Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor of Pediatrics, Golestan Hospital, Ahvaz Jondishapour University of Medical Sciences, Ahvaz, Iran.
2 Professor of Allergy and Clinical Immunology, Department of Allergy and Clinical Immunology, Children’s Medical Center, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran.
3 Assistant Professor of Forensic Medicine and Clinical Toxicology, Trauma Research Center, Department of Clinical Toxicology, Hazrat Ali Asghar (PBUH) Hospital, Shiraz University Of Medical Sciences,Shiraz,Iran
4 Associate Professor. Department of Pulmonary Diseases, Division of Immunology and Allergy. Kirikkale University, Faculty of Medicine, Kirikkale, Turkey.
Abstract
Keywords
مقدمه
آنافیلاکسی نوعی واکنش حاد آلرژیک و بالقوه تهدیدکننده حیات است که بدلیل رهاشدن سریع واسطه های التهابی با علائم درگیری چند ارگانی ایجاد شده و در حدود 1 تا 2 درصد افراد جامعه دیده می شود (1). مطالعات مختلف نشان می دهد در طب کودکان آنافیلاکسی از جمله بیماری هایی است که کمتر از شیوع آن تشخیص داده میشود و در موارد شناخته شده نیز احتمال عدم ارایه درمان کافی برای بیمار وجود دارد (2-3). معمولا واکنش های آلرژیک بدون سابقه قبلی در کودک ایجاد شده و به سرعت به سمت ایجاد علایم بسیار شدید پیش می رود (4). هرچند معیارهای بالینی برای تشخیص آنافیلاکسی به خوبی شناخته شده است، غالبا به دلیل وجود نشانه های غیر اختصاصی و عدم وجود آزمون تشخیصی استاندارد این وضعیت به درستی توسط پزشکان تشخیص داده نمی شود (5-6). همچنین باید در نظر داشت عموما تست های آزمایشگاهی به منظور تشخیص در فاز حاد کارایی ندارند (7). لذا مهمترین موضوع در برخورد با کودک مبتلا به آنافیلاکسی تشخیص بالینی زودهنگام آن است؛ چرا که غالب پزشکان پس از تشخیص آنافیلاکسی با درمان اپی نفرین مطابق دستورالعمل های موجود موافقند (8). نکته جالب توجه اینکه بیشتر پزشکان تنها به اداره بیمار در فاز حاد توجه داشته، معمولا لزوم مراقبت های بعدی در بیماری که در معرض آنافیلاکسی قرار دارد به دست فراموشی سپرده می شود (9). برخی مطالعات نشان می دهد در حدود6 % از موارد واکنش اولیه، علایم بیمار به صورت خودبخودی فروکش کرده، پس از 6 ساعت مجددا علائم ظاهر میگردد که به همین دلیل با تاخیر تجویز اپی نفرین و احتمال عدم پاسخ مناسب درمانی همراه است (10). به نظر می رسد اطلاع اندک پزشکان مسئول مراقبت های اولیه و نبود برنامه پیشگیرانه برای این دسته بیماران؛ در کنار اطلاعات متفاوت ارایه شده در راهنماهای موجود از علل عمده عدم درمان مناسب این دسته بیماران می باشد (11-13،6). و این مساله ای است که در نقاط مختلف دنیا نیز نظر محققین را به خود جلب کرده است (6). هدف از این مطالعه بررسی وضعیت کنونی اداره بیمار مبتلا به آنافیلاکسی، به منظور شناخت نقاط ضعف و بهبود شیوه های درمانی،در متخصصین و دستیاران بیماری های کودکان که بیش از سایر پزشکان با چینین بیمارانی مواجه می شوند، بوده است.
روش کار
این مطالعه توصیفی با روش بررسی مقطعی و پس از تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفته است. از کلیه دستیاران تخصصی و فوق تخصصی و نیز متخصصین کودکان شاغل در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران از ابتدای مهر ماه لغایت پایان اسفند ماه 1392 پس از ارایه توضیحات لازم جهت ورود به مطالعه دعوت شد. همکارانی که جهت شرکت در مطالعه رضایت نداشته و یا فرصت کافی برای مطالعه دقیق پرسشنامه نداشتند صرف نظرکردند و از مطالعه حذف شدند. در نهایت 192 مورد اقدام به تکمیل پرسشنامه ارایه شده نمودند. پرسشنامه شامل 5 سوال در خصوص متغیرهای دموگرافیک از جمله سن،جنس، سطح تحصیلات، بیمارستان محل خدمت و وضعیت اشتغال شرکت کنندگان و 14 سوال چند گزینه ای در خصوص سابقه برخورد و درمان کودک مبتلا به آنافیلاکسی، شناخت آنافیلاکسی به عنوان یک واکنش تهدیدکننده حیات، درمان های لازم، نحوه تجویز و دوزاژ اپی نفرین و اداره بیمار مبتلا به آنافیلاکسی بود که توسط یکی از نگارندگان مقاله حاضر بر اساس راهنماهای موجود درمان آنافیلاکسی طراحی شده و پیش از این نسخه ترجمه شده آن توسط بک سیوگلو[1] به منظور بررسی میزان آگاهی کادر درمانی در خصوص آنافیلاکسی در ترکیه مورد استفاده قرار گرفته بود(9). با توجه به اینکه در برخی موارد شرکتکنندگان باتوجه به اینکه با بیمار برخورد مستقیم داشته اند، در روند درمان، ایفای نقش نکرده بودند، پاسخ های هر یک از شرکت کنندگان بر اساس سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی و نیز سابقه اداره و درمان بیمار مبتلا به آنافیلاکسی مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از جمع آوریداده ها تحلیل آماری توسط نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) انجام گرفت. برای متغیرهای کمی از آزمون تی و برای متغیرهای کیفی از تست کای دو استفاده شد.داده های کمی به صورت انحراف معیار ± میانگین و داده های کیفی به صورت فراوانی گزارش شدند.
سطح معنی داری 0/05>p در نظر گرفته شد.
[1] Baccioglu
یافته ها
از میان شرکت کنندگان در مطالعه 134 مورد سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی و 126 مورد سابقه اداره و درمان بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را ذکر میکردند. مطالعه حاضر نشان داد کلیه افراد دارای دانشنامه فوق تخصصی،کلیه، متخصصین و تمامی دستیاران فوق تخصصی سال سوم نسبت به علایم و نشانه های آنافیلاکسی دارای شناخت صحیح بودند. در عین حال بیشترین میزان خطا در شناخت علایم و نشانه های آنافیلاکسی در دستیاران دوره تخصص سال سوم (29/7%) و سال اول (28/6%) دیده می شد. همچنین دستیاران فوق تخصصی سال اول و دوم نیز هرکدام21/1%و دستیاران دوره تخصص سال دوم 15/6% خطا نسبت به شناخت علایم و نشانه های آنافیلاکسی داشتند که این تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نبود (0/395=p). در جدول شماره1 فراوانی نسبی شناخت صحیح علایم و نشانه های آنافیلاکسی بر حسب سابقه کار به عنوان رزیدنت یا متخصص کودکان نشان داده شده است.
73/1 % از شرکت کنندگانی که سابقه برخورد و 74/6% از شرکت کنندگانی که سابقه اداره بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را داشتند در خصوص معیارهای بالینی برای تشخیص آنافیلاکسی آگاهی داشته و در مقابل 43/1% از شرکت کنندگانی که سابقه برخورد و 43/9%از شرکت کنندگانی که سابقه اداره بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را نداشتند از معیارهای بالینی برای تشخیص بیمار اطلاع کافی نداشتند (به ترتیب 0/26=pو0/009=p).
در این مطالعه مشخص شد تنها یکی از دستیاران تخصصی سال دوم (0/5%) در شناخت آنافیلاکسی به عنوان یک واکنش تهدیدکننده حیات پاسخ صحیح نداده و سایر شرکتکنندگان به درستی آنافیلاکسی را به عنوان نوعی واکنش تهدیدکننده حیات می شناختند. با اینحال هیچیک از شرکتکنندگان از ترتیب اقدامات لازم درمانی در بیماران مبتلا به آنافیلاکسی آگاهی کامل و صحیحی نداشته و درمجموع148 نفر از شرکتکنندگان (77/1 %) از لزوم تجویز اپی نفرین بهعنوان نخستین اقدام درمانی نام نبرده بودند. هرچند 99/3% از شرکت کنندگانی که سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را داشتند اپی نفرین را به عنوان داروی انتخابی درمان بیمار مبتلا به آنافیلاکسی معرفی میکردند، 6/9%از سایر شرکت کنندگان از انتخابی بودن اپی نفرین برای درمان آنافیلاکسی اطلاعی نداشته و این تفاوت میان دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (0/014=p).
همچنین 85/5% از شرکت کنندگانی که سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را داشتند در خصوص راههایتزریق اپی نفرین و79/1% از میزان و نحوه تجویز وریدی آن آگاهی داشته و 39/7%ازسایر شرکتکنندگان در خصوص راههایتزریق اپی نفرین و 24/1%از میزان و نحوه تجویز وریدی آن اطلاع صحیحی نداشتند (به ترتیب 0/000=pو0/618=p).
از میان شرکت کنندگانی که سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را داشتند تنها 53/7 % در خصوص محل تزریق عضلانی اپی نفرین (عضله وستوس لترالیس)، 80/6%در خصوص دوز صحیح تزریق عضلانی و 87/3%در خصوص فاصله زمانی لازم برای تصمیم به تجویز دوز دوم اپی نفرین آگاهی داشته و 69% از سایر شرکتکنندگان در خصوص محل تزریق 50% در خصوص دوز صحیح آن و 25/9% درصد در خصوص فاصله زمانی لازم برای تجویز دوز دوم اپی نفرین اطلاع کافی نداشتند (به ترتیب0/004=pو0/000=p و 0/024=p).
در این مطالعه 26 نفر (13/5 %) از شرکت کنندگان اطلاعی از وجود اتوانجکتور اپی نفرین برای درمان آنافیلاکسی نداشتند و تنها متخصصین کودکان و دارندگان دانشنامه فوق تخصصی شناخت مناسبی از اتوانجکتور اپی نفرین داشتند (0/697=p).
از سوی دیگر تنها 50 %از شرکتکنندگانی که سابقه برخورد یا اداره با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را داشتند در خصوص زمان لازم برای تحت نظر گرفتن این دسته بیماران آگاهی مناسبی داشته و 37/9% از شرکت کنندگان بدون سابقه برخورد و 39/4%از شرکتکنندگان فاقد سابقه اداره بیمار مبتلا به آنافیلاکسی در این خصوص اطلاع کافی نداشتند (به ترتیب0/124=p و0/162=p).
بحث
واکنش های آنافیلاکتیک تهدیدکننده حیات از موارد نادر اورژانس های پزشکی است به طوریکه شیوع آن بین 5 تا 15 مورد در هر 100000 نفر تخمین زده می شود (14). در این مطالعه وضعیت فعلی اداره بیمار مبتلا به آنافیلاکسی به منظور شناخت نقاط ضعف و بهبود شیوههای درمانی در متخصصین و دستیاران بیماریهای کودکان مورد ارزیابی قرار گرفت.
مطالعه حاضر نشان داد تنها حدود 75 %شرکتکنندگان علایم و نشانه های آنافیلاکسی را به درستی میشناختند. کروگمَن[1] و بَک سیوگلو نیز در مطالع های نشان دادند که تنها حدود 70%متخصصین کودکان و حدود 85 کادر درمان با این علایم و نشانهها آشنایی مناسبی دارند(15،9). مطالعه جَکوبسِن[2] نشان داد هرچند 89/9% تکنسینهای اورژانس بخوبی با علایم و نشانههای کلاسیک آنافیلاکسی آشنا هستند، در صورت مواجهه با بیمار فاقد علایم کلاسیک میزان تشخیص صحیح به 9/2%کاهش مییافت(2). مطالعه هِیمور[3] نشان میدهد پزشکان نیز در تشخیص صحیح آنافیلاکسی در بیماری که با علایم آتیپیک مراجعه میکند دچار مشکل هستند(16). از آنجا که تاخیر در تشخیص علایم و نشانههای ابتدایی آنافیلاکسی میتواند موجب مرگ قریب الوقوع بیمار شود، لذا آموزش مسیرهای تشخیصی مبتنی بر شواهد بهمنظور بهبود تشخیص برای پزشکان از اهمیت بالایی برخوردار است (17).
در این مطالعه مشخص شد تنها یکی از شرکتکنندگان در شناخت آنافیلاکسی بهعنوان یک واکنش تهدیدکننده حیات پاسخ صحیح نداده و سایر شرکتکنندگان بهدرستی آنافیلاکسی را بهعنوان نوعی واکنش تهدیدکننده حیات میشناختندکه با نتایج مطالعه بَک سیوگلو همخوانی دارد(9).
علیرغم آنکه 134 نفر از شرکتکنندگان سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی و 126 نفر از شرکت کنندگان اداره بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را ذکر میکردند، هیچ یک از ترتیب اقدامات لازم درمانی در بیماران مبتلا به آنافیلاکسی آگاهی کامل و صحیحی نداشتند. این در حالی است که مطالعه بَکسیوگلو نشان داد، دو سوم شرکتکنندگان به درستی از ترتیب اقدامات درمانی لازم برای این بیماران آگاهی داشتند(9).
بر اساس راهنماهای موجود استفاده از اپی نفرین بهعنوان نخستین اقدام درمانی در مواجهه با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی انجام میگیرد. در مواجهه با بیمار خارج از بیمارستان قرار دادن بر روی پشت و بالا گرفتن اندامهای تحتانی و اطلاع به اورژانس باید به سرعت انجام گیرد. پس از آن تجویز اکسیژن تکمیلی با جریان بالا، برقراری مسیر وریدی و تجویز سریع سالین، تجویز آگونیست آدرنرژیک بتا 2 استنشاقی توسط نبولایزر، تزریق آنتی هیستامین و گلوکوکورتیکویید وریدی نیز باید بهمنظور تخفیف علایم در بیمار انجام شود (18،3). نکته قابل تامل اینکه دراین مطالعه حدود 75% از شرکت کنندگاناز لزوم تجویز اپی نفرین بهعنوان نخستین اقدام درمانی در برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی آگاهی نداشتند. بَک سیوگلو همچنین نشان داد تنها حدود 45% شرکتکنندگان با تجویز اپی نفرین بهعنوان نخستین اقدام درمانی موافق بوده و تنها یک سوم آنها با تکرار اپی نفرین در صورت عدم پاسخ درمانی به دوز اولیه موافق هستند(9).
در این مطالعه مشخص شد حدود 15% از شرکتکنندگان از فاصله زمانی لازم برای تصمیم به تجویز دوز دوم اپی نفرین اطلاعی ندارند. مطالعات اِلیس[4] و لایبرمَن[5] نشان میدهد تا زمانیکه وضعیت بیمار پایدار شود لازمست تجویز اپی نفرین هر 5-10 دقیقه برای بیمار تکرار شود (21،20). به نظر میرسد علت عدم انتخاب اپی نفرین بهعنوان نخستین داروی مورد استفاده در این مطالعه، تجربه ناکافی و احتمال مواجهه با عوارض جانبی آن باشد (18). با اینحال باید در نظر داشت استفاده از اپی نفرین در درمان آنافیلاکسی با عوارض شدیدی همراه نیست (19).
تقریبا تمامی شرکتکنندگانی که سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را داشتند اپی نفرین را بهعنوان داروی انتخابی درمان بیمار مبتلا به آنافیلاکسی میشناختند و تنها حدود 7 % از شرکتکنندگانی که تا کنون سابقه برخورد با بیمار مبتلا به آنافیلاکسی را نداشتند از این مطلب اطلاع مناسبی نداشتند. سایر مطالعات نشان داد 75 تا 95 درصد پزشکان به درستی از اپی نفرین به عنوان داروی انتخابی در درمان آنافیلاکسی نام میبرند (23،22). این در حالی است که در عمل تجویز اپی نفرین برای بیماران دچار واکنشهای شدید آلرژیک تنها در حدود 25 تا 35 درصد مواردانجام میگیرد (25،24). کِمپ[6] و همکاران با بررسی مقالات مختلف نشان دادند در حال حاضر از اپی نفرین بسیار کمتر از موارد لزوم استفاده میشود و حتی در مواردی که مورد استفاده قرار گرفته دوز لازم برای بیمار تجویز نمیشود(26).
مطالعه حاضر نشان داد حدود 22% از شرکتکنندگان از راههای صحیح تزریق اپی نفرین اطلاعی ندارند که با نتایج مطالعه گروسمِن[7] همخوانی دارد(22). در مقابل مطالعه سیتینکایا[8] نشان داد حدود 5/64% متخصصین کودکان همچنان روش تجویز اپی نفرین زیرجلدی و تنها حدود 34% روش تجویز عضلانی را انتخاب میکنند(27). در مطالعه اخیر تنها کمتر از 2% شرکتکنندگان روش تجویز وریدی یا سایر روشهای تجویز را انتخاب کرده بودند. هرچند در گذشته روش تجویز زیر جلدی پیشنهاد میشد ، مطالعات سایمِنس[9] و آنچِر[10] نشان داد تجویز عضلانی اپی نفرین بمنظور درمان بیماران مبتلا به آنافیلاکسی موثرتر است(28-30). متاسفانه هنوز به این تغییر در برنامههای آموزشی توجه چندانی نشده است، لذا بسیاری از متخصصین کودکان در بررسی ما سایر راههای تجویز اپی نفرین را انتخاب کرده بودند. باید در نظر داشت تجویز عضلانی اپی نفرین بهدلیل حصول سطوح بالاتر و زمان کوتاهتر در رسیدن به پیکپلاسمایی در مقایسه با روش تجویز زیر جلدی پیشنهاد شده است(31،22).
روش تجویز وریدی در کودکانی انتخاب میشود که مبتلا به علایم آنافیلاکسی شدید و مقاوم به درمان به روش تزریق عضلانی یا مبتلا به کولاپس قلبی عروقی متعاقب واکنش آنافیلاکسی شدهاند. در صورت تجویز آدرنالین بهدلیل خطر افزایش بحرانی فشارخون یا ضربانهای نامنظم قلبی لازمست بیمار تحت فرانگری (مانیتورینگ) قلبی و فشار خون قرار گیرد. دوز تجویز آدرنالین وریدی lg /kg/min 1/0میباشد (32). در مطالعه ما حدود 80 درصد از شرکت کنندگان از میزان و نحوه تجویز اپی نفرین وریدی بخوبی آگاهی داشتند.
دوز صحیح تزریق عضلانی اپی نفرین (0.01 mg/kg of 1/1000, 1 mg/mL) و عضله واستوس لترالیس بهترین محل برای تزریق عضلانی اپی نفرین میباشد (33). در مطالعه حاضر تنها حدود 50 درصد از شرکت کنندگان در خصوص محل تزریق عضلانی و حدود 70 درصد از دوز صحیح آن اطلاع داشتند. بک سیوگلو نشان داد حدود 75% افراد شرکتکننده در مطالعه از محل مناسب تزریق و حدود 70% از دوز مناسب تزریق عضلانی اپی نفرین آگاهی نداشتند(9).
در مطالعه حاضر حدود 85% از شرکتکنندگان از وجود اتوانجکتور اپی نفرین برای درمان آنافیلاکسی آگاهی داشتند. سایر مطالعات نشان میدهد حدود 75% پزشکان خانواده با این داروها آشنایی دارند و75% متخصصین اطفال بیمار مبتلا به آلرژی غذایی را با تجویز اتوانجکتور مرخص میکنند (35،34). در مطالعه گروسمِن نشان داده شد نزدیک به 99% متخصصین شاغل در بخشهای اورژانس کودکان، کودک مبتلا به آنافیلاکسی را ضمن تجویز اتوانجکتور اپی نفرین مرخص میکنند و حدود 85% موارد نیز بیش از یک آمپول را در اختیار بیمار میگذارند(22). به نظر میرسد یکی از مشکلات موجود در کشورهای جهان سوم، قیمت بالای این محصول و عدم دسترسی آسان به آن بوده که باعث میشود پزشکان امکان تجویز آن را برای بیماران نداشته باشند. با اینحال باید توجه داشت حتی در کشورهای توسعه یافته علیرغم شناخت مناسب، تجویز دوز لازم در بسیاری موارد انجام نمیگیرد و تنها تعداد کمی از پزشکان از وجود دو دوز متفاوت اتوانجکتور اپی نفرین اطلاع دارند، بهطوریکهگاهی در برخی کودکان با وزن بیش از 30 کیلوگرم که نیاز به دوز کامل دارو دارند به اشتباه با دوز پایین تجویز میگردد (36،6).
برخی محققین معتقدند در صورت عدم بستری بیمار پس از کنترل اولیه علایم آنافیلاکسی، بدلیل احتمال ایجاد واکنش دوفازی و بروز مجدد علایم آنافیلاکسی علیرغم کنترل اولیه، حداقل لازمست بیمار چند ساعت در اورژانس تحت نظر گرفته شود (20-21). این زمان بر اساس نتایج حاصل از دومین سمپوزیوم تشخیص و درمان آنافیلاکسی 4 تا 6 ساعت در نظر گرفته میشود (37). با اینحال در مطالعه حاضر حدود 45% از شرکتکنندگان در خصوص زمان لازم برای تحت نظر گرفتن بیمار اطلاعی نداشتند که با نتایج مطالعه وَنگ[11] وکروگرمَن همخوانی دارد(38،15).
نتیجه گیری
این مطالعه نشان داد که لازمست در امر آموزش دستیاری بر مساله نحوه درمان بیمار مبتلا به آنافیلاکسی تاکید بیشتری صورت گیرد. همچنین با توجه به اینکه عدم آگاهی در خصوص خطرات بالقوه آنافیلاکسی میتواند عواقب ناگواری را به همراه داشته باشد لازمست در برنامه های آموزشی دانشجویان پزشکی و دستیاران این مساله مورد تاکید بیشتری قرارگیرد.
تقدیر و تشکر
از کلیه دستیاران بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران که در انجام این پژوهش همکاری داشتهاند، سپاسگزاری میشود.