The effect of 8 weeks selective training programs with instructions focus of attention on walking speed of patients with multiple sclerosis

Authors

1 Faculty Physical education and sport sciences , Ferdowsi University of Mashhad

2 Associate professor, in motor Behavior, Ferdowsi University of Mashhad

3 Associate Professor, Neurology Department, Mashhad University of Medical Science

Abstract

Introduction: Multiple sclerosis (MS) is a chronic, autoimmune, inflammatory nervous system disease. It leads to the loss of myelin in the white matter of brain, spinal cord and optic nerves, and causes tiredness, muscle cramp, tremor, unsteady gait and some inability to move.
 
Material and Method:
The present quasi-experimental study used a pretest-posttest design.This study was conducted in 2013 on 24 women, referring to MS association in Mashhad, Iran. The subjects with the age of 27-37, expanded disability status scale or EDSS 1-4 , were  purposefully and voluntarily selected and randomly allocated to the experimental and control groups (n = 8 in each group).Training program for groups was carried out in 8 weeks, three sessions per week, and each session lasted about one hour. Patients walking speed was measured, using 25-foot walk test, before and after exercise. The data were analyzed by descriptive statistics and  using analysis  of Repeated measures at a significance level of  P ≤ 0.05.
                                     
Result:
after training program, the subjects walking speed were significantly increased. Significant improvements observed in  walking speed characteristics of the experimental group(P ≤ 0.05).significant differences observed between post test scores in the experimental and control groups(P ≥ 0.05).The results of within-group analysis of variance showed that the external intervention was significantly(p < .05).
 
  Conclusion:
Because of increased effect on walking speed, we recommended  training  program  as  a complementary  treatment alongside medicinal treatments for MS patients.
 
Acknowledgements:
    The authors would like to thanks all the workers Mashhad  Multiple sclerosis’s Disease Association. The authors would also like to thank participants ,For her assistance  in  performed programs training

Keywords


مقدمه

بیماری مولتیپل اسکلروزیس ازجمله بیماری های شایع التهابی ودمیلینیزاسیون سیستم عصبی مرکزی می باشد(1). آنچه توجه بیش ازپیش به این بیماری را دو چندان می کند شیوع رو به رشدآن درسال های اخیر است. متاسفانه تعدادزیادی ازمردم جهان به این بیماری مبتلا هستند و روز به روز بر تعداد مبتلایان افزوده می شود (2, 3). 5/2 میلیون نفر در سراسر دنیا و چهارصد هزار نفر در ایالات متحده آمریکا به آن مبتلا می باشند (4).درایران نیزازهر100 هزارنفر 15-30 نفر به این بیماری مبتلا هستند (5). علت اصلی بیماری ناشناخته است (6). میزان شیوع در زنان دوبرابرمردان است (7). سن شروع بیماری عمدتابین 20 - 40 سالگی می باشد و ممکن است از 20-80 سالگی بروز کند. عواملی مانند ضربه وتنش ایمنولوژیکی، ژنتیکی وعوامل محیطی رادر بروز آن موثر دانسته اند. اختلالات تعادل یکی از مشکلات شایع بیماران مبتلا به ام اس می باشد. ناتوانی د رحفظ تعادل ساده ترین فعالیت های روزانه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را تحت تاثیر قرارداده تا جایی که اعمال ساده ای نظیر ایستادن و راه رفتن، نوعی چالش برای این بیماران محسوب می شود و موجب عدم استفاده از سیستم های حرکتی بدن شده و عوارض زودرس حاصل از آن، نظیر دیمیلیزاسیون و کاهش سرعت سیر اعصاب محیطی خواهدشد (8,9). اختلال در بینایی، اشکال در راه رفتن، اختلال حسی، اشکال در تمرکز، عدم تعادل و اختلال درکنترل اتونومیک قلبی- عروقی از مهم ترین نشانه های آن است. ضعف عضلانی، خستگی، فلج خفیف و اسپاسم از علائم شایع این بیماری است. ضعف عضلانی وخستگی خود از عواملی اند که به راه رفتن غیرطبیعی و یا کاهش تحریک می انجامند (10). با توجه به گسترش روزافزون میزان مرگ ومیربالا، صرف هزینه های کلان و مشکلات و عوارض زیاد ناشی از دارودرمانی، استفاده از روش های غیردارویی که بتواند باعث کاهش مشکلات و ارتقا سطح عملکرد بیماران ام اس شود منطقی به نظر می رسد. با توجه به عوارض و مشکلات ناشی از بیماران مبتلا به ام اس، آموزش مداخلات مناسب از جمله توانبخشی و تکالیف بازتوانی که به بهبود تحریک گیرنده ها د رمغز توجه خاص دارد باید برای این جمعیت مورد توجه قرار گیرد. پژوهش های زیادی نشان داد مداخلات متنوعی باعث بهبود تعادل قامتی در این بیماران می شودکه شامل تمرین با استفاده از صفحه تعادل، لرزش کل بدن، هیپنوتیزم درمانی، فیزیوتراپی برپایه مفهوم بوبات، تمرینات حرکتی، آب درمانی، تمرینات مقاومتی پیش رونده و تمرینات ایروبیک می باشد(11). طی چند سال گذشته، توجه خاصی به ورزش و اهمیت توان هوازی، به ویژه ورزش هوازی شده است. مطالعاتی درباره تاثیر فعالیت های بدنی و ورزش هوازی دربیماران مبتلا به ام اس انجام شده است. عدادی از آن ها بیانگر آثار مثبت فعالیت بدنی درتوان هوازی و کیفیت زندگی در افراد بوده اند، درحالی که تعداد دیگری از مطالعات چنین نتایجی را نشان نداده اند (10).

اسمیدال[1]  و همکاران (2006) از یک برنامه تمرینی (فیزیوتراپی) برای بهبود بیماران ام اس استفاده نمودند. نتایج نشان داد کیفیت راه رفتن و اجرای عملکردی بیماران بعد از برنامه تمرینی، پیشرفت معنی داری دارد (12). همچنین در پژوهشی دیگر تیلور[2]  و همکاران (2006) تمرینات مقاومتی پیشرونده را به کار گرفتند. نتایج نشان داد که این تمرینات بر قدرت عضلات دست، استقامت عضلات یا سرعت تند دویدن و پیمودن مسافت در آزمون2 دقیقه راه رفتن این بیماران تاثیرگذار بود(13). مسعودی نژاد و همکاران (1392) نیز در پژوهش خود به بررسی تاثیر تمرینات ترکیبی منتخب برتعادل وتوانایی عملکرد زنان مبتلا به ام.اس پرداختند. نتیجه حاکی ازآن بود که تمرینات ترکیبی بر تعادل و توانایی عملکرد آنان تاثیرگذار بوده است (14). اسناف [3] و همکاران (2011)به بررسی تحرک،تعادل و هماهنگی عصبی و عضلانی بیماران مبتلا به ام.اس پرداختند. نتایج نشان داد که با گذشت زمان ناتوانی جسمانی در بیماران افزایش می یابد و استقامت عضلانی، سرعت راه رفتن، تعادل، هماهنگی عصبی- عضلانی کاهش می یابد و برای جلوگیری از این امربه مداخله نیاز است (15).

تدابیر زیادی در جهت کاهش این مشکلات و بهبود سطح فعالیتهای روزمره زندگی در این بیماران صورت گرفته است ولی هر کدام دارای عوارضی بوده اند. در سالهای اخیر روشهای غیر دارویی توجه کلیه بیماران و از جمله  بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را به خود جلب نموده است. تمرینات ورزشی نمونه هایی از این روشهای درمانی است. درمان هایی با ماهیت جامع نگر که برای افزایش آسایش جسمی و روانی بیماران استفاده می شود (16).

لذا، با توجه به عوارض و مشکل های ناشی از این بیماری و روند رو به افزایش آن در ایران، و محدود بودن مطالعات دراین زمینه، محقق برآن شد تا تاثیر هشت هفته برنامه تمرینی منتخب را بر سرعت راه رفتن، بیمارن مبتلا به ام اس بررسی کند تا در صورت مثبت بودن این نتایج، این روش درمانی تکمیلی جهت افزایش کیفیت زندگی و کاهش عوارض بیماری به بیماران پیشنهاد گردد.

 

روش کار   

تحقیق از نوع توصیفی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دوگروه مداخله تمرینی و یک گروه کنترل بود. با توجه به اجرای تحقیق بر انسان و عدم امکان کنترل همه متغیرهای موجود، روش تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی می باشد. این مطالعه درسال 92 در دانشکده تربیت بدنی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس شهرمشهد بودندکه ازبین آن ها 24 داوطلب (که شامل 24 زن) با دامنه سنی 27-42سال انتخاب شدند.پرسشنامه مشخصات فردی،پرسشنامه MMSE [4]،مترنواری وترازوجهت اندازه گیری قدووزن مورداستفاده قرارگرفتند.ارزیابی های بالینی توسط پزشک متخصص اعصاب انجام شدو با تشخیص ام اس،بیماران  به این مطالعه دعوت شدند.داشتن EDSS[5] 1-4 و اختلالات تعادل کم تا متوسط برای ورود بیماران به مطالعه لازم بود. پس از توضیحاتی در ارتباط با اهداف پژوهش، بین بیماران فرم رضایت و همکاری توزیع و از آنان درخواست گردید که در این تحقیق شرکت کنند، سپس در پرسشنامه ای سوابق پزشکی بیماران مورد بررسی قرار گرفت. شرایط ورود به مطالعه شامل موارد زیر بود: بیماری مولتیپل اسکلروزیس تایید شده توسط نورولوژیست، عدم سابقه ابتلا به بیماری قلبی- عروقی، عدم سابقه ی ابتلا به صرع، عدم ابتلا به بیماری های روانی، گذشت حداقل دو ماه ازآخرین عود بیماری، عدم شرکت درفعالیت ورزشی منظم در سه ماه قبل از مطالعه حاضر.

پس از نمونه گیری، شرکت کنندگان به صورت تصادفی در3 گروه 8 نفره قرارگرفتند. شرکت کنندگان هر سه گروه در آغاز و پایان برنامه در تست 25 فوت راه رفتن  شرکت کردند. این آزمون یکی از سه آزمون معتبری است که سرعت ر اه رفتن را با آن می سنجند. تست   25 فوت راه رفتن  همبستگی بالایی با  EDSSدارد و هر چه درجه ناتوانی بالاتر رود این همبستگی حفظ می شود(17).

برنامه تمرینی گروه توجه بیرونی شامل ورزش های کششی، هوازی، قدرتی و تعادلی بود و بدین صورت بود که هفته اول 30 دقیقه تمرین و هر هفته 5 دقیقه به زمان تمرین افزوده شد، نهایتا در هفته هشتم به 60 دقیقه رسید. ورزش های کششی شامل کشش عضلات همسترینگ، چهارسرران و سه سرران بود، که ابتدا به مدت 30 ثانیه انجام شد و حداکثر به 2دقیقه رسید و دستورالعمل توجه بیرونی تمرین بدین صورت بود که در زمان انجام تمرین به بیمار گفته  شد به حرکات مربی توجه کند. تمرینات هوازی با گام برداشتن بر پله اجرا شد، که ابتدا با 3 دقیقه شروع شد و حجم کاروزمان تمرین افزایش یافت و حداکثر به 15 دقیقه رسید در زمان انجام تمرین پله به بیمارگفته شد تا به هنگام گام برداشتن به پله ها توجه کند. تمرینات قدرتی اندام فوقانی و اندام تحتانی برای عضلات دو سربازو، سه سربازو، متوازی الاضلاع، پشتی بزرگ، دوقلو، چهارسرران و همسترینگ با  10تکرار تا خستگی اجرا شد. در زمان انجام تمرین به بیمار گفته شد به وزنه ای که در دستش، یا به نشانه مشخص شده روی دیوارتوجه کند. همچنین تمرینات تعادلی شامل ایستادن بر روی یک تخته چوبی است در حالی که تعادل در حالت های  رو به جلو و عقب و به طرف چپ و راست حفظ شودو به مدت یک دقیقه انجام گرفت و به بیمار گفته شد تا به تخته چوبی که بر روی آن راه می رود توجه کند (18،19).

همچنین برنامه تمرینی گروه توجه درونی  شامل ورزش های کششی، هوازی، قدرتی و تعادلی بود. بدین صورت که هفته اول 30 دقیقه تمرین و هر هفته 5 دقیقه به زمان تمرین افزوده  شد، نهایتا در هفته هشتم به 60 دقیقه رسید. ورزش های کششی شامل کشش عضلات همسترینگ،چهارسرران وسه سرران بود،که ابتدابه مدت 30 ثانیه انجام می شدوحداکثربه 2 دقیقه رسید و دستورالعمل توجه درونی تمرین بدین صورت بود که به بیمار گفته می شد تا در زمان انجام تمرینات کششی به پاهایش توجه کند. تمرینات هوازی با گام برداشتن بر پله اجرا می شد، که ابتدا با 3 دقیقه شروع می شد و حجم کاروزمان تمرین افزایش می یافت و حداکثر به 15 دقیقه رسید، در زمان انجام تمرین پله به بیمار گفته شد تا به پاهایش توجه کند. تمرینات قدرتی اندام فوقانی و تحتانی برای عضلات دوسر، سه سر، متوازی الاضلاع، پشتی بزرگ، دوقلو، همسترینگ چهارسر ران، با 10 تکرار تا خستگی در حالت نشسته انجام شد و به بیمار گفته شد تا به دست ها و پاهایش توجه کند. همچنین  تمرینات تعادلی شامل ایستادن برروی یک تخته چوبی است در حالی که تعادل در حالت های  رو به جلو و عقب وبه طرف چپ و راست حفظ شودوبه مدت یک دقیقه انجام گرفت و به بیمارگفته شد تا به پاهایش  توجه کند(18، 19) .گروه کنترل دراین مدت برنامه تمرینی منتخب رابدون دستورالعمل های توجهی انجام دادند. درنهایت اندازه گیری های پس از آزمون از هر3 گروه پس از آخرین جلسه تمرین در شرایط مشابه با پیش آزمون انجام گرفت.

     از جمله مزیت های این برنامه تمرینی این بود که افراد بتوانند تمرینات ر ادر منزل نیز انجام دهند و نیاز به آمدن به سالن نداشته باشند. در واقع برنامه تمرینی به گونه ای طراحی شد تا حتی بیمارانی که مشکلات شدید حرکتی دارند نیز بتوانند درمنزل آن را انجام دهند.

همچنین مراقبت و نظارت کامل در حین انجام تمرینات و آزمون ها برای پیشگیری از هر گونه آسیب پیش بینی شد و افراد مورد مطالعه مختار بودند تا هر مرحله از تحقیق بنا به میل خود به ه علت خاصی از شرکت در مطالعه انصراف دهند.

جهت بررسی و مقایسه تاثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب همراه با دستورالعمل های توجهی از شاخص های آماری توصیفی و آزمون تحلیل واریانس عاملی مرکب باعامل بین-درون گروهی آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و آزمون لوین استفاده شد. سطح معنی داری 05/0 در نظر گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها برنامه SPSS  مورداستفاده قرار گرفت.

 

نتایج

دراین پژوهش ابتدابه منظوربررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف وبرای تعیین برابری واریانس ها از آزمون لوین استفاده شدکه در هر دو آزمون تفاوت معنی داری بین سه گروه مشاهده نشد (05/0< P) .جهت مقایسه نمرات پیش آزمون و پس آزمون تست 25 فوت راه رفتن از آزمون آماری  تحلیل واریانس عاملی مرکب  با اندازه گیری مکرر (2*3) مورد مقایسه قرار گرفت.

هشت هفته برنامه تمرینی منتخب برسرعت راه رفتن بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس تاثیرمعنی داری داشت. همان طور که ملاحظه می شود،میانگین سرعت راه رفتن در گروه توجه درونی درپیش آزمون 13/16و در پس آزمون به 9/15رسید و در گروه توجه بیرونی در پیش آزمون93/13و در پس آزمون به  69/12رسید (جدول1). 

آزمون تحلیل واریانس عاملی مرکب  نشان می دهد که در گروه تفاوت معنادار است (01/0p=، 797/5F=) و نیز در رابطه با مراحل تفاوت معنادار است (046/0p=، 49/4F=) اما در رابطه با مراحل تمرینی × گروه ها معنادار نمی باشد (232/0p=، 567/1F=) (درجدول 2).        

با توجه به معنی داری اثراصلی مراحل تمرین درمقیاس تعادل برگ،برای تعیین تفاوت بین گروه ها از آزمون LSD استفاده شدکه نشان می دهد که بین گروه توجه درونی و گروه توجه بیرونی تفاوت معنی دار وجود دارد و بین گروه توجه درونی و گروه کنترل تفاوت معنی دار وجود دارد ولی بین گروه توجه بیرونی و گروه کنترل تفاوت معنی داروجود ندارد (جدول3).

 

 بحث

در بیماران مبتلا به MS به دلیل تخریب میلین در مخچه و ایجاد اختلالات تعادل، راه رفتن نیز مشکل می شود. یک برنامه تمرین درمانی مناسب می تواند موجب بهبود راه رفتن و تعادل بیماران شود. توان بخشی با هدف جلوگیری از اختلالات عملکردی، بالا بردن پتانسیل های بیمار و بهبود کیفیت زندگی سعی در به حداقل رساندن مشکلات بیمار دارد (20).

با توجه به گسترش جمعیت بیماران MS وبه منظورارائه خدمات مناسب به آنها، بررسی و شناخت مشکلات این گروه امری ضروری است.

در این بررسی از نتایج مطالعات گوناگون در ارتباط با تاثیرروش های غیر دارویی از جمله ورزش برروی خستگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس جهت مقایسه با نتایج مطالعه حاضراستفاده شد،اما خلا ناشی از مطالعه ای که بتواند بیمار و خانواده را در مراقبت قرار دهد ملموس بود.    

هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثربخشی هشت هفته برنامه تمرینی منتخب همراه با دستورالعمل های توجهی بر سرعت راه رفتن بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. نتایج این مطالعه نشان داد که برنامه تمرینی منتخب باعث افزایش سرعت راه رفتن افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شد.

درمطالعه ای که توسط رم پلو1 و همکاران (2007)، انجام شد، اثر 8 هفته ورزش هوازی باعث افزایش معناداری در سرعت و مسافت  راه رفتن بیماران مبتلا به مبتلا به ام.اس شد (21).

درمطالعه مونت2 و همکاران (2006)، ورزش باعث بهبودی معناداری درتحمل قدرت پاها و کنترل دورسی فلکسورها طی راه رفتن و سرعت راه رفتن شد (22).

در مطالعه ای رابرت متل1 و همکاران (2012)، تمرین ترکیبی بهبوددهنده راه رفتن در افراد مبتلا به ناتوانی قابل توجه در ام اس بررسی کردند. تمرینات ترکیبی باعث بهبود معناداری د رراه رفتن، سرعت راه رفتن و حرکت  افراد می شود (23).

این مطالعه ها، با مطالعه حاضرهم سو می باشند. شاید بتوان گفت اجرای برنامه ورزشی باید متناسب با توانایی بیماران مولتیپل اسکلروزیس باشدبه طوری که آن ها بتوانند ازعهده برنامه برآیند. طبیعتا اگر برنامه ای متناسب با نیاز و توانمندی بیمارمولتیپل اسکلروزیس نباشد، انگیزه وی تحت الشعاع قرار می دهد و وی را در اجرای آن ناتوان می کند .از ویژگی های بیماری مولتیپل اسکلروزیس این است که درمان های دارویی در بهبود بیماری و کیفیت زندگی آنان عاجزند، لذا باید به برنامه هایی روی آورده شودکه توانایی های نهفته آنان را بروز داده و بات کیه بر آن بتوانند مشکلات را تحمل کنند. یکی از این برنامه ها تکیه بر تمرین درمانی که نتایج بارز و مثبت آن در اکثر بیماری ها، آسیب ها مشخص شده است. احتمالا دلیل اثر بخشی تمرینات مورداستفاده در این تحقیق این می باشدکه به نیاز بیماران توجه شده و با توجه به عوارض بیماری تهیه شده است. آن چه مسلم است هر برنامه ای باید مبتنی برنیاز بیماران باشد که بر کار اوت اثیرگذار باشد. برنامه های ورزشی درصورتی ارزشمند هستند که بتوانند نیازهای بیماران مولتیپل اسکلروزیس را برطرف نمایند.

 

نتیجه گیری

می توان از نتایج این تحقیق این گونه نتیجه گرفت که هشت هفته برنامه تمرینی منتخب می تواند .منجر به افزایش سرعت راه رفتن بیماران مبتلا به  MSشود. در بیان کلی براساس نتایج ،می توان گفت هشت هفته  برنامه تمرینی منتخب مورد استفاده باعث افزایش سرعت راه رفتن می شود. بر این اساس تمرینات درمانی به عنوان یک روش درمانی غیرتهاجمی، عامل موثری در بهبود توانایی انجام فعالیت های زندگی روزانه، سرعت راه رفتن شدکه می تواند در کنار مصرف دارو به بیماران ام اس توصیه شود بنابراین می توان این شیوه تمرینی را به بیماران مبتلا به MS، فیزیوتراپ ها، پزشکان، مربیان ورزشی و تمام افرادی که به نوعی برای درمان وبهبودی این بیماران تلاش می کنند توصیه کرد. همچنین به پژوهشگران علاقمندپیشنهاد می شود به بررسی تاثیر هشت هفته برنامه تمرینی منتخب با دوره های زمانی طولانی تر، با شرکت آزمودنی های بیشتر، افزایش مدت و شدت تمرین بپردازند.

 

 

تشکروقدردانی

نویسندگان مراتب تشکر خود را از مسئولین و کارکنان انجمن ام اس مشهد و به طور ویژه بیماران عزیزی که با حضور و مشارکت جدی خود ما را در اجرای دقیق برنامه ها یاری نمودند، اعلام می نمایند.


 
1.Prasad KN, Mishra AM, Gupta D, Husain N, Husain M, Gupta RK. Analysis of microbial etiology and mortality in patients with brain abscess. J Infect 2006;53(4):221-227.
2-Sadat J, Ali Mohammadi N, Zoladl M. Experience of patients with multiple sclerosis about physical effect of their illness; A phenomenological study. J Dena 2006;1(1):51-53.
3.Etemadi Far M, Chitsaz A. Multiple Sclerosis(MS). 1st ed. Esfahan: Mashal publication; 2005.
4.Masoudi R ME, Nabavi M. Effect of self- care program on Ourem method on physical dimension of quality of life of Ms patient. J Shahrekord Med Univ 2008;10(2):21-29.
5.Taraghi Z EM. Quality of life of patient member of MS society of mazandaran. Iran J Neuro 2007;20(55):51-60.
6.DeBolt LS, McCubbin JA. The effects of home-based resistance exercise on balance, power, and mobility in adults with multiple sclerosis. Arch phys Med Rehab 2004;85(2):290-297.
7.Krupp LB, LaRocca NG, Muir-Nash J, Steinberg AD. The fatigue severity scale: application  to patients with multiple sclerosis and systemic lupus erythematosus. Arch Neurology1998;46(10):1121-1123.
8.Stephens J, DuShuttle D, Hatcher C, Shmunes J, Slaninka C. Use of awareness through movement improves balance and balance confidence in people with multiple sclerosis: a randomized controlled study. J Neuro Phys Ther 2001;25(2):39-49.
9.Emami MH TH, Kohestani S, Chitsaz A, Etemadifar M, Karimi S, et al. How frequent is celiac disease among epileptic patients. J Gastrointestin Liver Dis 2008:379-382.
10. Eftekhari, E., NIKBAKHT, H., & RABIEI KATAYOUN, E. M.. Effect of endurance training on aerobic power and quality of life in female patients with multiple sclerosis. OLYMPIC. 2008;1(41):37-46.
11.Shafizadeh M, Platt GK, Mohammadi B. Effects of different focus of attention rehabilitative training on gait performance in Multiple Sclerosis patients. J Bodywork Mov ther 2013;17(1):28-34.
12.Smedal T, Lygren H, Myhr KM, Moe‐Nilssen R, Gjelsvik B, Gjelsvik O, et al. Balance and gait improved in patients with MS after physiotherapy based on the Bobath concept. Physio Res Int 2006;11(2):104-116.
13. Taylor NF, Dodd KJ, Prasad D, Denisenco S. Progressive resistance exercise for people with multiple sclerosos. J Disabil Rehabil 2006;28(18):10-26.
14.Monireh MN, Hossein S, Hosseini F. Effects of selected combined training on balance and functional capacity in women with multiple sclerosis. WASJ 2012;16:1019-1026.
15.Sosnof  F, Jacob J, Michael J, Morgan K, Brian M, John H, et al. Mobility, balance and falls in persons with multiple sclerosis. PLoS 2011;11(6):21-28.
16. Maggie M, Hall C, Howard D. Nursing knowledge and practice.1t ed. London: balliere  tindall ;1998.
17.Bethoux F, Bennett S. Evaluating walking in patients with multiple sclerosis: which assessment tools are useful in clinical practice.  Int J MS Care 2011;13(1):4-14.
18.Kakar C, Zia N, Sehgal S, Khushwaha S. Effect of external and internal focus of attention on acquisition, retention, and transfer phase of motor learning in Parkinson's disease. Hong Kong Physio J 2013;31(2):88-94.
19.Hayes HA, Gappmaier E, LaStayo PC. Effects of high-intensity resistance training on strength, mobility, balance, and fatigue in individuals with multiple sclerosis: a randomized controlled trial. J Neuro Phys Ther 2011;35(1):2-10.
20. Mountand J, Dacko S. Effects of dorsi flexor endurance exercises on foot drop secondary to multiple sclerosis: a pilot study. Neuro Rehabil 2006; 21(1):43-50.
21.Rampello A, Franceschini M, Piepoli M, Antenucci R, Lenti G, Olivieri D, et al. Effect of aerobic training on walking capacity and maximal exercise tolerance in patients with multiple sclerosis: a randomized crossover controlled study. Phys ther 2007;87(5):545-555.
22.Mount J, Dacko S. Effects of dorsiflexor endurance exercises on foot drop secondary to multiple sclerosis: a pilot study. Neuro Rehab 2006;21(1):43-50.
23.Motl RW, Smith DC, Elliott J, Weikert M, Dlugonski D, Sosnoff JJ. Combined training improves walking mobility in persons with significant disability from multiple sclerosis: a pilot study. J Neuro Phys Ther 2012;36(1):32-37.