Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. Student of psychology, Neyshabur Branch, Islamic Azad University, Neyshabur, Iran.
2 Department of psychology,Mashhad branch,Islamic Azad University,Mashhad,Iran
3 Department of psychology, quchan branch, Islamic Azad University, quchan,Iran
4 Department of Mathamatics, Neyshabur Branch, Islamic Azad University, Neyshabur, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
اختلال طیف اوتیسم[1] دستهیی از اختلالات تکاملی سیستم عصبی میباشد که از جمله نشانگان بالینی آن براساس معیارهای پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی[2] (DSM-5) میتوان به نقص در ارتباط اجتماعی وتعامل اجتماعی[3]، ونقص در رفتارها، علایق، وفعالیتهای محدود و تکراری[4] اشاره نمود(1). DSM-5 تجارب حسی غیر معمول را به عنوان رفتارهای مرتبط اضافه میکند و آن را به عنوان قسمتی از تعریف اصلی در نظر نمی گیرد. اصلیترین تظاهر نواقص اجتماعی در اوتیسم شامل ارتباط چشمی ضعیف، فقدان احساسات یا تقابل اجتماعی، نقص در استفاده از رفتارهای غیر زبانی و عدم ارتباطات متناسب با سن میباشد(2). از DSM.IV.TR[5] تا DSM-5 در حوزهی اوتیسم و سایر اختلالات فراگیر رشد تغییرات زیادی رخ داده است. از زمان انتشار پنجمین نسخهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی در ماه می 2013به طور کلی همهی این اختلالها را تحت عنوان اختلال طیف اوتیسم معرفی نمودهاند و اختلالهای اوتیسم،آسپرگر، اختلال از هم گسستگی کودکی، و اختلال فراگیر تحولی نامشخص با اختلال طیف اوتیسم جایگزین شده است. البته به استثنای اختلال رت که به عنوان اختلال ژنتیک مطرح شده است (3). پژوهشها نشان میدهدکه اختلالات ارتباطی(4)پاسخ گو نبودن به دیگران درزمینهی مهارتهای اجتماعی و ارتباطی(6-5) اختلال در عواطف، مهارتهای حرکتی(7) انسجام مرکزی ضعیف(8) نقص در تنظیم هیجانات(2) مشکلات رفتاری، احساسی و اجتماعی پیچیده(9)کارکرد انطباقی پایین، فقدان خود مراقبتی، استرس و اضطراب (10) رفتارهای غیر معمول به شدت متغیر(11) اختلال در تنظیم رشد عمومی بدن (12) مهارتهای خود آموزی ضعیف، پرخاشگری، اختلالات گفتاری (13) افسردگی بالا(14) اختلال درکارکردهای اجرایی(15-18) اختلال در پردازش حسی (19) در کودکان با اختلال طیف اتیسم شایع است. تراورز [6]وکرزماین[7] در پژوهشی نشان دادند در شرایط مساوی سفید پوستها بیشتر احتمال دارد بر چسب اتیسم را بگیرند و سایر نژادها بخاطر عدم شناخت دقیق ویژگیهای بومی فرهنگی میزان شیوع اتیسم در آنها کمتر برآورد می شود(20) نرخ شیوع اتیسم در طی سه دهه گذشته به گونهی فزایندهای افزایش یافته است (21-22) در بررسی که توسط صمدی[8] و مک کانکی[9] صورت گرفته است، درصد شیوع اتیسم در ایران، 2/95 در 1000 گزارش شده است(23) بر طبق مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا[10]حدود 7/1 درصد کودکان 8 ساله (یا یک کودک از میان 59کودک) در 11 جامعه متفاوت امریکایی، در سال 2018 دارای اتیسم در نظر گرفته شدند. این رشد، در مقایسه با تخمین 5/1 درصدی (یا یک کودک از 68 کودک) سال 2014 تا 2016، جزئی ولی مشهود است .این رقم بالاترین نرخی است که تا کنون توسط شبکه نظارت بر اوتیسم وناتوانیهای رشدی(ADDM)[11] که یک سیستم ردیابی گسترده است به ثبت رسیده است. افزایش شیوع این اختلال موجب شده است که از سال 2009 به بعد، روز دوم آوریل به عنوان روز اطلاع رسانی اوتیسم در نظر گرفته شود. به دلیل افزایش سریع و پیش روندهی اختلال طیف اوتیسم، تحقیقات فراوانی در دهههای اخیر بر روی آن انجام شده است. با این حال هنوز پاتوفیزیولوژی دقیق بروز اختلال طیف اوتیسم به دلیل فراوانی و پراکندگی مکانیسمهای دخیل در آن نامعلوم و مبهم است. (24) التهاب مغز در پاتوژنز اختلال طیف اوتیسم دخیل است. تعدادی از فاکتورهای عضوی، ایمنی، محیطی، ژنیتکی و آلرژیک بدو تولد ممکن است موجب افزایش خطر ابتلا به اختلال طیف اوتیسم شوند که از جملهی آن میتوان به شواهد قطعی شامل آلرژیها، آسم، اوتوآنتی بادیهای مغز، خونریزی مغزی، عفونت، وزن کم هنگام تولد، چاقی، پره اکلامپسی (فشار خون حاملگی) نارسا بودن جنین، استرس و شواهد محدود شامل (زایمان سزارین با بیهوشی عمومی، تماس با توکسینهای محیطی، اکسی توسین (استفادهی طولانی مدت برای القا لیبر)،تجاوز جنسی، روان درمانی، اشاره کرد(25) باتوجه به ارتباط اتیسم با برخی از سندرمهای شناخته شده مانند سندرم x شکننده و همخوانی در دوقلوهای مونوزیگوت، هم اکنون این واقعیت پذیرفته شده است که اتیسم حداقل تا حدی یک علت ژنتیکی دارد(26) یک ایده کلی وجود دارد مبنی بر این که تغییرات در سطح ژن ها، ممکن است یکی از عوامل پیدایش اتیسم باشد(27) همچنین شواهدی دال بر علل عصبی- روانی ارثی موجود است که برای اولینبار در دوران کودکی تظاهر مییابد و در دوران بزرگسالی نیز ادامه مییابد (28) تغییر در رشد و تکامل مغز در اوتیسم دیده شده است و این مطلب نشان میدهد که مسیرهای مولکولی دخیل در تنظیم رشد سلول در اوتیسم دچار اختلال شده است(29) نتایج حاصل از Structural MRI که بر روی افراد اوتیستیک انجام شده است نشان دادهاند که بزرگ شدگی مغز به صورت موضعی و یا کلی وجود دارد. در حالی که Functional MRI نشانگر تقلیل و کاهش ارتباطات بین نواحی فرونتال خلفی میباشد. بنابراین MRI بیومارکرهای مؤثری برای تشخیص کودکان اوتیستیک فراهم میآورد (30). باتوجه به ویژگیهای خاص کودکان با اختلال طیف اتیسم، پژو هشها نشان میدهند که اکثر این کودکان در فرایندهای یکپارچگی حسی[12] اختلال دارند، بنابراین شناسایی و کاهش دادن اختلالات حسی در درجه اول اهمیت قرار دارد، چرا که این اختلالات حسی میتواند سایر رفتارها ونشانگان بالینی را که این کودکان با آنها با محیط خارج تعامل میکنند تحت تأثیر قرار دهد(19) یکپارچگی حسی به معنای توانایی فرد برای سازمان دهی، یکپارچه کردن و تجزیه و تحلیل اطلاعاتی است که از بدن و محیط گرفته میشود به صورتی که فرد بتواند بر اساس این توانایی پاسخهای هدفمند، کارآمد و صحیح ارائه دهد(19) با توجه به اینکه هزینه درمان وشیوع اوتیسم در دهه گذشته افزایش یافته است (31)، نیاز به آزمودن شیوههای نوین درمانی برای آن ضرورت مییابد.تاکنون روشهای درمانی بسیاری برای اوتیسم پیشنهاد و اجرا شده است که هر کدام از این برنامههای مداخله ای، شواهدی در تعیین میزان اثر بخشی برنامه خود بر ویژگیهایی همچون نشانگان بالینی ارائه نمودهاند که ازآن جمله میتوان به تحلیل رفتار کاربردی [13]درمان پاسخ محور[14]، نظام برقراری ارتباط با استفاده از تبادل تصویر[15]، داستانهای اجتماعی[16]، درمان وآموزش کودکان اتیستیک و ناتوانی ارتباطی مرتبط با آن [17] اشاره کرد (32) در جدیدترین روش درمانی برای این کودکان از ربات به عنوان یک ابزار پیشرفته در درمان و مداخله آموزشی استفاده میشود(33) در این مطالعه تلاش بر پاسخگویی به این مساله است که میزان اثر بخشی دو شیوه درمانی پاسخ محور (PRT) و درمان و آموزش کودکان اوتیستیک وناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن (TEACCH) برنشانگان بالینی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم بررسی و مشخص شود. مدل درمانی پاسخ محور دارای ساختار آزادانه و بر مبنای اصول و واکنشهای طبیعی میباشد و بر این فرض است که اختلالهای کودکان میتواند با دستکاریهای محیطی بهبود پیدا کند. این روش از جمله روشهای منعطف و کارآمد برای هردو کودک و مربی محسوب میشود و برخلاف روشهای کلاسیک، برنامهای از پیش تنظیم شده نیست تا کودک و درمانگر ملزم به اجرای جز به جزء آن باشند، بلکه کودک آزادی عمل کامل دارد به طوری که خود کودک به برنامه جهت میدهد. هدف از ارائه این روش،افزایش انگیزه و اشتیاق کودکان نسبت به یادگیری محیط اطراف،کاهش مقاومت کودک در طی جلسه درمان، بهبود ارتباط موثر والدین و مراقبان با کودک میباشد، 5 محور اولیه متمرکز بر درمان پاسخ محور، عبارتند از :1-آموزش به کودکان در زمینه پاسخ به نشانههای چندگانه در محیط2-آزاد بودن کودکان در انتخاب وسایل و فعالیتهای مربوط به آموزش(به منظور افزایش انگیزه در آن ها)3-آموزش روشهای خود مدیریتی به کودکان 4-افزایش قدرت ابتکار و خلاقیت در کودک 5-ایجاد فرصت برای تحکیم یادگیری و تعمیم آن به موقعیتهای دیگر (34). مدل درمانی ـ آموزشی (TEACCH) یک سر واژه است ومتشکل از حروف اول عبارت درمان وآموزش کودکان اوتستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن است،که به روش آموزش دارای ساخت نیز مشهور است. در این روش اعتقاد بر این است که محیط زندگی کودک باید با او تطبیق داده شود، نه این که کودک با محیط، در این روش سعی بر این است که به کودک مهارتهایی آموزش داده شود تا بتواند با محیط اطراف خود سازگار و رفتارهای اطرافیان را بهتر درک کند(35). دراین روش از تکنیک خاصی استفاده نمیشود بلکه برنامهی درمانی براساس سطح عملکرد کودک پایه ریزی میشود و به جای اینکه به کودک یک مهارت وتوانایی خاص آموزش داده شود، سعی براین است که مهارتهایی آموزش داده شود تا وی بتواند محیط اطراف خود و رفتارهای اطرافیان خود را بهتر درک کند. مدل درمانی ـ آموزشی برسازماندهی محیط، حمایت دیداری، انفرادی سازی اهداف وآموزش مهارتهای استقلال ورشد تاکید دارد و چهار مولفه اصلی آن عبارت اند از: سازماندهی فیزیکی، برنامهها، نظام کاری وسازمان دهی تکلیف و برتشخیص و ارزیابی زودهنگام، همکاری والدین وآموزش سازمان یافته در محیطی دارای ساختارتأکید دارد(35) از آن جا که مداخلات رفتاری ـ آموزشی برنشانگان بالینی دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم کمتر انجام گرفته است، بنابراین مطالعات مقایسه ای به منظور اثر بخشی این مداخلات بر نشانگان بالینی ضروری به نظر میرسد. از طرفی این که مداخلات درمانی پاسخ محور و درمانی ـ آموزشی تا چه اندازه برمؤلفههای نشانگان بالینی(کیفیت غیر عادی تعاملات اجتماعی، کیفیت غیر عادی مهارتهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی ونقص در رفتارها، علایق، و فعالیتهای محدود و تکراری ) دانش آموزان بااختلال طیف اوتیسم مؤثر است، مشخص نیست. بنابراین هدف اصلی و اهداف فرعی این پژوهش، مقایسهی اثر بخشی مدل درمانی پاسخ محور فاقد ساخت و آزاد با مدل درمانی ـ آموزشی دارای ساخت در دست یابی به پاسخهایی برای این سؤالات میباشد، تا از نتایج آن در استدلالهای بالینی برای اولویت بندی مداخلههای مفید و مؤثر استفاده شود.
روش کار
این پژوهش با توجه به هدف تحقیق که اثر بخشی دو مدل درمانی را ارزیابی میکند از نوع نیمه آزمایشی وکاربردی است که با طرح پژوهشی پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه کنترل ومرحله پیگیری انجام شد. پس از اخذ مجوز از سازمان آموزش و پرورش استثنایی خراسان رضوی و با مراجعه به مراکز تخصصی اوتیسم دولتی و خصوصی شهر مشهد(4مرکز دولتی و 2 مرکزخصوصی)کلیه افراد جامعه آماری (تعداد 180 نفر) را که در سال تحصیلی 97-1396مشغول به تحصیل بودندبر اساس ملاکهای ورود به پژوهش که عبارت بودند ازابتلا به اختلال طیف اوتیسم برمبنای تشخیص روانپزشک و نمرات به دست آمده از پرسشنامه مصاحبه تشخیصی اوتیسم ـ تجدید نظر شده (ADI-R) [18]، رضایت آگاهانه والدین (قیم قانونی)، مشاوره با مربیان به منظور ارزیابی ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان، عدم حساسیت بیش از اندازه (شدید) به حواس بیرونی (حواس 5 گانه) و حواس درونی (حس عمق[19] و وستبولار[20])، دامنه سنی بین 8 تا12 سال، عدم نقایص حسی مانند ناشنوایی،نابینایی،جسمی و چند معلولیتی، سطح شدت اختلال (متوسط تا خفیف ) وملاکهای خروج از پژوهش، عبارتند از عدم همکاری و احتمال افت آزمودنیها در طول پژوهش، غربال وسپس از بین افرادی که ملاکهای ورود به پژوهش را داشتند بر اساس سطح نمرات پیش آزمون به دست آمده از پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم[21](ASSQ)،پرسشنامه مصاحبه تشخیصی اوتیسم ـ تجدید نظر شده(ADI-R)، تعداد40 دانش آموز با اختلال طیف اوتیسم متوسط تا خفیف( 36نفر نمونه آماری و4 نفر جایگزین در صورت خروج و عدم همکاری نمونه آماری)، با روش نمونه گیری هدفمندانتخاب شدند. سپس اعضاءنمونهی انتخابی همتا شده به منظور تعدیل حواس بیرونی (حواس پنج گانه) و حواس درونی (حس عمقی و وستیبولار) به مدت 4 هفته و هر هفته 4جلسه ی45 دقیقه ای تمرینات مربوط به یکپارچگی حسی را دریافت کردتدو بعد از تعدیل حواس به منظور ارزیابی مداخلات رفتاری ـ آموزشی بر نشانگان بالینی( کیفیت غیر عادی تعاملات اجتماعی،کیفیت غیر عادی مهارتهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی و نقص در رفتارها، علایق، و فعالیتهای محدود و تکراری) به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی(پاسخ محور 7 پسر، 5دختر ودرمانی ـ آموزشی 6پسر،6دختر) و گروه کنترل (8 پسر،4 دختر) قرار گرفته ومداخله مدل درمانی پاسخ محور و درمانی ـ آموزشی طی 20جلسه و در بازه زمانی 2ماهه و هر هفته سه جلسه 45 دقیقهای برای هر یک ازدو گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخله درمانی دریافت نکرد.سپس به منظورمشخص کردن اثر بخشی و پایداری نتایج مدلهای درمانی، برنشانگان بالینی هر دو گروه آزمایش و گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری(2ماهه) پرسشنامه مصاحبه تشخیصی اوتیسم تجدید نظر شده (ADI-R) اجرا شد. این پرسشنامه یکی از پیشرفته ترین ابزار تشخیصی سازمان یافته به منظور سنجش نشانگان بالینی در سه مؤلفهی (کیفیت غیر عادی تعاملات اجتماعی،کیفیت غیر عادی مهارتهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی،ونقص در رفتارها، علایق، و فعالیتهای محدود و تکراری) دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم میباشد که شامل 93 پرسش است که معمولاوالدین کودک آن را پر میکند.گستره سنی مورد ارزیابی این آزمون، دو سال به بالا است. این آزمون توسط سازمان استثنایی ایران استاندارد شده و برای تشخیص اختلالات در این طیف مورد استفاده قرار میگیرد. نمره گذاری این آزمون با استفاده از یکی از 5 فرم الگوریتم ADI-R و معمو لا" بدین صورت نمره گذاری میشود، نمره صفر برای رفتار عادی، نمره 1برای اختلال خفیف، نمره 2برای اختلال متوسط و نمره 3 برای اختلال شدیدانجام میشود. نشانگان بالینی اختلال طیف اوتیسم بر اساس کسب نمرهای بالاتر از 21در مصاحبه تشخیصی اوتیسم تجدید نظر شده،ADI-R، در سه مؤلفه :A(کیفیت غیر عادی تعاملات اجتماعی با نقطه برش 10) مؤلفه B (کیفیت غیر عادی مهارتهای ارتباطی کلامی با نقطه برش 8 وغیر کلامی بانقطه برش 7) ومؤلفه C (نقص رفتارها، علایق، و فعالیتهای محدود و تکراری با نقطه برش 3)مشخص خواهد شد. همچنین در این مطالعه به منظور تشخیص سطح شدت اختلال دانش آموزان از پرسشنامه (ASSQ) استفاده شد که این ابزار شامل 42سؤال میباشد که توسط والدین تکمیل میشود این پرسشنامه توسط کاسه چی[22] در دانشگاه علوم بهزیستی در سال 1390 هنجاریابی شده است (36). پرسشنامه ASSQ در هر دو گروه والدین و معلمان برای اختلال طیف اتیسم ار اعتبار قابل توجهی برخوردار است. ضریب اعتبار بازآزمایی پرسشنامه ASSQ کودکان طیف اتیسم در گروه والدین (467/. = r ) و در گروه معلمان (614/. = r ) برآورد شده است. پرسشنامهی ASSQ برای کودکان اتیستیک از پایایی و روایی قابل قبولی برخوردار است. نمره گذاری این پرسشنامه در طیف لیکرت 5نقطهای تنظیم شده است که میزان شدت اختلال به ترتیب نمره صفر برای اختلال ندارد، نمره 1برای اختلال خیلی کم، نمره2 برای اختلال کم، نمره3 برای اختلال متوسط، نمره4 برای اختلال خیلی زیاد میباشد. دامنه نمرات بین 49-0 اختلال ندارد،100-50 میزان اختلال خفیف،150-100 میزان اختلال متوسط، و نمره بیشتر از 150 اختلال شدید دارد. برای تجزیه و تحلیل دادهها در این پژوهش از شاخصهای آمار توصیفی مانند(میانگین،انحراف معیار) و ازشاخصهای آمار استنباطی مانند(تحلیل کوواریانس چند متغیره، تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی وبونفرونی) استفاده شد.تحلیلها با کمک نرم افزار آماری SPSS، ویراست 22 انجام شد.
1.Autism spectrum disorder
2.American psychiatric Association .Diagnostic and statistical Manual of Mental disorders(DSM-5) 5th ed. washington ,dc.American psychiatric Association.2013
3.Deficits in social communication and social interaction
4.Deficits in restricted ,repetitive patterns of behavior , interests, or activities
5. American psychiatric Association .Diagnostic and statistical Manual of Mental disorders Text revision(DSM.IV.TR).4th ed. washington ,dc.American psychiatric Association.2000
6.Traverz
7.Krezmien
8.Samadi
9.Macconkey
10.Center for disease control and prevention(CDC)
11.Autism and Developmental Disabilities Monitoring(ADDM)
[12] Sensory integration
[13] Applied Behavior Analysis(ABA)
3.Pavital Res pons Treatment (PRT)
4.picture Exchange communicate on system (PECS)
5. Social stories
6.Treatment and education of Autistic and relate communication Handicapped children (TEACCH)
1. Autism Diagnostic Interview Revised(ADI-R)
2.Sens Profundity
3.Vestibular
1.Autism spectrum screening Questionnaire(ASSQ)
2.kaseh chi
نتایج
ویژگیهای جمعیت شناختی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم نشان میدهد تعداد پسران در نمونه آماری بیش از دختران (21پسر،15 دختر) و میانگین سن افراد شرکت کننده 4/10سال است. تحلیل کوواریانس چند متغیری بیانگر اثر بخشی معنی دارمدل درمانی پاسخ محور برکاهش نشانگان بالینی(نقص در تعامل اجتماعی، نقص در ارتباط کلامی و غیر کلامی و رفتارهای محدود و کلیشه ای) است، یافتهها نشان دادF حاصل از مقایسه میانگین نمرههای مؤلفههای نشانگان بالینی در مرحله پس آزمون و پیگیری معنی دار است.(990/321=F و05/0< p) نتایج این تحلیل در جدول (1) آورده شده است. همچنین تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان دادکه اثر بخشی مدل درمان و آموزش کودکان اوتیستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن برکاهش نشانگان بالینی (نقص در تعامل اجتماعی، نقص در ارتباط کلامی و غیر کلامی و رفتارهای محدود و کلیشهای) معنی دار است (538/250=F و05/0< p) نتایج در جدول (2) آمده است. بنابراین هر دو مدل درمانی بر کاهش نشانگان بالینی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم اثر بخشی معنی داری دارند.آنالیز دادهها با آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که مدل درمانی پاسخ محور (PRT) و مدل درمان و آموزش کودکان اوتیستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن (TEACCH) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری بر کاهش نشانگان بالینی و مؤلفههای آن اثر بخشی معنی داری داشته است و نتایج در مرحله پیگیری 2ماهه ثابت مانده است (05/0< p). نتایج این آزمون در جدول (3-4) آمده است. در این مطالعه ازآنالیز واریانس یک طرفه به منظور مقایسه و بررسی اثر بخشی مدل درمانی پاسخ محور و درمان و آموزش کودکان اوتیستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن برکاهش نشانگان بالینی استفاده شد، نتایج نشان داد که بین میانگینهای گروههای پژوهش در رابطه با اثر بخشی دو مدل درمانی برکاهش نشانگان بالینی و مؤلفههای آن تفاوت معنی داری آماری وجود دارد(483/163=F و05/0< p) نتایج در جدول(5) آمده است. ازآزمون تعقیبی توکی به منظور بررسی میزان تفاوت بین اثربخشی مدل درمانی پاسخ محور و درمان وآموزش کودکان اوتیستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن برکاهش نشانگان بالینی استفاده شد نتایج نشان داد میزان شاخص مدل درمانی پاسخ محورکمتر از دو گروه دیگر است وتفاوت آماری معنی داری بین میانگینهای مدل درمانی پاسخ محور با مدل درمان و آموزش کودکان اوتیستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن و گروه کنترل وجود دارد و بیانگر این نکته است که مدل درمانی پاسخ محور به نسبت مدل درمان و آموزش کودکان اوتیستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن، به طور معنی داری اثربخشی بیشتری برکاهش نشانگان بالینی (نقص در تعامل اجتماعی، نقص در ارتباط کلامی و غیر کلامی و رفتارهای محدود و کلیشه ای) دارد. نتایج این آزمون در جدول شماره (6) آمده است.
بحث
تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاضرنشان میدهد که دو مدل درمانی پاسخ محور و درمانی ـ آموزشی بر کاهش نشانگان بالینی در سه مؤلفهی(کیفیت غیر عادی تعاملات اجتماعی، کیفیت غیر عادی مهارتهای ارتباطی کلامی و غیر کلامی، و نقص در رفتارها، علایق، و فعالیتهای محدود و تکراری) اثر بخش هستند، اما در مقایسه اثر بخشی این دو مدل درمانی یافتهها نشان میدهد که مدل درمانی پاسخ محور در سه مؤلفهی فوق به طور معنی داری اثر بخشی بیشتری از مدل درمانی ـ آموزشی داردکه این یافتهها با یافتههای اسمیت و همکاران[1](37) درباره اثربخشی روش پاسخ محوربرتعاملات اجتماعی کودکان با اختلال طیف اوتیسم،بیکرو همکاران[2](38)درباره اثربخشی مدل درمانی پاسخمحور بر پیشرفت ارتباط و عملکرد اجتماعی همسو بود. محسنی اژیه وهمکاران نشان دادند، روش درمانی پاسخ محوربر کاهش مشکلات کودکان مبتلا به اوتیسم، در ایران، بین سالهای 1384 تا 1392 تأثیر بالایی داشته است که با نتایج پژوهش حاضرهمخوان است(39). سالمی خامنه وهمکاران (40)پژوهشی با هدف بررسی اثر روش درمانی پاسخ محور برکاهش علائم کودکان پسر 8 ـ 12سالهی مبتلا به اوتیسم شامل اختلالات در تعاملات اجتماعی،اختلال در ارتباط و نیز رفتارهای خود تحریکی و کلیشه ای انجام دادند نتایج نشان داد که در مقایسه میزان اثر بخشی این دو روش بر رفتارهای کلیشهای و تعاملات اجتماعی، تفاوت معنی داری وجود نداردکه با یافتههای پژوهش حاضر ناهمسو،اما در مقایسه میزان اثر بخشی بیشتر مدل درمانی پاسخ محور نسبت به مدل درمانی ـ آموزشی بر ارتباط تفاوت معنی دار آماری وجود دارد،که با نتایج پژوهش حاضر همسو میباشد قمری کیوی و همکاران (41) در پژوهشی با عنوان اثر بخشی دو روش درمانی پاسخ محور و درمانی ـ آموزشی بررفتارهای کلیشه ای، ارتباط، وتعامل کودک اوتیستیک نشان دادند هر دو روش بر رفتارهای کلیشهای و تعاملات اجتماعی، اثربخش است اما تفاوت مشاهده شده معنادار نیست،که نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش فوق مبنی بر اثر بخشی مدل درمانی پاسخ محور و درمانی ـ آموزشی بر نشانگان بالینی همسو ودر تفاوتهای مشاهده شده ناهمسو میباشد درتحقیق دیگری توسط تاکاشی و همکاران[3] استفاده از اعمال روش درمانی ـ آموزشی برروی 26دانش آموز با اختلال طیف اوتیسم انجام شد، نتایج نشان داد که اعمال این روش تغییرات مثبتی را در کودکان وکاهش نشانگان بالینی کودکان با اختلال طیف اوتیسم ایجاد میکند(42) اوزنوف[4] و کاتچارت[5] در سال (2004)، پژوهشی را تحت عنوان اثرکارآیی مدل درمانی ـ آموزشی برروی 35کودک مبتلا به اوتیسم بررسی کردند، نتایج نشان داد،کودکانی که تحت این روش قرار میگیرند در برخی از عملکردها که شامل 7حیطه (تقلید، مهارتهای حرکتی ظریف، مهارتهای حرکتی درشت، هماهنگی چشم ودست، توانایی ادراک کلامی،توانایی ادراک غیر کلامی) میباشد، پیشرفت نشان میدهند.که این عملکردها بر نشانگان بالینی آنها تأثیر مثبت میگذارد (43). همچنین مینجارز[6] طی یک پژوهش در سال 2011با استفاده از مدل درمانی ـ آموزشی نشان دادندکه استفاده از این برنامه بر رفتارهای ناسازگارانه و رفتارهای کارکردی کودکان مبتلا به اوتیسم تأثیر دارد(44) یافتههای این پژوهشها مبنی بر اثر بخشی مدل درمانی ـ آموزشی بر نشانگان بالینی ورفتارهای دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم با یافتههای پژوهش حاضر همسو میباشد. درتبین اثر بخشی مدل درمانی ـ آموزشی بر نشانگان بالینی این گونه استدلال میشود که دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم از طریق روشهای بصری، تعاملی و تصاویر بهتر از روشهای سنتی یاد میگیرند. و همچنین با توجه به سازماندهی محیط و مهارتهایی که آموزش داده میشود این دانش آموزان محیط اطراف خود و رفتارهای اطرافیان خود را بهتر درک میکنند، و بر استقلال و رشد فردی آنها تاکید میشود. در تبیین دادههای پژوهش فوق مبنی بر اثر بخشی بیشترمدل درمانی پاسخ محور بر نشانگان بالینی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم میتوان این گونه استدلال نمود که شاید ناشی از گستردگی این روش نسبت به مدل درمانی ـ آموزشی میباشد. و همچنین این نکته که این روش مبتنی بر تمایلات و خواستههای کودک است لذا سطح همکاری کودک و والدین به طور معناداری بالا بوده است. و این که مدل درمانی پاسخمحور، بر حیطههای محرک محیطی، توجه و انگیزش کودک و نیز رفتار اجتماعی او تأکید دارد. این احتمال نیز وجود دارد که با توجه به ارتباط نزدیک مربی و کودک در مدل درمانی پاسخ محور و تعامل گفتاری بیشتر، این رویکرد نقش مؤثرتری در کاهش نشانگان بالینی داشته باشد.
نتیجه گیری
تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که مدل درمانی پاسخ محور (PRT) ودرمان و آموزش کودکان اوتیستیک و ناتوانیهای ارتباطی مرتبط با آن (TEACCH) برکاهش نشانگان بالینی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم تاثیر معنی داری داشته اند. اما با مقایسه اثر بخشی مدل ها، نتایج نشان داد که مدل درمانیPRT برکاهش نشانگان بالینی دانش آموزان با اختلال طیف اوتیسم به طور معنی داری اثر بخشی بیشتری از مدل درمانی (TEACCH) دارد. با توجه به محدودیتهای پژوهش همچون حجم کم نمونه آماری وگزینش نمونهی آماری از بین دانشآموزان با اختلال متوسط تا خفیف، عدم تفکیک گروههای مؤنث و مذکر، محدودیت زمانی برای اجرای مدلهای درمانی، و همچنین محدودیت نظری مبنی برا اینکه هر دو مدل درمانی جز رویکردهای رفتاری هستند، پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آینده، حجم نمونه آماری بزرگتر، یک طیف خاص(خفیف، متوسط یا شدید)، یک جنس (دختر یا پسر)، به تنهایی مورد مطالعه قرار گیرد، تا یافتهها با احتمال بیشتری، قابلیت تعمیمپذیری به جامعه را داشته باشد. و در آخر توصیه میشود که در مطالعات آینده میزان اثر بخشی طولانی مدت این نوع مداخلات درمانی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین پیشنهاد میشود که در پژو هشهای آینده یک روش رفتاری با روشهای دیگر که پایه نظری متفاوتی دارند مقایسه شود.
تشکر و قدردانی
از همکاری و مساعدت همکاران اداره آموزش و پرورش استثنایی خراسان رضوی که شرایط اجرا این پژوهش را فراهم نمودند، والدین کودکان و همچنین از مربیان مراکز مهرکاظم، پرنیان، تبسم و....که در اجرای این پژوهش یاری رساندند، صمیمانه تشکر و قدردانی میشود. این پژوهش بخشی از رساله دکتری نویسنده اول میباشد.
References
1.smit& eat al
2.Baker&eat al
3.Takashi& eat al
4.Ozonoff
5.Cathcart
6.Minjarez