نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد تربت حیدریه، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت حیدریه، ایران
2 دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی، دانشگاه پیام نور،تهران،ایران
3 گروه روانشناسی بالینی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This research that aimed to investigate the effect of group therapeutic spirituality on cognitive regulation of excitement and toleration in women with breast cancer, is a quasi-experimental study that has been done on the basis of pre-test and post-test scheme with the control group. The statistical society of this research was comprised of all the patients with breast cancer who were in Taleghani Hospital of Tehran in 1395. 24 patients were selected out of this society and divided into two groups that each group had 12 members (experimental and control). Then the experimental group was interred to this therapy for 12 weeks, one 60 to 90 minutes session each week. The group therapeutic spirituality that was discussed by Richards and Bergin (2005) was the therapeutic protocol. Both groups were tested using research tools before and after the 12th session of group therapy. Measurement tools included organized clinical interview for I and II and DSM- IV axis disorders, Kumar and Davison toleration questionnaire (CD-RISC, 2003) and excitement cognitive regulation questionnaire (CER). The multivariate and one-way covariance method was used to analyze the collected data. The results showed that the spiritual therapy group was caused to increase of excitement cognitive regulation in the experimental group. Among excitement cognitive regulation components, self-blame, rumination, catastrophizing and blaming others were reduced in the experimental group and acceptance, positive refocusing, refocus on planning, positive reappraisal and view making was increased in the experimental group.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
آغاز سرطان پستان، شروع یک دوره پرفشار برای زنان مبتلاست که در صورت بیتوجهی به وضعیت روانی آنها ممکن است به از دست دادن احساس کنترل، درماندگی، افسردگی و اضطراب منجر شود و چه بسا این عوارض روانشناختی از طریق تأثیر منفی بر ادامه روند درمان و پیگیریهای پس از آن، بقای این بیماران را تهدید کند (1). این بیماران در زندگی خانوادگی خود احساس از هم گسیختگی مینمایند. درد و رنج حاصل از بیماری، نگرانی از آینده اعضای خانواده، ترس از مرگ، عوارض ناشی از درمان بیماری،کاهش میزان عملکردها، اختلال در تصویر ذهنی و مشکلات جنسی از جمله عواملی هستند که بهداشت روانی بیمار مبتلا به سرطان پستان را دچار اختلال میسازند. اکثر سرطانها درمان قطعی ندارند و برای جلوگیری از رشد و پیشرفت آنها از روشهای جراحی، پرتو درمانی، شیمی درمانی، هورمون درمانی، پیوند مغز استخوان و سایر روشها استفاده میشود که تمامی آنها تهاجمی هستند. عوارض جانبی آشکار ناشی از شیمی درمانی، توانایی لذت بردن از جنبههای مختلف زندگی را از بیمار سلب میکند. احساس تعارض زمانی پدید میآید که بیماری عود کرده و دوز بیشتری از داروی شیمی درمانی جهت درمان مورد نیاز باشد (2). وحشت از شنیدن واژهی شیمی درمانی، بیماران سرطانی را نه تنها از نظر وضعیت جسمانی بلکه از لحاظ وضعیت اجتماعی، روانی و معنوی نیز دچار ضایعه میسازد (3). فشار مالی ناشی از هزینههای درمان، صعب العلاج بودن بیماری سرطان و مرگ و میر بالا، فشار محیطی و روانی مضاعفی را بر این گروه تحمیل مینماید. لذا پیشرفت بیماری و عوارض ناشی از آن به صورتی چند وجهی بر عملکرد فردی و اجتماعی مبتلایان تأثیر گذاشته و آنان را با مشکلات متعدد روانی روبرو میسازد و توجه به حل تعارضات درونی بیماران به منظور حفظ سلامت روانی ایشان ضروری است (4). در کل با آگاهی از ابتلا به بیماری بدخیم و تهدیدکننده حیات، درک افراد از زندگی تغییر میکند، به طوری که تحقیقات متعدد نشان داده است که رابطه تنگاتنگی میان سرطان و حالات روانشناختی وجود دارد (5). واکنش زن نسبت به هر بیماری واقعی یا مشکوک، ممکن است شامل ترس از بدشکلی، از دست دادن جذابیت و ترس از مرگ باشد، بنابراین برای بسیاری از خانم ها سرطان پستان بسیار ترسناک است (6). اضطراب[1] ناشی از بیماری سرطان پستان با شیوع بالایی گزارش شده است. بنابر لوبونتاواتچی[2] (7)، در مطالعات گوناگون شیوع اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان پستان از 35 تا 64% گزارش شده است که به همراه افسردگی [3]در صدر عوارض روانی بیماران مبتلا به سرطان قرار دارد. کومبلیت و لیگیبل[4] (8)، بیان میکند حداقل نیمی از زنان مبتلا به سرطان پستان دیسترس را ذکر کردهاند (9).
به دلیل طبیعت تهدید کننده سرطان، تشخیص این بیماری باعث میشود که نیاز های معنوی بیماران[5] به گونهای چشمگیر افزایش یابد (10). معنویت[6]، بعدی از انسان است که ارتباط و یکپارچگی او را با عالم هستی نشان میدهد. ارتباط و یکپارچگی به انسان امید و معنا میدهد و او را از محدودهی زمان و مکان و علایق مادی فراتر میبرد (11). رویکردهای معنویت درمانی، درمانگران را تشویق میکند که در درمان مسایل مهم معنوی درمان جویان را در زمان مناسب مورد خطاب قرار دهند و در راستای استفاده از قدرت بالقوهی ایمان و معنویت درمانجویان در درمان و بهبودی، از زبان و مداخلههایی استفاده کنند، که بیانگر احترام و ارزش قائل شدن درمانگر نسبت به مسایل معنوی درمانجو باشد (12).
اینگل[7] و همکاران (13) که به بررسی اثر بخشی استراتژیهای مقابلهای مذهبی- معنوی در بیماران مبتلا به سرطان برای کنار آمدن با بیماری پرداختند، نشان داد که استفاده از منابع دینی و معنوی به منظور کنار آمدن با بیماری در بیماران مبتلا به سرطان و به گونهای خاص بیماریهای تهدید کننده زندگی شایع است. مقابله مذهبی و معنوی هم چنین، ممکن است در خدمت عملکردهای متعدد مانند حفظ اعتماد به نفس، ارائه یک احساس معنا و هدف، آرامش روانی و حس امید به کار رود. نلسون[8] و همکاران (14) نیز، نشان دادند که سطوح بالای سلامت معنوی با سطوح پایین متغیرهای مرتبط با اختلالات روانی از قبیل افسردگی، ناامیدی، وافکار خودکشی در میان بیماران مبتلا به سرطان مرتبط است. در کل، نتایج مطالعات متعددی نشان دادهاند که افراد مبتلا به سرطان با روی آوردن به عبادت و ارتباط با خداوند متعال میتوانند با علایم افسردگی، اضطراب و عوارض جسمی و حتی عوارض جانبی داروهای مصرفی در بدن خود مقابله نمایند (15).
مدیریت هیجان در بیماران میتواند عوامل بسیار مهمی باشند که در مقابله با آسیبهای خاص بیماری به کمک بیماران بیایند. مدیریت هیجانات به منزله فرآیندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنشهای عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارد و هرگونه اشکال و نقص در تنظیم هیجانات میتواند فرد را در برابر اختلالات روانی چون افسردگی و اضطراب آسیبپذیر سازد. بنابراین میتوان گفت، نظمجویی هیجان، عاملی کلیدی و تعیینکننده در بهزیستی روانی و کارکرد اثربخش است. در هر فرد راهبردهای متفاوتی جهت نظمجویی هیجان انجام میشود، این راهبردها فرایندهای شناختی هستند که افراد برای مدیریت اطلاعات هیجان آور و برانگیزاننده به کار میگیرند. و بر جنبه شناختی مقابله تأکید دارند. چگونگی ارزیابی دستگاه شناختی فرد در هنگام رو به رو شدن با حادثه منفی از اهمیت بالایی برخوردار است، سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دوطرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای نظمجویی شناختی هیجانات و ارزیابی درست از موقعیت تنشزاست. از نظمجویی هیجان به عنوان مقولهای مشتمل بر الف) آگاهی و درک هیجانها ب) پذیرش هیجان ها ج) توانایی برای کنترل کردن رفتارهای تکانشی چ) رفتار کردن مطابق با اهداف مطلوب به منظور دستیابی به اهداف فردی و مطالبات موقعیتی یاد میشود (16).
تنظیم هیجانی، شامل گسترهای از راهبردهای شناختی و رفتاری هشیار و ناهشیار است که جهت کاهش، حفظ یا افزایش یک هیجان صورت میگیرد. و مشخص شده است که افراد در مواجهه با رویدادهای استرس زا، از راهبردهای تنظیم هیجان متفاوتی برای اصلاح یا تعدیل تجربه هیجانی خود استفاده میکنند (17). یکی از متداولترین این راهبردها، تنظیم هیجان با استفاده از راهبردهای شناختی است. شناختها یا فرآیندهای شناختی به افراد کمک میکنند که هیجان ها و احساسهای خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشویم. تنظیم شناختی هیجان، به شیوه شناختی مدیریت و دستکاری ورود اطلاعات فراخوانده هیجان، اشاره دارد (18). تحقیقات نشان داده است که استفاده از هر راهبرد منحصر به فرد، پیامدهای متفاوتی را به دنبال دارد. بنابراین، افکار و شناختها در توانایی مدیریت، تنظیم و کنترل احساسها و هیجانها بعد از تجربه یک رویداد استرسزا نقش بسیار مهمی دارند. به طور واضح کنترل شناختی آگاهانه هیجان رابطه نزدیکی با مفهوم سبکهای مقابلهای شناختی دارد، اما یک تفاوت مهم که بین این دو مفهوم وجود دارد این است که در هر دو سبک مقابله هیجان مدار و مسئله مدار، ترکیبی از راهکارهای شناختی و رفتاری برای کنار آمدن وجود دارد. در حالیکه نظریه تنظیم شناختی هیجان بیان میکند که اعمال و افکار فرایندهای متفاوتی هستند به طوری که راهکارهای شناختی از لحاظ مفهومی جدا از راهکارهای رفتاری هستند (18).
همانطور که اشاره شد، افراد برای تنظیم هیجانها از راهبردهای متفاوتی استفاده میکنند که میتواند سازش یافته یا سازش نایافته باشد (19). یکی از متداولترین راههای تنظیم هیجان استفاده از فرایندهای شناختی است که به وسیله آن اطلاعات ورودی برانگیزاننده هیجان تحت مهار فرد قرار میگیرد (20).
از آنجا که نظمجویی هیجان بخش مهمی از زندگی هر فرد را به خود اختصاص میدهد، تعجبآور نیست که آشفتگی در هیجان و نظمجویی آن میتواند منجر به اندوهگینی و حتی آسیبروانی شود (21). با توجه به اهمیت تنظیم شناختی هیجان در رویارویی با مشکلات و آسیبها و فشارهای بیماری، و با توجه به تاثیر بااهمیت معنویت درمانی در بسیاری از ابعاد روانشناختی در بیماران، این تحقیق به قصد بررسی تاثیر معنویت درمانی گروهی بر ارتقای توان تنظیم شناختی هیجان در بیماران دارای سرطان پستان انجام یافت.
روش کار
این پژوهش مطالعهای شبه تجربی است که بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شده است. در این روش آزمودنیها پس از انتخاب، در گروههای کنترل و آزمایش جایگزین شدند. هم چنین، پیش از اجرای متغیر مستقل (معنویت درمانی گروهی)، آزمودنیهای انتخاب شده در هر دو گروه در پیش آزمون اقدام به پر کردن پرسشنامههای پژوهش کردند. متغیر مستقل در این پژوهش عبارت بود از : «گروه درمانی معنوی» و متغیرهای وابسته عبارت بودند از «تاب آوری» و «نظم جویی شناختی هیجان» در زنان مبتلا به سرطان پستان. پس از اتمام جلسات درمانی که 12 جلسه بود، پس آزمون روی دو گروه اجرا شد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی تهران در سال 1395 بود. پس از بررسی ویژگیهای دموگرافیک بیماران و انجام مصاحبه بالینی، مراجعان دارای شرایط لازم برای پژوهش مورد نظر مشخص شدند و در دو گروه 12 نفره (آزمایش و کنترل)، انتساب شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 12 هفته، به صورت هفتهای یک جلسه 60 الی 90 دقیقهای وارد این درمان شدند. قبل و بعد از 12 جلسه درمان گروهی، هر دو گروه به وسیلهی ابزارهای پژوهش آزمون شدند. داشتن سواد خواندن و نوشتن، داشتن سن حداقل 18 و حداکثر 60 سال از ملاکهای شمول و داشتن ملاکهای تشخیصی برای اختلالات بارز روان پزشکی از قبیل سایکوز، اختلال وسواسی – جبری، ملاک حذف از مطالعه حاضر بودند.
ابزار:1- ابزار اندازه گیریمصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور IوII وDSM- IV[9]: این مصاحبه یک مصاحبه نیمه ساختار یافته است و بیش از هر مصاحبه تشخیصی استاندارد دیگری در مطالعات روانپزشکی استفاده میشود. مطالعات گوناگون از جمله مطالعات ویلیامز[10]، گیبون[11] و همکاران،[12] (22) حاکی از روایی و پایایی مطلوب آن است(23). در مطالعه شریفی و همکاران (23) که با هدف «سنجش پایایی و قابلیت اجرای این مصاحبه بالینی» صورت گرفت در مرحله نخست: «ترجمه ابزار و بررسی روایی بین فرهنگی ترجمه» و در مرحله دوم «مطالعه پایایی و قابلیت اجرای ترجمه فارسی در جمعیت بالینی ایرانی» نتایج به شرح زیر بود: پایایی قابل قبول تشخیصهای داده شده با نسخه فارسی و قابلیت اجرای مطلوب آن نشان داد که میتوان از این ابزار در تشخیص گذاریهای بالینی و پژوهشی و آموزش استفاده کرد.
2- پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CER): این پرسشنامه توسط گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون درسال2001 به دو زبان هلندی و انگلیسی تهیه شده است. این ابزار دارای 36 سوال و شامل 9 خرده مقیاس، معرّف 9 راهبرد نظم جویی شناختی هیجان میباشد که به دو دستهی سازگارانه شامل تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز بر برنامه ریزی، پذیرش، دیدگاه گیری و ناسازگارانه شامل ملامت خویش، فاجعه سازی، نشخوارفکری، ملامت دیگران تقسیم میشوند، که هر یک چهار ماده از این پرسشنامه را به خود اختصاص میدهند. پژوهش گارنفسکی و همکاران در سال2002 دامنه آلفای کرونباخ 76/0 تا 96/0 برای این پرسشنامه نشان میدهد.
پروتکل درمانی
در این مطالعه از پروتکل معنویت درمانی گروهی مطرح شده توسط ریچاردز و برگین (25) شامل 8 مؤلفه روانی – معنوی شامل: توکل و توسل به خدا، نیایش و دعا، شکر، صبر و تحمل، بخشش و نادیده گرفتن خشم، ارتباط با خدا و گفتگوی درونی با خدا، خود آگاهی و گوش دادن به ندای درونی، خواندن متون مقدس و استفاده از کتابهای معنوی و مذهبی استفاده شد.
دادههای گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل کواریانس یکراهه و چندراهه، و بوسیله نرم افزار آماری SPSS ویراش 18 تجزیه و تحلیل شدند.
بررسی مفروضههای تحلیل کواریانس:
جهت بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها در جامعه، از آزمون کالموگروف- اسمیرنوف یک راهه[1] استفاده شد.
براساس نتایج جدول 2، چون میزان سطح معنیداری (Sig) بدست آمده برای تمامی متغیرهای تحقیق بیشتر از 05/0 بدست آمده است، میتوان چنین استنباط کرد که توزیع تمامی متغیرهای تحقیق در جامعه نرمال است.
جهت بررسی همگن بودن واریانس متغیرهای پژوهشی از آزمون برابری خطای واریانسهای لوین[1] استفاده شد.
نتایج درج شده در جدول 3 نشان میدهد که فرض همگنی واریانسها در مورد همه متغیرها محقق گردیده است.
فرض همگنی شیبهای رگرسیون یک موضوع کلیدی در کوواریانس است. برای اثبات همگنی شیب رگرسیون باید مقدار F تعامل بین گروه و پیش آزمون را حساب کنیم، اگر این شاخص معنادار نباشد (05/0> sig)، پیش فرض همگنی شیب خط رگرسیون رعایت شده است.
همان گونه که در جدول 4 ملاحظه میشود، تحلیل کواریانس عاملی تعامل گروه با متغیر ملامت خویش
(0/546=F=0/378,sig)، تعامل گروه و متغیر پذیرش (0/765=F= 0/092,sig)، تعامل گروه با متغیر نشخوارگری (0/251=F=1/396,sig)، تعامل گروه با متغیر تمرکز مجدد مثبت (0/496=F=0/480,sig)، تعامل گروه با متغیر تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (0/057=F= 4/077,sig)، تعامل گروه با متغیر ارزیابی مجدد مثبت (0/124=sig=2/583,sig)، تعامل گروه با متغیر دیدگاه گیری (0/723=F=0/129,sig)، تعامل گروه با متغیر فاجعه سازی
(0/953=F= 0/004,sig) و تعامل گروه با متغیر ملامت دیگران (0/923=F= 0/010,sig)، معنادار نمیباشند. لذا پیش فرض همگنی شیب رگرسیون برای تمامی متغیرها رعایت شده است.
بعد از اطمینان از برقراری مفروضههای تحلیل کواریانس، جهت پاسخگویی به فرضیه پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد.
همان طور که در جدول 5 ملاحظه میشود با کنترل پیش آزمون، سطوح معنیداری همه آزمونها، بیانگر آن هستند که بین زنان مبتلا به سرطان پستان گروههای آزمایش و کنترل حداقل از لحاظ یکی از متغیرهای وابسته (مؤلفههای نظمجویی شناختی هیجان) تفاوت معنیداری وجود دارد، برای پی بردن به تفاوت، نتایج حاصل از تحلیل کواریانس یک راهه در متن مانکوا، در جدول شماره 6 نشان داده شده است. همچنین میزان تأثیر یا تفاوت برابر با (0/898=η2) میباشد، یعنی 90 درصد تفاوت در نمرات پس آزمون مؤلفههای نظمجویی شناختی هیجان مربوط به تأثیر گروه درمانی معنوی میباشد. توان آماری برابر با 1 است، یعنی امکان خطای نوع دوم وجود نداشته است.
همانگونه که در جدول 6 نشان داده شده است با کنترل پیش آزمون، بین زنان مبتلا به سرطان پستان در گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه گیری، فاجعهسازی، و ملامت دیگران، در سطح خطای 05/0 تفاوت معنیداری وجود دارد
(182/7= F، 014/0= Sig). یعنی، گروه درمانی معنوی، موجب کاهش ملامت خویش، نشخوارگری، فاجعه سازی، و ملامت دیگران، و موجب افزایش تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، و دیدگاه گیری، در گروه آزمایش شده است.
بحث و نتیجه گیری
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر معنویت درمانی گروهی بر ارتقای توان تنظیم شناختی هیجان در بیماران دارای سرطان پستان انجام گرفت. نتایج نشان داد تنظیم شناختی هیجان در گروه آزمایش بهتر شده شود. از بین مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان، مؤلفههای ملامت خویشتن، نشخوارگری، فاجعه سازی، ملامت دیگران، در گروه آزمایش کاهش یافته بود، و مؤلفههای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه گیری، در گروه آزمایش، بطور معناداری افزایش یافته بود. همانند تحقیق حاضر، تحقیقات بسیاری نشان دهنده اثر مثبت معنویت درمانی بر وضعیت روانی و کنترل بیماری در نمونه های مختلف بودهاند. برای مثال، نلسون و همکاران (26)، نشان دادند که سطوح بالای سلامت معنوی با سطوح پایین متغیرهای مرتبط با اختلالات روانی از قبیل افسردگی، ناامیدی، و افکار خودکشی در میان بیماران مبتلا به سرطان مرتبط است. همراستا با تحقیق حاضر، آلستر جی.کانینگهام[1] (27)، اینگلو همکاران (13)، نشان دادند که ارتباط مثبتی بین مذهب - معنویت و سلامت هم چنین بین مذهب – معنویت و کیفیت زندگی در بیماران سرطانی وجود دارد (28).در تحقیق مشابهی که توسط ابرن انجام شده بود به نقل از ( 29)همین نتایج به دست آمده.
در مطالعهای که دربارهی 175 بیمار مبتلا به سرطان سینه انجام داد نشان داد که سطح سلامت معنوی در زنانی که مذهبی بودند بالاتر است و این زنان، مذهبی بودن را به عنوان هسته اصلی انگیزش در زندگی خود عنوان کردند. در مطالعهای بر روی 25 مرکز بیمارستانی مربوط به سرطان نشان داده شد که 84% از بیماران برای تطابق با بیماریشان نماز میخواند (30) و مطالعهای دیگر در 59 مرکز سرطانی نشان داده که از نماز (ارتباط با خداوند) میتوان به عنوان ابزاری مهم و موثر در ایجاد تطابق جسمی و روانی بین بیمار و بیماریش استفاده نمود (31).مطالعهای دیگر در 79 بیمار سرطانی نشان داده که 44% از نمونهها از نماز و نیایش برای کنترل و کاهش اضطراب و نگرانی خود استفاده میکنند (32). در مطالعهای، لیوین در سال 2008 نشان داد که نماز باعث ارتقاء سطح کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان سینه و افزایش طول عمر زنان مبتلا میشود و نشان داد 81% بیماران با نماز و عبادت احساس مثبتی نسبت به سرطان سینه پیدا کرده و براحتی با آن تطابق پیدا میکنند (32). در مطالعهای دیگر توسط فیریز و همکارن در سال 1999 یافتهها نشان دادند که مذهب و معنویت در زنانی که به تازگی تشخیص سرطان در آنها داده شده ابزار مهمی برای سازگاری با بیماریشان به شمار میرود (33). مطالعه هندرسون و همکاران در 2003 بر روی زنان آفریقایی ساکن آمریکا که مبتلا به سرطان پستان بودند نشان داد که نیایش و ارتباط با خدا و سخن گفتن با خدا نقش عمدهای در سازگاری جسمی و روحی زنان با سرطان پستان دارد. این بیماران اظهار داشتند که معنویت و عبادت باعث افزایش تطابق با بیماری در آنها میشود. همچنین آنها اظهار داشتند که ارتباط با خداوند و حرف زدن با او باعث آرام شدن و کاهش اضطراب آنها میشود. خداوند آنها را در تصمیم گیریهای مربوط به بیماریشان یاری میکند و اظهار داشتند که ارتباط خود را با خداوند افزایش دادهاند و این عبادت و گرایش به معنویت باعث تغییر در نگرش، عملکرد و رفتار اجتماعی آنها شده است و پیشنهاد کردند که پرستاران باید در حین حمایت و مراقبت از زنان مبتلا به سرطان پستان، اطلاعات بیماران در مورد اثرات ارتباط با خداوند را افزایش دهند (34). تحقیق بوالهری و همکاران (35) نیز نشان داد که معنویت درمانی به شیوه گروهی موجب کاهش افسردگی، اضطراب و استرس، و همچنین موجب افزایش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به بیماری کرونر قلب گردیده است. همچنین تحقیق دیگر بوالهری و همکاران (35) نشان داد که معنویت درمانی به شیوه گروهی در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه موثر بوده همچنین باعث بهبود سلامت معنوی در این بیماران گردید. مطالعه ای در شیلی در سال 2006 نشان داده که استفاده از عبادت و افزایش وابستگی به خداوند به همراه حمایت روانی و اجتماعی باعث افزایش وابستگی به زندگی میشود و برای کنترل سرطان بیماران بسیار کمک کننده میباشد و پژوهشگران پیشنهاد کردند پرسنل بهداشتی و پزشکان علاوه بر درمان سرطان پستان و ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا باید برنامه ریزی لازم را برای استفاده زنان از عبادت انجام دهند (36). هامیلتون و همکاران در سال 2007 نشان دادند که یاد خداوند در گروه مبتلا به سرطان پستان احساس آنها را نسبت به زندگی، دوستان، خانواده و بستگان افزایش میدهد و پیشنهاد کردند که گروه پزشکی میتوانند با استفاده از نماز و عبادت و یاد خداوند احساس شادابی و سرزندگی را در زنان مبتلا افزایش دهند (37). استفاده از معنویت در گروه درمانی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار و حایز اهمیت است که میتواند منجر به ارتقای حمایتهای اجتماعی، سازگاری و تطابق در امور مربوط به سلامتی شود (38).
در کل، یافتهها نشان دادهاند که استفاده از منابع دینی و معنوی به منظور کنار آمدن با بیماری در بیماران مبتلا به سرطان و به گو نهای خاص بیماریهای تهدید کننده زندگی شایع است. افراد مبتلا به سرطان با روی آوردن به عبادت و ارتباط با خداوند متعال میتوانند با علایم افسردگی، اضطراب و عوارض جسمی و حتی عوارض جانبی داروهای مصرفی در بدن خود مقابله نمایند (39).سلامت معنوی فاکتوری معنی دار در زندگی است و احساس راحتی و قدرت حاصل از اعتقادات دینی میتواند در سلامت و احساس خوب بودن سهیم باشد (40).
نمونه مورد مطالعه در این تحقیق بیماران دارای سرطان پستان بودند. واکنش زن نسبت به هر بیماری واقعی یا مشکوک، ممکن است شامل ترس از بدشکلی، از دست دادن جذابیت و ترس از مرگ باشد، بنابراین برای بسیاری از خانم ها سرطان سینه بسیار ترسناک است (5). آگاهی از ابتلا به سرطان برای هر فردی یک تجربه غافلگیرکننده و نگران کننده است. در واقع با آگاهی از ابتلا به بیماری بدخیم و تهدیدکننده حیات، درک افراد از زندگی تغییر میکند، به طوری که تحقیقات متعدد نشان داده است که رابطه تنگاتنگی میان سرطان و حالات روانشناختی وجود دارد (41). هرچند سرطان باعث بروز عارضههای روانی متعددی میشود امابه تازگی مشخص شده است که فشارهای روانی تأثیرعمیقی در سرعت بخشیدن به پیشرفت و رشد انواع مختلف تومورهای بدخیم دارند بدون این که عملاً به وجودآورنده وسازنده آنها باشند. سرطان، تغییرات، فشارها و تأثیرات متفاوتی بر زندگی بیمارمیگذارد. پاسخ به سرطان به مواردی مانند بیمار و ساختار روانشناختی وی بستگی دارد ومیتواند برتمام سطوح فعالیت های بیمار اثر بگذارد (42). این بیماری باعث افزایش احساس وابستگی، کاهش اعتماد به نفس، افزایش احساس آسیب پذیری، گیجی، درد، علائم آسیب پذیری جسمی و افکار آشفته گشته، عملکردهای روزانه، فعالیت های اجتماعی و آرامش فکری را نابسامان مینماید. به علاوه باعث میشود این بیماران نتوانند در فعالیت های اجتماعی معمول شرکت کنند و در عوض نقش های جدیدی مطرح ساخته، باعث میشود بیماران به دیگران وابسته شده و کمتر قادر به حمایت کردن از دیگران باشند (43). تمامی این مشکلات، علاوه بر بستری شدنهای طولانی، مراجعات مکرر به پزشک، درمانهای مختلف و هزینههای بالای درمان باعث کاهش کیفیت زندگی بیماران در ابعاد مختلف میشود (44).
معنویت درمانی به معنای در نظر گرفتن باورهای فرهنگی – مذهبی مردم در فرایند درمانگری و در نظر گرفتن بعد متعالی مراجعان میباشد. این بعد متعالی آن ها را به سوی خدا رهبری میکند (11). بنابراین برای اینکه درمانگر بتواند بر سلامتی جسمی و روانی مراجع تاثیر مثبت و قاطعی داشته باشد، میبایستی در روند درمان به مسائل معنوی و دینی مراجع، نیز بپردازد (30).
این تحقیق نشان داد که معنویت درمانی موجب بهتر شدن تنظیم شناختی و مدیرت هیجانات می شود. مدیریت هیجانات به منزله فرآیندهای درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تغییر واکنشهای عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارد و هرگونه اشکال و نقص در تنظیم هیجانات میتواند فرد را در برابر اختلالات روانی چون افسردگی و اضطراب آسیبپذیر سازد. بنابراین میتوان گفت، نظمجویی هیجان، عاملی کلیدی و تعیینکننده در بهزیستی روانی و کارکرد اثربخش است. در هر فرد راهبردهای متفاوتی جهت نظمجویی هیجان انجام میشود، این راهبردها فرایندهای شناختی هستند که افراد برای مدیریت اطلاعات هیجان آور و برانگیزاننده به کار میگیرند. و بر جنبه شناختی مقابله تأکید دارند. چگونگی ارزیابی دستگاه شناختی فرد در هنگام رو به رو شدن با حادثه منفی از اهمیت بالایی برخوردار است، سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دوطرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای نظمجویی شناختی هیجانات و ارزیابی درست از موقعیت تنشزاست (16).
شناخت ها یا فرآیندهای شناختی به افراد کمک میکند که هیجان ها و احساس های خود را تنظیم نموده و توسط شدت هیجان ها مغلوب نشوند. تنظیم شناختی هیجان، به شیوه شناختی مدیریت و دستکاری ورود اطلاعات فراخوانده هیجان، اشاره دارد (18). از آنجا که نظمجویی هیجان بخش مهمی از زندگی هر فرد را به خود اختصاص میدهد، تعجبآور نیست، که آشفتگی در هیجان و نظمجویی آن میتواند منجر به اندوهگینی و حتی آسیبروانی شود (21). افرادی که توانایی نظمجویی هیجانهای خودشان را ندارند، به احتمال بیشتری تحت تاثیر عوامل محیطی قرار میگیرند. به نظر می رسد تقویت بعد معنویت در زندگی، هدفمندی و اخلاقی بودن را در پی دارد و این مکانیزم به این طریق انجام می شود که با معنویت درمانی هدفمندی و توکل به خداوند افزایش یافته و بعد اخلاقی در فرد گسترده تر می شود و این به نوبه خود منجر به تنظیم و مدیرت بهتر هیجانات، و ارتقای تاب آوری در افراد، بویژه بیماران، می شود.
Refrence
1- López MC, López-Roig S, Pastor MÁ. Control beliefs in cancer: a literature review. UB J Psychol 2007; 38:333-55.
2- Corner J, Baily C. Cancer nursing care in context. London: Black Well Publishing; 2001
3- Fan SY, Eiser C. Body image of children and adolescents with cancer: a systematic review. Body Image 2009; 6:247-56.
4- Ando M, Morita T, Miyashita M, Sanjo M, Kira H, Shima Y. Effects of bereavement life review on spiritual well-being and depression. J Pain Symptom Manag 2010; 40:453-9.
5- Kaplan JL, Porter RS. Information on medical care for women. Trans: Zolanvary M. Tehran: Myayarelm Publications; 2006. (Persian)
6- Helgeson[S1] VS, Cohen S, Schulz R, Yasko J. Education and peer discussion group interventions and adjustment to breast cancer. Arch Gen Psychiatry 1999; 56:340-7.
7- Lueboonthavatchai P. Prevalence and psychosocial factors of anxiety and depression in breast cancer patients. J Medi Assoc Thailand 2007; 90:2164.
8- Borman[S2] PD, Nicholas DR. Spirituality, religiosity, and the quality of life of oncology patients. J Clin Oncol 1999; 12:453-60.
9- Hajian S, Mirzayy Najmabadi K, Keramat A, Mirzaei HR. Systematic study of the effect of the muscle relaxation techniques and guided visualization on the reduction of pain and distress caused by disease or treatment complications in women with breast during the years 1998-2007. Iran J Breast Dis 2008; 1:32-44. (Persian)
10- Rezaei MA, Seyedfatemi N, Hosseini FA. Spiritual well-being in cancer patients who undergo chemotherapy. Hayat 2008; 14:33-9. (Persian)
11- Ghobaribona B, Motavalipoor A, Hakimirad E, Habibiasgarabad M. Relationship between anxiety and depression with spirituality in Tehran University Students. J Appl Psychol 2009; 3:110-23. (Persian)
12- Richards[S3] PS, Hardman RK, Berrett ME. Spiritual approaches in the treatment of women with eating disorders. Washington: American Psychological Association; 2007.
13- Thune-Boyle IC, Stygall JA, Keshtgar MR, Newman SP. Do religious/spiritual coping strategies affect illness adjustment in patients with cancer? A systematic review of the literature. Soc Sci Med 2006; 63:151-64.
14- Nelson[S4] CJ, Rosenfeld B, Breitbart W, Galietta M. Spirituality, religion, and depression in the terminally ill. Psychosomatics 2002; 43:213-20.
15- Taylor[S5] EJ, Outlaw FH. Use of prayer among persons with cancer. Holist Nurs Pract 2002; 16:46-60.
16- Garnefski N, Boon S, Kraaij V. Relationships between cognitive strategies of adolescents and depressive symptomatology across different types of life event. J Youth Adolesc 2003; 32:401-8.
17- Gross JJ. Handbook of emotion regulation. New York: Guilford Publications; 2015.
18- Ochsner KN, Gross JJ. The cognitive control of emotion. Trends Cogn Sci 2005; 9:242-9.
19- Van Dillen LF, Koole SL. Clearing the mind: a working memory model of distraction from negative mood. Emotion 2007; 7:715.
20- Aldao[S6] A, Nolen-Hoeksema S, Schweizer S. Emotion-regulation strategies across psychopathology: a meta-analytic review. Clin Psychol Rev 2010; 30:217-37.
21- Amstadter A. Emotion regulation and anxiety disorders. J Anxiety Disord 2008; 22:211-21.
22- Poulak A. Religiosity, and the quality of life of oncology patients. J Clin 2003; 14:26-32.
23- Pedram[S7] RS, Haghighat S, Jarban M, Parsa YZ, Agha HF. The effect of reflexology on quality of life of breast cancer patients during chemotherapy. Iran J Dis Breast 2013; 6:23-34. (Persian)
24- Borman PD, Nicholas DR. Spirituality, religiosity, and the quality of life of oncology patients. J Clin Oncol 1999; 12:453-60.
25- Richards PS, Hardman RK, Berrett ME. Spiritual approaches in the treatment of women with eating disorders. Washington: American Psychological Association; 2007.
26- Nelson CJ, Rosenfeld B, Breitbart W, Galietta M. Spirituality, religion, and depression in the terminally ill. Psychosomatics 2002; 43:213-20.
27- Cunningham AJ. Integrating spirituality into a group psychological therapy program for cancer patients. Integrat Cancer Ther 2005; 4:178-86.
28- Aldao A, Nolen-Hoeksema S, Schweizer S. Emotion-regulation strategies across psychopathology: A meta-analytic review. Clin Psychol Rev 2010; 30:217-37.
29- Askari P, Kh R, Mehri Aderyani M. Relationship between religious reliefs and optimism with spiritual health in Ahvaz Islamic Azad University Students. J Yaftehaye Ravanshenasi 2010; 27:40. (Persian)
30- Miller G. Incorporating spirituality in counseling and psychotherapy: theory and technique. New Jersey: John Wiley & Sons; 2003.
31- Sodestrom KE, Martinson IM. Patients' spiritual coping strategies: a study of nurse and patient perspectives. Oncol Nurs Forum 1987; 14:41-6.
32- Levin JS. How prayer heals: a theoretical model. Altern Ther Health Med 1996; 2:66-73.
33- Feher S, Maly RC. Coping with breast cancer in later life: the role of religious faith 1. Psych Oncol 1999; 8:408-16.
34- Henderson PD, Gore SV, Davis BL, Condon EH. African American women coping with breast cancer: a qualitative analysis. Oncol Nurs Forum 2003; 30:4.
35- Bolhari J, Naziri GH, Zamanian S. Effectiveness of spiritual group therapy in reducing depression, anxiety, and stress of women with breast cancer. Sociol Women 2012; 3:85-115. (Persian)
36- Choumanova I, Wanat S, Barrett R, Koopman C. Religion and spirituality in coping with breast cancer: perspectives of Chilean women. Breast J 2006; 12:349-52.
37- Hamilton JB, Powe BD, Pollard III AB, Lee KJ, Felton AM. Spirituality among African American cancer survivors: having a personal relationship with God. Cancer Nurs 2007; 30:309-16.
38- Revheim N, Greenberg WM. Spirituality matters: creating a time and place for hope. Psychiatr Rehabil J 2007; 30:307-10.
39- Taylor EJ, Outlaw FH. Use of prayer among persons with cancer. Holist Nurs Pract 2002; 16:46-60.
40- Borman PD, Nicholas DR. Spirituality, religiosity, and the quality of life of oncology patients. J Clin Oncol 1999; 12:453-60.
41- Pedram RS, Haghighat S, Jarban M, Parsa YZ, Agha HF. The effect of reflexology on quality of life of breast cancer patients during chemotherapy. Iran J Dis Breast 2013; 6:23-34. (Persian)
42- Luckman J, Sorenssen KC. Coreprincipals & practice of medicalsurgical nursing. 14th ed. Philadelphia: W.B Saunder; 1989.
43- Helgeson VS, Cohen S, Schulz R, Yasko J. Education and peer discussion group interventions and adjustment to breast cancer. Arch Gen Psychiatry 1999; 56(4):340-7.
44- Shell GA, Kirsch S. Psychosocial issues, outcomes and quality of life. Oncol Nurs 2001; 4:948-70.