مقدمه: تبیین مبانی گستردهی علم روان شناسی در حوزه های شناخته شدهی بشر میتواند سهم عمده ای ازمبانی درمانی علوم پزشکی را به خود اختصاص دهد. در این راستا روابط ومناسبات متعدد ادبی با برخورداری از مضامین گوناگون علم روان شناسی وعلوم پزشکی، نقش قابل ملاحظه ای را در انتقال ساختارهای بنیادین تربیتی وآموزشی ایفا میکند. در این میان توجه به اصول فکری آلبرت بندورا، به عنوان یکی از اندیشمندان عرصهی علم روانشناسی با برخورداری از افکار واندیشه های ساختاری پیرامون مبحث آموزش ویادگیری فکر ورفتار، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است .وی با ارائهی ساختارهای بنیادین اصل آموزش،نقش موثری را درتحکیم افکار واندیشه های انسان ها در مواجهه با شرایط محیطی وتعاملات متعدد آنها با ارائه مفاهیم کاربردی در موقعیت های گوناگون ، ایفا میکند.در این میان آثار مولانا به جهت برخورداری از مبانی گستردهی علم روان شناسی ، بستر مناسبی را جهت نقد وتحلیل روان کاوانهی روابط ومناسبات ادبی، فراهم میآورد. از این رو در پژوهش حاضر به تبیین مبانی گستردهی واژه عشق در بیان مولانا،به عنوان یکی ازعناصرکاربردی متون ادبی ، به روش تحلیلی وتوصیفی و برمبنای افکار و اندیشه های آلبرت بندورا، پرداخته شده است.نتایج پژوهش بیانگر آن است که اشعار مولانا پیرامون واژهی عشق مبتنی بر افکار ،عقاید ومناسباتی است که با برخورداری از اصول وموازین علم روان شناسی با ارائهی اندیشه ها و راهکارهای مفید جهت پیشبرد اهداف متعالی آموزش رفتار واخلاق بر مبنای اصول فکری بندورا، قابلیت نقدوتحلیل دارد.