Document Type : Research Paper
Authors
1 Department of Biostatistics and Epidemiology, School of Health, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
2 Department of Biostatistics and Epidemiology, School of Health, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
3 Mashhad University of Medical Sciences, faculty of medicine, Mashhad University of Medical Science,Mashhad, Iran.
Abstract
Keywords
مقدمه
آریتمی بطنی از عوارض بیماریهای قلبی و از شایعترین علل ایست قلبی است. یکی از اقدامات درمانی در بیماران مبتلا به بیماری قلبی با آریتمی بطنی، تعبیه دفیبریلاتور داخل قلبی (ICD) برای پیشگیری از مرگ ناگهانی است. کارآزماییهای صورت گرفته، برتری ICD را در مقابل درمان طبی، در پیشگیری از مرگ ناگهانی قلب ثابت کرده است(1).
در مطالعه کالنی[1] و همکاران که در آن به بررسی سه کارآزمایی بالینی در زمینه درمان بیماران به وسیله ICD پرداختهاند، در بیمارانی که خطر بالقوه بروز تاکیکاردی بطنی وجود دارد، درمان ICD در مقابل درمان دارویی باعث کاهش 28% مرگ و میر میشود. همچنین در این مطالعه نشان دادهشدهاست که به کار بردن این دستگاه باعث شده که در یک دوره پیشگیری سه ساله به طور میانگین افراد 4 ماه بیشتر زندگی کنند(2). در یک مطالعه افزایش مدت زمان QRS اثری مثبت بر مرگ بیماران قلبی دارد و بیان میشود که بیماران با مدت زمان QRS طولانیتر (بیش از 150 هزارم ثانیه) نسبت به بیماران با QRS کوتاهتر، از درمان ICD بهره بیشتری میبرند(1).
تأثیر افزایش مدت زمان QRS در پیشگویی حوادث آریتمیک بطنی در بیماران دارای ICD به طور کامل ارزیابی نشده و نتایج متناقض بودهاست(3-5).
در مطالعات انجامشده در این زمینه یک فرد ممکن است بیش از یک بار شوک را دریافت کند، لذا با پیشامدهای بازگشتی مواجه هستیم. در روشهای آنالیز بقا رخدادهای مربوط به یک فرد مستقل در نظر گرفته میشود. مدل شکنندگی وابستگی ژنتیکی و دیگر عوامل ناشناخته را لحاظ نموده و برآورد ضرایب در این نوع مطالعات اصلاح مینماید. در واقع معنیداری متغیر شکنندگی به معنای وجود وابستگی میان مشاهدات است که باید آنرا در برازش مدل در نظر گرفت.
این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با دریافت شوکهای بهجا با استفاده از مدل شکنندگی مشترک انجام شدهاست.
روش کار
در این مطالعه همگروهی تاریخی تعداد 65 بیمار مبتلا به بیماری قلبی که از ابتدای سال 1384 لغایت پایان نیمه اول سال 1387، به مرکز قلب بیمارستان قائم (عج) مشهد مراجعه کرده و به علل مختلف برای پیشگیری از مرگ ناگهانی، تحت تعبیه ICD قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرارگرفتهاند. با توجه به اینکه در مطالعه حاضر تمرکز بر شوکهای بهجا میباشد، 22 بیمار با شوکهای نابهجا از مطالعه حذف شده ودرنهایت دادههای مربوط به 43 بیمار و 110 مشاهده به منظور بررسی مورد تأیید قرار میگیرد. پس از تصویب طرح و کسب اجازه از معاونت محترم پژوهشی به بیمارستان قائم مراجعه نموده و دادههای مربوط با توجه به پروندههای بیماران و مشاهده وضعیت آنها جمعآوری شد.ICD های مورد استفاده از دو نوع و ساخت شرکت های st.jude و Medtronic بودند. مدت زمان QRS در نوار قلبی بیماران، قبل از تعبیه ICD، با دقت یک هزارم میلیمتر با استفاده از کولیس دیجیتال اندازهگیری شد. برای افزایش دقت مطالعه، میانگین دو نوبت اندازهگیری و ثبت گردید. علاوه بر این، اطلاعات اولیه بیماران شامل: سن، جنس و سابقه خانوادگی مرگ ناگهانی قلبی در بستگان درجه اول ثبت شده و طولانی ترین زمان فاصله QTC نیز در نوار قلبی بیماران، قبل از تعبیه ICD با استفاده از فرمول مربوطه محاسبه و ثبت گردید. پس از تعبیه ICD، بیماران به طور منظم تحت پیگیری یک، سه و شش ماهه قرار گرفتند. در ویزیتهای پیگیری، بیماران تحت بازبینی ICD الکتروفیزیولوژیست قرار گرفتند و آریتمیهای ثبتشده در حافظه ICD بررسی و درمانهای انجام شده توسط آن از جمله شوکهای بهجا یا نابهجا، به شکل نرمافزاری ثبت گردید. دادههای جمعآوریشده، کدگذاری و در نرم افزار SPSS ثبت شد. پس از حصول اطمینان از صحت ورود دادهها به توصیف و تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته شد. در توصیف دادهها از جداول فراوانی و شاخصهای میانگین و انحراف معیار و در تحلیل دادهها با برنامهنویسی در محیط R از مدلهای شکنندگی در تحلیل دادههای بازگشتی استفاده شد. در مدل شکنندگی یک اثر تصادفی به نام اثر شکنندگی به عنوان نماینده عوامل خطر ناشناخته را در مدل کاکس قرار گرفت(6).
در همه آزمونها سطح معنیداری 05/0بود.
نتایج
میانگین سن بیماران 63/46 سال با انحراف معیار 51/15 سال میباشد. از کلیه بیماران، 30 بیمار مرد (8/69 %) و 2/30% (13 نفر) زن هستند. از بین این بیماران 38 نفر (4/88 %) سابقه خانوادگی ابتلا به بیماریهای قلبی را نداشته و تنها 5 نفر (6/11%) این سابقه را دارا هستند. برای 16 بیمار (2/37 %) دستگاه st.jude و برای 27 بیمار (8/62 %) دستگاه Medtronic تعبیه شدهاست. میانگین و انحراف معیار مدت زمان QTC در این بیماران 87/62 ±4/467 هزارم ثانیه و میانگین و انحراف معیار مدت زمان QRS نیز 64/31±063/110 هزارم ثانیه میباشد. در طول زمان پیگیری بیماران از یک تا پنج بار دریافت شوک را تجربه کردند.
[1] connolly
همانطورکه در جدول1 نشان داده شده است تعداد 43 نفر اولین پیشامد دریافت شوک را تجربه کرده اندو 25 نفر دو بار و برای دریافت شوک سوم تا پنجم به ترتیب 19، 13 و 10 نفر در مطالعه حضور داشتند. براساس این جدول، 25 بیمار حداقل برای یک بار شوک قلبی دریافت میکنند و تنها 10 بیمار پنج پیشامد مورد نظر را تجربه کردهاند. این نتایج را میتوان در شکل زیر نیز مشاهده نمود.
در مطالعه حاضر اثر مدل شکنندگی معنیدار بود (0008/0=p). لذا این مدل برای تحلیل این دادهها مناسب بوده است. نتایج حاصل از برازش مدل شکنندگی نشان داد که با افزایش یک واحد (یک هزارم ثانیه) در متغیر QRS به شرط ثابت بودن دیگر متغیرها از جمله متغیر شکنندگی احتمال رخداد پیشامد بعدی و در واقع دریافت شوک 4/3 % افزایش مییابد. به عبارتی بیماران با QRS طولانی تر تعداد شوک های بجای بیشتری دریافت می کنند . در حالیکه سایر متغیر ها مانند جنس، سن بیمار و فاصله QTC اثرمعنیداری بر وقوع مجددشوک نداشت.
بحث
بسیاری از تحقیقاتی که اخیراً انجام گرفتهاست به بررسی و برآورد احتمال پیشرفت بیماری در یک دوره زمانی مشخص، با توجه به عوامل خطر مربوط به یک فرد میپردازد. شوک قلبی نیز از این قبیل بیماریهاست که در آن فرد میتواند بیش از یک شوک را در طول دوره پیگیری دریافت کند.
مروری بر مقالات نشان میدهد که بیشتر مدلهای آماری به کار گرفتهشده برای دادههای پیشامدهای بازگشتی اغلب براساس روشهای معمول است. این روشها یا وجود پیشامدهای بازگشتی و یا واقعیت همبستگی پیشامدهای درون آزمودنیها را در نظر نمیگیرد(7). اما در اینجا به بررسی وقوع پیشامدهای بازگشتی شوک قلبی پرداخته شده است و از مدلی استفاده شد که همبستگی میان پیشامدهای مربوط به یک آزمودنی یا همان فرد را در نظر میگیرد. اگر محقق بخواهد اندازه همبستگی میان زمانهای پیشامدهای درون یک فرد را محاسبه کند، مدل شکنندگی مناسب خواهد بود(8). عدم درنظر گرفتن همبستگی بین زمانهای بقا وقتی واقعاً وجود دارد، منجر به کمبرآوردی اثرات متغیرهای کمکی و عدم دقت منحنیهای بقای برآوردشده میشود. میزان کمبرآوردی اثر متغیرهای کمکی بستگی به تغییرپذیری عبارت شکنندگی و شکل توزیع شکنندگی دارد. اندازه برآورد ضرایب متغیرهای کمکی با افزایش واریانس اثر تصادفی افزایش مییابد(9).خیری و همکاران در مطالعه خود نشان دادهاند که عدم رعایت مدل شکنندگی در دادههای دارای همبستگی دارای نتایج اریب خواهدبود(10).
تأثیر متغیر QRS بر وقوع شوک بعدی در این مطالعه معنیدار بود. شنارباس[1] نیز در مطالعه خود نشان داد که میتوان QRS را به عنوان یک پیشگوییکننده در بروز شوکهای قلبی در بیماران دارای ICD دانست و با نتایج این مطالعه توافق داشت، اما با مطالعه باکسون[2] مغایر بود. در مطالعه باکسون متغیر QRS وقوع تاکیکاردیهای بطنی را در بیماران با دستگاه ICD پیشبینی نمیکند. به نظر میرسد این تفاوت به دلیل متفاوت بودن اهداف و نوع متغیرهای توضیحی در نظر گرفته میباشد(4).
تأثیر متغیر نوع دستگاه در این مطالعه معنیدار نیست و با مطالعه قوامی و همکاران مطابقت ندارد. در مطالعه قوامی دستگاه Medtronic عملکرد بهتری نسبت به دستگاه st.jude داشته است(11). با توجه به یکسان بودن متغیرهای در این دو مطالعه، دلیل تفاوت در نتایج این مطالعه و مطالعه پیشرو متفاوت بودن مدلهای به کارگرفته شده میباشد.
متغیر جنسیت در این مطالعه معنیدار نبوده و این نتیجه منطبق با مطالعه لامپرت[3] نمیباشد. در مطالعه لامپرت بروز آریتمیهای بطنی در بیماران دارای ICD بررسی شدهاست و وقوع آریتمیهای بطنی در مردان بیشتر از زنان بوده است(12).
بقیه متغیرها یعنی سن، سابقه خانوادگی و QTC معنیدار نبوده و با مطالعه قوامی و همکاران همخوانی دارد. البته در مطالعه قوامی علاوه بر شوکهای بهجا، شوکهای نابهجا نیز مورد بررسی قرار گرفتهاست(11).
نتیجه گیری:
در انتهای این مطالعه، پیشنهاد میشود دوره طولانیتری به پیگیری بیماران پرداخته و اطلات موجود در دستگاه ICD بهروز شود تا بتوان به داشتن اطلاعات کافی و متناسب با شرایط و ویژگیهای هر دوره زمانی در مورد عوامل مؤثر بر این بیماری قضاوت نمود.
محدودیتهای پژوهش
دادههای مربوط به این مطالعه قبلاً جمعآوری شدهاست و به دلیل دشواری استخراج اطلاعات از دستگاه مذکور امکان بهروز نمودن اطلاعات وجود ندارد و نیازمند صرف هزینه و زمان زیادی است و به همین دلیل امکان افزایش حجم نمونه به منظور بالا بردن دقت برآوردها وجود ندارد. لذا به نظر میرسد صرف زمان و هزینه بابت جمعآوری اطلاعات مربوط به این بیماران به منظور کمک بیشتر به درمان آنها توجیهپذیر باشد.
تقدیر و تشکر
این مقاله قسمتی از پایان نامه کارشناسی ارشد آمار زیستی بوده که طرح تحقیقاتی آن با کد 931649 در معاونت پژوهش و فنآوری دانشگاه علوم پزشکی مشهد به ثبت رسیدهاست که نویسندگان از مساعدتهای ایشان تشکر و قدردانی مینمایند.