Document Type : Research Paper
Authors
1 Health Information Technology Expert, Emam Reza Hospital, Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran
2 Associate Professor of Medical Informatics, Medical Informatics Research Center, Institute for Futures Studies in Health, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
3 Master Student of Health Information Technology, School of Management and Medical Information, Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
دیابت نه تنها به عنوان یک بیماری شایع، بلکه یک مشکل بزرگ جهانی تلقی می شود که علی رغم پیشرفت های مهمی که در درمان دیابت در قرن اخیر صورت گرفته، هنوز هم این بیماری شایعترین علت قطع اندام، نابینایی، نارسایی مزمن کلیوی ویکی از عوامل خطر در ایجاد بیماری های قلبی محسوب می شود(1) . دیابت به علت عوارض عدیده ی آن، یک بیماری پرهزینه برای فرد، خانواده و جامعه می باشد(2). شیوع دیابت در کشور ما نیز، مانند دیگر کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، در حال افزایش است و این واقعیت، مسئولیت بزرگی برای دست اندرکاران حوزه ی دیابت ایجاد می کند. هم اکنون بیش از 4.5 میلیون نفر در ایران مبتلا به دیابت هستند که براساس برآورد سازمان جهانی بهداشت،چنانچه اقدامات موثری صورت نپذیرد، این تعداد در سال2030 به نزدیک 7میلیون نفر خواهد رسید(4،3) . در درمان مدرن بیماری دیابت بیماران اغلب تشویق می شوند تا خود، مسئولیت جنبه های مختلف کنترل و درمان بیماریشان را به عهده بگیرند(5).
بدیهی است که یکی از عوامل موثر بر پیشگیری و کنترل بیماری دیابت، برخورداری از آگاهی کافی از بیماری، عوامل موثر بر بروز آن، و نحوه ی پیشگیری از این بیماری می باشد. عدم شناخت و عدم آگاهی نسبت به بیماری را می توان اولین دلیل ضعف در مراقبت دانست. دادن اطلاعات مناسب به بیمار دیابتی و پذیرش بیماری از سوی بیمار، دو شرط اصلی در امکان بالا رفتن آگاهی و بینش و عملکرد در مقابل بیماری است و به تبع آن می توان از عوارض ناخواسته بیماری جلوگیری کرد (6) . سواد اطلاعاتی کافی دررابطه با بیماری، جزء ضروری برای قادرساختن اشخاص جهت تغییر رفتار و بهبود سبک زندگی و ارتقای سلامتی آنان است(7). آموزش در جوامع آسیب پذیر می تواند یک استراتژی بهداشتی مقرون به صرفه باشد. مطالعات نشان داده اند که خود مراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باعث بهبود کنترل قند خون و کاهش عوارض بیماری شده است(9،8). بیماران دیابتی جهت به کنترل در آوردن بیماری خود نیازمند دانش و خودمراقبتی پیگیر و هدفمند درطول زندگی خود هستند. با حرکت به سمت بیمار محوری در سیستمهای مراقبت سلامت به عنوان بخشی از تلاش همه جانبه برای بهبود کیفیت مراقبت سلامت و کاهش هزینه های آن، افراد باید بیش از گذشته، در تصمیمگیریهای مرتبط با سلامتیشان نقش فعالی داشته باشند. برای تحقق این نقش، افراد باید با کسب اطلاعات روزآمد و معتبر و رشد سواد سلامت خود، در این مسیر آگاهانهتر گام بردارند (10). ارائه منابع آموزشی به بیمار، عاملی مهم در بالا بردن سواد سلامت به شمار میرود(11). در بیماران دیابتی سواد سلامت کم، بسیار شایع است. این پایین بودن سواد سلامت، با ضعف آگاهی و درک کم تری از بیماری دیابت مرتبط بوده و با پیامدهای بدتری از قبیل رتینوپاتی و کنترل ضعیف تر قند خون همراه می باشد(12،13). مطالعات نشان داده اند که معجزه آساترین بازدارنده در برابر دیابت، دانش کافی در رابطه بااین بیماری است. این اطلاعات می تواند به مردم کمک کند تا ریسک خطر دیابت را در خود ارزیابی کنند و این امر باعث ایجاد انگیزه در آنها می شود، تا به دنبال درمان مناسب بیماری خود باشند(14،15).
همچنین پایین بودن سطح سواد سلامت با درمان نامناسب بیماری مانند تبعیت از دستورات دارویی همراه است(16) .مطالعات متعددی در حوزه تاثیرآگاهی مطلوب در پیامدهای بیماری دیابت به انجام رسیده است و نشان داده اند که پیامدهای دیابت ارتباط مستقیمی با کنترل دیابت دارد ( 17) .هدف از آموزش به بیمار دیابتی این است که فرد مبتلا به دیابت با به کاربردن اطلاعات ذهنی و عملی تاحد ممکن کنترل و درمان بیماری را شخصا به دست گیرد(18). آموزش صحیح بیمار مستلزم استفاده متخصصین مراقبت بهداشتی به خصوص پرستاران از آخرین شواهد علمی موجود می باشد تا بتوانند در امر انتقال آن به بیماران موفق باشند(19) .از آنجائیکه بیماران دارای سواد سلامت پایین وآگاهی کم، کنترل کم تری بر بیماری خود دارند و عوارض در این بیماران بیشتر و شدیدتراست، انجام مطالعاتی در خصوص چگونگی کسب دانش در بیماران، به برنامه ریزان، مسئولین کشوری و متولیان امر سلامت و کارکنان بهداشتی و درمانی کمک می کند تا روش های آموزشی موثر برای بیماران را شناسایی کنند. این مطالعه با هدف بررسی راه های کسب دانش توسط بیماران دیابتی پس از ابتلا انجام شده است.
روش کار
این مطالعه یک مطالعه مقطعی که به روش توصیفی-تحلیلی بر 185 بیمارمبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز دیابت درشهر مشهد در سال 1394 انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه حاضر عبارت بودند از بیمارانی که تشخیص و تایید بیماری دیابت توسط پزشک متخصص برای آنها انجام شده بود و حداقل درای یک سال سابقه ابتلا به بیماری بودند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای پژوهشگر ساخته استفاده شد که روایی آن توسط دونفر متخصص انفورماتیک پزشکی تایید شده بود. جهت تعیین پایایی پرسشنامه از روش آزمون باز آزمون(test retest method) استفاده گردید و با 0.86r= مورد تایید قرار گرفت. روش نمونه گیری به صورت سرشماری است و تمامی بیماران دیابتی مراجعه کننده به مرکز دیابت مشهد که واجد شرایط بودند و تمایل به شرکت در مطالعه را داشتند، وارد مطالعه شدند. به منظور گردآوری داده ها پژوهشگر به صورت تصادفی در ساعات شیفت کاری مرکز دیابت به مرکز مراجعه می نمود و پس از توجیه بیماران در مورد اهداف مطالعه پرسشنامه را در اختیار بیماران قرا ر می داد. پرسشنامه دارای سه قسمت می باشد. قسمت اول شامل مشخصات دموگرافیک بیماران مانند سن، جنس، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، مدت زمان ابتلا، محل سکونت و قسمت دوم شامل 9 سوال راجع به شیوه های کسب دانش درباره بیماری دیابت و تاثیر این اطلاعات درروند بیماریشان بود. قسمت سوم پرسشنامه در رابطه با دلایل عدم کسب دانش در رابطه با بیماری توسط بیماران بود. هر بیمار پس از تکمیل قسمت اول اگر در رابطه با بیماری خود پس از تشخیص پزشک دانشی کسب کرده بود وارد قسمت دوم پرسشنامه می شد و به سوالات مربوط به آن بخش پاسخ می داد، و در صورتی که هیچ دانشی در رابطه با دیابت کسب نکرده بود به سوالات پایانی پرسشنامه مراجعه می کرد و دلایل عدم کسب آگاهی در رابطه با بیماری خود را بیان کرد. سه سوال پرسشنامه بر حسب طیف پنج تایی لیکرت بود و بیماران در بقیه ی سوالات می توانستند بیش از یک گزینه را انتخاب نمایند. به لحاظ حفظ کرامت انسانی و ملاحظات اخلاقی اهداف مطالعه به صورت روشن برای شرکت کنندگان بیان شد و به آنان جهت حفظ محرمانگی مطالب و عدم قید نام و نام خانوادگی اطمینان داده شد. در انتها داده های بدست آمده وارد نرم افزار SPSS شدند و با استفاده از آمار توصیفی نظیر جدول فراوانی مطلق و نسبی و آزمون های آماری (کای دو)مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
نتایج
در مجموع 185 بیمار دیابتی در این پژوهش شرکت کردند که 63% زن و ما بقی مرد بودند. میانگین سنی افرادشرکت کننده 61 سال بود. اکثر بیماران(98%) متاهل بودند. سطح تحصیلات آنها از بیسواد تادکتری بود و بیشتر بیماران (38%) دارای سطح تحصیلات ابتدایی و سیکل بودند. کم ترین زمان مدت ابتلا به بیماری یک سال و بیشترین زمان 30سال بود. 38% از افراد دارای سابقه ابتلا به دیابت ، افراد درجه یک فامیل بودند (جدول شماره 1).
حدود62% از بیماران دیابتی پس از ابتلا، هیچ دانشی دررابطه با بیماری خود کسب نکرده بودند (نمودار شماره 1). 53% بیماران دلیل آن را نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی در رابطه با دیابت و عوارض مربوط به آن می دانستند. 38% از بیماران به اطلاعات موجود اطمینان نداشتند و 25% نیز بی سوادی را دلیل عدم کسب دانش خود بیان کردند. از بیماران مورد مطالعه 42% نیازی به
افزایش دانش احساس نکرده بودند و 23% عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی مناسب را دلیل عدم کسب دانش در رابطه با بیماریشان بیان نمودند.(نمودار شماره 2). ازدیدگاه مجموع بیمارانی که درباره دیابت کسب دانش کرده بودند، اکثریت بیماران(61 نفر) مناسب ترین منبع برای کسب دانش را پزشک معالج(5/87%)
می دانستند و در رده های بعدی رسانه های جمعی(81%) و مراکز تخصصی دیابت قرار داشتند(75%). کم ترین منبع مورد استفاده را نیز سی دی های آموزشی به خود اختصاص داده بود (18%)(جدول شماره2). همچنین اغلب بیمارانی که پس از ابتلا به دیابت درباره ی بیماری خود کسب دانش کرده بودند دارای مدرک تحصیلی دیپلم و بالاتر از آن بودند (64%).
تجارب مشارکت کنندگان نشان داد که جستجوی اطلاعات سلامت در زمینه های :کنترل رژیم غذایی (88%)، علایم بیماری (33% )،جلوگیری از پیشرفت بیماری(78%)، نقش ورزش در کنترل بیماری (40%)، جلوگیری از رخداد بیماری در سایر افراد خانواده(36%) و دلایل ابتلا به بیماری(41%) از اهمیت خاصی نسبت به سایر موارد برخوردار است. 69% از بیماران ادعا داشتند که این کسب دانش باعث کاهش مراجعات آنان به پزشک شده و 24% نیز بیان کردند که افزایش آگاهی دررابطه با دیابت تاثیری در مراجعات آنان به پزشک نداشته است. همچنین 32% از بیماران معتقد بودند که کسب دانش و افزایش آگاهی آنان در رابطه با دیابت تاثیر زیادی در روند درمان و کنترل بیماریشان داشته است(نمودار شماره3).
80% از بیماران بیان کرده بودند که با مشورت به وسیله ی پزشکان و پرستاران از صحت اطلاعات کسب شده اطمینان حاصل می کنند و 14% نیز بر حسب تشخیص خود و تجربیات فردی به اطلاعات اطمینان می کنند.
69% از بیماران بیان کردند به موقع از بیماری خود باخبر نشدند و با بروز علایم جدی آن متوجه ابتلا به بیماری دیابت شده اند و 35% نیز با وجود آگاهی از بیماری در سال های اولیه ، به دنبال پیگیری و درمان بیماری خود نبوده اند. نتایج این مطالعه نشان داد بین مدت ابتلا و کسب دانش ارتباط آماری معناداری وجود دارد( 02/0p<) .همچنین بین سطح تحصیلات و کسب دانش نیز تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود و کسانی که دارای سطح تحصیلات بالاتری بودند، بیشتر جزء افرادی بودند که دانش خود را افزایش داده اند(0/0p<) . مقایسه ی سن افراد و کسب دانش نیز تفاوت آماری معناداری را نشان داد بدین ترتیب که افراد جوان تر نسبت به همتایان مسن خود بیشتر به دنبال افزایش دانش خود بوده اند.(04/0p<)، اما بین جنسیت ، محل سکونت و وضعیت تاهل با افزایش دانش تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد.
بحث
این مطالعه به منظور بررسی راه های کسب دانش توسط بیماران دیابتی انجام گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که علی رغم در دسترس بودن اینترنت و سرعت دسترسی به اطلاعات توسط این رسانه بیماران به منظور کسب دانش کمتر سراغ آن می روند. شیوه سنتی کسب دانش از پزشک و مراکز بهداشتی در مورد بیماری همچنان در میان بیماران رواج دارد. بیماران دیابتی متأسفانه هنوز نه تنها به ضرورت آموزش پی نبرده اند بلکه گاه حتی به عواقب ناخوشایند و پیامد های بیماری دیابت که در نتیجه عدم پیگیری صحیح درمان رخ می دهد نیز واقف نیستند. بنابراین عمده ترین مشکل در بیماری دیابت عدم آگاهی جامعه است و درصد بالای بیمارانی که در این مطالعه بعد از تشخیص دیابت توسط پزشک، به دنبال کسب دانش در رابطه با بیماری خود نبوده اند تایید کننده ی این موضوع است. این نتایج با پژوهش بریگز[1] و همکارانش که دریافتند بیماران تمایل دارند در مورد بیماریشان اطلاعات بیشتری به دست آورند همخوانی ندارد(20). یکی از نتایج این مطالعه نشان داد که تعداد زیادی از بیماران دیابتی یا دیر از وجود بیماری خود مطلع می شوند و یا با وجود آگاهی از بیماری در سال های اولیه ، بدنبال کنترل و درمان بیماری خود نبوده اند . یکی از دلایل این امر بدون درد بودن بیماری دیابت است. دیابت بیماری مزمنی است که ممکن است شخص سالها از بیماری خود بیاطلاع باشد، یا اگر مطلع شود به دلیل این که برای فرد ایجاد مشکل حاد نمیکند اهمیتی برای شخص بیمار نداشته باشد. اما پس از چند سال و در صورت عدم کنترل دیابت عوارض ناخوشایند آن مثل نابینایی، گانگرن پاو از کار افتادگی کلیه ها بروز می کند. بنابراین باید اطلاعات و آگاهی های لازم به فرد بیمار داده شود و غربالگری های دیابت به صورت دوره های متوالی و رایگان انجام پذیرد. از دیدگاه بیشتر بیماران مناسب ترین منبع برای کسب دانش پزشک معالج و مراکز تخصصی دیابت می باشد که این با نتایج مطالعه خسروی وهمکاران که با هدف سنجش تناسب سطح سوادسلامت و میزان خوانایی منابع آموزشی دردسترس بیماران دیابتی انجام شده بود همخوانی دارد (21 ). بیمارانی که تمایل به کسب اطلاعات درباره بیماری خود دارند اغلب انتظار دارند پزشک این اطلاعات را در اختیار آنان قرار دهد؛ اما آنها همیشه در کسب اطلاعات مورد نیاز موفق نیستند. موانع عمده انتقال اطلاعات از پزشک به بیمار عبارتند از: محدودیت زمانی و کمحوصلگی پزشک، مهارتهای ضعیف ارتباطی طرفین، بیتوجهی به احساس نیاز بیمار به اطلاعات و تفاوت در مفاهیم زبانی پزشک و بیمار (پزشک از کلمات تخصصی استفاده میکند که برای بیمار قابل فهم نیست)(22). نتایج این مطالعه نشان داد که بین سطح تحصیلات و کسب دانش تفاوت آماری معناداری وجود دارد که این با نتایج مطالعه ی جاسپر[2] و همکارانش در نیجریه مطابقت دارد (23). در این مطالعه بیماران اطلاعات کسب شده از منابع مختلف را تا حدودی موثق می دانستند. مطالعه علوی نیز دشواری دست یابی به منابع اطلاعاتی موثق را به عنوان چالشی اساسی برای دست یابی به اطلاعات صحیح و معتبر بیان کرد (24). نتایج دیگری از این مطالعه نشان داد که افراد جوان تر نسبت به همتایان مسن خود بیشتر به دنبال کسب و افزایش دانش در رابطه با دیابت بوده اند که این نتیجه مطابق با یافته ی جاسپر و همکارانش در سال 2014 است(25). جوانان معمولا به دلیل حضور پررنگ ترشان در جامعه و داشتن سطح تحصیلات بالاتر و به روز تر و همچنین روحیه ی جستجوگریشان نسبت به سالمندان سواد سلامت بالاتری دارند و معمولا علاقه ی بیشتری برای کسب دانش از خود بروز می دهند. بنابراین مسئولین باید برنامه های ویژه ای را برای سالمندان جامعه که جزو قشرهای آسیب پذیر نیز محسوب می شوند و درصد بالایی از بیماران دیابتی کشور را تشکیل می دهند تدوین کنند تا آنها نیز بتوانند همپای جوانان کنترل خوبی بیماری خود داشته باشند. بیماران یکی از دلایل عدم کسب دانش دررابطه با بیماریشان را عدم دسترسی به اطلاعات مفید و معتبر دانستند که این قسمت از نتایج با مطالعه بیرد[3] و همکاران همخوانی دارد (26). این پژوهش نشان می دهد که سابقه دیابت در بستگان درجه اول تاثیر مثبت بر دانش در رابطه با دیابت دارد و بیماران از تجربیات این افراد استفاده می کنند که این با نتیجه ی مطالعه ی مسکاری و همکارانش مطابقت دارد(27). وجود بیماری مزمن در یکی از بستگان نزدیک ممکن است منبع خوبی از اطلاعات سلامت باشد ، اما چنین منبعی فقط کمک کننده است و نمی تواند منبع قابل اعتمادی باشد(29،28). برای افزایش سطح آگاهی و سواد سلامت بیماران دیابتی رویکردهایی مثل ساده کردن اطلاعات به طوری که برای تمامی افراد با هرسطح تحصیلاتی قابل درک باشد، طراحی سایت های اینترنتی معتبر، برگزاری برنامه های آموزشی توسط مراکز دیابت متناسب با نیازهای بیماران، جامع کردن محتوای اطلاعاتی رسانه های جمعی راجع به بیماری دیابت و راه های پیشگیری و کنترل آن پیشنهاد می گردد.
یکی از محدودیت های این مطالعه این بود که تعدادی از بیماران بی سواد بودند و ممکن است در درک سوالات دچار مشکل شده باشند. علاوه بر آن با توجه به اینکه داده های مربوط به نوع دیابت را در مرحله جمع آوری اطلاعات گردآوری نشد، امکان تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس نوع دیابت وجود نداشت. از جمله نقاط قوت این مطالعه نیز می توان به حضور قشرهای مختلف مردم از تمام نقاط شهر و روستاهای اطراف، بدون محدودیت سطح تحصیلات، و وضعیتهای اقتصادی مختلف در مرکز جامع دیابت استان و تصادفی بودن انتخاب بیماران اشاره کرد که موجب می شود تا نتایج مطالعه قابل تعمیم باشد. به طور کلی عدم کسب دانش وآگاهی کم دررابطه با بیماری مزمنی چون دیابت مشکلی رایج دربین افراد مبتلا به این بیماری است، به طوری که اغلب بیماران دیابتی پس از ابتلا، هیچ دانشی دررابطه با بیماری خود کسب نکرده بودند که این امر می تواند منجر به عوارض جانبی دربیماران گردد و هزینه های سنگینی رابه نظام سلامت تحمیل نماید. بنابراین ضروری است که کارکنان بهداشتی ازروشهای موثر انتقال اطلاعات برای این افراد استفاده کنند. معرفی ودر اختیار قرار دادن منابع کسب دانش توسط مراکز تخصصی دیابت به این گروه از بیماران می تواند مشوقی برای کسب دانش در آنها باشد. در نتیجه نه تنها در وقت کادر درمانی و تخصصی صرفه جویی می گردد، بلکه فرآیند درمان بیماران را نیز بهبود خواهد بخشید. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان پایه ای برای پژوهش های بعدی از جمله بررسی میزان کارایی برنامه های آموزشی در زمینه افزایش دانش بیماران دیابتی در رابطه با بیماریشان و استاندارد نمودن برنامه های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.