Document Type : Research Paper
Authors
1 Master of Exercise Physiology, School of Physical Education and Sport Sciences, University of Mazandaran, Mazandaran, Iran
2 Associate Professor of Exercise Physiology, School of Physical Education and Sport Sciences, University of Mazandaran, Mazandaran, Iran
3 Assistant Professor of Exercise Physiology, School of Physical Education and Sport Sciences, University of Mazandaran, Mazandaran, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
امروزه شیوع بیماری عروق کرونر و سندرم متابولیک در ایرانیان به وفور مشاهده میشود(1). چاقی شکمی و دیس لیپیدمی آتروژنیک[1] از جمله مولفههای مهم بروز این بیماریهاست (2). ویژگی دیس لیپیدمی به صورت غلظت تریگلیسیرید، کلسترول تام و کلسترول-LDL بالا و غلظت کلسترول-HDL پایین گزارش میشود. سطوح لیپوپروتئین و کلسترول-HDL سرم بهترتیب عاملی برای پیشگویی خطرات بیماری عروق کرونری و بیماری قلبی- عروقی[2] در نظر گرفته میشوند (3). چاقی و مقاومت انسولینی سطوح کلسترول- HDL را کاهش میدهدبهطوریکه افراد چاق با شاخص تودهی بدنی (BMI)[3] بالای 30 کیلوگرم بر متر مربع، کلسترول- HDL پایینی با وجود یا عدم وجود افزایش تریگلیسیرید دارند (4). در افراد علاوه بر کاهش سطوح کلسترول- HDLترکیب پروتئینی آن هم دستخوش تغییر می شود (5). محققان اثرات حفاظت کننده قلبی HDL[4] را با این پروتئینها مرتبط میدانند. از جمله این پروتئینهای مهم آپولیپوپروتئین [5]E(Apo E)، آپولیپوپروتئینA- I (Apo AI)[6]، آپولیپوپروتئینM (ApoM)[7] و کلسترین[8] را میتوان نام برد (5).
Apo M پروتئینی با وزن ملکولی 25 کیلو دالتون است که در سال 1999 توسط دالبک[9] و ژو[10] برای اولین بار در شیلومیکرون آزمودنیهای انسانی کشف شد (4). Apo M اساسا در HDL اما بهمقدارکمتر در VLDL، LDLو شیلومیکرون واقع شده است (6، 8). این پروتئین در سلولهای کبدی بیان شده و پس از ترشح به جریان خون به سایر لیپوپروتئینهای پلاسما متصل میشود. Apo M به واسطهی ساختارش توانایی اتصال به کلسترول را دارد (9). مطالعات متعددی نشان میدهند HDL حاوی Apo M به طور معنیداری کلسترول آزاد بیشتری نسبت به HDL فاقد Apo M داشته است. به علاوه HDL حاوی Apo M به طور موثرتری مهارکنندهی اکسیداسیون LDL و محرک بیشتر جریان کلسترول، نسبت به HDL فاقد Apo M بوده است (10).
فعالیت ورزشی هوازی آمادگی قلبی تنفسی افراد را بهبود بخشیده و خطر بیماری قلبی- عروقی را کاهش میدهد. نتایج متعددی فعالیت هوازی منظم را علت افزایش غلظت HDL و بهبود نیمرخ لیپوپروتئینی پلاسما میدانند، بنابراین افراد فعال در مقایسه با افراد غیرفعال با خطرات قلبی- عروقی کمتری مواجه هستند (11-13). علاوه بر فعالیت بدنی تاثیر چاقی بر کلسترول- HDL با مصرف مواد غذایی تنظیم میشود، بهطوریکه کالری دریافتی و کالری مصرفی بهطور معنیداری بر غلظت کلسترول- HDL اثر دارند. مطالعات تاییدکننده این موضوع است که کاهش وزن تثبیت شده با افزایش کلسترول- HDL همراه است (14). براساس بررسیهای انجام شده به نظر میرسد تاکنون پژوهشی در زمینه اثر فعالیت ورزشی بر Apo M صورت نگرفته است، همچنین با توجه به اهمیت نقش تمرین هوازی در بهبود نیمرخ لیپیدی، هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات این آپولیپوپروتئین پس از یک دوره فعالیت هوازی در زنان با وزن طبیعی و دارای اضافه وزن است.
روش کار
جامعه آماری تحقیق حاضر زنان 20 - 45 ساله تشکیل میدادند. 29 نفر از افراد داوطلب (04/7±86/31 سال) به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. ملاک انتخاب آزمودنیها، عدم ابتلاء به انواع بیماریهای قلبی- عروقی و تنفسی و سیکل قاعدگی نامنظم بود که براساس پرسشنامه سلامتی تعیین شد. همچنین آزمودنیها تحت درمان با هیچ دارو و تحت رژیمهای غذایی خاص (کم کالری، کم چربی، پر پروتئین) نبودند که با پر کردن پرسشنامهی یادآمد غذایی 3 روزه تعیین شد. از آزمودنیها خواسته شد تا در برنامه غذایی خود تغییری ایجاد نکنند. این افراد در 6 ماه اخیر نیز در هیچ برنامهی ورزشی منظمی شرکت نداشتند. آزمودنیها با توجه به شاخص تودهی بدنی به دو گروه زنان سالم با وزن طبیعی (9/24BMI≤ ،15n=) و زنان دارای اضافه وزن (25BMI≥ ،14n=) تقسیم شدند. برنامهی تمرین هوازی پیاده روی شامل 8 هفته تمرین هوازی و 3 جلسه در هر هفته بود. برنامه آزمودنیها در هفته اول با شدت 40-45% حداکثر ضربان قلب ذخیره و به مدت 25 دقیقه شروع شد تا در هفته چهارم به 45 دقیقه با 70-80 % حداکثر ضربان قلب ذخیره رسید. این شدت تا پایان هفته هشتم ادامه یافت (هر هفته 5 دقیقه به زمان و 5 % به شدت افزوده شد). هر جلسهی تمرین شامل 15 دقیقه گرم کردن با انواع دویدن، حرکات کششی و 45 دقیقه پیادهروی بود. در انتهای هر جلسه سرد کردن با اجرای حرکات کششی و نرمشی به مدت ۱۰ دقیقه انجام شد. ضربان قلب بیشینه از فرمول (سن- ۲۲۰) محاسبه شد و ضربان قلب تمرینی هر فرد با استفاده از ضربان بیشینه و استراحتی از روش کارونن محاسبه شد. ضربان قلب نشان= (ضربان قلب بیشینه- ضربان استراحت) × شدت تمرین – ضربان قلب استراحت شدت تمرین در هر جلسه با استفاده از ضربانسنج پولار کنترل شد. درصد چربی بدن با اندازهگیری ضخامت چین پوستی در نواحی سه سربازویی، فوق خاصره و ران با استفاده از کالیپر و معادلهی سه نقطهای جکسون - پولاک (1980) محاسبه گردید.
درصد چربی بدن = / 495) BD( - 450 BD= 099421/1- 0009929/0 (مجموع سه چین پوستی) + 0000023/0 2(مجموع سه چین پوستی) - 0001392/0 (سن حداکثر اکسیژن مصرفی از طریق آزمون راکپورت اندازهگیری شد. از افراد شرکتکننده در این آزمون خواسته شد تا بعد از گرم کردن مسافت 1600 متر را با نهایت سرعت پیادهروی نمایند. ضربان قلب آزمودنیها طی انجام آزمون از طریق ضربان سنج پولار کنترل شده و زمان با کرنومتر ثبت شد. نبض آزمودنیها 5 ثانیه بعد از اتمام آزمون برآورد شد. ارزیابی Vo2max از طریق فرمول زیر صورت گرفت. Vo2max=(وزن بدن به کیلوگرم ×1692/0) - 85/132 - (سن× 3877/0)+ (جنس × 315/6)-
(زمان با دقت صدم ثانیه× 2649/3) - (ضربان قلب در دقیقه × 1565/0)
نمونه گیری خون آزمودنیها در مرحله میانی فاز لوتئال (20 - 23 روز بعد از شروع سیکل ماهانه) بر اساس تاریخ سیکلهای ماهانه 6 ماه گذشته آنها گرفته شد. با توجه به اینکه در یک سیکل طبیعی، سطوح استروژن در مرحله میانی فاز لوتئال دارای نوسانات کمتری است. لذا به منظور جلوگیری از تداخل اثر هورمون استروژن، این مرحله به عنوان زمان نمونهگیری پیش و پس آزمون انتخاب شد. نمونهگیری خون 24 ساعت قبل از اولین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت. برای همسانسازی زمان نمونه گیری به منظور کنترل ریتم شبانه روزی، نمونهگیری ابتدا و انتهای دوره تمرین در حدود ساعت 7 - 8 صبح انجام گرفت. از ورید بازویی هر آزمودنی CC 5 خون گرفته شد و نمونهها در لولههای حاوی ماده ضد انعقاد خون (EDTA) جمع آوری و سریعاً سانتریفوژ (با سرعت 3500 دور در دقیقه به مدت 15 دقیقه) گردید. پلاسمای به دست آمده تا زمان آزمایش در فریزر 70- درجه نگهداری شد. سطوح آپولیپوپروتئین M پلاسمایی با روش الایزا و با استفاده از کیت (CUSABIO BIOTECH, China)، مطابق با دستورالعمل کارخانهی سازنده اندازهگیری شد. حساسیت روش مذکور 39/0 نانوگرم در میلیلیتر بود. اندازهگیری غلظت LDL از روش فریدوال و همکاران و برای اندازهگیری غلظت TC ،HDL و TG به ترتیب از روش آنزیمی فتومتریک و رنگ سنجی با استفاده از کیت شرکت پارس آزمون ارزیابی گردید.
برای تجزیه و تحلیل آماری نتایج پس از تایید طبیعی بودن داده ها با آزمون کلموگروف-اسمیرنوف، برای مقایسه میانگین تغییرات قبل و بعد از 8 هفته تمرین در متغیرهای پژوهش از آزمون تی همبسته و برای بررسی تغییرات بین گروههای پژوهش از آزمون تی مستقل استفاده شد. محاسبههای آماری توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت و سطح معنیداری آزمونها 05/0p< در نظر گرفته شد.
نتایج
اطلاعات مربوط به ویژگی پیکرسنجی در دو گروه دارای وزن طبیعی و دارای اضافه وزن در جدول1 آورده شده است. با مقایسه ابتدا و انتهای 8 هفته تمرین هوازی در گروه زنان دارای وزن طبیعی و دارای اضافه وزن درصد چربی کاهش معنیدار (05/0p<) داشت.
درحالیکه حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دو گروه افزایش یافت. وزن، نسبت دورکمر به باسن و شاخص توده بدنی در هر دو گروه زنان دارای اضافه وزن و دارای وزن طبیعی پس از 8 هفته تمرین هوازی تغییر معنیداری نداشت. یافتههای مربوط به غلظت پلاسمایی متغیرهای اندازهگیری شده در دو گروه زنان دارای وزن طبیعی و دارای اضافه وزن در جدول2 آورده شده است. لیپوپروتئین کم چگال، کلسترول تام و Apo M پس از 8 هفته تمرین هوازی در زنان دارای وزن طبیعی افزایش معنیدار (05/0p<) داشت. در گروه زنان دارای اضافهوزن نیز کلسترول تام و Apo M پس از 8 هفته تمرین هوازی افزایش معنیداری را نشان داد (05/0p<) (نمودار1).
بین دو گروه زنان دارای وزن طبیعی و دارای اضافه وزن در کلیه متغیرها هیچ تفاوت معنیداری مشاهده نشد. در جدول3 اطلاعات همبستگی متغیرها با Apo M در ابتدا و انتهای 8 هفته تمرین هوازی در کلیه آزمودنیها آورده شده است. M Apo پلاسما در ابتدای پژوهش تنها با نسبت دورکمر به باسن رابطه معکوس و معنیداری را (05/0p<) نشان داد. اما در انتهای 8 هفته تمرین هوازی Apo M با شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به باسن ارتباط معکوس و با لیپوپروتئین پرچگال ارتباط مستقیم و معنیداری (05/0p<) داشت.
بحث
مهمترین یافتهی پژوهش حاضر افزایش معنیدار ApoM در کلیه آزمودنیها پس از گذشت 8 هفته تمرین هوازی است، بر اساس بررسیهای انجام شده تاکنون پژوهشی در زمینه تاثیر تمرینات ورزشی بر سطوح درگردش ApoM گزارش نشده است. تنها مطالعهی مداخلهای بر انسانها بررسی صورت گرفته توسط یانگ و همکاران[11] 2011 است که اثر سیمواستاتین[12] بر تنظیمات ApoM را بررسی کرده است (14). این مطالعه نشان داد که ApoM هدف سیمواستاتین برای تنظیم چربیهاست، بهعلاوه ApoM روند جدیدی برای افزایش سطح HDL و توسعه فرایند انتقال معکوس کلسترول بهوسیلهی استاتین میباشد (14). با توجه به این نتایج در پژوهش حاضر همراه با افزایش معنیدار ApoM پس از 8 هفته تمرین هوازی انتظار میرفت سطوح HDL پلاسما افزایش یابد. اما نتایج پژوهش حاضر عدم تغییر HDL پلاسما پس از 8 هفته تمرین هوازی را نشان داد. مطالعات متعددی در مورد پاسخ ورزش به انواع لیپوپروتئین صورت گرفته است که تمرینات ورزشی را عاملی برای بهبود نیمرخ لیپوپروتئینی و افزایش غلظت HDL بههمراه کاهشLDL ، تری گلیسیرید و نقش سودمند فعالیت بدنی بر مقاومت بیشتر LDL در برابر فرایند اکسیده شدن معرفی کردهاند (11-13). از طرفی محققان، تنظیم کلسترول- HDL را علاوه بر فعالیت بدنی با مصرف مواد غذایی و جریان انرژی کل مرتبط میدانند. بهطوریکه به ازای هر کیلوگرم کاهش وزن در آزمودنیهایی که وزنشان ثابت شده است، 009/0 میلی مول بر لیتر افزایش در کلسترول- HDL مشاهده شد (4). این مطالعه افزایش کلسترول- HDL را با سطوح آنزیم لیپوپروتئین لیپاز[13] و لیسیتین کلسترول اسیل ترانسفر[14] مرتبط میداند که به استری شدن کلسترول و بهبود روند انتقال معکوس کلسترول کمک میکنند (4). اما از آنجاکه در پژوهش حاضر تغییرات وزن آزمودنیها محسوس و معنیدار نبوده است، به نظر میرسد علت عدم افزایش معنیدار HDL علی رغم افزایش Apo/M، تغییر غیرمعنیدار وزن باشد.
در مطالعهای مروری با بررسی اثر فعالیت بدنی بر فاکتورهای مرتبط با بیماری قلبی عروقی بیان شده است که فعالیت بدنی منجر به کاهش سطوح LDL و Apo Bبههمراه افزایش HDL و Apo AI میشود (15). نتایج پژوهش حاضر که حاکی از افزایش معنیدار کلسترول تام و LDL به همراه عدم تغییر HDL پس از هشت هفته تمرین هوازی است با یافته های پیشین همخوانی ندارد. از آنجاییکه نمونههای پژوهش حاضر انسان بودند، شاید بتوان عدم کنترل دقیق برنامه غذایی افراد و تغذیه نامناسب را علت افزایش سطوح LDL دانست. تنها مطالعه کریستوفرسن و همکاران[15] 2008، همسو با نتایج پژوهش حاضر افزایش Apo/M را با کلسترول تام پلاسما مرتبط میدانند، این مطالعه با تولید موشهای ترانسژنیک حاوی Apo/Mانسانی و مقایسه با موشهای فاقد Apo/M نشان دادند که بیان بالای Apo/M منجر به افزایش غلظت کلسترول تام پلاسما میشود در حالیکه فقدان بیان آن منجر به کاهش سطوح کلسترول تام پلاسما شده است، اما مکانیسم این افزایش ناشناخته است (16).
برخلاف آنکه به نظر میرسد تاکنون مطالعهای در زمینه اثر فعالیت ورزشی بر Apo/M صورت نگرفته است، مطالعات متعددی درباره ارتباط سنجی Apo/M با نیمرخ لیپوپروتئینی وجود دارد. همسو با نتایج پژوهش حاضر استر و همکاران[16] در
مطالعه بر مردان چاق و مقاوم به انسولین ارتباط مثبت معنیداری بین ApoM با HDL را نشان دادهاند (17). همچنین مطالعه بر افراد سالم ارتباط مثبتی بین ApoM با LDL و HDL را نشان میدهد، در حالیکه این ارتباط در کلسترول-LDL بیشتر از ارتباط با کلسترول-HDL است، با وجود آنکه Apo M اساسا درHDL واقع شده است (18). تنها ارتباط معکوس معنیداری بین ApoMبا شاخص تودهی بدنی و نسبت دورکمر به باسن در کلیه آزمودنیها دیده شده است که این نتایج همسو با نتیجه دولارت و همکاران[17]، روی بیماران با سندرم متابولیک است (19). اما فاکتورهای مرتبط با این ارتباط ناشناخته است.
نتیجه گیری
بهطورکلی نتایج پژوهش حاضر حاکی از افزایش سطوح Apo/M پلاسمایی پس از 8 هفته تمرین هوازی در هر دو گروه زنان دارای اضافه وزن و دارای وزن طبیعی است اما مکانیسم این افزایش ناشناخته است. به نظر میرسد برای تعیین دقیق اثر فعالیت ورزشی بر افراد میبایست برنامه غذایی آنها را هم تحت کنترل قرار داد. از آنجاییکه تاکنون مطالعهای در این زمینه صورت نگرفته است، به منظور درک بیشتر و دقیق نیاز به مطالعات بیشتر ضرورت دارد.