نویسندگان
1 دانشیار گروه قارچ شناسی پزشکی و انگل شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
2 - دانشجوی دکترای حرفهای پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
3 - دانشیار گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، مرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
4 دانشیار پوست، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction:
Dermatophytosis is the most common fungal infection of human and animal. This study aimed to investigate the frequency of dermatophytes species among patients referred to medical mycology lab of clinic Vijeh in Kermanshah University of Medical Sciences and some of the factors affecting their frequency.
Materials and Methods
: In this study ,all patients admitted to the Mycology Laboratory in 2012 were examined for dermatophytosis. Distinguish based on direct test with, KOH preparation and culture on Sabouraud Dextrose Agar with or without chloramphnicole and cyclohexamide. Other data such as, age, sex, job, contact with animal , pool , sport saloons and underlying disorders were collected with check list.
Results:
During the one year study, 91 patients with dermatophytosis were diagnosed in medical mycology laboratory. The most common isolated dermatophyte was Trichophyton verrucosum with 47 cases(51.65%) and nearly %60 of these were women.Overall, 51 infected patients were females and 40 were males. The most frequent age group was 21-40 years with 57 cases.
Conclusion:
In this study the most common isolated dermatophyte was Trichophyton verrucosum. A high percentage of patients had a history of contact with animals and infected sites that could be anoided by teaching sanitation to prevent people from getting fungus.
Acknowledgment: This study has no conflict of interest.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
عفونت های قارچی پوست، مو و ناخن در سراسر جهان شایع و در حال افزایش هستند، که مهمترین آنها درماتوفیتوزیس است. درماتوفیتوزیس شایعترین عفونت قارچی انسان و حیوان است و یکی از پر هزینهترین بیماریهای قارچی محسوب میشود. این بیماری واجد 7 فرم بالینی شامل کچلی سر، بدن، کشاله ران، دست، پا، ناخن و ریش است. کچلیها به وسیله گروهی از قارچهای کراتیندوست به نام درماتوفیت ایجاد میشوند. این قارچها دارای حدود 41 گونه هستند که گروهی انسان دوست، خاک دوست و حیوان دوست هستند. فراوانی این بیماری در مناطق مختلف متفاوت است و فراوانی و تنوع گونههای درماتوفیتی نیز در مکانهای مختلف متفاوت است. این تنوع بسته به شرایط زندگی و جغرافیای محل زندگی و عوامل دیگری چون شغل، سن، میزان رعایت شرایط بهداشت فردی، تماس با حیوانات و خاک و استفاده از مکانهای ورزشی، متفاوت است. در شغلهایی که با حیوانات سروکار دارند اشکال التهابی بیماری شایعتر است، در حالیکه در بین استفادهکنندگان از مکانهای عمومی (مثل سالنهای ورزشی) اغلب ابتلا به گونههای انسانی با ظاهر بیماری خفیف و مزمن مشاهده میشود. بررسی اپیدمیولوژی عفونت درماتوفیتی، اطلاعاتی را فراهم میکند که مسئولین و پزشکان قادر به افزایش کیفیت مراقبتهای بهداشتی و آموزش در زمینه اصلاح شیوه زندگی و رعایت بهداشت شخصی به بیماران خواهند بود. همچنین با تشخیص و درمان مناسب در جهت افزایش رضایتمندی و کاهش هزینههای درمانی بیماران تلاش موثرتری خواهند داشت (1-4).
با توجه به اینکه در ایران تا کنون بسیاری از این شرایط مساعد کننده موثر بر فراوانی گونههای درماتوفیتی بررسی نشدهاند ، این مطالعه به منظور بررسی فراوانی گونههای درماتوفیتی در بین مبتلایان به درماتوفیتویس مراجعه کننده به کلینیک ویژه دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و برخی از عوامل موثر بر فراوانی آنها مثل مشخصات فردی، استفاده از مکانهای واجد پتانسیل آلودگی، داشتن بیماریهای زمینهای و مشخصات بیماری طی سال 91 طراحی گردید. با توجه به این که آزمایشگاه قارچشناسی کلینیک ویژه تنها آزمایشگاه قارچشناسی تخصصی استان است، نتایج این مطالعه میتواند اطلاعات جامعی از علل فراوانی گونههای درماتوفیتی را در استان کرمانشاه نشان دهد.
روش کار
در این مطالعه توصیفی، تمامی بیمارانی که در سال 1391 به آزمایشگاه قارچ شناسی مراجعه کردند و دارای ضایعات مشکوک درماتوفیتی در پوست، مو و ناخن بودند با روشهای آزمایش مستقیم میکروسکوپی لام هیدروکسید پتاسیم 10% و کشت در محیطهای کشت اختصاصی چون: سابرو دکستروز آگار حاوی سیکلوهگزامید و کلرامفنیکل و بدون آن و برای مشخص کردن برخی گونهها نیز از محیطهای کشت افتراقی و آزمایشات اختصاصی چون اسلایدکالچر، کشت در محیط آزمایش درماتوفیت متوسط1 و تست سوراخ کردن مو استفاده شد. سپس عواملی که میتوانند در فراوانی گونههای درماتوفیتی نقش داشته باشند، از طریق تکمیل فرم جمعآوری دادهها با مراجعه به پرونده و یا مصاحبه با فرد بیمار تعیین شدند. در پایان فراوانی شرایط مساعد کننده و موثر بر فراوانی گونههای درماتوفیتی برای هر گونه تعیین شد.
متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه شامل فصل، سن، جنس، محل زندگی، شغل، تماس با حیوان، خاک و میزان استفاده از مکانهای آلوده چون استخر، سالنهای ورزشی، دفعات استحمام هفتگی، داشتن بیماریهای زمینهای، مدت ابتلا به درماتوفیتوزیس و سابقه درمان اختصاصی طی سال 1391 بودند. پس از جمع آوری دادهها، فراوانی گونهها برحسب متغیرهای مورد نظر، محاسبه شد و در قالب جداول آماری یک، دو و سه بعدی (به صورت تعداد و %) و نمودار ستونی تدوین شد.
نتایج
در طی سال 1391 تعداد 91 بیمار مبتلا به درماتوفیتوزیس توسط آزمایشگاه قارچ شناسی پزشکی کلینیک ویژه دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه تشخیص داده شدند. گونههای درماتوفیتی جدا شده به این ترتیب بود:
تریکوفیتون وروکوزوم (T.ver1) 47 مورد (6/51 %)،
تریکوفیتون منتاگروفایتیس (2T.ment) 17 مورد (7/18 %)،
اپیدرموفیتون فلوکوزوم (3E.flo) 13 مورد (3/114 %)،
ترایکوفایتون تونسورانس (4T.tns) 8 مورد (8/8 %)،
ترایکوفایتون روبروم (5T.rub) 4 مورد (4/4 %)،
میکروسپوروم کنیس (6M.can)1 مورد (1 %) و
ترایکوفایتون شوئن لاینی (T.sch1) 1 مورد (1 %) بودند.
از 91 بیمار تعداد 51 نفر (56 %) زن و 40 نفر (44 %) مرد بودند. بیشترین فراوانی در گروه سنی 40-21 سال (57 مورد) بود (جدول 1).شایعترین درماتوفیت جدا شده تریکوفیتون وروکوزوم بود که نزدیک 60 % از این موارد را زنان تشکیل می دادند (نمودار 1). از نظر شغلی % قابل توجهی (4/37 %) 34 مورد از مبتلایان را افراد خانهدار تشکیل میدادند و پس از آن نیز محصلین و دانشجویان با 25 مورد بیشترین فراوانی را داشتند (جدول 2).کمترین و بیشترن فراوانی بیماران به ترتیب مربوط به ماههای اردیبهشت (4 مورد) و بهمن (14 مورد) بود ولی بین فراوانی ماههای دیگر خیلی تفاوت نبود. از نظر محل سکونت 55 مورد (4/60 %) از مبتلایان ساکن شهر کرمانشاه، 19 نفر ساکن روستا، 7 نفر از خارج استان و بقیه از دیگر شهرستانهای استان کرمانشاه بودند. 35 نفر (5/38 %) از بیماران از مکان های آلوده استفاده کرده بودند که از این تعداد 25 نفر سابقه استفاده از باشگاه و استخر را داشتند. تعدادی از افراد نیز سابقه استفاده از مکانهایی مانند خوابگاه، رودخانه و تماس با دامداری و معدن را ذکر نمودند. ضمنا مواردی نیز هیچگونه اطلاعاتی دراین زمینه نداشتند. 9 نفر از مبتلایان بیماری زمینه ای داشتند که بیماریهای دیابت، آنمی و کمکاری تیروئید هرکدام 2 نفر و سابقه سوختگی، تالاسمی مینور و HTN هرکدام یک نفر بیماری داشتند. از نظر مدت ابتلا، 71 نفر (78 %) کمتر از 6 ماه بود که مبتلا شده بودند. 8 نفر (8/8 %) استحمام منظم نداشته بودند. 42 نفر (2/46 %) سابقه تماس بیش ازحد با خاک را ذکر کردند. 21 نفر (23 %) قبلا درمان اختصاصی ضد قارچ، 42 نفر (2/46 %) قبلا درمان غیر اختصاصی ضد قارچ گرفته بودند و مابقی هیچ درمانی نگرفته بودند.
61 نفر (67 %) از بیماران سابقه تماس با حیوانات را داشتند که % قابل توجهی (33 %) از آنان با گوسفند و بز تماس داشته بودند (جدول 3).
بیشترین نوع درماتوفیتوزیس به صورت کچلی بدن بود و عامل ایجاد درماتوفیتی در تمام موارد درماتوفیتوزیس کشاله ران اپیدرموفیتون فلوکوزوم بود (جدول 4).
بحث
در این مطالعه گونههای درماتوفیتی جدا شده به ترتیب، تریکوفیتون وروکوزوم (6/51 %)، تریکوفیتون منتاگروفایتیس (7/18 %) و اپیدرموفیتون فلوکوزوم (3/114 %) بودند. که با توجه به این نکته که استان کرمانشاه استانی دامپروری است، وفور ترایکوفایتون وروکوزوم که واجد مخزن حیوانی در گاو و گوسفند است قابل توجیه می باشد. 6/40 % بیماران به فرم کچلی بدن مبتلا بودند و 5/38 % از بیماران از مکان های آلوده استفاده کرده بودند. از آن جایی که تماس با مکان آلوده در ابتلا به درماتوفیتوزیس اهمیت دارد، کم شدن این نوع تماس ها می تواند به کاهش بیماری کمک نماید. در مطالعاتی از جمله مطالعه احمدیار در درمانگاه بیمارستان بوعلی قزوین، مطالعه عدالتخواه و همکاران در درمانگاه پوست بیمارستان 7 تیر تبریز و مطالعه آیتالله نصراللهی عمران و همکاران طی سالهای 87-1383 در تهران نیز ترایکوفایتون وروکوزوم را شایعترین عامل ایجاد درماتوفیتی گزارش کرده اند (5-7). ولی مطالعاتی مانند مطالعه سادات رسول در گیلان تریکوفیتون منتاگروفریتیس و مطالعه امیدیان در اهواز تریکوفیتون منتاگروفریتیس را شایعترین عامل ایجاد درماتوفیتی گزارش کرده اند (8، 9). در برخی مطالعات دیگر از جمله مطالعه فلاحتی و همکاران میکروسپوروم کنیس گونه شایع بوده است (10). این تفاوت می تواند به دلیل تفاوت جامعه اماری در شرایط زندگی و نوع تماس با حیوانات باشد.
در این مطالعه نزدیک 60 % از موارد را زنان تشکیل می دادند در حالی که در مطالعه عدالتخواه و همکاران فراوانی در دو جنس زن و مرد یکسان بود و در مطالعه فلاحتی و همکاران ابتلای پسران دو برابر دختران گزارش شده است که با نتایج مطالعه حاضر همخوانی ندارد. این تفاوت ها فابل بررسی است (6، 11). و ممکن است به دلیل شرایط زندگی و میزان دسترسی به آزمایشگاه قارچ شناسی و دستور آزمایش از طرف پزشک باشد.
64/62 % از موارد در گروه سنی بین 20 - 40 سال بودند که از این تعداد بیش از 42% مرد و حدود 20% زن بودند که با مطالعه فلاحتی و همکاران همخوانی دارد (11). ولی در مطالعه سادات رسول و همچنین مطالعه احمدیار بیشترین ابتلا را در گروه سنی کمتر از 20 سال گزارش کرده بودند که می تواند به دلیل تفاوت در جامعه آماری بیماران تحت بررسی بوده باشد (5، 8).
61 نفر (67 %) از بیماران سابقه تماس با حیوانات را داشتند که با مطالعه احمدیار هماهنگ است (2). در این مطالعه بیشترین نوع درماتوفیتوزیس به صورت کچلی بدن بود و درماتوفیت شایع دراین فرم بیماری ترایکوفایتون وروکوزوم (60%) بود که با مطالعه دیگری از فلاحتی و همکاران همخوانی داشت (11).
برخی تفاوت های نتایج این پژوهش با سایر مطالعات ممکن است به دلیل متفاوت بودن جامعه آماری و تفاوت های اقلیمی و شیوه زندگی، جامعه تحت بررسی و میزان دسترسی به مراکز تشخیصی پیشرفته، خود درمانی و سایر شرایط بوده باشد.
نتیجه گیری
شایعترین درماتوفیت جدا شده در این مطالعه تریکوفیتون وروکوزوم بود. % بالایی از بیماران سابقه استفاده از مکانهای آلوده و تماس با حیوانات داشتند که می توان با آموزش اصول بهداشتی به افراد از ابتلا به این قارچها جلوگیری کرد.
تقدیر و تشکر:
از مدیریت پژوهشی دانشکده پزشکی برای حمایت از انجام این پایان نامه در مقطع دکترای حرفه ای سپاسگزاری مینماییم. هیچ گونه تعارض منافعی در این مطالعه وجود ندارد.