نویسندگان
1 کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
2 - دانشیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
3 - استادیار گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Aknowledment: This research is based on a master’s thesis under the supervision of the second author at the Faculty of Physical Education of Razi University.
Introductoin:
Type 2 diabetes is associated with increased cardiovascular risk factors such as: high blood pressure, hyperlipidemia, glycated hemoglobin, fasting blood glucose and lack of physical activity. Common type of exercises are aerobic exercises that improve glycemic control, lipid profile and blood glucose. The purpose of this study was to investigate the effects of aerobic exercise on changes of fasting blood glucose, glycosylated hemoglobin and cardiovascular risk factors in type 2 diabetes.
Materials and Methods:
In this study, from patients visiting the Kermanshah Diabetes Association, 16 volunteers participated in the study as subjects and allocated into aerobic (n=8) and control group (n=8), randomly. Training program for the aerobic group included 3 sessions of running per week with 60 to 80% maximal heart rate for 8 weeks. Before and after the intervention, body weight, BMI, fasting blood glucose, HbA1c, lipid profile, systolic and diastolic blood pressure and vo2max were measured.
Results:
HbA1c, LDL-c, TG and fasting blood glucose were significantly decreased in aerobic group after intervention, but had no significant changes in control group. Vo2max was significantly increased in aerobic group. No significant changes were observed for HDL-c, cholesterol, systolic and diastolic blood pressure, body weight and BMI.
Conclusion:
performing 8 weeks of aerobic reduced HbA1c, fasting blood glucose and improved lipid profiles but could not significantly affect blood pressure, body weight andBMI in these patients.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
روشکار
این مطالعه نیمه تجربی در سال 1391 در انجمن دیابت کرمانشاه انجام شد. طرح پژوهش حاضر از ماهیتی مداخلهگرایانه برخوردار بود که دارای آزمونهای پیش آزمون و پسآزمون بود. در این پژوهش یک جلسه توجیهی برگزار شد و آزمودنیها ضمن آشنایی با فرآیند کار فرم رضایتنامه و فرم سلامت را تکمیل کردند.
جامعهی آماری هدف را افراد مبتلا به دیابت نوع 2 که در انجمن دیابت استان کرمانشاه پرونده پزشکی داشتند تشکیل میداد. که از میان آنها 24 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی و باتوجه به شرایط ورود به پژوهش (عدم ابتلا به بیماری دیگری به جزء دیابت نوع 2، عدم مصرف دخانیات، نداشتن فعالیت بدنی منظم در طول یکسال گذشته، داشتن 25 ≤BMI کیلوگرم بر متر مربع، قند خون ناشتا زیر 300 میلی گرم بر دسی لیتر، دامنه سنی 60-45 سال،عدم تزریق انسولین و توانایی حضور در پروتکل به مدت 2 ماه) انتخاب شدند. سپس آزمودنیها در 2 گروه 12 نفری کنترل و تمرین هوازی قرار گرفتند که البته با توجه به شرایط خروج از پژوهش (از جمله غیبت در برنامههای تمرین، ابتلا به بیماری حاد حین مطالعه، شرکت در تمرینات ورزشی دیگر به غیر از پروتکل پژوهش حاضر و .. ) در پایان 8 هفته تمرین، در هر گروه فقط 8 نفر باقی ماند. این افراد تحت درمانهای دارویی عمومی و معمولی دیابت نوع 2 از سوی یک پزشک متخصص بودند[d2] . همچنین در طول انجام این مطالعه و تمرینات ورزشی تغییر قابل توجهی در تجویز داروهای آزمودنیها در زمینه کنترل قند خون و یا کنترل لیپیدی انجام نشد. میانگین قند خون این افراد 40/143 میلیگرم بر دسی لیتر بود.
برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین هوازی بود که 3 جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه انجام میشد. انجمن دیابت امریکا، دیابتیهای نوع 2 را به 2 تا 3 جلسه تمرین ورزشی (هوازی یا مقاومتی و یا ترکیبی) با گروههای عضلانی عمده در هفته (25) که حداقل 150 دقیقه در هفته ورزش هوازی با شدت متوسط و یا حداقل 90 دقیقه در هفته ورزش هوازی با شدت بالا باشد توصیه میکند (17).برنامه تمرین هوازی شامل: 10 دقیقه تمرین گرم کردن (نرم دویدن، حرکات ترکیبی دست و پا و حرکات کششی)، 40 دقیقه تمرین اصلی دویدن با شدت 60 تا 80 % ضربان قلب بیشینه و در پایان 10 دقیقه سردکردن و بازگشت به حالت اولیه بود. ضربان قلب بیشینه توسط فرمول کارونن (سن-220) برآورد شد و ضربان قلب آزمودنیها حین تمرین با استفاده از دستگاه ضربان سنج پولار دستی کنترل میشد. تمرینات هوازی با توجه به عدم فعالیت ورزشی منظم این افراد و آمادگی جسمانی پایین در دو هفته اول به صورت پیادهروی سریع (شدت ضربان در این دو هفته در حدود 60 % ضربان قلب و مدت بین 15 تا 30 دقیقه) بود و شدت و مدت تمرین هر هفته به صورت تدریجی و پیوسته افزایش مییافت.در تمرین هوازی، آزمودنیها در هنگام خستگی به انجام پیادهروی و ترکیب حرکات دست و پا تا آخر تمرین تشویق میشدند. از گروه کنترل در این مدت خواسته شد که فعالیت ورزشی نداشته باشند.
تستهای ورزشی و خونگیری در پیش و پس از مداخله در ساعت 8 صبح در آزمایشگاه دانشکده تربیت بدنی دانشگاه رازی کرمانشاه صورت گرفت. در ابتدا و در حالت ناشتا از هر آزمودنی تست شاخص توده بدن توسط دستگاهBody composition zeus9 ساخت کشور کره جنوبی گرفته شد. پروفایل لیپیدی در آزمایشگاه مرکز آموزشی طالقانی انجن دیابت کرمانشاه با روش اتوآنالایزر و دستگاه سینوا (ساخت کشور چین) سنجیده شد. هموگلوبین گلیکوزیله نیز با روش HPLC، کیت کروماتوگرافی ستون (ساخت کشور فرانسه) و توسط دستگاه آنالایزر هموگلوبین گلیکوزیله ازمایشگاهی مدل DS5[5] (ساخت آلمان) اندازهگیری شد. قبل از تستها از آزمودنیهای خواسته شد قبل از خونگیری، مقدار و نوع غذایی را که مصرف میکنند در پرسشنامه تغذیه یاداشت کنند و پس از آخرین جلسه تمرین و در روز خونگیری پس آزمون، رژیم غذایی مشابهی را با پیش آزمون داشته باشند.
تست تردمیل تک مرحلهای1 یک تست آمادگی هوازی زیر بیشینه است که اکسیژن مصرفی بیشینه را برآورد میکند که برای بزرگسالان غیر ورزشکار 20 تا 59 ساله تدوین شده است (26). در پژوهش حاضر برای اندازهگیری اکسیژن مصرفی بیشینه از این تست استفاده شد. این تست توسط دستگاه تردمیل h/p/Cosmos pulsar 3p 4.0 ساخت کشور آلمان، در آزمایشگاه دانشکده تربیت بدنی دانشگاه رازی انجام شد.
دادههای پژوهشی به کمک نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفت. جهت نشان دادن شاخصهای گرایش مرکزی و پراکندگی از آمار توصیفی استفاده شد. طبیعی بودن توزیع دادهها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت. پس از اطمینان از طبیعی و همگن بودن گروهها، از آزمون تی همبسته و مستقل برای بررسی تغییرات درون گروهی از پیش آزمون به پس آزمون و تفاوتهای بین گروهی استفاده شد. سطح معنیداری آزمونهای آماری در سطح 05/0>p تعریف شد.
نتایج
اطلاعات توصیفی مربوط به طول دوره بیماری، سن، قد و وزن آزمودنیها درجدول (1) آورده شده است.همچنین نتایج به دست آمده از HbA1c، تری گلیسیرید، کلسترول، LDL-c، HDL-c، Vo2max، گلوکز خون، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، وزن و شاخص توده بدن در جدول (2) آمده است.
* نشان دهنده تفاوت معنادار نسبت به پیش آزمون (آزمون t همبسته16n=، 05/0p<)
براساس نتایج بدست آمده بعد از 8 هفته تمرین هوازی،گلوکز خون ناشتا با کاهش 6/9 % در گروه هوازی تغییر معناداری را پیدا کرد اما در گروه کنترل هیچگونه تغییر معناداری در این متغیر مشاهده نشد.HbA1c کاهش 3/15 %ی را در گروه هوازی پیدا کرد اما در گروه کنترل هیچگونه تغییر معناداری نداشت. تری گلیسیرید (با کاهش 55/10 %) و LDL-c (با کاهش 9/15 %) در گروه هوازی کاهش معنادار پیدا کردند اما در گروه کنترل هیچگونه تغییری در این دو متغییر مشاهده نشد. کلسترول خون (کاهش 1/7 %) و HDL-c (افزایش 68/8 %) با وجود اینکه در گروه هوازی تغییر کردند اما این تغییرات از لحاظ آماری معنادار نبودند.کلسترول و HDL-c در گروه کنترل نیز هیچگونه تغییر معناداری را پیدا نکردند.Vo2max در گروه هوازی افزایش 27/9 % را داشت و این تغییر نیز معنادار بود اما در گروه کنترل هیچگونه تغییر معناداری مشاهده نشد. فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، وزن و BMI در هیچکدام از گروهها تغییر معناداری نداشتند.تغییراتHbA1c و گلوکز خون ناشتا در نمودارهای (1) و (2) آمده است.
در پژوهش حاضر، کاهش معنادار در LDL-c (90/15 %) و تری گلیسیرید (55/10 %) در گروه هوازی مشاهده شد اما هیچ تغییری در گروه کنترل مشاهده نشد. همسو با پژوهش حاضر، ابرباچ1 و همکاران بعد از 4 هفته تمرینات ورزشی هوازی، کاهش معناداری در تری گلیسیرید و LDL-cرا گزارش کردند (22). افزایش در غلظت LDL-c و کاهش بیشتر HDL-c در این دسته از بیماران از جمله عوامل ابتلای افراد دیابتی به اختلالات قلبی- عروقی است (5). LDL-c بیشتر در دیواره عروق خونی جمع شده و باعث اختلالات در فعالیت قلب و عروق میشود درحالیکه HDL-c باعث انتقال کلسترول از عروق خونی به سوی کبد میشود و از تجمع چربیها در عروق خونی جلوگیری میکند (5). مکانیسمی که توسط فعالیت ورزشی باعث بهبود در افزایش متابولیسم چربی میشود میتواند ناشی از تغییرات در فعالیت آنزیمهای لیپازی از جمله لیپوپروتئین لیپاز (LPL) و لیپاز حساس به هورمون (HL) باشد (24). مغایر با این نتایج، کوزا و همکاران بعد از 4 ماه تمرینات ورزشی هوازی (شدت تمرینات 60 % vo2max، 3 جلسه در هفته و هرجلسه 15 تا 30 دقیقه)، هیچ تغییر معناداری در تری گلیسیرید و LDL-cمشاهده نکردند (23). همچنین در پژوهش حاضر،کلسترول تام کاهش و HDL-cافزایش یافتند اما این تغییرات از لحاظ آماری معنادار نبودند. این نتایج همسو با نتایج بیلو بود. بیلو و همکاران بعد از 8 هفته فعالیت ورزشی هوازی با شدت 50 - 75 % ضربان قلب بیشینه (3 جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه) هیچگونه تغییر معناداری را در قند خون ناشتا، LDL-c و HDL-cمشاهده نکردند و جهت تغییر معنادار در پارامترهای مذکور، مدت طولانیتر تمرینات را پیشنهاد کردند (16). مغایر با این نتایج، کادوگلو و همکاران بعد از 16 هفته تمرینات هوازی با شدت 50 تا 85 % vo2max (45 تا60 دقیقه در هر جلسه و 4 جلسه در هفته) کاهش معنیدار در LDL-c، HDL-c و TG، کلسترول تام را گزارش کردند (20). فعالیت بدنی باید در هفته توزیع شود و با توجه به علم تمرین نباید دو روز پیوسته فعالیت قطع گردد. انجام 4 جلسه تمرین هوازی متوسط تا شدید در هفته، باعث کاهش بیشتر خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و بهبود بیشتر در متابولیسم چربی بدن و کنترل گلیسیمیک میشود و شاید بتوان گفت که علت کاهش معنیدار در LDL-c، TG، کلسترول تام و بهبود HDL-c در پژوهش کادوگلو و همکاران علاوه بر شدت ومدت بیشتر تمرین، تواتر بیشتر جلسات در هفته باشد (20،31).
در مطالعه حاضر هیچگونه تغییر معناداری در فشار خون سیتولیک و دیاستولیک در هیچکدام از گروهها مشاهده نشد. این نتایج همسو با نتایج کوزا و همکاران و[d3] یوکایاما2 [T4] و همکاران بود (23، 32). کوزا و همکاران بعد از 4 ماه تمرینات ورزشی هوازی (شدت تمرینات 60 % vo2max، 3 جلسه در هفته و هرجلسه 15 تا 30 دقیقه)، یوکایاما و همکاران بعد از 2 هفته تمرینات هوازی ارگومتر دوچرخه سواری ( با شدت 6/8± 6/50 % ضربان قلب بیشینه، 5 جلسه در هفته و هر جلسه 40 دقیقه) همراه با یک جلسه پیادهروی (10000 گام در روز) هیچ تغییر معنیداری در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک مشاهده نکردند (23). براساس نتایج مطالعات، آثار تمرینات ورزشی بر روی فشار خون، وضعیت لیپید سرم و کنترل گلیسیمیک ناهمگن هستند (19). میتوان گفت که بهبود در فشار خون، بیشتر مربوط به درمانهای دارویی و کنترل رژیم غذایی میباشد که همراه با فعالیت ورزشی صورت میگیرند تا خود فعالیت ورزشی و بیشتر در آزمودنیهایی که اختلالات فشار خون دارند ایجاد شود (19). علاوه بر این تمامی آزمودنیهای پژوهش حاضر هیچگونه سابقه افزایش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک نداشتند و وضعیت فشار خون آنها طبیعی بود. به نظر میرسد فعالیت ورزشی با کاهش چربیهای بدن و بهبود در غلظت هورمونهای کاتکولامینی، نقشی محافظتی در برابر اختلالات افزایش و یا کاهش فشار خون در این افراد در پی دارد.
همچنین در پژوهش حاضر بعد از 8 هفته فعالیت ورزشی، افزایش معنادار vo2max (افزایش 7/9 %) در گروه هوازی مشاهده شد. این نتایج همسو با نتایج جورجیو ، کادگلو، بالداچی بود (19، 20، 30). بالدوچی و همکاران بعد از 12 هفته تمرینات هوازی و کادوگلو و همکاران بعد از 16 هفته تمرینات هوازی افزایش معنادار vo2max را گزارش کردند (20، 30). فعالیت ورزشی هوازی باعث بهبود مصرف اکسیژن و بهبود در پارامترهای گلیسیمیک میشود که میتواند بازتابی از کاهش گلوکز خون و هموگلوبین گلیکوزیله A1c باشد (35). عمدتاً با افزایش اکسیژن مصرفی بیشینه؛ گلوکز خون، % چربی و مقاومت به انسولین کاهش مییابد. به نظر میرسد که احتمالا سازگاریهای مرکزی و پیرامونی از جمله مهمترین عوامل افزایش اکسیژن مصرفی بیشینه میباشند. انجام فعالیتهای ورزشی باعث افزایش حجم پلاسما شده، که این خود افزایش بازگشت وریدی به قلب و پیش بار بطنی را به همراه دارد که در نتیجه حجم ضربهای به ازای یک شدت فعالیت بدنی معین افزایش مییابد که مجموعه این عوامل باعث بهبود vo2max میشود (36).
براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر میتوان گفت که فعالیتهای ورزشی هوازی باعث بهبود در پروفایل لیپیدی و کاهش عوامل خطرزای قلبی- عروقی میشوند، با توجه به بهبود پروفایل لیپیدی و vo2max، فعالیت ورزشی میتواند به عنوان یک راه مفید درمانی و همچنین پیشگیری کننده از بیماریهای قلبی- عروقی در این دسته از بیماران باشد. اما به نظر میرسد جهت تغییرات معنادار در وزن، ترکیب بدن و فشار خون به مدت زمان طولانی تر و یا کنترل رژیم غذایی نیاز باشد.
تشکر و قدردانی
در پایان از تمامی آزمودنیهای حاضر در این پژوهش، کارمندان و کارکنان دانشکده تربیت بدنی، جناب آقای فرامرز آذین (مسئول آزمایشگاه دانشکده تربیت بدنی دانشگاه رازی)، جناب آقای دکتر مهرعلی رحیمی (رئیس مرکز انجمن دیابت کرمانشاه) و تمامی افرادی که در اجرای این پژوهش سهیم بوده و ما را یاری دادند تقدیر و سپاسگزاری میشود.