نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناسی ارشد تغذیه، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران
2 دانشیار گروه تغذیه،دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران
3 دانشیار روانپزشکی، مرکز تحقیقات روانپزشکی و علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران
4 دکترای تخصصی تغذیه، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران
5 استادیار گروه تغذیه، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران
6 دانشیار روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران
7 دانشیار گروه آمار زیستی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Food insecurity is one of the categories that has a serious impact on nutritional status. Intelligence quotient is an indicator of one's efficacy. Yet, limited studies have been conducted about food security status and socioeconomic factors associated with children's Intelligence quotient (IQ). The current study aimed to investigate the relationship of household food security status and some socioeconomic factors with children Intelligence quotient (IQ) in Mashhad.
Materials&Methods: In this descriptive cross-sectional study, 18-item USDA food security questionnaire, 200 children in the food secure group and 200 children in the food insecure group were included. The members of each group were matched 1 to 1 in terms of age and gender..Children’s age group was 4-6 years old, 18-item Food Security (USDA) and General information Questionnaires were completed through interview with mothers. The relationship between qualitative and quantitative variables with Intelligence quotient (IQ) was determined by Chi-square, T-independent and one-way ANOVA.
Results: The mean scores of verbal, performance and total IQs in food insecure group without hunger were respectively 98.75±13.24, 102.94±12.96 and 100.84±11.04, which were lower than mean of children's IQ in the food secure group (p<0.05). Also, there were significant differences between two groups in variables of head of household's occupation, mother's occupation, level of father's education, level of mother's education, the status of housing ownership and the economic situation.
Conclusion: Food security is effective on Intelligence quotient (IQ) through its impact on nutrition and as a stress factor that affects the entire family.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
امنیت غذایی- دسترسی فیزیکی و اقتصادی تمام مردم در تمام زمانها به مواد غذایی کافی برای یک زندگی فعال و سالم- یکی از چندین شرط لازم برای سلامتی و تغذیه سالم جمعیت است (1). فائو بیان میکند که امنیت غذایی خانواده وقتی تامین میشود که: خانواده برای حدود یک سال آینده دسترسی به مقدار کـافی و متنوع از مواد غذایی ایمن برای رفع نیازهای اعضـای خـود داشـته باشد؛ در خانواده سرانه سبد غذایی خـانواده بـه صـورت صـحیح انتخاب و تهیه شود؛ بـرای افـراد خـانواده کـافی باشـد؛ و غـذای خانواده به صورت صحیح طبخ شود تا عناصر و مواد غذایی سالم و صحیح به سلولها و اندامهای بدن برسد (2).
شـواهد نشان میدهد که دستیابی نامطمئن به مواد غذایی هنوز یکـی از مشکلات مهم جهـانی اسـت و بـا طیـف گسـتردهای از پیامدهای سوء تکاملی و بهداشـتی مـرتبط اسـت (3). مفهوم هوش شامل تواناییهای ذهنی لازم برای زنده ماندن و پیشرفت در هر محیط زیستی میباشد (4). ضریب هوشی یا بهره هوشی یا هوش بهر (IQ)، عددی با میانگین 100 و انحراف معیار 15 میباشد. ضریب هوشی(IQ) یک نسبت است که از تقسیم سن عقلی بر سن تقویمی ضربدر 100 به دست میآید. از این رو در رده بندی و تقسیم هوش، به صورت میانگین نزدیک به 70% مردم دارای هوش میانه، 12% دارای هوش بالاتر از میانه، 2% افراد باهوش و 1% افراد برگزیده را در برمیگیرند (5).
تعاریفی برای هوش مطرح شده است:
- هوش، نیروی تفکر و استدلال است.
- هوش، توانش رفتار خاص و موثر در اوضاع و موقعیت های تازه است.
- هوش، استعداد شخصی برای درک جهان پیرامون و برآورده ساختن انتظارات آن است (6).
نقش نسبی عوامل ژنتیکی و اقتصادی- اجتماعی در نمو شناختی هنوز ناشناخته باقی مانده است. اگرچه تنوع در هوش افراد ممکن است مربوط به عوامل ژنتیکی باشد، اما فاکتورهای اقتصادی- اجتماعی مهمترین تعیین کنندههای ضریب هوشی دوران کودکی است (7). قویترین مدرک برای وراثت پذیری ضریب هوشی مطالعهای بود که بر روی دوقلوها انجام شد و مشاهده شد شباهت ضریب هوشی دوقلوهای همسان در مقایسه با دوقلوهای غیرهمسان بیشتر میباشد. محققان برپایه شواهد حاصل از خویشاوندی تخمین زدهاند تقریبا نیمی از تغییرات در ضریب هوشی میتواند به ساختار ژنتیکی مرتبط باشد. از سوی دیگر باتوجه به دیگر مطالعات صورت گرفته پیش بینی شده است که جایگاه اقتصادی- اجتماعی، نژاد، محرکهای محیط زیست و همچنین تشویق و توجه پدر و مادر سبب بالاتر بودن ضریب هوشی کلامی افراد میشود (8). همچنین کودکان در خانوادههای محروم عملکرد شناختی ضعیفتری نسبت به کودکانی که در خانوادههای بهتر زندگی میکردند، نشان میدهند (7).
به هرحال مطالعات اندکی در این زمینه بخصوص بین امنیت غذایی با ضریب هوشی در ایران وجود دارد. با شناخت این ارتباط میتوان در جهت پیشرفت تحصیلی و کاری اقدامات موثری به کار برد.
روش کار
این مطالعه مقطعی- تحلیلی به منظور ارزیابی ارتباط وضعیت امنیت غذایی خانوار و برخی عوامل اقتصادی- اجتماعی با ضریب هوشی در کودکان پیش دبستانی شهر مشهد صورت گرفت. شرکت کنندگان در این مطالعه به روش طبقه- خوشهای از ابتدای شهریور 1394 تا پایان مهر 1395 از بین پیش دبستانیهای شهر مشهد بر اساس معیارهای ورود انتخاب گردیدند. بدین صورت که از میان مناطق 13گانه شهر مشهد، 5 منطقه براساس نمونه گیری طبقهای انتخاب شدند. در مرحله بعد اسامی و آدرس پیش دبستانیهای این مناطق از سازمان بهزیستی اخذ شد. پیش دبستانیهای موردنظر نیز از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب و پس از هماهنگیهای لازم وارد مطالعه شدند. نمونهگیری در این مطالعه تا زمانی که 200 کودک در گروه ناامن غذایی و 200 کودک در گروه امن غذایی که به لحاظ سنی و جنسیتی با هم همسان شوند، ادامه داشت.
معیارهای ورود به مطالعه شامل: کودکان 4 تا 6 ساله متمایل به شرکت، عدم پیروی از رژیم غذایی خاص، عدم ابتلا به بیماریهای حاد، مزمن یا مشکلاتی که در طول دوران جنینی تا کودکی می توانسته بر روی بهره هوشی کودکان تاثیر بگذارد مثل سیگاری بودن مادر، اختلال عملکرد تیرویید در مادر یا کودک یا مصرف داروها. اطلاعات دموگرافیک شرکت کنندگان و پرسش امنیت غذایی (USDA) اعتبار سنجی شده در این گروه سنی توسط مصاحبه با والدین شرکت کنندگان تکمیل گردید.
ارزیابی ویژگی های اقتصادی- اجتماعی: ویژگیهای جمعیتی شامل سن مادر، بعد خانوار، تعداد فرزندان و نیز مشخصات اقتصادی و اجتماعی شامل سطح تحصیلات و جایگاه شغلی سرپرست و مادر، وضعیت تملک مسکن، وضعیت اقتصادی و پرسشنامه اطلاعات عمومی با مصاحبه حضوری با مادر خانوار گردآوری شد. در مورد وضعیت اقتصادی تعداد اقلام موجود از والدین سؤال شدکه از بین این 9 قلم وسایل زندگی (مبل، فرش دست باف، یخچال فریزر، ماشین لباسشویی، ماشین ظرف شویی، مایکروویو، کامپیوتر، اتومبیل شخصی و منزل شخصی) کدام اقلام را دارند. داشتن کمتر یا مساوی 3 عدد از این اقلام به عنوان وضعیت اقتصادی ضعیف، 4 تا 6 عدد از این اقلام به عنوان وضیعت اقتصادی متوسط و داشتن 7 تا 9 عدد به عنوان وضعیت اقتصادی خوب در نظر گرفته شد. در مورد وضعیت تملک مسکن از والدین خواسته شد که یکی از گزینههای ملک شخصی، اجاره یا رهن و زندگی با بستگان را انتخاب کنند. سطوح تحصیلات به صورت بیسواد، سوادخواندن و نوشتن، سیکل، دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا دسته بندی شد. در هنگام تجزیه و تحلیل آماری تحصیلات به دو گروه "سیکل و دیپلم" و "تحصیلات دانشگاهی" تقسیم شد. وضعیت اشتغال سرپرست خانواده به صورت بیکار یا کارگر، کارمند و آزاد دسته بندی شد تقسیم شد. وضعیت اشتغال مادر به دو گروه خانه دار و شاغل تقسیم شد.
تعیین وضعیت امنیت غذایی: برای تعیین وضعیت امنیت غذایی از پرسشنامه 18 گویهای امنیت غذایی خانوار USDA استفاده شد که وضعیت امنیت غذایی خانوار را در 12ماه گذشته بررسی میکند. اعتبار و تکرارپذیری این پرسشنامه در مطالعهای که توسط رامش و همکاران در شیراز صورت گرفت، سنجیده شده است (9).
این پرسشنامه دارای 2 بخش است. بخش اول برای همه خانوارها و بخش دوم برای خانوارهای دارای فرزند زیر18 سال تکمیل میشود. امتیاز دهی به این پرسشنامه شامل 3 مرحله است:
الف -دادن امتیاز مثبت یا منفی(نمره 1 و0) به گزینهها
براساس جزوه راهنمای امنیت غذایی USDA به گزینههای " اغلب اوقات درست "،" بعضی اوقات درست "و" تقریبا هر ماه "و" برخی ماهها "و" بله" امتیاز مثبت ( نمره 1) و به پاسخ های "تنها 1 یا 2 ماه"، " درست نیست" و "خیر" امتیاز منفی ( نمره 0) تعلق می گیرد. در ابتدا برای فرد پاسخ دهنده، 3 گویه مرحله 1 خانوار خوانده می شود. چنانچه بر اساس گزینه انتخابی حتی دارای یک امتیاز مثبت شد، وارد مرحله 2 بزرگسال شده و کسب 1 امتیاز مثبت در این مرحله، شرط ورود به مرحله 3 بزرگسال میشود.
ب -حداکثر امتیاز یا نمره
حداکثر امتیاز این پرسشنامه هنگامی که هر دو بخش آن تکمیل گردد، 18 است .
ج - تعیین وضعیت امنیت غذایی
خانوارها بر اساس امتیازات کسب شده به طبقات امن غذایی، ناامن غذایی بدون گرسنگی، ناامن غذایی با گرسنگی متوسط و نا امن غذایی با گرسنگی شدید دسته بندی میشوند.
تعیین ضریب هوشی: آزمون هوشی وکسلر (WPPSI-R) از رایجترین تستهای هوشی است. این آزمون یه صورت فردی و توسط آزمایش کننده متخصص و تعلیم دیده اجرا میشود. اعتبار این آزمون برای هوشبهر کلی97%، برای هوشبهر کلامی 97% و برای هوشبهر عملی 93% گزارش شده است. اعتبار و تکرارپذیری این آزمون نیز در کودکان ایرانی سنجیده شده است و همبستگی آزمون با پیشرفت تحصیلی 88% و با میزان بازآزمایی 85% گزارش شده است (13-14).
در این مطالعه از نرم افزار Spss(نسخه16) برای همه آنالیزهای آماری استفاده شد. نمرات به دست آمده از آزمون هوشی در هر دو گروه به وسیله آزمون تی مستقل (T-Independent) و تحلیل واریانس یکطرفه (ANOVA) مقایسه شدند. با توجه به معنی دار بودن آزمون ANOVA برای مقایسه دو به دوی گروهها از آزمون تعقیبی توکی (Turkey) استفاده شد. داده های طبقه بندی شده در گروههای مختلف سنی و هوشی نیز توسط آزمون مجذور کای (Chi-square) و من- ویتنی (Mann-witney) مورد مقایسه قرار گرفتند. برای بیان همبستگی میان متغیرهای غیرنرمال با ضریب هوشی از آزمون اسپیرمن (Spearman) استفاده گردید. در تمام آزمونهای آماری مقادیر p کمتر از 05/0 به عنوان سطح معناداری در نظر گرفته شد.
نتایج
در مطالعه حاضر، براساس پرسشنامه امنیت غذایی 18 گویهای USDA، 200 کودک در گروه امن غذایی و 200 کودک در گروه ناامن غذایی قرار گرفتند. اعضای هر گروه به صورت 1 به 1 از نظر سن و جنس همسان سازی شدند. جدول شماره1 اطلاعات دموگرافیک شرکت کنندگان در گروه امن غذایی و ناامن غذایی را نمایش می دهد. میانگین سن کودکان در گروه امن غذایی 67/0±24/5 سال و در گروه ناامن غذایی 71/0±26/5 سال بود که اختلاف معنی داری با هم نداشتند. در گروه ناامن غذایی 106 دختر و 94 پسر قرار داشتند درحالی که در گروه امن 114 دختر و 86 پسر بودند که به لحاظ آماری با هم تفاوت معنی داری نداشتند.
نتایج موجود در جدول 4 نشان میدهد که میانگین ضریب هوشی در دو جنس تفاوت آماری معنی داری نداشت ( 05/0p<). ضریب هوشی در کودکانی که سرپرست خانوار کارمند و مادر شاغل بود بالاتر بود. از سویی کودکانی که سطح تحصیلات والدینشان در سطح دانشگاهی بود در مقایسه با سایرین ضریب هوشی بالاتری داشتند. همچنین شخصی بودن مسکن و قدرت اقتصادی بالاتر با ضریب هوشی کودکان رابطه مستقیم داشت. افرادی که روغن مایع به جای انواع روغنهای جامد و هیدروژنه مصرف کرده بودند دارای ضریب هوشی بالاتری بودند ( 05/0p<).
بحث
مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین وضعیت امنیت غذایی خانوار و برخی ویژگیهای جمعیت شناختی با ضریب هوشی کودکان پیش دبستانی انجام an. مهمترین یافته در این مطالعه وجود ارتباط معنی دار بین وضعیت امنیت غذایی و ضریب هوشی کودکان پیش دبستانی میباشد.
در این مطالعه میانگین ضریب هوشی کودکان دارای سرپرست کارمند و همچنین کودکان مادران شاغل در مقایسه با سایر گروهها بیشتر بود. همسو با این یافته مطالعات پیشین نیز ارتباط معنیداری بین جایگاه شغلی والدین و سطح ضریب هوشی مشاهده نمودند (11،8). اگرچه مطالعهای که توسط درستی مطلق و همکاران انجام شد، تنها بین شاغل بودن مادر و ضریب هوشی کودک ارتباط معنی دار مشاهده نمود (8). علت این مشاهده را میتوان اینگونه توجیه کرد که فرد کارمند دارای یک درآمد ثابت میباشد، اما فرد بیکار یا کارگر روز مزد دارای درآمد ثابت و مشخصی نبوده، در نتیجه قدرت خرید غذا از او گرفته میشود (7).
نتایج مطالعه حاضر ارتباط معنی دار و معکوسی را بین بعد خانوار و تعداد فرزندان با ضریب هوشی نشان داد. همسو با این یافتهها، شاملو و همکاران نشان دادند که با افزایش تعداد خانوار، میزان ضریب هوشی در کودکان کاهش مییابد. مطالعات نشان میدهد که کودکان در خانوادههای پرجمعیت با فاصله سنی کم در فرزندان، بدلیل نبود فضای کافی و پایین بودن سطح تحصیلات و درآمد والدین، امکان کمتری برای پرورش و شکوفا شدن استعدادها را خواهند داشت (10).
در بررسی حاضر ضریب هوشی کودکان با والدین تحصیل کرده نسبت به والدین کم سواد، بیشتر بود. در راستای این نتایج مطالعات متعدد نیز نتایجی مشابه به دست آوردند (18،14،13،11). به نظر میرسد تحصیلات والدین از دو راه وراثت و فاکتورهای محیطی میتواند بر ضریب هوشی کودک تاثیرگذار باشد (14). نتایج مطالعات نشان میدهد که ضریب هوشی مادران و سطح تحصیلات آنان میتواند به عنوان فاکتوری مستقل در پیشبینی ضریب هوشی کودکان 5 ساله باشد (15). Alati R و همکاران نشان دادند که تحصیلات والدین 19% تغییرات در ضریب هوشی کودکان را توجیه نماید (16). مشـاهده ایـن ارتبـاط معنـیدار در مطالعه حاضر و مطالعات فوق میتواند به این علت باشد کـه در سطوح تحصیلی پایین میزان آگـاهی، نگـرش و عملکـرد والدین در مورد وضعیت تغذیهای فرزندان ضعیف بوده و ایـن امر میتواند منجر به سوء تغذیه و ناامنی غذایی در آن خانوار گردد، کمـا ایـن کـه تحصـیلات بـالا بـه نـوعی بـا وضـعیت اقتصادی- اجتماعی بالاتر و توان بیشتر خـانوار بـرای تـأمین امنیت غذایی و در نتیجه ضریب هوشی بالاتر مرتبط است (3).
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ضریب هوشی کودکان با قدرت اقتصادی خانوار ارتباط معنیداری دارد. وضعیت اقتصادی اجتماعی تعیین کننده وضعیت تغذیهای، دورسر، تکامل مغز، ضریب هوشی و پیشرفت تحصیلی است (17). مطالعات نشان دادهاند که حتی کودکان دو ساله با پیش زمینه اقتصادی اجتماعی پایین، امتیازات پایین تری در آزمون های استاندارد هوش میگیرند (18). در توجیه این امر میتوان گفت خانوارهای با وضع اقتصادی بهتر حق انتخاب بیشتری در زمینه تهیه غذا دارند و با افزایش قدرت خرید و دسترسی بیشتر به موادغذایی میتوانند درصد بیشتری از درآمد خود راصرف هزینه خوراککنند و در نهایت با تامین نیازهای تغذیهای کودکان باعث ارتقای ضریب هوشی آنها شوند (19).
در مطالعه حاضر ضریب هوشی در گروه ناامن غذایی به طور معنیداری پایینتر از گروه امن غذایی میباشد. همسو با این یافته، دَنیل[1] و همکاران نشان دادند کودکانی که ناامنی غذایی را تجربه کردهاند نسبت به همسالانشان، دارای ضریب هوشی پایینتری بودند. به طور کلی عدم کفایت غذایی خانوار پیامدهای منفی بر فرآیندهای روانی- اجتماعی و یادگیری دارد (20). غذاهای ارزانتر، انرژی بیشتر و مواد مغذی کمتری دارند؛ در حالی که غذاهای با موادمغذی بیشتر و انرژی کمتر گران قیمتتر هستند (21). این رابطه معکوس بین قیمت و کیفیت غذاها علت کمبود موادمغذی در همه سنین پیشنهاد شده است (22).
در تفسیر یافتههای موجود یکی از محدودیتهای مطالعه حاضر، ماهیت مقطعی مطالعه است. بنابراین نمیتوان تشخیص داد که ناامنی غذایی خانوارها موقتی و یا مزمن بوده است. پیشنهاد میشود در مطالعات بعدی مساله ژنتیک و وراثت نیز در رابطه با ضریب هوشی در نظر گرفته شود. همچنین تغذیه در دوران شیرخوارگی و اوایل زندگی میتواند نقش موثری در بهره هوشی کودک داشته باشد، به همین دلیل مدت زمان تغذیه با شیر مادر، وزن هنگام تولد و طول دوران بارداری نیز بهتر است در نظر گرفته شود.
نتیجه گیری
امنیت غذایی از طریق تاثیر بر تغذیه و به عنوان یک فاکتور استرسزایی که کل خانواده را درگیر میکند، بر ضریب هوشی موثر است.
تشکر و قدردانی
این مقاله برگرفته از پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته علوم تغذیه می باشد که در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. از همکاری تمامی اساتید محترم گروه تغذیه دانشگاه علوم پزشکی مشهد قدردانی میشود.