نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد پرستاری ویژه، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
2 دانشجوی دکتری پرستاری، عضو هیات علمی دانشکده پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
3 دکتری پرستاری، عضو هیات علمی، دپارتمان داخلی-جراحی، دانشکده پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران.
4 کارشناس ارشد پرستاری، عضو هیات علمی دانشکده پرستاری، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران. 5-کارشناس اتاق عمل، موسسه آموزشی احیاگران طب، مشهد، ایران.
5 کارشناس اتاق عمل، موسسه آموزشی احیاگران طب، مشهد، ایران.
6 کارشناس پرستاری، موسسه آموزشی احیاگران طب، مشهد، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Return of spontaneous circulation is the primary goal in cardiac arrest patient and CPR Quality is important determinant of Return of spontaneous circulation. CPR feedback tools have improved the quality of CPR performance, but its effects on patient outcome are unclear. This study was to investigated the” Effect of Capnography Feedback During CPR on Return of Spontaneous Circulation ".
Subjects & Methods: This clinical trial study was performed on 130 cardiac arrest patients in two group by conventional CPR and with the use of Capnography feedback by a Separate CPR team at Ghaem Hospital in Mashhad. Rate of return of spontaneous circulation of the patients were evaluated. portable sidestream capnography was used.
Results: In this study, the majority (60%) of 130 patients were male.The mean age of patients was 57.2 ± 15.7 year and the most common initial cardiac rhythm was asystole (52.3 %). In more than 50% of cases the arrival time of cpr team was less than a minute, return of spontaneous circulation rate in the control group was 44.6 % and in the Capnography group 63.1%, which was significantly different (P =0/035).
Conclusion: Based on our findings, Capnography feedback during resuscitation improves quality of cpr and rate of return of spontaneous circulation, therefore, its use is recommended in all cases of hospital resuscitation.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
بازگشت جریان خون خود به خودی[1] هدف اولیه احیای قلبی ریوی[2] در بیمار دچار ایست قلبی است (1). ایست قلبی بی گمان یکی ازخطرناکترین وضعیتهایی است که نیاز به اقدام فوری و سنجیده برای حفظ حیات و پیشگیری از ضایعات جبران ناپذیرسیستمهای حیاتی بدن دارد. در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بیماریهای قلبی عروقی علت 80% از موارد مرگ و میر بوده است و انتظار میرود که این بیماریها تا سال 2020 در کشورهای با درآمد پایین و متوسط، بیشترین میزان مرگ ومیر و حدود 6/4 میلیون مرگ را در گروه سنی 60 – 39 سال سبب شوندکه همواره این بیماریها یکی ازعوامل خطرایست قلبی درافراد میباشند. به علت ثبت نادرست، آمار وارقام دقیقی از ایست قلبی، احیای قلبی و میزان بقا و پیامدهای کوتاه مدت و بلندمدت بعدازاحیای این بیماران در ایران وجود ندارد. درتحقیقات انجام شده درزمینه احیاء درکشور ما نیزمیزان مرگ و میربعد ازاحیاء بیش از90% ومیزان ترخیص بیماران از بیمارستان کمتراز 7% گزارش شده است (2).
کیفیت CPR عامل مهم تعیین کننده برآیند ایست قلبی و موفقیت احیاء و میزان بقا است (3-5) وتأثیربسیاری درنتیجه آن میگذارد (6) همچنین CPR ضعیف شانس بازگشت جریان خون خود به خودی و بقا را در بیماران دچار ایست قلبی به طور نامطلوبی کاهش میدهد (7). استفاده از بازخوردحین احیاء در بهبود کیفیت اجرای CPR مؤثر بوده است (8). شاخصهای مختلف پایش کیفیت احیاء شامل پارامترهای فیزیولوژیک و مکانیکی مانند فشار شریانی، درصد اشباع اکسیژن خون ورید مرکزی و اندازه گیری CO2 انتهای بازدمی با کاپنوگرافی میباشد (9-10). اندازهگیری غلظت دی اکسیدکربن انتهای بازدمی[3] با استفاده از کاپنوگرافییک روش ساده و غیرتهاجمی برای اندازهگیری و پایش جریان خون برقرار شده توسط احیاگر حین CPR فراهم میکند (11) که کاپنوگرافی نسبت به دیگر روشهای پایش کیفیت احیاء مانند فشار خون شریانی در دسترستر و کاملا غیر تهاجمی است (12).
سطوح Etco₂ هنگام ایست قلبی کاهش پیدا میکند و سپس دوباره با بازگشت جریان خون خود به خودی افزایش مییابد(13)Etco₂ میتواند به عنوان شاخص موثر بودن ماساژ قلبی در نظر گرفته شود؛ از آن جا که تغییرات Etco₂به طور چشمگیری با تغییرات برون ده قلبی مطابقت دارد باید حین CPR یا ماساژ قلبی برای دست یابی به Etco₂بالاتر تلاش کرد (14) کاربرد مهم و غیرمستقیم کاپنوگرافی در CPR فراهم کردن بازخورد جهت بهینه کردن ماساژهای قلبی حین CPR و مقایسه کفایت روشهای مختلف این اقدام است و میتواند به عنوان ابزار پایش و راهنمای درمان در CPR استفاده شود. پایش ETCO₂ میتواند فشار ناکافی ماساژ قلبی ناشی از خستگی احیاگر که به برونده قلبی نامطلوب منجر میشود را مشخص سازد و زمان تعویض احیاگر ماساژ دهنده را جهت بهینه کردن ماساژهای قلبی مشخص میکند. همچنین امکان ماساژ قلبی بدون وقفه را فراهم میکند زیرا افزایش ناگهانی و مداوم CO2 انتهای بازدمی، بازگشت جریان خون خودبه خودی را نشان میدهد. هنگامی که گردش خون خود به خودی مجددا برقرار شود، ETCO2 افزایش مییابد و شاخص حقیقی برگشت جریان خون خود به خودی بیمار است (11-12،15-16) و به خوبی تایید شده است که بازگشت جریان خون به خودی در حین احیاء با افزایش ناگهانی Etco₂ همراه است (10،12). با استفاده از کاپنوگرافی در احیاء، هنگام تلاش برای انتوباسیون تراشه، عدم وجود دی اکسید کربن در هوای بازدمی قویاً نشان میدهد که لوله در مری قرار گرفته است؛ وجود دی اکسید کربن، جای گیری صحیح لوله داخل نای را نشان میدهد. کاپنوگرافی میتواند برای حصول اطمینان از محل صحیح لوله به دنبال قرار دادن آن در داخل نای و برای کنترل محل لوله در طی تهویه و هنگامCPR به کار برده شود. در زمان احیاء قلبی وجود دی اکسید کربن در بازدم علاوه بر تایید محل صحیح قرارگیری لوله داخل نای، کفایت ماساژ قلبی و کفایت گردش خون ریوی و سیستمیک را نشان میدهد. با توجه به مورد ذکر شده این پژوهش با هدف "تعیین اثر بازخورد کاپنوگرافی حین CPR بر بازگشت جریان خون خود به خودی" انجام گرفته است.
روش کار
مطالعه حاضر تجربی با طرح دو گروه (آزمون و کنترل) قبل و بعد از مداخله بر روی تمامی بیماران بالای 18 سال بستری شده در بخشهای عمومی و اورژانسهای مرکز آموزشی پژوهشی درمانی قائم (عج) شهر مشهد که دچار ایست قلبی با منشا غیر تروماتیک شدهاند، میباشد. روش نمونهگیری به صورت غیر احتمالی از نوع نمونهگیری در دسترس انجام گرفت. تمامی موارد دارای شرایط ورود به مطالعه بود و در صورت بروز یکی از معیارهای خروج در حین احیاء قلبی از مطالعه کنار گذاشته میشدند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل: فرم ارزیابی اولیه بیمار ایست قلبی، فرم ثبت فرایند احیاء به روش معمول و روش کاپنوگرافی، فرم مشخصات دموگرافیک و وضعیت قبل از ایست قلبی و چک لیست بررسی کیفیت عملکرد احیاگران در حین احیاء میباشد که این چک لیست اطلاعاتی همچون تعداد ماساژ قلبی در دقیقه، تعداد تهویه مصنوعی در دقیقه و مدت زمان وقفه جهت تایید محل لوله تراشه را در بردارد. جهت اندازه گیری مدت زمان طول کشیده در وقفههای احیاء و ثبت دورههای احیاء و طول مدت آن از ساعت دیجیتالی و همچنین جهت کاپنوگرافی از دستگاه کاپنوگرافی پرتابلside stream از شرکت comdek، مدل MD-660P محصول کشور تایوان و سال ساخت 2005 میلادی، استفاده گردید. روش جمع آوری اطلاعات بدین صورت بود که، ابتدا جهت تشکیل یک تیم مجزای CPR جهت انجام این مطالعه، یک پرستار و یک کارشناس هوشبری از بین اعضاء گروه احیاء بیمارستان و یک رزیدنت بیهوشی که تمایل به شرکت در این مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. علاوه بر این که این افراد در امر احیاء ورزیده و با تجربه بودند، جهت به روز رسانی و یکسانسازی دانش و عملکرد در یک کارگاه شش ساعته با تدریس یک متخصص بیهوشی و یکی از اساتید دانشکده پرستاری مجرب در امر آموزش احیاء، تحت آموزش و آشنایی با گایدلاین بین المللی CPR قرار گرفتند. مهمترین عملکردی که در این افراد تحت آموزش و یکسان سازی قرار گرفت انجام ماساژ قلبی با سرعت حداقل صد بار در دقیقه و عمق حداقل پنج سانتی متر و سرعت تهویه حداکثر 10- 8 بار در دقیقه بود. جهت کسب اطمینان از آشنایی کامل افراد با نحوه هدایت و پایش تلاشهای احیاء به روش معمول، یک هفته بعد، دانش و مهارت این افراد با استفاده از آزمون تئوری و مطرح کردن سناریو بر روی مانکن مورد ارزیابی قرار گرفت و هماهنگی افراد تثبیت شد. در فاز اول مطالعه در روزهای نمونه گیری، هنگامی که بیماری در بخشهای عمومی و اورژانس بیمارستان، دچار ایست قلبی - تنفسی میشد افراد تیم احیاء بلافاصله از طریق سیستم مکانیزه اعلام کد 99، فرا خوانده شده و احیاء تا رسیدن تیم توسط افراد حاضر آغاز میشد. به محض حاضر شدن افراد تیم CPR بر بالین بیمار، احیاء توسط این گروه و به روش معمول انجام میشد و در این بیماران (گروه کنترل)، تشخیص بازگشت جریان خون خود به خودی حین احیاء به روش معمول یعنی با استفاده از بررسی ریتم قلبی بر روی مانیتور دستگاه مانیتورینگ قلبی و لمس نبض کاروتید پس از هر دو دقیقه احیاء انجام شده و تلاشهای احیاء بر این اساس هدایت میشد. در بیماران گروه کنترل در پایان هر دوره CPR یعنی پس از هر دو دقیقه انجام تلاشهای احیاء، بازگشت جریان خون خود به خودی بیمار به روش معمول یعنی ارزیابی ریتم قلبی بر روی مانیتور و در صورت وجود ریتم سازمان یافته نبض کاروتید نیز طی مدت 10 ثانیه بررسی و ثبت میشد. تلاشهای احیاء تا دست یابی به بازگشت جریان خون خود به خودی (ROSC) یا وقوع یکی از موارد لزوم پایان CPR (به تشخیص رزیدنت و اعضاء تیم) ادامه مییافت و لحظه دست یابی به بازگشت جریان خون خود به خودی و یا فوت بیمار و طول مدت احیاء ثبت میشد. در روزهای بعد نمونه گیری تا اتمام تعداد واحدهای گروه کنترل ادامه یافت. پس از یک ماه، در فاز دوم مطالعه و در روزهای نمونه گیری، احیاء در بیماران دچار ایست قلبی (گروه آزمون) با استفاده از کاپنوگرافی و بر اساس بازخورد آن انجام شد. به شکلی که با وقوع ایست قلبی و اعلام کد 99، عملیات احیاء تا رسیدن تیم CPR توسط افراد حاضر آغاز میشد و به محض حاضر شدن افراد تیم، تلاشهای احیاء به این گروه واگذار و عملیات توسط تیم شروع شده و به دنبال انتوباسیون بیمار ، سنسور کاپنوگرافی (روش side stream) به لوله تراشه وصل میشد و CO₂انتهای بازدمی به صورت کمی (عددی) و نمایش موج شکل (گرافیکی) روی مانیتور دستگاه کاپنوگرافی ظاهر میشد که برای تمامی افراد گروه قابل مشاهده بود. در هر دو گروه بدون اطلاع احیاگران و به شکل نامحسوس، سرعت ماساژ قلبی و سرعت تهویه مصنوعی توسط آنها در واحد زمان محاسبه و توسط پژوهشگر با استفاده از چک لیست استاندارد ثبت میشد. همچنین پس از پایان CPR اطلاعات دموگرافیک و دادههای مورد نیاز زمینهای از جمله تشخیص پزشکی، طول مدت بستری، بیماریهای زمینهای و دیگر عوامل خطر ایست قلبی با استفاده از پرونده بیمار در پرسش نامه ثبت میگردید.
کیفیت عملکرد احیاگران در هر یک از گروهها با استفاده از پایش تعداد ماساژ قلبی و تعداد تهویه مصنوعی و میزان وقفهها در احیاء، میزان دست یابی به بازگشت جریان خون خود به خودی (موفقیت احیاء) ومدت زمان طول کشیده تا دست یابی به آن (طول مدت CPR) بررسی و با یکدیگر مقاسیه شد.
معیارهایورود: بیماری که ایست قلبی وی به شکل شاهد (در حضور کارکنان درمانی) رخ داده و تلاشهای احیاء تا رسیدن تیم شروع شده باشد.
قبل از احیاء و یا در حین آن، انتوبه شده باشد.
بیمارانی که علت ایست قلبی آنها با منشا غیر تروماتیک باشد.
در محدوده سنی بین 18 تا 75 سال قرار داشته باشند.
تلاشهای احیاء در مورد آنها بیشتر از دو دقیقه طول بکشد به گونهای که در حین احیاء نیاز به انتوباسیون لوله تراشه پیدا کنند.
دستور کتبی یا شفاهی عدم انجام احیاء از پزشک مسئول نداشته باشد.
خارج از بیمارستان تحت احیای قلبی ریوی قرار نگرفته باشد.
معیارهای خروج: اگر به هر دلیلی تلاشهای احیاء در مورد بیمار بلافاصله شروع نشده و یا بنابر شواهد موجود بیشتر از چهار دقیقه از ایست قلبی بیمار گذشته باشد.
از روشهای دیگری مانند ارزیابی فشار شریانی برای هدایت تلاشهای احیاء استفاده شود.
در آغاز تلاشهای احیاء پزشک مسئول بیمار، بر اساس پیش آگهی وضعیت فیزیولوژیک یا کیفی، ادامه دادن تلاشها را بیهوده دانسته و دستور ختم احیاء را اعلام کند.
باردار باشد.
بر اثر آمبولی وسیع ریوی دچار ایست قلبی – تنفسی شده باشد.
سابقه بیماری شدید ریوی داشته باشد.
بر اثر هایپوترمی ایست قلبی کرده باشد.
انفوزیون وریدی آدرنالین یا بیکربنات دریافت کرده باشد.
در حین احیاء مشخص شود که ایست قلبی بیمار به صورت غیر شاهد رخ داده است.
به دلیل نارسایی تجهیزات یا فضای نامناسب، دادههای مربوط به احیاء بیمار به خوبی ثبت نگردد.
پس از ختم احیاء خود بیمار یا ولی صاحب اختیار وی اجازه استفاده از اطلاعات ثبت شده را ندهد.
پس از جمعآوری دادهها و پایان نمونه گیری، تجزیه وتحلیل با استفاده ازنرم افزار spss ویرایش 16 و روشهای آمارتوصیفی وتحلیلی انجام شد. به منظور بررسی دو گروه از نظرهمگن بودن متغیرهای با توزیع طبیعی از آزمونهای پارامتری t مستقل و در مورد متغیر کمی با توزیع غیر طبیعی و متغیرهای کیفی رتبهای از آزمونهای غیر پارامتریک مانند من ویتنی استفاده گردید. جهت بررسی یافتههای جانبی از آزمونهای آماری کای اسکوئر، فیشر، کروسکال والیس، من ویتنی و لگ خطی استفاده شد. همچنین در این پژوهش در کلیه آزمونها ضریب اطمینان 95% (5%=α) و سطح معنی داری 05/0 بود و توان آزمون80% (20%=β) لحاظ شد.
نتایج
در این پژوهش تعداد 130 مددجوی دچار ایست قلبی، در دو گروه 65 نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. میانگین سنی ±2/57 7/15 سال بود. جوانترین فرد 18 ساله و مسنترین بیمار 75 ساله بوده است. میانگین سنی بیماران در گروه کنترل (روش معمول احیاء) 6/53 سال و در گروه آزمون (استفاده از بازخورد کاپنوگرافی در حین احیاء) 9/60 سال بود. به طور کلی60% موارد آقا و بقیه خانم بودند.
بر اساس یافتهها، بازگشت جریان خون خود به خودی در بیماران تحت احیاء به روش معمول 6/44% و در بیماران تحت احیاء با استفاده از بازخورد کاپنوگرافی1/63 % بود. با توجه به جدول شماره1 نتایج آزمون کای اسکوئر نشان دادکه بین دو گروه از نظر فراوانی میزان بازگشت جریان خون خود به خودی اختلاف آماری معنیداری وجود دارد (035/0p=).
1 Return of Spontaneous Circulation (ROSC)
2 cardiopulmonary resuscitation (CPR)
3END TIDAL CO₂ (ETCO₂)
میانگین تعداد ماساژ قلبی احیاگران در گروه کنترل 90 ماساژ قلبی در دقیقه و بعد از مداخله، در گروه آزمون میانگین تعداد ماساژ قلبی 120 ماساژ قلبی در دقیقه بوده است. با توجه به جدول2 نتایج آزمون ویلکاکسون نشان دادکه بین میانگین تعداد ماساژ قلبی احیاگران در قبل وبعد از مداخله اختلاف آماری معنیداری وجود دارد (001/0>P).
میانگین تعداد تهویه مصنوعی انجام شده توسط احیاگران در گروه کنترل 4/16 تهویه در دقیقه و بعد از مداخله میانگین تعداد تهویه مصنوعی انجام شده توسط احیاگران 6/11 تهویه در دقیقه بوده است. بر اساس جدول 3 نتایج آزمون ویلکاکسون نشان دادکه از نظر متغیرتعداد تهویه مصنوعی انجام شده توسط احیاگران در قبل وبعد از مداخله اختلاف آماری معنیداری وجود دارد (001/0>p).
در بیمارانی که در حین تلاشهای احیاء توسط احیاگران انتوبه شدند فاصله زمانی بین توقف ماساژ قلبی جهت قرار دادن لوله تراشه تا تایید محل صحیح لوله و شروع مجدد ماساژ قلبی در هر دو گروه اندازه گیری شد که این وقفه زمانی در گروه آزمون (12 ثانیه) نسبت به گروه کنترل (25 ثانیه) کوتاه تر بود.آزمون ویلکاکسون نشان داد که بین دو گروه از نظر متغیر مدت زمان وقفه در احیاء جهت تایید محل لوله تراشه اختلاف آماری معنیداری وجود دارد (0001/0 p<).
در بررسی اثر وضعیت طیف سنی بیمار دچار ایست قلبی بر پیامد احیاء در دو گروه آزمون و کنترل بر اساس آزمون لگ خطی مشخص شد این متغیر بر پیامد احیاء در دو گروه تأثیر معنی داری دارد (042/0p=).
در بیماران تحت احیاء قلبی با کاپنوگرافی که پیامد احیاء آنها بازگشت جریان خون خود به خودی بوده است در مقایسه با بیماران فوت شده، مقدار دی اکسید کربن نهایی بیشتری مشاهده شد. آزمون من ویتنی نشان داد که در بیماران تحت کاپنوگرافی متناسب با پیامد احیاء از نظر مقدار دی اکسید کربن نهایی اختلاف آماری معنیداری وجود دارد (0001/0p<).
بحث
بر اساس یافتههای به دست آمده در این مطالعه، در پیامد احیاء یعنی میزان برگشت یا فوت بیماران تحت احیاء به روش معمول و احیاء با استفاده از بازخورد کاپنوگرافی تفاوت چشم گیری وجود داشت. میزان برگشت جریان خون خود بخودی در گروه کنترل 6/44% و در گروه احیاء با بازخورد کاپنوگرافی 1/63% بود (035/0p=) که پیامد احیاء گزارش شده در مطالعه ایناو و همکاران(2010) مطابقت نزدیکی با مطالعه حاضر دارد. در مطالعه آنها میزان برگشت اولیه جریان خون خود به خودی در بیماران 57% بود و 20% بیماران نیز زنده ازبیمارستان ترخیص شدند. آنها نیز مطالعهی خود را با عنوان"پیشبینی بقای ایست قلبی براساسکاپنوگرافی" و با استفاده از از یک کاپنوگرافر وشجری ان جانبی و با وجود یک تیم احیاء مجزا و 24 ساعته در یک بیمارستان دانشگاهی انجام دادند. میانگین سنی بیماران در پژوهش آنها 74 سال ومیانگین مدت زمان رسیدن تیم بر بالین بیمار150 ثانیه بود.
در پژوهش سیوریسرنیگانز(2006) و همکاران نیز که در یک یمارستان 2300تخت خوابی درکشورتایلند، درخلال یک دورهی یکساله انجام شد،تعداد 639 بیمارتحت عملیات احیاء مورد بررسی قرارگرفتند. نتایج نشان دادکه ازاین تعداد 394 بیمار (7/61%) به بازگشت جریان خون خود به خودی اولیه دست یافتند اما از این میان تنها 44 بیمار یعنی (9/6%) زنده ازبیمارستان مرخص شدند (17). مطالعه آنها نیز از جهت محیط پژوهش و نتایج به دست آمده با مطالعه حاضر قابل مقایسه است و نتایج مشابهی را نشان میدهد.
در مطالعه سالاری و همکاران (2011) در تهران پیامد اولیه نهایتا 31% بوده است (2). در مطالعهی جابری و همکاران (2011) در زنجان نیز که بر روی 302 بیمار تحت احیاء انجام شد 23% موفقیت اولیه در بازگشت جریان خون خود به خودی و 3/3 % موفقیت نهایی یعنی ترخیص زنده از بیمارستان گزارش شد (18) و تنها مطالعه دهقانی و همکاران(2008) که پیامد اولیه احیاء یعنی بازگشت جریان خون خود به خودی را در مطالعه خود 9/49 گزارش کردهاند (19) با نتایج حاصل از روش معمول احیاء در مطالعه فعلی(6/44% بازگشت جریان خون خود به خودی) مطابقت دارد.
اگرچه عوامل مؤثر بر پیامد احیاء در مراکز درمانی مختلف ایران بسیار متفاوت است اما بررسی و مقایسه میزان پیامد اولیه گزارش شده از نقاط مختلف ایران با پیامد احیاء مشاهده شده در مطالعه حاضر (برگشت جریان خون خود بخودی 6/44% در روش معمول احیاء و 1/63% در گروه احیاء با بازخورد کاپنوگرافی) اختلاف چشم گیری را نشان میدهد که به نکات مختلفی در رابطه با آن میتوان اشاره نمود.
برجستهترین نکته در مقایسه مطالعه حاضر با مطالعات قبلی انجام شده در ایران این است که این پژوهش پس از انتشار آخرین گایدلاین بین المللی احیاء در سال 2010 انجام شده است که افراد تیم احیاء در این مطالعه بر اساس آخرین تحولات شگرف و توصیههای مبتنی بر شواهد در زمینه احیاء آموزش دیدهاند. همچنین این مطالعه در مرکزی انجام شده است که دارای تیم احیاء مقیم، مجزا، به صورت 24 ساعته و متشکل از افرادی کاملا حرفهای در زمینه دانش و مهارتهای احیاء بوده است و افراد تیم این مطالعه از بین افراد تیم احیاء این مرکز انتخاب شدهاند.
همچنین این مطالعه در شیفت صبح و در شرایطی انجام شده که این مرکز درمانی دارای سیستم الکترونیکی سریع جهت اعلام کد 99 و کاهش مدت زمان رسیدن تیم احیاء بر بالین بیمار بوده است. لذا اختلاف چشمگیر پیامد احیاء در روش معمول مطالعه حاضر با مطالعات مشابه در ایران را میتوان به عوامل فوق نسبت داد.
دست یابی به بازگشت جریان خون خود به خودی هدف اولیه احیاء بیمار دچار ایست قلبی است که تعیین کننده پیامدهای بعدی بیمار است. استفاده از بازخورد کاپنوگرافی میتواند با نمایش مقدار گردش خون برقرار شده باعث ارتقاء کیفیت احیاء و تشخیص سریعتر برگشت بیمار شده و به تبع آن منجر به دست یابی به درصد بالاتری از بازگشت جریان خون خود به خودی و موفقیت بیشتر تیم احیاء گردد. لذا با توجه به غیر تهاجمی بودن و کاربری چند گانه کاپنوگرافی در حین احیاء، استفاده از آن در کسب نتایج بهتر نسبت به روش رایج بسیار کمک کننده است و با توجه به مزایای آن در مقایسه با مضرات احیاء با کیفیت پایین، کاربرد آن مقرون به صرفه است و بسیار منطقی به نظر می رسد. و یافتههای حاصل از بررسی متغیر پیامد احیاء در دو گروه منجر به تأیید این فرضیه شد که استفاده از بازخورد کاپنوگرافی حین CPR در مقایسه با روش معمول میزان دست یابی به بازگشت جریان خون خود به خودی را افزایش میدهد و از آن جا که اثر بازخورد کاپنوگرافی بر پیامد احیا مشخص نبود در این مطالعه اثر استفاده از آن بر پیامد اولیه احیا یعنی بازگشت بیماران بررسی شد.(استفاده از کاپنوگرافی در تایید محل لوله تراشه توصیه کلاس یک است و استفاده از آن در حین احیا نیز توصیه شده است اما اثر آن بر پیامد بیماران نامشخص بوده است).
تقدیر و تشکر
این پژوهش برگرفته از پایان نامه انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی مشهد می باشد و بدین وسیله از زحمات اساتید دانشکده پرستاری و مدیران بیمارستان قائم (عج) سپاسگزاری میشود.