Evaluation of cutaneous leishmaniasis in the city of Lamerd in2004-2014

Document Type : Research Paper

Authors

1 Master of Science in Epidemiology, Noncommunicable Diseases Research Center, Fasa University of Medical Sciences,Master Faculty of Nursing OmolbaninLamerd, Lamerd, Iran.

2 Expert in charge Communicable Disease Unit,Health Network city Lamerd, Shiraz University of Medical Sciences,Shiraz, Iran.

3 PhD of Epidemiology, Noncommunicable Diseases Research Center,Fasa University of Medical Sciences, Fasa, Iran.

Abstract

Introduction: Leishmaniasis is one of the six important diseases in the tropics which the World Health Organization has recommended that to be under  research. This study was conducted to assess cutaneous leishmaniasis in Lamerd city.
Materials and Methods:This study was conducted as Cross-sectional, the information including age, sex, number of lesions, tumor location, location and type of building  were collected and eventually analyzed by using SPSS version 22 .
Results: from 907 cases studied , 437 men (48.1 %) and 470 were women (51.8 %). The highest number of disease cases were amongage group of  0-9 years and the lowest in age group of persons above 60 years. A total of 60.9 % of the patients were in rural and 39.1 % were urban, 51.8% of patients in new homes and the rest lived in the old houses. 62.6 % of patients had more than one ulcer and the most members are involved parts were hands.
Conclusion:This study showed that under ten years age group are most at risk and the pattern of gender is different from other regions of the country. Also the disease was seen more commonly in rural areas Therefore, to prevent the disease, it is necessary to train the groups considered at risk.

Keywords


مقدمه

لیشمانیوز بیماری انگلی می­باشد که از طریق نوعی تک یاخته از جنس لیشمانیا شکل می­­گیرد. به گونه­ای که گروهی از بیماری­ها با تظاهرات بالینی و عواقب بهداشتی متنوعی ایجاد می­شود که یک نوع از آن لیشمانیوز جلدی یا سالک است. سالک زخم پوستی خوشخیمی است که توسط لیشمانیا ماژور(نوع روستایی یا مرطوب) و لیشمانیا تروپیکا (نوع شهری یا خشک) ایجاد می­­شود(1-2). بیماری لیشمانیوز یکی از شش بیماری با اهمیت نواحی گرمسیری است که سازمان جهانی بهداشت پژوهش درباره آن را توصیه نموده و مورد حمایت قرار داده است(3-4). لیشمانیوز در نواحی مختلف آسیا از جمله عراق، چین، عربستان، فلسطین، قفقاز، سوریه، نواحی جنوب شرقی روسیه، پاکستان، افغانستان، هند و ایران شیوع دارد(5-6). سالیانه حدود 12 میلیون نفر در جهان به انواع مختلف بیماری مبتلا می­­شوند و در حدود 400 هزار مورد جدید از لیشمانیوز در بخش­های مختلف جهان گزارش می­شود(7). حدودا 350 میلیون نفر در سراسر دنیا در نواحی زندگی می­کنند که خطر ابتلا به لیشمانیوز وجود دارد(8). در کشور ما سالانه تقریبا 15هزار مورد ابتلا به این بیماری گزارش می­شود که بر اساس تحقیقات انجام شده میزان واقعی ابتلا 4 تا 5 برابر میزانی است که گزارش شده است

 (9-10،7).

لیشمانیوز جلدی شهری در واقع یک آنتروپونوز می­باشد به­عبارتی بیماری است که در وهله­ی اول از انسان به انسان منتقل می­شود. سگ به­طور معمول به همراه انسان به لیشمانیوز آلوده می­شود و ممکن است نقشی فرعی برای این حیوان، به­صورت مخزن حیوانی بیماری در نظر داشت. بر اساس این خصوصیت، سالک خشک بیشتر در مناطقی دیده می­شود که تراکم انسانی بیشتر باشد.(مناطق شهری) با این شرط که تعداد پشه خاکی ناقل آن بالا باشد و موارد لیشمانیوز نیز در محل یافت شود. پشه خاکی ناقل این نوع بیماری فلوبوتوموس سرژانتی است که در بافت کهنه شهرها و نواحی کوهپایه به وفور دیده می­شود. کانون­های اصلی فلوبوتوموس سرژانتی در کشور، شهرهای تهران، مشهد، شیراز، نیشابور، سبزوار، ساوه، بم و کرمان می­باشد. به­طور معمول بیماری در مناطقی از سطح شهر که نوساز می­باشد و محلی برای زاد و ولد پشه­ها فراهم می­شود، بیشتر به چشم می­خورد لذا بیماری در سطح شهرها پراکندگی یکسانی ندارد. استان فارس یکی از کانون­های آلودگی لیشمانیوز جلدی می­باشد(11). شهرستان لامرد نیز یکی از شهرستان­هایی است که به خاطر بافت شهری و موقعیت جغرافیایی آن لیشمانیوز به وفور در آن بروز می­کند و در حال حاضر این بیماری یکی از اولویت­های بهداشتی شهرستان است. هدف از این مطالعه بررسی اپیدمیولوژیک لیشمانیوز جلدی شهری در شهرستان لامرد طی سال­های 1383 تا 1393 می­باشد.

روش کار

مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی- توصیفی می­باشد. جمعیت تحت مطالعه افرادی بودند که ضایعات جلدی آنها بیشتر به سالک خشک شباهت داشت و از فروردین ماه 1383 تا اسفندماه 1393 در شهرستان لامرد مورد بررسی قرار گرفتند،که شامل 907 نفر بود. تشخیص برای 450 نفر از بیماران به­صورت آزمایشگاهی و بقیه بالینی بوده است[VMG(1] [b2] . اطلاعات بیماران مانند سن، جنس، تعداد زخم، عضو مبتلا، محل سکونت و تشخیص بیماری از فرم بررسی اپیدمیولوژیک بیماران در واحد مبارزه با بیماری­های واگیر شهرستان استخراج شد. برای تحلیل داده­های گردآوری شده از آمار توصیفی (فراوانی و فراوانی نسبی) به کمک نرم­افزار SPSS (نسخه22) استفاده شد.

نتایج

 از 907 نفر افراد مورد مطالعه 82/51 % نفر زن و بقیه مرد بودند. میانگین و انحراف معیار سن بیماران2/16±9/18 سال بود. گروه سنی 0-9سال با435 مورد (97/43 %) بیش­ترین و گروه سنی بالای 60 سال با 29 مورد (20/3 %)کم­ترین تعداد بیماری را داشتند. کوچک­ترین بیمار یک ساله و مسن­ترین بیمار 87 ساله بود. توضیحات بیش­تر در خصوص وضعیت بیماران به تفکیک گروه سنی و جنسی در جدول 1 آمده است. بر اساس نمودار1، بررسی توزیع بیماری بر حسب سال­های مختلف به تفکیک در مبتلایان به بیماری نشان داد که بیش­ترین موارد این بیماری در سال 1386 با تعداد 385 مورد( 44/42 %) و کم­ترین تعداد بیماران، مربوط به سال 1392 با تعداد 6 مورد( 66/0 %) از کل بیماران بود.

 553 نفر (97/60 %) از کل بیماران مورد بررسی ساکن روستا و بقیه شهرنشین بودند. 435 نفر (97/47 %) از بیماران یک زخم داشتند. جدول 2 نشان­دهنده فراوانی تعداد زخم و محل سکونت فرد می­باشد. 18/48  % از بیماران در منازل قدیمی­و 81/51 % از بیماران در منازل نوساز زندگی می­کردند. از نظر عضو درگیر به بیماری 526 بیمار زخم در اندام­های خود داشتند که از این تعداد 25/38 % زخم در دست،20/18% زخم در پا داشتند. بعد از دست­ها، صورت بیش­ترین تعداد زخم را داشت و کم­ترین تعداد زخم مربوط به تنه بود که توزیع فراوانی محل زخم به تفکیک ساختمان در جدول3 نشان داده شده است.


 [VMG(1]بهتر است در نتایج اطلاعات این دو گروه به تفکیک هم بیاید

 [b2]منظور از تشخیص آزمایشگاهی تست لشمن بوده است که هزینه بر می باشد و نیاز به امکانات دارد.لذا بخاطر مقطعی توصیفی بودن مطالعه تفکیک صورت نگرفت. 

بحث

مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی­های موارد لیشمانیوز جلدی در شهرستان لامرد انجام شده است. در این مطالعه بیماران از نظر جنسی تعداد بیماران زن کمی بیشتر از مردان بودند. که با نتایج مطالعه دهقان و همکاران در لارستان مشابه بوده و با سایر مطالعات انجام شده در کشور مغایرت دارد. در مطالعه­ای که دهقان و همکاران طی سال های 1387-1385 در شهرستان لارستان انجام داده بود 13/42 % از بیماران را مردان و 86/57 % از بیماران زنان بوده­اند (12). به­عنوان مثال در پژوهشی که توسط براتی و همکاران طی سال­های 1383-1392 در شهرستان خاتم صورت گرفته بود 61 % از بیماران را مردان و39% زنان تشکیل دادند(13). همچنین در مطالعه­ای که توسط عباسی و همکاران در شهرستان گرگان انجام شد 4/31% از بیماران را زنان و 6/68% از بیماران را مردان تشکیل دادند(7). بالاتر بودن میزان ابتلا مردان در سایر قسمت­های کشور می­تواند به­دلیل حضور بیش­تر مردان این مناطق در محل­هایی که احتمال گزش بوسیله پشه ناقل بیماری وجود داشت، نظیر اماکن متروکه، سازه­های ساختمانی در حال ساختن مناطق بیایانی در شب در نظر گرفت (12). علت موارد بیشتر در زنان در لامرد، احتمالا به دلیل حضور شمار زیادی از مردان به خصوص مردان مناطق روستایی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و همچنین عدم مشاغلی نظیر کشاورزی که نیازمند بیرون ماندن مردان در ساعات شب می­باشد، درارتباط باشد. دامنه سنی بیمارن از 0 تا 87 سال متغیر بوده و در تمام گروه­های سنی ابتلا به بیماری دیده شد. این پراکندگی در مطالعات کرمانشاه، خاتم، دامغان، خوزستان و گرگان دیده شد، و شاید به این دلیل باشد که پشه خاکی نقش اصلی در انتقال بیماری دارد و از همه خونخواری می­کند(13-15،7،1). در مطالعه حاضر گروه سنی 0-9 سال دارای بیشترین تعداد بیماران بوده است. در مطالعه لارستان نیز چنین نتیجه­ای بدست آمده است(13). در مطالعه کرمانشاه و مطالعه گرگان بیش­ترین بیماران در گروه سنی 10-19سال و 20-29 سال به ترتیب با 9/19%، 9/22% و 4/39% بود که این شاید به دلیل حضور افراد گروه سنی مذکور نواحی شمال کشور در مزارع کشاورزی در ساعات شبانه مرتبط باشد(15،12). همچنین در مطالعه دامغان بیش­ترین موارد در گروه­های سنی 10-14 سال، 15-19سال و 20-24 سال بود(7).

همان­گونه که در جدول 2 دیده می­شود میزان فراوانی بیماری در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری می­باشد[VMG(1] .در مطالعه دهقان و همکاران نیز فراوانی بیماری در مناطق روستایی تقریبا سه برابر مناطق شهری به­دست آمد(13). که قابل ذکر می­باشد که در شهرستان لامرد نیز همانند شهرستان لارستان تقریبا نیمی از مردم در مناطق روستایی زندگی می­کنند که گویای این مطلب می­باشد که آلودگی در مناطق روستایی از مناطق شهری بیشتر است.

در مورد تعداد زخم، با توجه به جدول دو 568 نفر(62/62) بیش از یک ضایعه جلدی در بدن خود داشتند. حمزوی و خادمی در بررسی خود به این صورت گزارش کردند که 55 % از بیماران دارای یک ضایع، 17% دو ضایعه و 28% دارای سه ضایعه و بیش­تر بودند(15). یعقوبی و همکاران در مطالعه خود گزارش نمودند که 52% از بیماران یک ضایعه، 4/17% دو ضایعه و بقیه سه ضایعه یا بیشتر داشتند(12). در مطالعه رفعتی و همکاران نیز حدود60% افراد بیش از یک ضایعه جلدی در بدن خود داشتند(1). همچنین در مطالعه دهقان و همکاران چنین نتیجه شد که 38/62% از افراد یک ضایعه در بدن خود داشتند(13). این موضوع ممکن است به فراوانی و شیوه خون­خواری پشه­ها مربوط شود. نتایج به­دست آمده بر اساس جدول 3 نشان می­دهد که بیش­تر بیماران (470 نفر)، در اندام­های خود ضایعه داشتند. از این تعداد347 بیمار در ناحیه دست و 165 بیمار در ناحیه پا دارای زخم جلدی بودند. در مطالعه انجام شده در کرمانشاه 47% از بیماران در ناحیه دست و 19% در ناحیه پا دارای زخم جلدی بودند(15). همچنین طی مطالعه صورت گرفته در لارستان به ترتیب78/38% و 21/11% دارای ضایعات بوده­اند(13). در مطالعه انجام شده در یزد و میرجاوه به ترتیب 1/55% و 78% و در مطالعه عباسی در گرگان 3/70 ضایعات در اندام­ها مشاهده شده است(7،5) . بخاطر پوششی که سایر نقاط بدن دارند و عدم پوشش این نواحی، احتمال گزش نواحی دست و پا بیش­تر بوده و احتمال ایجاد ضایعه لیشمانیوز نیز بیش­تر میشود. لذا توصیه می­شود در این مناطق تا حد امکان افراد از پوشش کامل­تری استفاده نمایند. همچنین در شب جهت جلوگیری از ورود پشه به منزل از پشه بندهای آغشته به سم استفاده شود. با توجه به فراوانی ضایعات در افراد مبتلا و درگیری بیشتر نواحی باز و بدون پوشش بدن و همچنین عوارض جبران ناپذیر این بیماری از حیث زیبایی، اهمیت کنترل و پیشگیری از آن نمایان­تر می­شود.

از لحاظ نوع ساختمان 437 نفر از بیمارن(18/48 %) در ساختمان قدیمی و 470 نفر(81/51 %) در ساختمان نوساز زندگی می­کردند. مطالعه حاضر نشان داد بین عمر ساختمان با موارد بیماری ارتباط معناداری وجود ندارد. از آنجایی که مطالعه به­صورت توصیفی می­باشد لذا برداشت علیتی از آن صحیح نمی­باشد و نیاز به بررسی بیشتر می­باشد.

از محدودیت­های این مطالعه می­تواند به کم­شماری موارد در بازه زمانی مورد مطالعه باشد. به دلیل اینکه بیماری لیشمانیوز در شهرستان یک بیماری شناخته شده است درصدی از موارد برای درمان به مراکز بهداشتی و درمانی مراجعه نمی­کنند و ترجیح می­دهند بیماری با گذر زمان خود بهبود یابد که از این موارد اطلاعی در دست نبود.

بر اساس نمودار1، بررسی توزیع بیماری بر حسب سال­های مختلف به تفکیک در مبتلایان به بیماری نشان داد که یک افزایش فراوانی در طی سال های 1384 تا 1388 مشاهده شد که احتمالا بتوان به مهاجرت افراد آسیب پذیر به این مناطق در این بازه زمانی اشاره نمود همچنین تغییرات اقلیمی نیز در این مورد بی­تاثیر نمی­باشد. مطالعه گلوی­زاده و همکاران نیز نشان داد که عوامل اقلیمی تاثیر نسبی در شیوع لیشمانیازیس دارند به گونه­ای که همبستگی قوی بین میزان بارش، رطوبت و سرعت باد و یک همبستگی معکوس بین میزان ساعات آفتاب و متوسط دما با بروز بیماری وجود داشت(16). همچنین مطالعه خواجه دلویی و همکاران نیز همبستگی بین بروز بیماری با رطوبت و درجه حرارت را تایید می­کنند (17).

نتیجه گیری

 مطالعه حاضر نشان داد که الگوی جنسی بیماری جزء در لارستان که از نظر جغرافیایی و فرهنگ تقریبا مشابه لامرد می­باشد، در سایر نقاط کشور متفاوت می­باشد. و اکثریت بیماران را زنان تشکیل دادند، همچنین بیماری در گروه سنی زیر 10 سال و مناطق روستایی شایع­تر می­باشد که لازم است جهت نیل به پیشگیری، تلاش­های کنترلی همراه با آموزش به گروه­های در معرض خطر را مد نظر قرار داد.

تقدیر و تشکر

 بدین وسیله از کارکنان واحد مبارزه با بیماری­های واگیر شبکه بهداشت درمانی لامرد به خاطر همکاری صمیمانه با نویسندگان مقاله تشکر و قدردانی به عمل می­آید.

 

بیانیه اخلاقی

این پژوهش کلیه موارد اخلاق در پژوهش را رعایت کرده است .اطلاعات گرفته شده در این پژوهش توسط کارشناس مسئول واحد بیماری­های واگیر، شبکه بهداشت و درمان شهرستان لامرد از پرونده­های مربوطه گرفته شده است و هیچگونه اسم و آدرسی از افراد ذکر نشده است، لذا الزامات اخلاقی رعایت شده و محرمانگی اطلاعات حفظ شده است.


 [VMG(1]آیا این نسبت ( بیماران روستایی به بیماران شهری) بیش از نسبت جمعیت روستا به شهر است.

بله. جمعیت در نقاط شهری لامرد شامل لامرد. علامرودشت و اهل نسبت بیشتری  از جمعیت شهرستان را تشکیل می دهند.و در اصل جمعیت روستایی حدود 40 درصد جمعیت شهرستان را تشکیل می دهد ولی موارد بیماری بیشتر است.

 

1. Rafati NA, Shapourimoghadam A, Ghorbani RA. Epidemiological study of cutaneous leishmaniasis in Damghan (2000-2006). Koomesh 2007; 8:247-53 (Persian).
2. World Health Organization. Cutaneous Leishmaniasis. Week Epidemiol Rec 2002; 77:246.
3. Babaei GR, Shayan A. An epidemiological study of cutaneous leishmaniasis and the investigation of scars with emphasis on seasons. Age and sex groups in Paalm, south of Lorestan province. Armaghan Danesh 2003; 8:51-7 (Persian).
4. World Health Organization. Leishmaniasis. Geneva: World Health Organization Technical Report Series; 1990. P. 1-96.
5. Javaherian Z, Hayat Gheib D, Abid KH. Epidemiological survey of cutaneous Leishmaniasis in Mirjaveh district of Zahedan. Zahedan J Res Med Sci 1999; 27:27-31 (Persian).
6. Desjeux P. Leishmaniasis: current situation and new perspectives. Comp Immunol Microbiol Infect Dis 2004; 27:305-18.
7. Abasi AE, Ghanbary MR, Kazem NK. The epidemiology of cutaneous leishmaniasis in Gorgan (1998-2001). Ann Military Health Sci Res 2004; 2:275-8 (Persian).
8. Last JM. Public health and human ecology. 2nd ed. New York: McGraw Hill Professional; 1998. P. 403.
9. Fata AA, Dalimi AH, Jaefari MR, Mohajeri M, Khamesipour A, Valizadeh M. Clinical appearance, leishmanin test & Elisa using monoclonal antibody in diagnosis of different forms of cutaneous leishmaniasis.. Med J Mashhad Univ Med Sci 2004; 47:19-27 (Persian).
10. Mohebali M. Zoonotic protozoa diseases. 1st ed. Tehran: Nadi Press; 1996. P. 60-1 (Persian).
11. Hatami H, Azizi F, Janghorbani M. Epidemiology and control of common Disorders in Iran. 2nd ed. Tehran: Khosravi Publications; 2004 (Persian).
12. Dehghan A, Ghahramani F, Hashemi B. The epidemiology of anthroponothic cutaneous Leishmaniasis in Larestan (2006-2008). J Jahrom Univ Med Sci 2010; 8:3 (Persian).
13. Barati H, Barati M. Lotfi MH. Epidemiological study of cutaneous Leishmaniasis in Khatam. Yazd Province (2004-2013). Paramed Sci Military Health 2015; 10:1-5 (Persian).
14. Hamzavi Y, Hamzeh B, Mohebali M, Akhoundi B, Ajhang K, Khademi N, et al. Human visceral leishmaniasis in Kermanshah province, western Iran, during 2011-2012. Iran J Parasitol 2012; 7:49.
15. Yaghoobi Ershadi MR, Akhavan AA. Zahraei Ramazani AV, Abai MR, Ebrahimi B, Vafaei Nezhad R, et al. Epidemiological study in a new focus of cutaneous Leishmaniasis in the Islamic Republic of Iran. East Mediterr Health J 2003; 9:816-26 (Persian).
16. Galavizade S, Fata A, Vakili V, Zarean M. Survey the cutaneous leishmaniasis prevalence in Mashhad during the past twenty years and the effect of environmental risk factors. Med J Mashhad Univ Med Sci 2015; 58:516-22 (Persian).
17. Khajedaluee M, Yazdanpanah MJ, SeyedNozadi S, Fata A, Juya MR, Masoudi MH, et al. Epidemiology of cutaneous leishmaniasis in population covered by Mashhad university of medical sciences in 2011. Med J Mashhad Univ Med Sci 2014; 57:647-54 (Persian).