Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant professor of Sports Medicine, Iran university of Medical sciences, Tehran,Iran
2 Internal Resident, Shahid beheshti university of Medical sciences, Tehran,Iran
3 Sports Medicine Resident, Iran university of Medical sciences, Tehran,Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
سبک زندگی بیتحرک همراه با پرفشاری خون، مقادیر غیرطبیعی چربی خون، سیگار وچاقی، عوامل خطر بزرگ بیماریهای قلبی عروقی میباشند. مطالعات علمی نشان دادهاند که کاهش این عوامل باعث کاهش شانس وقایع خطیرقلبی وعروقی میشود و ورزش منظم اثرات مطلوبی درکنترل این عوامل خطر دارد (1).
شیوع عوامل خطر بیماری قلبی عروقی در جمعیتهای فعال کمتر مورد بررسی وکنکاش قرارگرفتهاست درحالی که ممکن است حتی این دسته از افراد نیز در معرض خطر ابتلا به این بیماریها قرارداشتهباشند. مطالعات بسیارکمی که در گروههای فعالی مثل ورزشکاران انجام شدهاست، شواهدی از وجود بالقوه عوامل خطربیماری قلبی عروقی را در آنها نشان دادهاست(2).
سن داوران به طور متوسط 15-20 سال بیش از بازیکنان حرفهای است و با توجه به استرسهای وارده بر این افراد، در معرض خطر بیماریهای روحی و جسمی، از جمله بیماریهای قلبی و عروقی و افزایش عواملخطر زمینهساز آن میباشند (4،3). بااین حال تاکنون مشکلات این گروه پرتلاش از نظر سلامت جسمانی و روانی به اندازه بازیکنان فوتبال مورد ارزیابی و مداخله قرار نگرفتهاست. از آنجا که در خارج از ایران مطالعات ناچیزی در این زمینه انجام شده واین مطالعات هم غالبا با تمرکز بر یافتههای نوارقلب یا اکوکاردیوگرافیک بودهاند وهمچنین اندک مطالعات انجام شده در ایران نیز صرفا در حوزههای هوش هیجانی، ویژگیهای اضطرابی، مشکلات عضلانی اسکلتی و پارامترهای فیزیولوژیک فعالیتی در جمعیت داوران بودهاست، می توان چنین نتیجه گرفت که تاکنون فراوانی عواملخطر بیماری آترواسکلروز کمتر مورد تحقیق وارزیابی قرارگرفتهاند. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی این عوامل خطر در داوران حاضر در لیگ برتر فوتبال ایران در سال1393-1394 صورتگرفتهاست.
روش کار
این مطالعه به صورت مقطعی توصیفی بر 98 داور لیگ برتر فوتبال ایران در سال 93-94 صورتگرفتهاست.
جمع آوری اطلاعات با تکمیل فرم بررسی برای هرفرد انجام شده است. فرمهای تکمیل شده، شامل متغیرهای دموگرافیک از قبیل سن، وزن وقد، سابقه مصرف سیگار، سابقه خانوادگی بیماری قلبی عروقی، ثبت مقادیر فشارخون، مقادیر قندخون ناشتا، لیپوپروتیینهای بادانسیته پایین وبالا (LDL وHDL ) وکلسترول توتال خون بودهاست.
جامعه مورد مطالعه این پژوهش را کلیه داوران مرد شاغل در لیگ برتر فوتبال ایران که در معاینات پیش از فصل، فصل93-94 شرکت کردهبودند، تشکیل میدهند.
دادهها پس از جمعآوری وارد نرمافزار SPSS شد و با استفاده از آزمونهای توصیفی و نیزآزمونهای آماری کای دو و ضریب همبستگی پیرسون نسبت به آنالیز دادهها در سطح معنیداری کمتر از 05/0 اقدام شد.بسته به نوع متغیرهای مورد بررسی آزمون آماری مناسب به کاربردهشد.
در این مطالعه، همزمان با انجام معاینات پیش از شروع فصل داوران و پس از هماهنگیهای به عمل آمده با مسئولین آکادمی و فدراسیون فوتبال واخذ مجوزهای لازم، داوران دعوت شده به آکادمی فوتبال، تحت ارزیابی و معاینات لازم قرارگرفتند.
پس از تشکیل پرونده پزشکی برای هر داور،که شامل بخشهای متفاوتی بود، ابتدا قد هر فرد در حالت ایستاده به وسیله قدسنج دیواری سکا206 و وزن آنان توسط ترازوی دیجیتال مربوط به دستگاه سنجش ترکیببدنی (BIA) TanitaBC-418 اندازهگیری و در پرونده ثبت شد. سپس، فرم اخذ شرححال توسط پزشک تکمیل شد، این فرم مشتمل بر: سن(بارویت کارت شناسایی یا IDکارت)، سابقه فردی علایم و بیماری خاص ازجمله؛ بیماریهای قلبی عروقی، سابقه مصرف فعلی سیگار یاترک آن در6 ماه گذشته، شرححال وجود بیماری در خانواده با تاکید بر حوادث و بیماریهای قلبی عروقی شامل: انفارکتوس قلبی، جراحی یا بازسازی عروق قلب و یا مرگ ناگهانی قلبی در پدر یا مردان درجه اول خانواده با سن کمتر از 55 سال و در مادر یا زنان درجه اول خانواده با سن کمتر از 65 سال بود. در مرحله بعد فشارخون فرد ، پس از 5 دقیقه استراحت و درحالت نشسته روی صندلی، از بازوی راست به وسیله فشارسنج جیوه ای ALPK2 توسط پزشک اندازهگیری و ثبت گردید. سپس تمامی داوران که از شب قبل به مدت حداقل 12ساعت ناشتا بودند، درهمان محل معاینات و با استفاده از لوله واکیوم گرینر تحت نمونهگیری خون محیطی از ورید آنته کوبیتال قرارگرفته و نمونهها پس از تهیه، بلافاصله جهت پایش میزان قندخون و پروفایل چربی به یک آزمایشگاه واحد( آزمایشگاه رادان) ارسال گردید و به وسیله کیت بررسی قندخون پارسآزمون با محدوده طبیعی 95 تا 115 و کیت بررسی پروفایل لیپیدخون پارسآزمون با دستگاههای اتوآنالیز بیوشیمی هیتاچی تحت پایش قرارگرفت و نتایج تستهای آزمایشگاهی درچند قسمت شامل میزان قندخون ناشتا، میزان لیپوپروتیین بادانسیته پایین(LDL)، لیپوپروتیین بادانسیته بالا(HDL) وکلسترول توتال گزارش شده و متعاقبا در پرونده و فرم بررسی هر فرد ثبت گردید. سپس داده های هر فرم وارد نرم افزار spss گردید وتک تک اطلاعات موجود هر فرد با معیارهای عوامل خطر بیماری آترواسکلروز قلبی عروقی راهنمای انجمن قلب آمریکا(AHA) مقایسه گردید و براساس آن درصورت دارابودن هرکدام ازموارد زیر یک عامل خطر مثبت برای فرد منظورگردید: سن بالاتراز45سال (با توجه به مرد بودن همه داوران شرکتکننده). سابقه خانوادگی مثبت برای بیماری قلبی عروقی درخانواده درجه اول شامل سکته قلبی و یا مرگ ناگهانی قلبی و یا انجام جراحی و یا بازسازی عروق قلب. سیگاری بودن به معنای مصرف در حال حاضرسیگار و یا ترک آن در6 ماه گذشته. چاقی یعنی دارابودن شاخص توده بدنی مساوی ویا بیشتر از30 کیلوگرم بر مترمربع. پرفشاری خون به معنای فشارخون سیستولیک مساوی یا بیشتر از140 میلیمترجیوه و یا فشارخون دیاستولیک مساوی و یا بیشتر از90 میلیمتر جیوه. و درقسمت تستهای آزمایشگاهی درصورت گزارش : قندخون ناشتای مساوی یا بیشتر از 100 تا مساوی یا کمتر از 125میلیگرم بر دسیلیتر به عنوان مثبت بودن عامل خطر پیش دیابتیک، گزارش هر یک از موارد پروفایل چربی غیر نرمال شامل میزان لیپوپروتیین بادانسیته پایین(LDL) مساوی یا بیشتر از130 میلیگرم بر دسیلیتر یا لیپوپروتیین با دانسیته بالای (HDL) کمتر از40 میلی گرم بردسیلیتر یا کلسترول توتال مساوی یا بیشتر از 200 میلیگرم بر دسیلیتر، عاملخطر دیسلپیدمی برای فرد مثبت درنظرگرفتهشدهاست. همچنین درصورت دارابودن میزان لیپوپروتیین بادانسیته بالای(HDL) بیشتر از60 میلیگرم بر دسیلیتر یک عاملخطر منفی محسوب شده و از سرجمع عاملهای خطر یکی کسر میگردد.
از نرم افزار SPSS جهت تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. برای بیان شاخصهای توصیفی بسته به مورد از پارامترهای میانگین، انحراف معیار ،حداقل ، حداکثر استفاده گردید و برای تعیین ارتباط و همبستگی بین پارامترهای مورد بررسی، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. سطح معناداری در کلیه آزمونهای آماری 05/0 در نظرگرفتهشد. نتایج مطالعه به صورت گروهی منتشر شده است، و در کلیه مراحل مطالعه نتیجه ای برای تک تک افراد گزارش نشد. در تمام مراحل اجرای پژوهش، اطلاعات شناسایی افراد، محرمانه بوده و فرمهای بررسی بدون نام و نامخانوادگی و مشخصات شناسایی، در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. در تمام مراحل اجرای پژوهش، اصول اخلاقی رعایت شد.
نتایج
در این مطالعه 98 داور و کمکداور مورد بررسی قرار گرفتند. 8/37 % افراد مورد مطالعه را داوران و مابقی را کمک داوران تشکیل میدادند. میانگین سنی افراد مورد مطالعه 92/35 بود.
برای بررسی وضعیت چاقی از شاخص توده بدنی استفاده شد، بر این اساس 4/18% (18 نفر) از افراد مورد مطالعه دارای اضافه وزن بودند (شاخص توده بدنی مساوی و بیشتر از 25 تا 9/29 کیلوگرم بر متر مربع سطح بدن براساس شاخصهای ACSM) و همچنین یک درصد نیز دارای کم وزنی (شاخص توده بدنی کمتر از 5/18کیلوگرم بر متر مربع سطح بدن براساس شاخصهای ACSM ) بودند، قابل ذکر است، بر اساس نتایج مطالعه، شیوع چاقی در داوران مورد مطالعه برابر صفر میباشد.
تمامی افراد مورد مطالعه هیچگونه سابقه مصرف سیگار یا تنباکو در شش ماه گذشته را گزارش نکردند.
همچنین بر اساس نتایج مطالعه درمجموع 3/14% از افراد مورد مطالعه سابقه خانوادگی بیماری قلبی عروقی داشتند.ونیز در مجموع 1/4% از افراد مورد مطالعه دارای پرفشاری خون بودند.
بر اساس اندازه گیری قند خون ناشتا، 3/17% از افراد مورد مطالعه،
دچار اختلال قند خون ناشتا بودند بدین صورت که مجموعادر افراد با ریسک کم، شیوع پره دیابت برابر 7/6% (5 نفر) و در گروه با ریسک متوسط شیوع پره دیابت برابر 2/52% (12 نفر) بود.
همچنین براساس نتایج به دست آمده 3/14% افراد مورد مطالعه دارای LDL غیر طبیعی و 5/26% ( 26 نفر) دارای HDL غیر طبیعی بودند. طوری که در افراد با ریسک کم، شیوع HDL غیرطبیعی برابر 3/21% (16 نفر) و در گروه با ریسک متوسط، شیوع HLD غیر طبیعی برابر 5/43% (10 نفر) بود، و شیوع یا فراوانی HDL غیر طبیعی در دو گروه با ریسک متوسط و کم از نظر آماری معنیدار بود (03/0=p).
نمودار1، توزیع هر یک از عوامل دیس لیپیدمی را نشان می دهد، بر این اساس اختلال HDL بیشترین شیوع را در بین عواملخطر دیس لیپیدمی منطبق برکرایتریای AHA دارا میباشد.
همچنین همان طور که در نمودار 2 نشان داده شده است، بیشترین فراوانی عواملخطر بیماری قلبی و عروقی در داوران
مورد مطالعه به ترتیب مربوط به دیس لپیدمی (اختلال HDLوLDL )، اختلال قندخون ناشتا(پیش دیابتیک) و سابقه خانوادگی مثبت بیماری قلبی عروقی و پرفشاری خون میباشد، نمودار 2 توزیع کلی فراوانی عواملخطر بیماری قبلی و عروقی و جدول 1توزیع فراوانی این عوامل را در داوران در دوگروه کم خطر و خطر متوسط نشان میدهد.
بر اساس نتایج در کل، 5/23% از افراد مورد مطالعه، دارای دو عامل خطر و یا بیشتر بودند، که از این نظر براساس Risk stratification انجمن قلب آمریکا درگروه درمعرض خطر متوسط بیماریهای قلبی عروقی قرار دارند.
بحث
نتایج مطالعه نشان میدهد، گرچه برخی از عوامل خطر بیماریهای قلبی و عروقی مانند مصرف سیگار و چاقی در داوران در سطح پایین قرار دارد، اما اختلالات چربی، اختلال تحمل گلوکز و همچنین سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی و عروقی در داوران فوتبال در سطح بالایی قرار دارد، و داوران نیز با اینکه جزء گروههای فعال هستند به طور نسبتا قابل توجهی در معرض خطر ابتلا به بیماریهای آترواسکلروز قلبی و عروقی قرار دارند.
میانگین سنی داوران مطالعه حاضر 92/35 بوده است، در حالی که داوران به خدمت گرفته شده درجام جهانی و سطوح حرفه ای تر، مسن تر و باتجربه تراز داوران ما می باشند.
بر اساس نتایج این مطالعه، 28/14% ( 14 نفر) از افراد مورد مطالعه سابقه خانوادگی بیماریهای قلبی و عروقی را گزارشکردهاندکه در مقایسه با سایر مطالعات، سابقه خانوادگی بیماری قلبی در داوران مشابه جمعیتهای عادی می باشد (6).
بر اساس نتایج این مطالعه، شیوع مصرف سیگار در داوران مورد مطالعه برابر صفر میباشد. با توجه به بالا بودن سطح فعالیت فیزیکی داوران و از طرفی جایگاه اجتماعی شغلی آنها ، مصرف سیگار در میان آنان پایین است، چرا که بر اساس مطالعات، مصرف سیگار در مدیران یا کارمندان، در سطح پایینتری است (7). به دلیل اینکه اینگونه افراد در معرض دید رسانهها و مردم هستند، می توان گفت بروز چنین رفتارهایی برای آنان یک تابوشکنی نزد افکار عمومی محسوب شده، لذا مصرف سیگار در این گروهها، کمتر است.
در مطالعات مختلف بین سطح فعالیت بدنی و شاخص توده بدنی رابطه مثبتی مشاهده شده است (10-8). با این حال وجود بیش وزنی در بخش قابل توجهی از داوران مورد مطالعه و اختلالاتی که در پروفایل چربی و قند خون دیده شده است، نشان میدهد که این سطوح فعالیت ممکن است کافی نباشد و یا سایر عوامل تاثیرگذار برآن مانند عوامل تغذیهای بایستی مورد بازبینی قرارگیرند.
هرچند میانگین شاخص توده بدنی در مطالعه حاضر 47/23 و شیوع چاقی در جمعیت مورد مطالعه صفر بود، اما 4/18% این افراد دارای اضافه وزن بودند. این میزان در مطالعه داوران یونانی خیلی بالاتر و حدود 64% ذکرشدهاست و همچنین در مطالعه فیفا بر داوران مرد و زن جامهای جهانی 2010 و 2011 اضافه وزن گزارش نشد و این نشان میدهد در سطوح بالاتر داوری معمولا داوران ازشاخص توده بدنی بهتری برخوردارهستند.
درمجموع 1/4% افراد مورد مطالعه، فشار خون غیرطبیعی داشتند که این میزان در مقایسه با اطلاعات به دست آمده از سایرمطالعات که شیوع خام پرفشاری خون را در زنان 15% و در مردان 5/12% و در کل جامعه 9/13% گزارش کرده اند، درسطح پایینتری میباشد (11). از این رو میتوان نتیجه گرفت، پایین بودن فشار خون در داوران مورد مطالعه، علاوه بر فعالیت فیزیکی بالا و مرد بودن آنان، میتواند به دلیل جوان بودن جمعیت داوران مورد مطالعه باشد زیرا اکثر داوران شرکت کننده در این مطالعه، به لحاظ سنی زیر 40 سال بودند.
اما در مقایسه با سایر مطالعات انجام شده در داوران از این حیث در مطالعهای که بر داوران یونانی انجامشدهبود شیوع پرفشاری خون در بین داوران، بیشتر از مطالعه حاضر و حدود 2/27% گزارششده بود (12). همچنین درمطالعه فیفا در جمعیت داوران مرد شیوع پرفشاری خون 1/1% و در داوران زن صفرگزارش شده بود که پایین تر از میزان شیوع آن در مطالعه حاضر است که میتواند نشان دهنده این باشد که داوران در سطوح حرفهایتر، شرایط سلامتی بهتری دارند (13).
بر اساس نتایج مطالعه، 3/17% از افراد مورد مطالعه، دچار اختلال قند خون ناشتا بودند که در مقایسه با سایر مطالعات انجام شده در جمعیت عمومی که شیوع اختلال قند ناشتا برابر 8/17 و شیوع دیابت برابر 3/6% گزارش شده، نشان می دهد که اختلال قند خون ناشتا در داوران مورد مطالعه نزدیک به گروه های دیگر جامعه است (14). ولی درمقایسه با سایر مطالعات انجام شده در داوران از این منظر درمطالعه فیفا 1% داوران مرد و2% داوران زن دیابتیک گزارششدهاند ولی از میزان شیوع اختلال قندخون ناشتا گزارشی داده نشده و از طرفی ممکن است ملاک اندازهگیری هم متفاوت از مطالعه حاضر باشد(13).
نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد، 9/45% افراد مورد مطالعه دیس لپیدمی دارند یعنی حداقل یکی از سه عامل مرتبط با آن دچار اختلال بودهاست. به طوری که5/26% این افراد اختلال HDL و 3/14% آنها اختلال LDL و 4/20% کلسترول بالاتر از طبیعی داشتند که در مقایسه با مطالعهای که نشان دهنده 5/43% اختلال HDL در جمعیت عادی بوده است، ازشیوع کمتری برخورداراست. علت این امر شاید به خاطرسطح فعالیت فیزیکی بالاتر و جوانتر بودن جمعیت مورد مطالعه حاضر باشد. درعین حال باتوجه به اینکه داوران فوتبال جزء گروههای فعال جامعه هستند، انتظار این بود که میزان شیوع اختلالات لیپید در سطوح پایین تری باشد. اما شاید این امر به علت رژیمها و عادات خاص غذایی کشور ما بوده و یا سطوح فعالیت فیزیکی این افراد ناکافی باشد، درعین حال نمی توان از احتمال عدم رعایت 12ساعت ناشتایی جهت ارزیابی لیپیدخون به عنوان یک عامل مخدوش کننده چشم پوشی کرد.
همچنین در مقایسه با سایر مطالعات انجام شده در داوران ، درمطالعه فیفا شیوع هیپرلپیدمی در داوران مرد شرکت کننده در جام جهانی 2/2% گزارش شده است. این تفاوت در میزان شیوع هیپرلپیدمی ممکن است ناشی از اختلاف در معیارهای ارزیابی لیپیدخون و یا عدم رعایت 12 ساعت ناشتایی جهت ارزیابی دقیق لیپید باشد و نیز ممکن است نشاندهنده این موضوع باشدکه داوران درسطح بالاتر و حرفهایتر، احتمالا شرایط سلامتی مطلوب تری دارند (14). در مطالعهای هم که قبلا درداخل ایران توسط گروه تربیت بدنی اصفهان انجامشدهبود از مارکرهای لیپیدخون صرفا میزان کلسترول اندازهگیری شدهبوده که جزییات مقادیرآن و میزان ابنورمالیتی آن ذکر نشده است (5).
به طور کلی در مطالعه حاضر، بیشترین عواملخطر آترواسکلروز بیماری های قلبی و عروقی به ترتیب دیس لپیدمی (به ترتیب اختلال HDL وکلسترول وسپسLDL )، اختلال قند خون ناشتا (به عبارتی پیش دیابتیک بودن) و سابقه خانودگی مثبت برای CVD و پرفشاری خون بود. مطالعات انجام شده بر سایر گروههای جمعیتی و افراد عادی نشان میدهد که شیوع عواملخطر آترواسکلروز در جمعیتهای عادی نسبت به داوران در سطح بالاتری قرار دارد، به طوری که مطالعهای بر جمعت عادی نشان داد، 5/43% افراد دارای اختلال HDL، 4/27% مبتلا به پرفشاری خون، اختلال تری گلیسرید 1/12% و اختلال کلوگز خون 5/4% میباشد(15).
درمقایسه نتایج این مطالعه بامطالعات مشابه درگروههای فعال، می توان به مطالعهای که اندرو[1] در سال 2009 انجام داد اشاره کرد، که هدف آن، بررسی عواملخطر بیماریهای قلبی و عروقی بین بازیکنهای لیگ حرفهای و مقایسه آنها با جمعیت عمومی همجنس وهمسن بود و نشان دادکه میزان شیوع مصرف سیگار و نیز اختلال گلوکزخون ناشتا در جمعیت ورزشکار کمتر است، درحالی که در مطالعه حاضر با اینکه بررسیها در جمعیت با سطح فعالیت فیزیکی مناسب انجامشده است، اما، شیوع اختلال گلوکزخون ناشتا در محدوده نزدیک به جمعیت عمومی می باشد که شاید به علت سطح فعالیت فیزیکی پایینتر داوران نسبت به ورزشکاران حرفهای باشد. هرچند که در مطالعه اندرو بین HDL، LDL و تری گلیسرید در افراد مورد مطالعه تفاوتی دیده نشد اما پرفشاری خون و پیشپرفشاری خون در افراد ورزشکار بیشتر بود ولی در مطالعه حاضر شیوع پرفشاری نسبت به جمعیت عادی کمتر میباشد.
نتیجه گیری
نتایج این مطالعه نشان میدهد، گر چه داوران فوتبال جزیی از جامعه فعال محسوب میشوند ولی بررسی ها دراین گروه نشان میدهد که 5/23% ازجمعیت داوران مورد مطالعه حداقل دو عامل خطرآترواسکلروز مثبت داشته و از این لحاظ درگروه باریسک متوسط قرار میگیرند و گرچه برخی از عوامل خطر بیماریهای قلبی و عروقی مانند مصرف سیگار و چاقی در داوران در سطح پایین قرار دارد، اما 4/18% از آنان بیشوزنی داشته و 9/45% مبتلا به یکی از اشکال دیس لپیدمی شامل 5/26% اختلال HDL و 4/20% اختلال کلسترول توتال و 3/14% اختلال LDL بودهاند و3/17% اختلال تحمل گلوکز، 3/14% سابقه خانوادگی مثبت ابتلا به بیماری قلبی و عروقی و 1/4% پرفشاری خون داشتند.