The effects of eight weeks aerobic training, green tea supplementation and compound of them on serum liver enzymes and apolipoproteins in inactive overweight women

Document Type : Research Paper

Authors

1 Faculty of Physical Education and Sports Sciences, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran

2 Student of Physical Education and Sport Sciences, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran

3 Instructor of Physical Education and Sport Sciences, Shahid Beheshti Teacher Training College, Mashhad, Iran

Abstract

Introduction: Catechin compounds in green tea can prevent lipid peroxidation by chemical materials in the liver and kidneys. The aim of this study was to evaluated the effects of eight weeks aerobic training and green tea supplementation and combination of them on serum liver enzymes and apolipoproteins in inactive overweight women.
Methods: In this quasi experimental study, 40 subjects with age range 35-50 years and BMI 25-27 kg/m2 were selected by convenience sampling. They were divided randomly into 4 equal groups: aerobic training, green tea, aerobic training + green tea and control groups. Aerobic training program included aerobic exercises 45-60 minutes at 65-75% maximum reserve heart rate, three sessions per week which lasted for 8 weeks. Green tea group 2 hours after each meal brewed 2 g green tea in 100 mil liter water and consumed. To make intra and between group’s comparison, paired sample t-test and one-way analysis of variance (ANOVA) along with the follow-up test of LSD were used to examine the mean differences between the groups. The significance level for the study was less than 0.05.
Results: The amounts of weight and BMI in each of three group’s aerobic training, green tea, aerobic training + green tea were reduced significantly.  The levels of APOA and APOB only in aerobic training groups were  statistically significant. The amount of ALT in aerobic training and the combination group, and AST levels in green tea and aerobic training group had a significant variation. The average difference in weight, BMI, APOB and AST were statistically significant.
Conclusion:Eight weeks of aerobic training, consumption of green tea and combination of them through the reduction of liver enzymes and some cardiovascular risk factors can reduce the inflammation and improve cardiovascular health.

Keywords


مقدمه

یکی از پیامدهای پیشرفت تکنولوژی کاهش فعالیت بدنی است. در کسانی که فعالیت فیزیکی مناسبی ندارند احتمالاً ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی دو برابر بیشتر است. چنانچه، در افراد کم تحرک شیوع اختلالات چربی خون و فشار خون بالا است(1). به طوریکه عدم تحرک خطر بروز بیماری فشارخون بالا را 30 تا 50% افزایش می‌دهد. همچنین این افراد مستعد اختلالات قند خون نیز می‌باشند. فعالیت فیزیکی کافی در کنار تغذیه صحیح و تناسب وزن بدن می‌تواند از بروز چاقی پیشگیری نماید. در صورتی که، عدم تحرک کافی خطر ابتلا به چاقی را تا دو برابر افزایش می‌دهد (2-3).

   بر اساس مطالعات صورت گرفته، افزایش چربی در بدن که معمولا با چاقی شکمی در افراد کم تحرک همراه است، می تواند زمینه ساز بیماری هایی همچون کبد چرب شود(4). بیماری کبد چرب غیر الکلی، یک التهاب کبدی است که بر اثر تجمع بیش از اندازه چربی در بافت کبد ایجاد می‌شود. این بیماری، گاهی باعث اختلال در فعالیت طبیعی بافت کبد می‌شود و می‌تواند سیر پیش‌رونده پیدا کند، باعث نارسایی کبد یا سیروز کبدی می شود(4). اگر چه علت اصلی بیماری کبد چرب مشخص نیست، ولی به نظر می‌رسد این بیماری با برخی بیماریهای متابولیک ارتباط نزدیک دارد که از آن جمله افزایش کلسترول، چاقی و تری گلیسرید خون و دیابت را می‌توان نام برد (5). تا کنون مشخص شده است که مقاومت به انسولین از مهم ترین مکانیسم های پاتوفیزیولوژیکی اولیه در ایجاد این بیماری است که با تجمع نابجای چربی کبد به طور معنی دار مرتبط می باشد(6-7). در این بیماری تغییراتی در سطوح آنزیمی کبد ایجاد می شود که از جمله حساس ترین و پر مصرف ترین آنزیم های تشخیصی کبد، آمینوترانسفرازها می باشند. که در این زمینه می توان به آسپارتات آمینوترانسفراز (SGOT یا AST) و آلانین آمینوترانسفراز (SGPT یا ALT) اشاره کرد. این آنزیم ها بطور معمول داخل سلول های کبدی قرار دارند، زمانی که کبد دچار آسیب می شود سلول های کبدی آنزیم ها را وارد جریان خون می کنند، بالارفتن سطح آنزیم ها در خون نشانه آسیب کبدی است. آمینوترانسفرازها باعث کاتالیز واکنش های شیمیایی در سلول ها می شوند که در آن گروه آمین از یک مولکول دهنده به مولکول گیرنده منتقل می گردد (8).

شواهد حاکی از این است که به واسطه افزایش سطح فعالیت بدنی و استفاده از یک رژیم غذایی مناسب می توان به کاهش میزان دریافت کالری با بهبود شاخص های چاقی شکمی مانند دور کمر به باسن، چربی احشایی، سوخت و ساز گلوکز کمک کرد(9). در این راستا، برخی بررسی ها نشان می دهد اجرای تمرین هوازی منجربه کاهش سطوح آنزیم های کبدی از جمله ALT و AST می شود (10). در این زمینه، داوودی و همکاران با بررسی هشت هفته تمرین ورزشی هوازی منتخب با شدت 50 تا70% حداکثر اکسیژن مصرفی همراه با افزایش بار فزاینده تمرینی بر آنزیم های کبد و بافت کبدی 24 بیماری کبد چرب پرداختند به این نتیجه رسیدند که بعد از هشت هفته برنامه ورزشی هوازی منتخب سطوح پارانشیم منطقه سطحی کبد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد و میزان آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینوترانسفراز سرم خون بیماران در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت(11). شمس الدینی و همکاران با بررسی اثر تمرین هوازی و مقاومتی بر 30 مرد که به سه گروه تمرین هوازی که به مدت 45 دقیقه با شدتی معادل 60 الی 75 % ضربان قلب ذخیره و گروه تمرین مقاومتی که هفت حرکت تمرین مقاومتی را با شدت 50 الی 70 % یک تکرار بیشینه و گروه کنترل انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقادیر AST و ALT در پایان دوره در هر دو گروه کاهش معنی دار یافت (4).

نوشیدن چای سبز یا استفاده از عصاره این گیاه دارویی تاثیر زیادی در پیشگیری از تجمع و رسوب چربی‌ها در اطراف کبد دارد، ضمن آنکه می‌تواند به تسریع روند درمانی کبد چرب نیز کمک کند. افرادی که احتمال و استعداد ابتلا به این بیماری در آنها زیاد است مانند افراد چاق و کم‌تحرک می‌توانند با گنجاندن چای سبز در رژیم غذایی روزانه خود از ابتلا به این بیماری پیشگیری کنند(12). چای به عنوان منبعی با فعالیت های بیولوژیک و فارماکولوژیک مفید برای سلامتی انسان مورد توجه قرار گرفته است.  خواص درمانی عصاره چای و پلی فنل های کاتچینن آن، منجربه انجام بررسی های علمی در جهت پیشگیری و درمان بیماری های متعددی توسط این عصاره شده است(13-14). براساس روش تولید سه نوع چای به نام های چای سبز، سیاه و اولانگ در جهان موجود می باشد. تفاوت این سه نوع چای در میزان اکسایش ترکیبات پلی فنلیک آنها است که در چای سیاه از همه بیشتر است و در چای سبز از همه کمتر است (15). کرسپی[1] و همکاران گزارش کردند که استفاده از چای سبز می تواند خاصیت آنتی اکسیدانی و کاهش رادیکال های آزاد را به دنبال داشته باشد(16). و همچنین مشخص شده است که کاتچینن های چای سبز از پراکسیداسیون لیپیدی توسط مواد شیمیایی در کبد و کلیه جلوگیری می کند(17). ایزدی قهفرخی و همکاران با بررسی اثر 10 هفته تمرینات هوازی موزون و مصرف عصاره چای سبز بر نیمرخ لیپیدی، مقاومت به انسولین و آنزیم های کبدی 46 زن چاق دیابتی با دامنه سنی 45-60 سال که روزانه 1500 میلی گرم کپسول عصاره چای سبز دریافت می کردند و در تمرینات هوازی 10 هفته ای هر هفته 3 جلسه با شدتی معادل 60 تا 75 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت می کردند به این نتیجه رسیدند که به دنبال 10 هفته، در گروه‌های مکمل، تمرین بعلاوه مکمل و تمرین مقادیر سطوح گلوکز ناشتا، تری گلیسیرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال کاهش محسوسی داشت، اما این کاهش معنی‌دار نبود. چای سبز و تمرین موجب افزایش معنی‌دار لیپوپروتئین پر چگال شد. لیپوپروتئین کم چگال، HOMA، انسولین و وزن نیز کاهش معنی‌دار نشان دادند. تمرین و مصرف مکمل موجب کاهش معنی‌دار، سطح سرمی‌آنزیم‌های کبدی (ALT و AST) در گروه‌های تجربی گردید(18). به طور کلی پژوهش های زیادی در زمینه اجرای تمرین هوازی و مصرف توام چای سبز وجود ندارد و بررسی بیشتری در این زمینه مورد نیاز می باشد. در نتیجه، بیشتر مطالعات صورت گرفته اثر تمرینات هوازی یا مصرف عصاره چای سبز به تنهایی بر شاخص های التهابی کبدی پرداخته اند و با توجه به بررسی های انجام شده مطالعات اندکی اثر ترکیب این دو روش را بر سطح این شاخص ها مورد بررسی قرار داده اند. بنابراین هدف محقق از اجرای این پژوهش اثر همزمان تمرین هوازی همراه با مصرف چای سبز بر این شاخص ها است.

 

روش کار

این تحقیق از نوع نیمه تجربی است که با طرح سه گروه تجربی و کنترل با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. نمونه آماری این تحقیق شامل 40 نفر زن غیرفعال دارای اضافه وزن با دامنه سنی 35  تا 50 سال و نمایه توده بدنی 25 تا 27 کیلوگرم بر متر مربع بودند کهساکن شهرستان مشهد و در سال 1394  به روش نمونه گیری انتخابی در دسترس و هدفدار انتخاب شدند. در این مطالعه حجم نمونه با استفاده از معادله برآورد حجم نمونه فلیس  و با در نظر گرفتن توان آزمون 8/0، 05/0=α و تغییرات میانگین 5 واحد، 81/8 نفر به دست آمد که با احتیاط بیشتر از میان زنان غیرفعال داوطلب، تعداد 10 زن به عنوان گروه های تجربی و کنترل گزینش شدند (23). نخست افراد با ماهیت و نحوه همکاری با اجرای پژوهش آشنا شدند. سالم بودن بر اساس پرسشنامه تندرستی، عدم مصرف دارو، عدم استعمال دخانیات و عدم شرکت در هیچ برنامه تمرینی حداقل به مدت دو ماه پیش از شرکت در برنامه تمرینات از معیارهای این تحقیق بود. آزمودنی‌ها بر اساس شرایط تحقیق به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کرده و فرم رضایت نامه را امضا نمودند. سپس آزمودنی‌ها به طور تصادفی به چهار گروه چای سبز (10 نفر)، تمرین هوازی (10 نفر)، ترکیب چای سبز و تمرین هوازی (10 نفر)  و گروه کنترل  (10 نفر) تقسیم شدند. در این تحقیق برای ارزیابی ترکیبات بدن به ترتیب طول قد آزمودنی‌ها با قدسنج سکا (ساخت کشور آلمان) با حساسیت 5 میلی متر، محیط باسن و کمر با متر نواری (مابیس- ژاپن) با دقت 5 میلی متر، وزن با حساسیت 100 گرم و درصد چربی بدن توسط دستگاه بیوالکتریکال ایمپدنس (مدل In body-720 کره جنوبی) اندازه گیری شد. از تقسیم وزن بدن بر مجذور قد به متر، نمایه توده بدن بر حسب کیلوگرم بر متر مربع به دست آمد. جهت اندازه گیری محیط باسن و کمر؛ محقق دور کمر آزمودنی‌ها را با یک متر نواری در کمترین نقطه (بین انتهای پایینی قفسه سینه و ناف) بر حسب سانتی متر و دور باسن (در عریض‌ترین محل، روی کفل) بر حسب سانتی متر اندازه گیری کرد و از تقسیم آن دو بر هم، نسبت دور کمر به دور باسن هر یک از آزمودنی‌ها تعیین شد. تمامی اندازه گیری‌ها در حالی انجام شد که آزمودنی‌ها از چهار ساعت قبل از آزمون از خوردن و آشامیدن خودداری کرده بودند و حتی الامکان مثانه، معده و روده آن‌ها تخلیه شده بود. در این تحقیق در دو وهله نمونه­های خونی از سیاهرگ دست چپ هریک آزمودنی در وضعیت نشسته و در حالت استراحت در 48 ساعت پیش از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین جمع­آوری شد. تمامی نمونه‌گیری‌ها بین ساعات 6 تا 7 صبح در آزمایشگاه انجام شد. در این تحقیق مقدار سرمی آنزیم های کبدی به روش فتومتریک توسط کیت های شرکت پارس آزمون استفاده شد. برای اندازه گیری مقادیر آپولیپوپروتئین A و B از روش ایمنوتروبیدومتری و کیت های شرکت ROCSH آلمان استفاده شد.

در این تحقیق فعالیت ورزشی منظم، برنامه تمرینی به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته و هر جلسه 45 تا 60 دقیقه) است، که شامل گرم کردن عمومی به مدت 10 دقیقه (راه رفتن، دویدن نرم، حرکات کششی و جنش پذیری)؛ و به 30 الی 40 دقیقه پرداختن به فعالیت اصلی تمرین هوازی با شدت معادل 75-65 % حداکثر ضربان قلب و در پایان هر جلسه تمرین ورزشی به مدت 10 دقیقه بازگشت بدن به حالت اولیه و سرد کردن (دویدن آهسته، راه رفتن و حرکات کششی) انجام شد. ضربان قلب بیشینه از فرمول 220 منهای سن محاسبه شد. شدت تمرین با استفاده از ضربان سنج پولار کنترل شد. در این مدت آزمودنی‌های گروه کنترل در هیچ فعالیت ورزشی شرکت نداشتند و فعالیت‌های طبیعی روزمره خود را انجام می‌دادند. در گروه مصرف چای سبز: از آزمودنی ها خواسته شد به مدت هشت هفته روزانه 3 نوبت و بعد از گذشت 2 ساعت از هر وعده غذایی، 2 گرم چای خشک را در100 میلی لیتر آب 100 درجة سانتیگراد دم کرده و مصرف کنند. برای گروه ترکیب تمرین و مکمل چای سبز هر دو مداخله صورت گرفت. در پایان داده‌های جمع آوری شده با کمک نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. پس از تائید نرمال بودن توزیع نظری داده‌ها با استفاده از آزمون آماری اکتشافی شاپیروویلک و همگنی واریانس‌ها توسط آزمون لون، از آزمون تی همبسته جهت تغییرات درون گروهی و از آنالیز واریانس یکطرفه آنوا برای مقایسه تغییرات واریانس بین گروهی استفاده شد. همچنین به منظور مقایسه گروه ها با یکدیگر، از آزمون تعقیبی (LSD) استفاده گردید.(سطح معناداری کمتر از 05/0 در نظرگرفته شد).

 

نتایج[81] 

مشخصات آزمودنی­های شرکت کننده در این تحقیق در جدول 1 نشان داده شده‌است. نتایج جدول 2 نشان می­دهدکه میانگین­های درون گروهی در متغیرهای وزن در گروه چای سبز (007/0=p)، تمرین هوازی (002/0=p)، چای سبز و تمرین هوازی (003/0=p) معنی دار است و در متغیر نمایه توده بدن در گروه چای سبز (005/0=p)، تمرین هوازی (002/0=p)، چای سبز و تمرین هوازی (004/0=p) معنی دار است. نتایج جدول

 

سه نشان می­دهدکه میانگین­های درون گروهی در متغیرهای آپولیپوپروتئین A (002/0=P) و در متغیر آپولیپوپروتئین B (004/0=P) در گروه تمرین هوازی به لحاظ آماری معنی دار است. همچنین در شاخص های آنزیم های کبدی همچون مقادیر ALT در گروه تمرین هوازی (02/0=P)  و تمرین هوازی به همراه چای سبز (013/0=P)، در متغیر AST در گروه چای

سبز (001/0=P) و تمرین هوازی (000/0=P) به لحاظ آماری معنی دار است. تفاوت میانگین ها در متغیر وزن بدن (43/7F= و 001/0=p)،  و نمایه توده بدن (45/4 F= و 009/0=p)، آپولیپوپروتئین B  (65/10F= و 00/0=p)،  و AST به لحاظ آماری معنی­دار است(43/7 F= و 001/0=p).

نتایج حاکی از آزمون تعقیبی (LSD) حاکی از آن است که در متغیر وزن بدن بین گروه های چای سبز با تمرین هوازی(671/0=p)، چای سبز با کنترل(442/0=p) معنی دار نیست؛ اما در بین گروه چای سبز با تمرین هوازی به همراه چای سبز(002/0=p) معنی دار است. در متغیر نمایه توده بدن بین گروه های چای سبز با تمرین هوازی(891/0=p)، چای سبز با کنترل(199/0=p) معنی دار نیست، اما در بین گروه چای سبز با تمرین هوازی به همراه چای سبز(028/0=p) معنی دار است. در متغیر آپولیپوپروتئین A بین گروه های چای سبز با تمرین هوازی(363/0=p)، گروه چای سبز با تمرین هوازی به همراه چای سبز(750/0=p) و چای سبز و کنترل(085/0=p) معنی دار نیست. در

متغیر آپولیپوپروتئین B بین گروه های چای سبز و تمرین هوازی(043/0=p)، چای سبز و کنترل(001/0=p) معنی دار است ودر گروه چای سبز با تمرین هوازی به همراه چای سبز(902/0=p) معنی دار نیست. در متغیر ALT بین گروه های چای سبز با تمرین هوازی(693/0=p)، گروه چای سبز با تمرین هوازی به همراه چای سبز(403/0=p) و چای سبز و کنترل(100/0=p) معنی دار نیست. در متغیر AST بین گروه های چای سبز با تمرین هوازی(017/0=p) معنی دار است، اما بین گروه چای سبز با تمرین هوازی به همراه چای سبز(148/0=p) و چای سبز و کنترل(06/0=p) معنی دار نیست.

 

بحث

هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی و مکمل چای سبز بر آنزیم های کبدی و آپولیپوپروتئین های سرمی زنان غیرفعال بود. نتایج این پژوهش نشان داد که مقادیر ALT در گروه تمرین هوازی و گروه ترکیبی کاهش معنی دار یافت و همچنین مقادیر AST سرمی در گروه مصرف عصاره چای سبز و گروه ترکیبی کاهش معنی دار یافت. این نتایج با یافته های شمس الدینی و همکاران و ایزدی قهفرخی و همکاران همخوانی دارد (4, 18). اما با یافته های برزگرزاده زرندی و همکاران همخوانی ندارد(19). شمس الدینی و همکاران گزارش کردند که اجرای تمرین هوازی (مدت 45 دقیقه با شدتی معادل 60 الی 75 درصد ضربان قلب ذخیره) و مقاومتی(هفت حرکت تمرین مقاومتی را با شدت 50 الی 70 % یک تکرار بیشینه)  بر 30 مرد منجربه کاهش معنی دار مقادیر AST و ALT در پایان دوره تمرینی شد (4). ایزدی قهفرخی و همکاران با بررسی اثر 10 هفته تمرینات هوازی موزون و مصرف عصاره چای سبز بر نیمرخ لیپیدی، مقاومت به انسولین و آنزیم های کبدی 46 زن چاق دیابتی با دامنه سنی 45-60 سال که روزانه 1500 میلی گرم کپسول عصاره چای سبز دریافت می نمودند و در تمرینات هوازی 10 هفته ای هر هفته 3 جلسه با شدتی معادل 60 تا 75 % ضربان قلب بیشینه شرکت می کردند به این نتیجه رسیدند که به دنبال 10 هفته، در گروه‌های مکمل، تمرین به علاوه مکمل و تمرین مقادیر سطوح گلوکز ناشتا، تری گلیسیرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال کاهش محسوسی داشت، اما این کاهش معنی‌دار نبود. چای سبز و تمرین موجب افزایش معنی‌دار لیپوپروتئین پر چگال شد. لیپوپروتئین کم چگال، HOMA، انسولین و وزن نیز کاهش معنی‌دار نشان دادند. تمرین و مصرف مکمل موجب کاهش معنی‌دار، سطح سرمی‌آنزیم‌های کبدی (ALT و AST) در گروه‌های تجربی گردید(18). برزگرزاده زرندی و همکاران گزارش کردند که دویدن روی نوار گردان بدون شیب را به مدت 6 و 12 هفته به صورت تداومی و تناوبی باعث افزایش معنی داری در سطوح آنزیم های ALT، AST و ALP نسبت به پیش از آزمون شد؛ اما سطوح این متغیرها پس از 12 هفته تمرین تناوبی به طور معنی داری کمتر از تمرین تداومی بود. به دنبال تمرینات منظم، مقادیر LDL-C به طور معنی داری کاهش و مقادیر HDL-C به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش نشان دادند(19).

از جمله مهم ترین عوامل ایجاد کننده آسیب های کبدی مقاومت به انسولین است که با فاکتورهای مختلف سندرم متابولیک مرتبط است، که این فرایند حتی در شرایط نبود چاقی و دیابت نوع دوم، مشخص شده است ، و نیز برخی به رابطه منفی بین حساسیت به انسولین و تجمع چربی در کبد اشاره کرده اند (20-22). فعالیت ورزشی می­تواند اکسیداسیون لیپیدها را تحریک و سنتز لیپیدها را در درون کبد مهار کند، که این اعمال به واسطه­ی فعال­سازی مسیر AMPK انجام می­شود (22-23). این آنزیم با افزایش نسبت AMP به ATP در بافت­ها تحریک و فعال می­شود، که این افزایش نسبت  نتیجه­ای از محرک فیزیولوژیکی فعالیت ورزشی می­باشد. محققان بیان کردند، شرط اصلی و لازمه­ی فعال­سازی مسیر AMPK هنگام فعالیت ورزشی، کاهش و فقدان فعالیت (SCD-1) [2]کبدی می‎باشد (23). اخیراً مطالعات نشان دادند که فعالیت SCD-1 در کبد موش­ها بعد از فعالیت ورزشی به طور چشمگیری کاهش یافته است. هنگام فعالیت ورزشی AMPK فعال می­شود و فعالیت آن بعد از اتمام فعالیت ورزشی در عضله، کبد و بافت چربی باقی می­ماند(23). در کبد، فعال شدن AMPK باعث مهار سنتز لپیدها می­شود، که این عمل را از طریق، غیرفعال کردن آنزیم استیل­- کوآ کربوکسیلاز، فعال کردن آنزیم مانوایل- کوآ دِکربوکسیلاز و مهار بیان ژن آنزیم­های لیپوژنیک: استیل کو آ کربوکسیلاز و اسید چرب سنتتاز (23) انجام می­دهد و اساساً از طریق کاهش در میزان مالونیل- کوآ که یک مهار کننده آلوستریک (CPT-1) [3] ، آنزیمی که انتقال زنجیره­های بلند اسیدهای چرب سیتوزولیک را در میتوکندری کنترل می­کند، اکسیداسیون لیپیدها را در کبد تحریک می­کند(23-24). پس می توان این کاهش معنی دار در سطوح ALT و AST  سرم، گروه برنامه تمرین هوازی همراه با چای سبز را به افزایش حساسیت به انسولین بافتی و کبدی و نیز کاهش چربی کبدی نسبت داد. فعالیت ورزشی منظم باعث افزایش میزان مصرف انرژی روزانه، بهبود و افزایش اکسیداسیون چربی­ها در عضلات اسکلتی و میتوکندری هپاتوسیت­ها، سوخت و ساز بیشتر ذخایر چربی ناحیه­ی احشایی و در نهایت با توزیع مجدد ذخایر چربی در بدن نیز باعث کاهش چاقی احشایی و تشدید پاسخ­دهی به انسولین در بافت چربی می­شود؛ که نتیجه­ی آن، کاهش تراوش اسیدهای چرب آزاد به داخل کبد، کاهش رسوب­گیری چربی در کبد و نیز افزایش اکسیداسیون چربی در کبد است(7, 20).

نتایج این پژوهش نشان داد که مقادیر APOA افزایش و در متغیر APOB در گروه تمرین هوازی کاهش معنی دار داشت. این نتایج با یافته های پوروقار و همکاران همخوانی دارد(25). اما با یافته های قربانیون و همکاران همخوانی ندارد.(26). پوروقار و همکاران با بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت بدنی شدید هوازی بر آپولیپوپروتئین های A و Bو برخی فاکتورهای لیپیدی سرم خون 26 نفر دانشجوی مرد به این نتیجه رسیدند که اختلاف معنی داری بین میانگین های غلظت سرمی آپولیپوپروتئین های A و B بین مرحله اول و پس از فعالیت شدید هوازی به دست آمد. هم چنین، بین میانگین غلظت تری گلیسرید سرم آزمودنی ها، و بین میانگین های غلظت کلسترول با دانسیته بالا (HDL-C) و کلسترول با دانسیته پائین (LDL-C)، بین مراحل اول و دوم تفاوت معنی دار به دست آمد(25). قربانیون و همکاران بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی هر هفته چهار روز 70 دقیقه ای بر برخی عوامل کلیدی انتقال معکوس کلسترول به این نتیجه رسیدند که مقادیر TG، TC، LDL/HDL، TC/HDL، نمایه توده بدن کاهش معنی دار داشت اما افزایش مقادیر ApoA1، HDL و کاهش LDL و وزن بدن معنی دار نبود(26). گزارش شده است که افزایش آپولیپوپروتئین A ناشی از افزایش HDL، فعال شدن آنزیم های LPL، لیسیستین و کلسترول اسیل ترانسفراز و کاهش فعالیت آنزیم لیپاز کبدی است(27-28). با انجام فعالیت ورزشی، میزان ترشح کاتکولامینها و فعالیت اعصاب سمپاتیکی افزایش مییابند و میزان ترشح انسولین کم می شود و بر میزان ترشح هورمونهای استرسی (هورمون رشد، کورتیزول، اپی نفرین و گلوکاگن) افزوده می شود. به این ترتیب، زمینه مناسبی برای بسیج چربیها و رها شدن اسیدهای چرب آزاد از بافت چربی فراهم می شود(29). فعالیت لیپوپروتئین لیپاز در پاسخ به ورزش های هوازی افزایش می یابد. فعالیت این آنزیم ها ممکن است بتواند زیاد شدن تری گلیسرها و سایر لیپیدهای سرمی آزمودنی ها به دنبال فعالیت بدنی را توجیه کند. با توجه به این نکته که هورمون های زنانه باعث افزایش فعالیت آنزیم هپاتیک لیپاز می شود انتظار می رود فعالیت ورزشی بر ترشح این هورمون ها و اثر آنها بر آنزیم هپاتیک لیپاز را تا حدودی علت کاهش بیشتر آپوپروتئین B در زنان باشد(30).

 

نتیجه گیری

به طور کلی می توان گفت که هشت هفته تمرین هوازی، مصرف چای سبز و ترکیب این دو با یکدیگر می تواند تاثیرات مثبتی بر کاهش آنزیم های کبدی و ریسک فاکتورهای قلبی عروقی شامل APOA و APOB داشته باشد. بنابراین پیشنهاد می شود از تمرینات هوازی علی الخصوص همراه با مصرف چای سبز که می توان از آنها به عنوان یک روش درمانی غیردارویی موثر برای پیشگیری از اثرات سوء ناشی از افزایش بروز بیماری های التهابی است استفاده کرد.