Document Type : Research Paper
Authors
1 Medical student, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
2 Professor of Nephrology, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
3 Assistant Professor of Internal Medicine, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran.
4 Medical Doctor
Abstract
Keywords
مقدمه
بیماری های قلبی-عروقی مهمترین و شایعترین علت مورتالیتی در بیماران پیوند کلیه و شایعترین علت درازمدت کاهش عملکرد کلیه است. و با توجه به مطالعات متعدد شیوع حوادث قلبی عروقی در گیرندگان پیوند کلیه چندین برابر جمعیت عادی می باشد(1). شیوع بالای عوارض قلبی عروقی در گیرندگان پیوند کلیه، بسته به عوارض کاردیوواسکولار موجود در فرد قبل از پیوند به علاوه ایجاد ریسک فاکتورهای جدید بعد از پیوند دارد که شرایط قبلی را تشدید می کند.
سندروم متابولیک ریسک شناخته شده بیماری های قلبی عروقی در جمعیت عمومی و مشکلی رایج در گیرندگان پیوند کلیه می باشد(2).
این سندروم شامل ریسک فاکتورهایی برای ابتلا به دیابت و بیماری های قلبی عروقی است که عبارتند از: چاقی، تری گلیسرید بالا، سطح پایین HDL، هایپرتانسیون و اختلال تحمل گلوکز (3).
بر اساس کرایتریاهای III ATP تشخیص سندروم متابولیک با داشتن 3 تا یا بیشتر از این موارد گذاشته می شود.
چاقی و هایپرلیپیدمی یافته های شایعی در گیرندگان پیوند کلیه می باشد که می توانند به عنوان ریسک فاکتور های مستقلی برای آترواسکلروز و نفروپاتی پس از پیوند کلیه عمل کنند(4). دربسیاری از مطالعات ضمن اینکه سندروم متابولیک به طور گسترده در گیرندگان پیوند کلیه نسبت به جمعیت عادی وجود دارد، ریسک فاکتور قابل توجه وقوع بیماری های کاردیوواسکولار شدید نیز در این افراد می باشد. طوری که 5/7 % از بیمارانی که سندروم متابولیک داشتند در این مدت حداقل یک حمله قلبی عروقی شدید را تجربه کردند. تشخیص به هنگام سندروم متابولیک و درمان آن می تواند باعث افزایش پیشآگهی بیماران شود(5). بنابر مطالعات انجام شده علاوه بر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی سندروم متابولیک با کاهش عملکرد کلیه پیوندی نیز در ارتباط میباشد. و به پیشرفت نارسایی مزمن کلیه کمک میکند.
از آنجا که سندروم متابولیک به عنوان مجموعهای از ریسک فاکتورهای بیماریهای قلبی و عروقی و به عنوان عامل افزایش قابل توجه احتمال دیابت ملیتوس بعد از پیوند کلیه و کاهش مزمن عملکرد کلیه پیوندی و افزایش مورتالیتی در بیماران پیوند کلیه مطرح میشود در مطالعه حاضر بر آن شدیم تا فراوانی سندرم متابولیک را در بین گیرندگان پیوند کلیه و تأثیرآن بر فیلتراسیون گلومرولی را مورد بررسی قرار دهیم تا با دخالت مناسب ریسک بیماریهای قلبی- عروقی و عوارض دراز مدت کلیوی را در این بیماران کاهش دهیم.
روش کار
مطالعه حاضر از نوع بررسی مقطعی میباشد. جمعیت مورد مطالعه گیرندگان پیوند کلیه که یکسال از پیوند آنها میگذرد میباشد. روش نمونهگیری غیر احتمالی و مبتنی بر هدف بوده است. تعداد 275 بیمارکه تحت عمل جراحی پیوند کلیه از دهنده زنده و کاداور قرار گرفته بودند در پایان سال اول پس از پیوند به عنوان زمان شروع مطالعه از نظر وجود سندروم متابولیک براساس کرایتریاهای Adult Treatment Panel III مورد بررسی قرار گرفتند. بیمارانی وارد مطالعه شدند که سابقه ابتلا به دیابت را قبل از انجام پیوند کلیه نداشتهاند و در صورت ایجاد reject حاد پیوند و عفونت از مطالعه خارج شدند.
داروهای دریافتی توسط بیماران شامل سیکلوسپورین، مایکوفنولات موفتیل و پردنیزولون میباشد. بعد از بررسیهای پایه در مدت پیگیری در فواصل 6 ماهه تا 12 ماهه مجددا معیارهای سندروم متابولیک بررسی شدند. همچنین در این فواصل عملکرد کلیه پیوندی از طریق اندازهگیری سطح سرمی کراتینین و کلیرانس کراتینین مورد ارزیابی قرار گرفت و در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک مقایسه شد. محاسبه GFR براساس کلیرانس کراتینین محاسبه شد. شیوه جمعآوری اطلاعات در این مطالعه میدانی آزمایشگاهی و ابزار گردآوری اطلاعات مشاهده و پرسشنامه بوده است.
در این مطالعه موردی از موارد خروج از مطالعه وجود نداشت. توصیف دادهها با جداول فراوانی و نمودار شاخصهای میانه، میانگین و انحراف معیار انجام شد. جهت مقایسه بین دو گروه از آزمونهای کای دو و T- Student و رگرسیون Logistic استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار (نسخه16)spss و سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
نتایج
در این مطالعه 110 گیرنده پیوند کلیه مورد ارزیابی قرار گرفتند که 145(72/52 %) بیمار مرد و 130 (28/47 %) بیمار زن بودند. فاصله سنی شرکت کنندگان در این مطالعه بین 15 – 70 سال بود.
در ابتدای مطالعه بر اساس کرایتریاهای ATP III، 83 نفر از بیماران (30%) مبتلا به سندروم متابولیک بودند که در انتهای مطالعه این رقم به 123 نفر(5/44 %) افزایش پیدا کرد. آزمون استقلال در هر مقطع بین دو گروه دارای سندروم متابولیک و بدون سندروم متابولیک بر اساس آزمون کای 2 انجام شد بر اساس نتایج فوق در طول دوره پیگیری فراوانی سندروم متابولیک نسبت به زمان شروع مطالعه که یک سال بعد از پیوند کلیه5/14% افزایش داشته است که براساس آزمون آماری T-Student نسبت به ابتدای مطالعه افزایش قابل توجهی بود(000/0=p).
پس از تعیین فراوانی سندروم متابولیک، اجزای آن به طور جداگانه بین دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج فوق نشان می دهد که اندازه دور کمر در میان دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک در بررسی اولیه و طول مدت پیگیری اختلاف معناداری وجود داشت (000/0=p).
نتیجه بر اساس آزمون آماریT-Student می باشد
نتایج فوق نشان می دهد که میانگین سطح سرمی تری گلیسرید و HDL کلسترول در بررسی اولیه و طول مدت پیگیری بین دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک اختلاف معناداری وجود داشت (05/0< p); در حالی که میان سطح سرمی LDL کلسترول در بررسی اولیه و طول مدت پیگیری میان دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت(05/0=p).
در این مطالعه پس از ارزیابی فراوانی سندروم متابولیک عملکرد کلیوی از طریق بررسی میزان فیلتراسیون گلومرولی و سطح سرمی کراتینین مورد ارزیابی قرار گرفت که بر اساس نتایج فوق فیلتراسیون گلومرولی میان دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک در بررسی اولیه و در طول مدت پیگیری اختلاف معناداری نداشت(05/0> p).
نتیجه بر اساس آزمون آماری T-Student می باشد.
بحث
سندروم متابولیک به عنوان یک ریسک فاکتور قوی حوادث قلبی- عروقی در جمعیت عمومی مطرح است و عامل افزایش خطر بیماری های کاردیوواسکولار و پیشرفت آن به شمار می رود. با توجه به اینکه بیماری های قلبی عروقی مهم ترین علت مورتالیتی در گیرندگان پیوند کلیه می باشد و از آنجای که سندروم متابولیک مجموعه ای از ریسک فاکتورهای قابل تغییر است و با دخالت مناسب می توان از ایجاد این زنجیره جلوگیری کرد و پیش آگهی بیمار و کلیه پیوندی را افزایش داد، کاهش هر ریسک فاکتوری اهمیت بسزایی دارد (6-8).
در مطالعه Salerno و همکارانش که در سال 2011 انجام شد شیوع سندروم متابولیک در ماه 6 پس از پیوند 2/41 % بود (5). در مطالعه اوراک و همکارانش که در سال 2013 انجام شد نتایج نشان داد که شیوع سندروم متابولیک در سال اول پس از پیوند 2/34 % بود که در طول مدت پیگیری که 8/3 ± 9/22 ماه به طول انجامید تغییری پیدا نکرد. در این مطالعه میان فیلتراسیون گلومرولی در بیماران با یا بدون سندروم متابولیک اختلاف معناداری وجود نداشت (091/0=p) (9). در مطالعه ما شیوع سندروم متابولیک در سال اول پس از پیوند 30% بود که در طول دوره پیگیری به5/44 % افزایش پیدا کرد. در مطالعه حاضر نیز میان فیلتراسیون گلومرولی و سطح سرمی کراتینین در ابتدای مطالعه و طول مدت پیگیری در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک اختلاف معناداری وجود نداشت(05/0p>).
در مطالعه Ozdemire و همکارانش که در سال 2009 انجام شد نتایج نشان داد که شیوع سندروم متابولیک بر اساس کرایتریاهای ATP III در سال اول پس از پیوند6/28 % بود و اختلال عملکرد کلیوی در گروه مبتلا به سندروم متابولیک نسبت به گروه غیر مبتلا به سندروم متابولیک بیشتر بود(002/0=p)(10).
درسال اول پس از پیوند6/28% از موارد سندروم متابولیک داشتند، در حالی که تنها 7/10% از موارد قبل از پیوند سندروم متابولیک داشتند. در میان 7/27% از بیماران رد پیوند رخ داد; سندروم متابولیک در آن گروه نسبت به گروهی که عملکرد کلیوی پایدار داشتند بیشتر بود(002/0=p).
در مطالعه Faenza و همکارانش که در سال 2007 با هدف بررسی تأثیر سندروم متابولیک بر عملکرد کلیه پیوندی انجام شد، نتایج نشان داد که شیوع سندروم متابولیک در گیرندگان پیوند کلیه در اولین سال پس از پیوندشان 7/16% بود و سطح سرمی کراتینین در طول مدت پیگیری که 4 سال به طول انجامید در گروه مبتلا به سندروم متابولیک نسبت به گروه غیر مبتلا به سندروم متابولیک بیشتر بود(001/0< p) (11). در حالی که در مطالعه ما شیوع سندروم متابولیک در اولین سال پس از پیوند 30% بود و سطح سرمی کراتینین میان دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک در ابتدای مطالعه و طول مدت پیگیری اختلاف معناداری نداشت(05/0> p).
در مطالعه Porrini و همکارانش در سال 2006 نتایج نشان داد که در ابتدای مطالعه در اولین سال پس از پیوند شیوع سندروم متابولیک6/22% در گیرندگان پیوند بود که در طول مدت پیگیری که حداقل 18 ماه بود به 7/37% افزایش پیدا کرد. در مطالعه ما نیز شیوع سندروم متابولیک در ابتدای مطالعه 30% بود که در طول مدت پیگیری به 5/44 % افزایش پیدا کرد.
در مطالعه فوق سطح (1/Cr) و پیش آگهی پیوند کلیه در گروه مبتلا به سندروم متابولیک کمتر از گروه غیر مبتلا به سندروم متابولیک بود ( 008/0=p) (12). اما در مطالعه حاضر اختلاف معناداری میان فیلتراسیون گلومرولی و سطح سرمی کراتینین در دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به سندروم متابولیک وجود نداشت(05/0> p).
شواهد حاکی از آن است که علل ایمونولوژیک و ایسکمیک با افت عملکرد مزمن کلیه پیوندی که در سال اول پس از پیوند رخ می دهد در ارتباط است، در حالی که عوارض غیر ایمونولوژیک که از جمله مهمترین آنها چاقی، دیس لیپیدمی، هایپرتانسیون و دیابت ملیتوس می باشد به طور برجسته ای با اختلال مزمن عملکرد کلیوی بعد از سال اول پیوند در ارتباط هستند (13-14).
در مطالعهای که توسط De Vries و همکارانش در سال 2004 انجام شد هدف، بررسی ارتباط سندروم متابولیک با افت عملکرد کلیه پیوندی در سال اول پس از پیوند بود. به این منظور در یک بررسی cross-sectional، 606 گیرنده پیوند کلیه مورد بررسی قرار گرفتند. سندروم متابولیک بر اساس کرایتریاهای III ATP تعریف شد و عملکرد کلیوی براساس کلیرانس ادراری 24 ساعته کراتینین بررسی شد. 383 مورد از 606 گیرنده پیوند در مدت زمان متوسط 6 سال پس از پیوند، از سندروم متابولیک رنج می بردند. وجود سندروم متابولیک پس از یک سال از پیوند در ارتباط با اختلال عملکرد کلیه پیوندی بود (15).
در مطالعه سَلِرنو[1]و همکارانش که در سال2011 انجام شد هدف بررسی بروز سندروم متابولیک در جمعیت گیرندگان پیوند کلیه ایتالیایی و رابطه اش با بروز حوادث قلبی عروقی ماژور بعد از پیوند کلیه بود.
شیوع سندروم متابولیک بر اساس کرایتریاهای III ATP در بین گیرندگان پیوندی که در فاصله ژانویه 1997 و دسامبر 2007 تحت عمل پیوند قرار گرفته بودند، مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مدت بروز حوادث قلبی عروقی ماژور در ارتباط با وجود سندروم متابولیک به صورت آینده نگر ثبت شد. در این مطالعه 425 بیمار گیرنده پیوند مورد مطالعه قرار گرفتند که 62% آنها مرد و با میانگین سنی 46 سال بودند. شیوع سندروم متابولیک 41.2% در 6 ماه پس از پیوند و6/46% در 5 سال بود. در طول دوره پیگیری ( متوسط 1/5 سال ) 32 بیمار ( 5/7 % ) حداقل یک نوبت حمله قلبی عروقی ماژور را تجربه کردند. تشخیص سندروم متابولیک 6 ماه پس از پیوند به طور قابل ملاحظه ای با افزایش ریسک حوادث قلبی عروقی در ارتباط بود (05/0=p)(5).
درمطالعهای که توسط کَنِن[2] و همکارانش در سال2013 انجام شد هدف بررسی تأثیر چاقی گیرنده پیوند بر عملکرد دراز مدت کلیه پیوندی و پیش آگهی پس از پیوند کلیه بود. در این مطالعه مشخص شد که بیماران چاق در هر وزنی در خطر افزایش احتمال افت عملکرد درازمدت کلیه پیوندی خواهند بود (16).
نتیجه گیری
در مجموع شیوع سندروم متابولیک در سال اول پس از پیوند در مطالعه ما مشابه سایر مطالعات انجام شده بود با این اختلاف که در طول دوره پیگیری گیرندگان پیوند ایرانی افزایش بیشتری در شیوع سندروم متابولیک داشتند. با توجه به شیوع بالای سندروم متابولیک درگیرندگان پیوند کلیه و باتوجه به ریسک قابل ملاحظه آن در جهت ایجاد و پیشرفت بیماری های قلبی عروقی تشخیص و درمان به موقع بیماران مبتلا به سندروم متابولیک می تواند منجر به بهتر شدن پیش آگهی دراز مدت بیماران شود.
در مطالعه ما برخلاف اکثر مطالعات انجام شده سندروم متابولیک در عملکرد کلیه پیوندی تأثیری نداشت که با توجه به کوتاه تر بودن زمان پیگیری در مطالعه ما نسبت به مطالعات انجام شده، مطالعات بعدی جهت بررسی تأثیر سندروم متابولیک بر عملکرد دراز مدت کلیه پیوندی پیشنهاد می شود.