایه ایمنی باشد. این ویروس میتواند باعث ایجاد عفونت و آسیب سلولهای اندوتلیال و افزایش ماکروفاژها شود و نهایتا افزایش بروز TGFß و اختلال تنظیم سیستم ایمنی (افزایش بروز لنفوسیتهای B) را سبب گردد که مشابه آن در ضایعات اسکلرودرمی هم دیده می شود (4).
در مطالعه حاضر ژنوم سایتومگالوویروس در 6/97 % از بیماران مورفه آ و 95% گروه شاهد مثبت شد؛گرچه از لحاظ آماری ارتباط معنیداری بین وجود ژنوم سایتومگالوویروس و بیماری مورفه آ وجود نداشت (61/0=p).
اما همراهی بالای ژنوم این ویروس در هر دو نمونه مورفه آ وشاهد را به دو صورت میتوان تفسیر نمود: 1-آلودگی در طی مراحل انجام PCR که به سه دلیل این فرضیه رد می شود:
الف) سه بار PCR در سه محل متفاوت و با سه کیت مجزا تکرار شده و نتایج مشابهی ایجاد کرده است.
ب) در سه مورد تکثیر ژن بتاگلوبین وجود داشته اما تکثیر ژن سایتومگالوویروس منفی می باشد.(۱ عدد در شاهد و 2 عدد درمورد) ج) استفاده از کنترل مثبت و منفی کیت که در هر نوبت استفاده جوابهای صحیحی مشاهده شده است.
2- شیوع بالا سایتومگالوویروس در جامعه: از ۸۱ نمونه مورد و شاهد در ۷۸ نمونه (2/96 %) ژنوم سایتومگالوویروس یافت شد. در مطالعهای که دکتر مصطفوی و همکارانش در اصفهان بر روی نمونههای سرمی انجام دادند شیوع کلی سایتومگالوویروس در همه گروههای سنی را 2/98 % گزارش کردند (10). در پژوهشی که باقری و همکارانش در گناباد انجام دادند ۲۴۰ نمونه سرمی از خانمهای باردار (سه ماهه سوم) جمع آوری شد سپس سطح Ig-G و Ig-M ضد سایتومگالوویروس با ELISA بررسی شد و در نهایت در 1/72 % از زنان باردار Ig-Gضد سایتومگالوویروس مثبت بود (11). در مطالعهای که استفانی و همکارانش در ایالات متحده آمریکا انجام دادند شیوع عفونت سایتومگالوویروس از طریق ارزیابی سطح سرمی آنتی بادی ضد این ویروس در افراد با سن ۶ سال یا بیشتر مورد بررسی قرار گرفت. آنها شیوع عفونت را 9/58 % برآورد کردند و نتیجه گرفتند که شیوع عفونت با افزایش سن افزایش مییابد به طوری که طیف وسیعی از 3/36 % در ۶ - ۱۱ سالگی تا 8/90 %در سنین بیشتر از ۸۰ سالگی وجود دارد (12). در مطالعه دیگری که فرناندو و همکارانش در ایالات متحده آمریکا انجام دادند میزان عفونت سایتومگالوویروس را در ۱۲-۴۹ سالگی 6/1 به ازای هر ۱۰۰ نفر در سال (شیوع 95%) تخمین زدند (13). با توجه به تمایل بالای سایتومگالوویروس به آلوده کردن لنفوسیتهای T، سلولهای اندوتلیوم و فیبروبلاستها شاید علت تعداد زیاد موارد مثبت در این مطالعه، وجود ژن نهفته CMV در ژنوم این سلولها باشد؛(14-15) با این حال تاکنون هیچ مطالعهای در مورد فراوانی وجود ژنوم CMV در نمونههای بافتی پوست در جمعیت ایرانی انجام نشده است. در مطالعهای Obtsuka در توکیوCMV DNA را با روش PCR در نمونههای پوستی 4 تا از ۴۸ بیمار با اسکلروز سیستمیک و5 تا از ۹۷ فرد سالم مثبت بود و تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه وجود نداشت بنابراین از فرضیه CMV به عنوان علت اسکلروز سیستمیک حمایت نشد که این نتیجه نیز مشابه نتیجه مطالعه حاضر میباشد (5).
در مطالعه جانت پاپ و همکارانش در سال ۲۰۰۷ میزان عفونتهای باکتریال و ویروسی در اسکلرودرمی با سایر اختلالات عضلانی- اسکلتی غیر التهابی مقایسه شد. در این مطالعه ۸۳ بیمار با اسکلروز سیستمیک و ۳۵۱ بیمار مبتلا به بیماریهای عضلانی اسکلتی به عنوان کنترل (مبتلا به آرتریت زانو، تاندونیت یا فیبرومیالژی) انتخاب شدند و سابقه قبلی عفونت، تماس با عوامل عفونی در طی ۱ سال گذشته، واکسیناسیون و ضربه در آنها مشخص شد. نتایج بدست آمده هیچگونه ارتباطی را بین انواع عفونت و اسکلروز سیستمیک اثبات نکرد؛ در واقع در گروه کنترل میزان بیشتری از سابقه عفونت (در طی ۱ سال قبل از تشخیص) و ضربه وجود داشت که این عفونتها شامل انواع استرپتوکوکی، اسهال عفونی وعفونت نیازمند مصرف آنتی بیوتیک بود گرچه این تفاوتها از نظر آماری معنیدار نبود. سابقه هر نوع عفونت باکتریایی(مانندتوبرکلوز) و یا ویروسی( مانند هپاتیت ویروسی یا عفونت سرخجه) تشخیص داده شده در دو گروه تفاوت آماری با یکدیگر نداشتند گرچه در گروه کنترل اندکی بیشتر گزارش شده بود. در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک، سابقه هپاتیت B، تب روماتیسمی و عفونت هرپس زوستر اندکی بیشتر گزارش شده بود گرچه از لحاظ آماری بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت. در نهایت این مطالعه از عامل عفونت (در طی ۱ سال قبل از تشخیص) و واکسیناسیون به عنوان علت یا محرک موثر در ایجاد اسکلروز سیستمیک حمایت نکرد (16).1)اشد.ن) میزمایشگاهی(تستهای سرولوژی و د با ایمنی کامل دیده میشوددرگیری 10-35 سال میباشدرینود و یا درگیری ارگانهای داخلی مشخص میش
بر اساس نتایج بدست آمده از این مطالعه بین بیماری مورفه آ با عفونت سایتومگالوویروس همراهی وجود ندارد. به دلیل ماهیت گذشته نگر مطالعه، امکان دسترسی به بیماران جهت معاینه آنها از نظر وجود تظاهرات بالینی عفونت با سایتومگالویروس و نیز بررسی سرولوژی آنها وجود نداشت. بنابراین پیشنهاد میشود از روشهای Insitu PCR و ISH جهت شناسایی محل اصلی وجود CMV در نمونههای پوست استفاده گردد. گرچه عمده نمونههای مطالعه حاضر (در هر دو گروه مورد و شاهد) با استفاده از روش PCR از نظر CMV مثبت میباشند ولی با توجه به اینکه در مطالعاتی که CMV را در پاتوژنز مورفه آ دخیل دانستهاند، مکانیسم دخالت سایتومگالوویروس در رخداد مورفه آ، وجود عفونت اولیه یا بازفعال شدن عفونت نهفته CMV در موارد گزارش شده، ذکر شده است و این دو مکانیسم مطرح شده با روش کار مطالعه حاضر قابل بررسی نبودند. بنابراین توصیه میشود در مطالعات آتی به صورت آینده نگر همزمان با PCR بر روی نمونه بافت مبتلا به مورفه آ، بررسی سرولوژی تیتر Ig-M و Ig-G اختصاصی ضد CMV و سطوح TNFα و INFγ در سرم بیماران جهت بررسی موارد عفونت اولیه یا فعال شدن مجدد سایتومگالوویروس نهفته انجام شود.
تشکر و قدردانی
از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به دلیل تامین هزینههای انجام مطالعه سپاسگزاری میشود.