Document Type : Research Paper
Authors
Faculty of Sport science, Department of Human Science, Khomeinishahr Branch, Islamic Azad University, Khomeinishahr/Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
امروزه اضافه وزن و چاقی از مشکلات عمده سلامتی در جهان محسوب می شود (1). این معضل با بسیاری از بیماریها مانند؛ عوارض قلبی و عروقی، فشار خون بالا، تصلب شرایین، التهاب مزمن، اختلالات چربی، مقاومت به انسولین، دیابت و سایر اختلالات متابولیک همراه است (2). چاقی باعث تغییر در ساختار قلب و عملکرد آن با ازدیاد حجم همودینامیک میشود. این مشکل به ویژه منجر به: 1) افزایش حجم بطن چپ و تغییرشکل در آن، 2) اختلال در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، 3) اتساع دهلیز چپ و تغییردر عملکرد آن و 5) تجمع چربی اطراف قلب میشود (3). چنین به نظر می رسد که ارتباط بین چاقی و حوادث قلبی عروقی تا حدودی به دلیل ارتباط چاقی با وجود عوامل خطرکلاسیک یعنی پرفشاری خون، دیابت و افزایش چربی خون است. در واقع به نظر می رسد که بسیاری از بیماریها و مشکلات سلامتی در حضور چاقی و با افزایش شاخص توده بدنی احتمالا مشکل آفرین تر خواهند شد (4). در آغاز قرن بیستم، بیماریهای قلبی و عروقی حدود 10% مرگ و میرها را در جهان شامل میشد، ولی در پایان این قرن در کشورهای توسعه نیافته نزدیک به 50% و در کشورهای در حال توسعه 25%از مرگ و میرها را تشکیل میدهد و تا سال 2020 تقریباً به مرگ 25 میلیون نفر در جهان منجر خواهد شد (5). علاوه براین، این بیماریها هزینه هنگفتی را بر نظام بهداشتی- درمانی کشورها تحمیل میکند.
بنابراین تعیین مرز دقیقی برای چاقی در هر جامعه و تعیین ارتباط آن با عوامل تهدید کننده سلامتی میتواند نقش مهمی در کاستن مرگ و میر ناشی از بیماریهای مرتبط با چاقی از یک سو، کاهش هزینههای اجتماعی و مالی از سوی دیگر داشته باشد. تحقیقات در زمینه عوامل پیکرسنجی مؤثر بر تندرستی، شاخصهای مختلفی را پیشنهاد نمودهاند که مهمترین آنها درصد چربی بدن (Percentage of Body Fat; BF%)، نمایه توده چربی (Fat Mass Index; FMI)، نمایه توده بدن (Body Mass; BMI Index)، وزن بدون چربی (Lean body mass; LBM)، دور کمر (Waist Circumference; WC) و نسبت دور کمر به دور باسن (Waist to hip Ratio; WHR) میباشند. طی سالهای اخیر مطالعات بسیار زیادی به بررسی ارتباط دور کمر به عنوان شاخصی آسان و ارزان برای اندازه گیری چاقی مرکزی بدن و پیش بینی خطر ابتلا به بیماریهای مزمن پرداختهاند (6). دور کمر هم در مردان و هم زنان همبستگی قوی با چربی احشائی دارد (7)؛ بنابراین، اغلب به همراه BMI برای تعیین خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی استفاده میشود. برعکس، برخی از مطالعات گزارش دادهاندکه WC و WHR شاخصی بهتر در تشخیص خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی نسبت به شاخص توده بدنی است (8). در حالی که WHR در مقایسه با BMI به عنوان فاکتور افزایش خطر دیس لیپیدمی، فشار خون بالا، بیماریهای قلبی عروقی و دیابت شناخته شده است (9). دور کمر و دور باسن اطلاعاتی از نحوه توزیع چربی بدن در اختیار ما میگذارند. این متغیرها تحت تأثیر عوامل مربوط به شیوه زندگی مانند مصرف سیگار، مصرف الکل و فعالیت فیزیکی میباشند. WHR متداول ترین شاخص مورد استفاده برای تعیین چاقی شکمی نسبت دور کمر به باسن بوده که متمایزکننده چاقی ژنوئید (سرینی) و آندروئید (شکمی) است (10). افرادی که دارای تجمع بیشتر چربی در ناحیه شکمی هستند در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به دیابت، فشار خون بالا و بیماریهای قلبی عروقی قرار دارند (11).
علاوه بر عوامل یاد شده یکی دیگر از شاخصهای مهم در ترکیب بدن، اندازه گیری درصد چربی بدن میباشد که روشی ایده آل برای تشخیص چاقی است. نشان داده شده است که PBF ترکیب بدن را نسبت به BMI دقیق تر نشان میدهد. هر دو BMI و PBF برای ارزیابی خطرات سلامتی انسان مانند خطر قلبی عروقی استفاده شدهاند (12). با این وجود یافتههای مطالعات حاکی آن است که بین بیماریهای قلبی عروقی و نسبت دور کمر به باسن در مقایسه با سایر شاخصهای تن سنجی ارتباط قوی تری وجود دارد(13).
عدم فعالیت و رژیم عذایی نامناسب با افزایش شاخصهای عنوان شده و وقوع رویدادهای قلب و عروق و مرگ زودرس همراه است (14). به نظر میرسد، اعضاء هیأت علمی دانشگاه با توجه به کم تحرکی شغلی و محدودیت کنترل بر روی تغذیه، مستعد ابتلا به عوامل خطرساز بیماریهای قلبی-عروقی باشند. کاهش عوارض و مرگ ناشی از بیماریهای قلبی منوط به شناخت عوامل خطر و برنامه ریزی آموزشی جهت اصلاح این عوامل میباشد. با بهره گیری از تحقیقات مربوطه میتوان به ارتقاء سلامت قلبی و عروقی این افراد کمک شایانی نمود. در راستا نیل به این اهداف مطالعه حاضر در نظر دارد، رابطه بین شاخصهای پیکر سنجی با عوامل خطر ساز قلبی – عروقی در اعضاء هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر را مورد بررسی قرار داده و رهنمودهای لازم را ارائه نماید.
روش کار
این مطالعه روی کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر به تعداد 158 نفر شامل؛ 30 نفر زن و 128 نفر مرد با محدوده سنی 30 تا 65 سال در سال 1397 انجام شد. با اخذ مجوزهای لازم، اندازه گیریهای پیکر سنجی در سالن ورزشی توسط کارشناس بهداشت انجام شد. روش کار به این صورت بود که با همکاران ارتباط برقرار گردید و برنامه زمان بندی برای اندازه گیریهای پیکرسنجی و خون گیری به اطلاع آنها رسید. زمان اجرای آزمون برای همه یکسان و حداقل سه ساعت بعد از صرف صبحانه بود. همه آزمودنیها ملاحظات مربوط به اجرای آزمونها از جمله تخلیه مثانه و روده و عدم صرف مواد غذایی یا نوشیدنی قبل از اجرای آزمون را رعایت کردند. توضیحات لازم به افراد داده شد و در مواردی که پاسخ گویان ابهامی داشتند با توضیحات محقق، ابهامات در حد امکان برطرف گردید. سپس همه آزمودنیها فرم رضایت نامه برای شرکت در طرح را تکمیل کردند. تکمیل فرم رضایت نامه و داوطلبانه بودن از شرایط ورود و مواردی مانند؛ مصرف دارو، باردار بودن، داشتن هرگونه بیماری عفونی، دیابت، فشارخون به عنوان شرایط خروج از مطالعه در نظر گرفته شد. وزن افراد با استفاده از ترازوی عقربه ای سکا ((Seca ساخت کشور آلمان مدل 769 (با دقت 100 گرم)، برحسب کیلوگرم بدون کفش و با لباس سبک انجام شد. قد افراد توسط قدسنج سکا ((Seca ساخت کشور آلمان مدل 206 در وضعیت ایستاده و بدون کفش با دقت 0/1 سانتی متر اندازه گیری شد. برای اندازه گیری دور کمر در حالی که آزمودنی بدون پوشش بالاتنه ایستاده بود، محیط باریک ترین قسمت تنه وسط حد فاصل آخرین دنده و تاج خاصره با متر نواری اندازه گیری شد. هنگام اندازه گیری به آزمودنی اعلام شد که از انقباض عضلات شکم خودداری کند و به حالت طبیعی و راحت بایستد. دور باسن پس از قرار گرفتن آزمودنی در حالت ایستاده با حداقل پوشش، با استفاده از متر نواری دور عریض ترین قسمت باسن اندازه گیری شد. نسبت دور کمر به باسن (WHR) از تقسیم دور کمر بر باسن و نسبت دور کمر به قد (WHtR) از تقسیم دور کمر بر قد بر حسب سانتی متر به دست آمد. حدود مرزی دور کمر بزرگتر یا مساوی 80، نسبت دور کمر بر دور باسن بزرگتر یا مساوی 8/0و نسبت دور کمر بر قد بزرگ تر یا مساوی 0/5 که تعیین کننده اضافه وزن چاقی زنان است، به عنوان حدود مرزی بین المللی در نظر گرفته شد (15). هم چنین شاخص توده بدنی از طریق تقسیم وزن فرد به کیلوگرم به توان دوم (x²) قد بر حسب متر به دست آمد. BMI بزرگ تر و مساوی 25 کیلوگرم بر متر مربع به عنوان اضافه وزن و چاقی در نظر گرفته شد.
به علاوه، برای انداره گیری درصد چربی (PBF) ضخامت چین پوستی در ناحیه سه سر بازو، دو سر بازو، زیرکتفی و سوپراایلیاک با دقت1میلی متر توسط کالیپر ) Harpenden British Indicators Ltd., Burgess Hill, West Sussex, UK) در سمت راست بدن و با دو بار، تکرار اندازه گیری شد (15). اندازههای حاصل از ناحیه سه سر، دو سر، زیرکتفی و سوپراایلیاک با هم جمع شد تا مجموع چهار ضخامت چین پوستی حاصل شود (16).
هم چنین خون گیری بعد از ناشتایی شبانه و در حال استراحت در محلی مناسب، در دمای 22 درجه سانتی گراد و کاملا بهداشی توسط متخصص خون گیری آزمایشگاه مهدیه اصفهان با کمک اسکالپوین در ساعت 8/30 صبح و هر بار به مقدار 10 میلی لیتر در وضعیت نشسته از ورید قدامی دست چپ آزمودنیها به منظور ارزیابی شاحصهای کلسترول تام (TCho)، تری گلیسیرید (TG)، HDL، LDL و VLDL سرم از افراد انجام شد. برای جداسازی سرم، نمونهها در دمای اتاق با ۳۰۰۰ دور در دقیقه به مدت ۱۰ دقیقه سانتریفوژ گردید، و سرم جدا شده از مابقی خون در میکروتیوپهای ۱ میلی لیتری انکوبه، و تا زمان انجام آزمایش در دمای ۸۰ - درجه ی سانتی گراد نگهداری شدند. غلظت شاخصهای بیوشیمایی خون با روش رنگ سنجی آنزیمی با استفاده از کیتهای تجاری پارس آزمون تعیین گردید. ضریب تغییرات درون و برون آزمون برای کلسترول ۲% بود (18-17). کلیه آزمایشها، در آزمایشگاه مهدیه اصفهان انجام شد. این آزمایشگاه، معیارهای آزمایشگاه مرکزی وزارت بهداشت و درمان را دارا بوده و با دانشگاه St Rafae، بروکسل و بلژیک استاندارد می شود (19). ضمناً در این پژوهش کلیه موارد اخلاق در پژوهش را رعایت شده است و به منظور رعایت اخلاق حرفهای، محقق به آنها اطمینان خاطر داد که اطلاعات به صورت کاملاً محرمانه در نزد محقق محفوظ خواهد ماند و نتایج کسب شده کاملاً محرمانه بوده واطلاعات هر فرد فقط به خود وی اطلاع داده خواهد شد.
اطلاعات جمع آوری شده از طریق روشهای آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از آمار توصیفی برای بررسی ویژگیهای آزمودنیها شامل سن، وزن، جنسیت، وضعیت تاهل، مدرک تحصیلی و رشته تحصیلی استفاده شد. برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و به منظور مقایسه بین دو گروه زن و مرد از روش آماری t مستقل استفاده شد. لازم به ذکر است که برای تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 21 استفاده و سطح معنی داری برای انجام محاسبات (0/05>p) در نظر گرفته شد.
نتایج
ویژگیهای دموگرافیک آزمودنیها مانند رده سنی، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی و مدرک تحصیلی در جدول 1، میانگین و انحراف معیار شاخصهای پیکرسنجی و عوامل خطرساز قلبی-عروقی در جدول 2 و نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین شاخصهای پیکرسنجی و عوامل خطر ساز قلبی – عروقی در جدول 3 آورده شده است.
دادهها به صورت میانگین و انحراف استاندارد بیان شده است. :WC دور کمر؛:WHR نسبت دور کمر به باسن؛:WHtR نسبت دور کمر به قد؛BMI : شاخص توده بدن؛PBF : درصد چربی بدن؛ :Tg تری گلیسیرید، :Tcho کلسترول تام؛ HDL: لیپوپروتئین پرچگال؛ LDL: لیپوپروتئین کم چگال؛ :FBS قند خون ناشتا.* تفاوت معنادار بین دو گروه زن و مرد، سطح معناداری (0/05>p).
نتایج این مطالعه نشان داد که در شاحصهای پیکرسنجی به جزء شاخص BMI در دیگر شاخص ها، بین آزمودنیهای زن و مرد تفاوت معناداری وجود داشت ( 0/05>p). در عوامل خطر ساز قلبی عروقی بین آزمودنیهای زن و مرد در شاخصهای Tcho، Tgو FBSتفاوت معناداری وجود نداشت، ولی این تفاوت در HDLو LDL معنادار بود (جدول 2). به علاوه، یافتههای این مطالعه نشان داد که در زنان بین HDL و دور باسن ارتباط معنادار و معکوس وجود داشت ( 0/05>p). مقادیر ضریب تبیین نشان داد که 26/4% واریانس رخ داده در HDL زنان افراد نمونه را میتوان با تغییرات دور باسن آنها توجیه کرد. هم چنین بین میزان قند خون زنان با شاخصهای پیکرسنجی وزن، دور کمر، WHR، WHtR و BMI رابطه مثبت و معناداری وجود داشت ( 0/05>p). هر یک از شاخصهای WHR، WHtR، دور کمر، BMI و وزن، به تنهایی به ترتیب 69/6%، 56/5%، 56/1%، 28/3% و 28/2% از تغییرات قند خون زنان را تبیین میکنند. اما ارتباط بین Tchoو LDL با شاخصهای پیکر سنجی در زنان معنادار نبود ( 0/05<p). در حالی که در مردان بین متغیر Tcho با شاخصهای پیکرسنجی قد، WHtR و BMI و BF رابطه مثبت و معناداری وجود داشت ( 0/05>p). هم چنین مقادیر ضریب تبیین نشان داد که هر یک از شاخصهای قند خون، WHtR، BF و BMI، به تنهایی به ترتیب 9/8%، 9/6%، 9/6% و 7/7% از تغییرات Tcho در مردان را تبیین میکنند. به علاوه، قند خون مردان با شاخصهای پیکرسنجی WHtR، BMI و BF رابطه مثبت و معنادار و با شاخص قد رابطه منفی و معناداری داشت ( 0/05>p)، هر یک از شاخصهای BMI، BF، WHtR و قد به تنهایی به ترتیب 15/5%، 15/4%، 9% و 8/9% از تغییرات قند خون مردان را تبیین میکنند (جدول 3).
بحث
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط شاخصهای پیکرسنجی با عوامل خطر ساز قلبی – عروقی در اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر صورت گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که بین تعداد زیادی از شاخصهای پیکرسنجی و عوامل خطر ساز قلبی – عروقی رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که در زنان بین دور باسن و HDL ارتباط معنادار و معکوس و بین شاخصهای وزن، دور کمر، WHR، WHtR و BMI با میزان قند خون آنها رابطه مثبت و معناداری وجود داشت ( 0/05>p). در مردان نیز بین شاخصهای قد، WHtR و BMI و BF با متغیر Tcho و بین شاخصهای WSR، BMI و BF با قند خون آنها رابطه مثبت و معناداری وجود داشت ( 0/05>p).
همسو با نتایج این مطالعه ظرافتی شعاع و همکاران در مطالعه ای به ارزیابی مقایسه ای شاخصهای تن سنجی برای تشخیص و غربالگری اضافه وزن و چاقی و تعیین حدود مرزی مناسب در دختران جوان پرداختند. یافته این پژوهش نشان داد که سطح ریز منحنی برای دور کمر و نسبت دور کمر به قد ایستاده به ترتیب 0/918و 0/920 بود که با یکدیگر تفاوت معنا دار نداشت. ولی در مقایسه با نسبت دور کمر به دور باسن به طور معنی داری بیشتر بود (20). نتایج تحقیق والنتیو و همکاران در سال 2015 نشان داد که تمام شاخصهای آنتروپومتری مورد مطالعه مانند دور کمر و نسبت دور کمر به دور باسن به شدت و به طور قابل توجهی با عوامل خطر قلبی مرتبط هستند (21). هم چنین یافتههای مطالعه دو و همکاران نشان داد که افرادی که دارای مقادیر WC یا BMI بالاتر از حد استاندارد بودند در مقایسه با افرادی که WC و BMI پایین تر داشتند بیشتر مستعد ابتلا به هایپرتنشن، دیس لیپیدمی و در کل بیماریهای قلبی بودند (22). اولیوریا و همکاران نیز نشان دادند که BMI، WC و WHR در میان مردان و PBF در زنان بالاتر از حد نرمال بود و بین BMI و WC ارتباط معناداری وجود داشت (23).
علاوه بر این، نتایج این تحقیق نشان داد که در گروههای سنی مختلف زنان درصد چربی بیشتری دارند. در این زمینه آقاعلی نژاد و همکاران در تحقیقی نشان دادند در هر گروه سنی، مردان درصد چربی کمتری نسبت به زنان داشتند و میزان شاخص توده بدن در آزمودنیهای زن و مرد، بالاتر از میزان نورم بود. هم چنین مطالعه آنها نشان داد که چاقی مرکزی در زنان در هر گروه سنی بیشتر از مردان بود (24). نتایجی مشابه توسط اولیوریا و همکاران و ایسا و همکاران نیز گزارش شده است (25-26). با این وجود، آقایاری و همکاران در پژوهشی به منظور ارزیابی شاخصهای پیکر سنجیWC ،WHR ، BMI و درصدچربی بدن بانوان متقاضی تحصیل دررشته تربیت بدنی دانشگاه پیام نور، 664 نفر را به صورت تصادفی مورد مطالعه قرار دادند. یافتههای این پژوهش نشان داد که آزمودنیهای مورد مطالعه دارای BMI برابر23/08کیلوگرم بر متر مربع، WHR برابر 7/0 و WC برابر 77/54 سانتی متر و میزان درصد چربی بدن برابر 32/87% بودند. مقایسه این دادهها با هنجارهای متداول نشان داد که آزمودنیها از نظر درصد چربی بدن در طبقه بالای متوسط قرار گرفته و نوعاً مشکلی از بابت تندرستی نداشته اند. از نظر BMI در طبقه قابل قبول و در دامنه کمتر از حد طبیعی قرار گرفته بودند. از نظر شاخص WHR در طبقه با میزان خطر کم قرار گرفته و خطری آنان را تهدید نمیکند. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که آزمودنیها از نظر ترکیب بدنی و شاخص آن دچار مشکلی خاص نبوده و خطرهای وابسته به بهداشت آنان را تهدید نمیکند(27).
مطالعات به روشنی نشان داده است که افزایش شاخصهای پیکر سنجی با بروز بسیار از مشکلات جسمی و روحی از جمله بیماریهای قلبی – عروقی در ارتباط است. به عنوان مثال؛ قراخانلو و همکاران در پژوهشی با هدف مشخص کردن شاخصهای پیکرسنجی که بیشترین ارتباط را با عوامل خطرزای قلبی و عروقی دارند، 991 مرد و 1188 زن (15 تا 64 ساله) مورد ارزیابی قرار دادند. یافته نشان داد که نسبت دور کمر به لگن و نسبت دور کمر به قد بهترین شاخصهای پیشگویی کننده عوامل خطرزای قلبی و عروقی در مردان و نسبت دور کمر به لگن و دور کمر بهترین شاخص در زنان است (28). همچنین سجادی و همکاران در پژوهشی به منظور بررسی شیوع عوامل خطرساز بیماریهای قلبی و عروقی در افراد دارای نمایه توده بدنی و دور کمر طبیعی، 3718 نفر از افراد بالاتر از 19 سال که دارای نمایه توده بدن و دور شکم طبیعی بودند، را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این مطالعه نشان داد که اگرچه حدود طبیعی شاخص توده بدن و اندازه دور کمر، برای پیشگویی عوامل خطرساز بیماریهای قلبی و عروقی استناد میشود، ولی به نظر میآید که حتی حدّ مرزی پایینتر این شاخصها هم میتواند به عنوان یک عامل پیشگوییکننده، مورد استفاده قرار گیرد (29). پتل و همکاران در سال 2017 نیز در یک مطالعه مقطعی به مقایسه عملکرد شش شاخص چاقی، برای شناسایی عوامل خطر بیماری قلبی - عروقی در جمعیت متفاوتی از مردم جنوب آسیا پرداختند. شاخصهای چاقی شامل؛ شاخص توده بدنی، دور کمر، نسبت دور کمربه قد، نسبت دور کمر به باسن و درصد چربی بدن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که یک شاخص چاقی به تنهایی نمیتواند برآورد خوبی برای ارزیابی چاقی باشد. همچنین مشخص شد که WHtR بهترین شاخص پیشبینی کننده برای دیابت و فشار خون بالا است. ضمن این که WC و WHtR دارای قوی ترین ارتباط با نارسایی قلبی عروقی در زنان، اما نه در مردان است. این محققین گزارش کردند که WC و WHtR شاخصهای مفید برای شناسایی بزرگسالان آسیای جنوب شرقی با شیوع دیابت و فشار خون بالا است (5). اضافه براین، نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین FBS مردان در آستانه خطر قرار دارد و میزان FBS حدود 20% زنان بالای میانگین استاندارد بوده است.
همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که بین میزان شاخصهای وزن، دور کمر، WHR، WHtR و BMI با قند خون زنان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت ( 0/05>P). به طوری که هر یک از شاخصهای WHR، WHtR، دور کمر، BMI و وزن، به تنهایی به ترتیب 69/9%، 56/5%، 56/1%، 28/3%و28/2% از تغییرات قند خون زنان را تبیین میکنند. در مردان نیز شاخصهای WHtR، BMI، BF و قد با قند خون رابطه مثبت و معناداری داشت ( 05/0>p)، هر یک از شاخصهای BMI، BF، WHtR و قد به تنهایی به ترتیب 15/5%، 15/4%، 9% و 8/9% از تغییرات قند خون مردان را تبیین میکنند.
همسو با این یافتهها بای ایکس و همکاران مقادیر قند خون مردان و زنان سنگاپوری را به ترتیب 4/6 و 4/5 میلی مول بر لیتر گزارش کردند. آنها هم چنین گزارش کردند، قند خون مردان با شاخصهای BMI، BF، WSR، WC و HC رابطه مثبت و معناداری داشت (30). در مطالعه دل پیشه و همکاران نیز بیش از 28 درصد آزمودنیها قند خون بالای 150 میلی گرم بر دسی لیتر و حدود 62% افراد قند خون بالای 126 میلی گرم بر دسی لیتر داشتند، ضمن این که یافتههای این مطالعه نشان داد، در جمعیتی که قند خون بالا داشتند، شیوع بیماریهای قلبی عروقی بیشتر بود (31). حسنخانی و همکاران هم در مطالعه ای با هدف تعیین فراوانی برخی عوامل خطر قلبی عروقی و رابطهی آنها با جنسیت در پرستاران میزان قند خون، 11/5% پرستاران را در سطح بالا گزارش کردند (32). رضائی هاچه سو و همکاران در مطالعه ای به منظور بررسی شیوع عوامل خطر بیماریهای قلبی- عروقی در رانندگان تاکسی شهر یزد، میزان قند خون آزمودنیها را 101/62 میلی گرم بر دسی لیتر بیان کردند که سطح بالایی را نشان میدهد (33). در مطالعه ای دیگر مقادیر قند خون مردان و زنان شهر قزوین به ترتیب 99/5 و 99/8 میلی مول بر لیتر گزارش شد (34).
به طور خلاصه نتایج این مطالعه بیانگر آن است که آزمودنیهای این تحقیق از نطر شاخصهای سلامتی مطالعه شده در مرز خطر قرار دارند و این نیازمند توجه ویژه، جهت پیشگیری از عوارض ناشی از پیشرفت عوامل خطرساز قلبی – عروقی است. باید برنامههای آموزشی مرتبط با رژیم غذایی، استفاده از منابع غذایی سالم که عوامل خطر قلبی به خصوص چربی خون را کاهش میدهد و فرهنگ سازی به منظور ارتقاء فعالیت بدنی در جامعه در رأس برنامههای عملیاتی قرارگرفته و آزمایشهای دورهای به صورت سالیانه برگزار شده و اقدام مهم این که در صورت بروز عوامل خطر قلبی پیگیری متناوب اجرا شده و مداخلات مناسبی جهت کاهش ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی طراحی شود. هم چنین به نظر میرسد، باید مداخلات آموزشی وسیع و گسترده در جهت افزایش سطح آگاهی، تغییر نگرش، عملکرد و رفتار در مورد شیوه زندگی و پیشگیری مداخله جهت تغییر در شیوه زندگی و پیش گیری مقدماتی مورد توجه قرار گیرد.
نتیجه گیری
به نظر میرسد، اعضاء هیأت علمیدانشگاه با توجه به این که از یک طرف شغل کم تحرکی دارند و از طرف دیگر کنترل کمی هم بر روی تغذیه خود دارند، مستعد ابتلا به عوامل خطرساز بیماریهای قلبی-عروقی باشند. تشخیص زودرس بیماریهای قلبی و عروقی و ریسک فاکتورها در این افراد میتواند نتایج بسیار مثبتی در کاهش میزان ابتلاء به این بیماریها داشته باشد. با توجه به یافتههای به دست آمده میتوان عنوان کرد هر چه میزان شاخصهای پیکرسنجی بیشتر باشد، سطح ریسک فاکتورهای قلبی – عروقی هم بالاتر خواهد بود. برای رفع این مشکلات، آموزش و کسب اطلاعات کافی برای انجام اقدامات نظارتی و پیشگیری و هم چنین ترغیب به فعالیت بدنی مناسب، برای بهبود شاخصهای پیکرسنجی پیشنهاد میشود.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مقاله از همکاری تمامی اعضاء هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر که در مطالعه حاضر شرکت داشتند، تشکر و قدردانی مینمایند.
تعارضمنافع
هیچگونه تعارض منافعی میان نویسندگان مقاله وجود ندارد.
References