نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیارگروه رادیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران.
2 استادیارگروه رادیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران.
3 دستیار رادیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction: Multiple sclerosis is the most common chronic neurological disorders, disabling young and active people in society and is determined by frequency and unpredictability of recurrence and improvement over time, MRI is the modality of choice in patients with suspected multiple sclerosis. The aim of this study was comparison of subcalosal striation and Dawson fingers in MRI of multiple sclerosis patients.
Subjects & Methods: This study was cross-sectional, 61 patients with MS who referred to radiology department of Imam Reza Hospital were tested with brain MRI. Signs of subcalosal striation and Dawson fingers in MRI Were assessed. The software of SPSS 21 was used for statistical analysis.
Results: The prevalences of subcalosal striation and fingers Dawson in MS patients are significantly different, respectively 100% and 91.8% (P<0.05). The prevalences of subcalosal striation and fingers Dawson in MS patients older than 35 years are significantly different, respectively 100% and 88% (P<0.05). The prevalences of subcalosal striation and fingers Dawson in Female MS patients are significantly different, respectively 100% and 89.3% (P<0.05).
Conclusion: subcalosal striation as a criterium in the radiological diagnosis of MS can be helpful in making more accurate diagnosis of MS.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
مالتیپل اسکلروز یکی از شایعترین اختلالات عصبی ناتوانکننده میباشد. مشخصه این بیماری، بروز کانونهای تخریب میلین در ماده سفید مغز ونخاع بوده و قسمتهای مختلف سیستم عصبی مرکزی (CNS) را درگیر میکند. در تعریف کلاسیک بیماری، به ضایعات التهابی تخریبی متعدد ماده سفید در مکانهای مختلف CNS در طول زمان اطلاق میگردد. این بیماری مزمن ناتوانکننده افراد جوان و فعال جامعه را درگیر نموده و شایعترین بیماری دمیلینیزاسیون در کشورهای دارای آب و هوای معتدل میباشد، همچنین شیوع آن در زنان دو برابر مردان است. بیماری با هر نقص نرولوژیک میتواند تظاهر کند ولی شایعترین یافتههای نرولوژیک نوریت عصب اپتیک، فلج عضلانی، پارستزی، آتاکسی و ترمور میباشد (1-2). شکایات شایع شامل: سردرد، سرگیجه، تهوع، تغییرات حسی راجعه (همچون ضعف، آتاکسی و دوبینی) که هم در مرحله حاد و هم مزمن دیده میشوند (3). سیر بالینی شامل دفعات متعدد وغیر قابل پیشبینی از عود و بهبود در طول زمان میباشد و هرمرحلهای از عود با افت عملکرد بالینی وظهور پلاکهای جدید و فعال همراه است (4). از آنجا که ظهور علائم بالینی آن در مراحل ابتدایی، غیر اختصاصی بوده و تشخیصهای متعددی مطرح میباشد و از طرف دیگر سی تی اسکن در مراحل اولیه بیماری اغلب نرمال است، لذا MRI بهترین مودالیته جهت تشخیص اولیه بیماری میباشد. MRI نه تنها دقیقترین متد تصویربرداری است بلکه نسبت به تستهای غیر تصویربرداری همچون باندهای اولیگو کلونال، پتانسیلهای تحریکشده سوماتوسنسوری و پتانسیلهای تحریک شده بینایی نیز حساستر است (2). انگشتان داوسون یک علامت کارکتریستیک و شناخته شده مالتیپل اسکلروز در مراحل اولیه بیماری در MRI میباشد که بهعلت دمیلینیزاسیون پره ونولار ماده سفید اطراف بطنی بوجود میآید و به شکل کانونهای با سیگنال بالا درسکانسهای T2 و Flair دیده میشود. این کانونهای بیضی شکل سفید انگشت مانند در اطراف بطنهای جانبی واقع شدهاند بهطوری که محور بلند آنها عمود بر محور بطنهاست. در مطالعات سالهای اخیر علامت دیگری بنام تخطط ساب کالوزال در MRI مغز بیماران مالتیپل اسکلروز طی بررسیهای پراکنده گزارش شده که تصور میشود به خاطر دمیلینیزاسیون پری ونتر یکولار باشد و بشکل ضایعات خطی با ضخامت حدود mm 1 و طول mm 3-2 میباشند که در جنب اپاندیم قرار گرفته و در مجاورت بطنهای جانبی گسترش یافتهاند. این یافته در MRI دیده میشود و برای یافتن آن باید از تصاویر MRI با مقاطع نازک و ساژیتال Flair بهره گرفت (5-7).در مطالعه حاضر به بررسی مقایسهای وجود دو علامت فوق الذکر در بیماران مبتلا به این بیماری پرداخته می شود تا شاید بتوان در صورت فراوانی قابل توجه علامت تخطط ساب کالوزال، آن را بهعنوان یک کرایتریای مهم تشخیصی دیگر بیماری در مراحل اولیه آن، معرفی نمود.
روش کار
این مطالعه از نوع مقطعی- تحلیلی میباشد. حجم نمونه با اطمینان 95% و توان 90% و با فرض درصد علائم رادیولوژیک پری ونتریکولار 77% و علامت انگشتان داوسون 40% بود(4). حداقل حجم نمونه لازم 32 نفر محاسبه شد. دراین مطالعه، تمامی بیمارانی که دارای تشخیص بالینی MS بوده و جهت انجام MRI مغز به بخش MRI بیمارستان امام رضا مراجعه کردند، پس از کسب رضایت آگاهانه وارد طرح شدند و ابتدا توسط رزیدنت همکار طرح اطلاعات بیماران شامل سن، جنس و مدت ابتلاء به MS در فرم مخصوص ثبت شدند، سپس توسط دستگاه MRI مارک فلیپس با شدت میدان یک تسلا، MRI مغز در سکانسهایT1، T2 و Flair از بیماران بهعمل آمد و از نظر وجود دو علامت انگشتان داوسون و تخطط ساب کالوزال با هم مقایسه شدند و نتیجه در فرم مخصوص ثبت و سپس نتایج بهدست آمده توسط نرم افزارSPSS (نسخه22) تجزیه و تحلیل شدند. برای مقایسه میزان شیوع دو علامت انگشتان داوسون و تخطط ساب کالوزال از آزمون مقایسه نسبت دو جامعه استفاده شد.
نتایج
در این مطالعه 61 بیمار مبتلا به MS مراجعه کننده به بخش نورولوژی و رادیولوژی بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه به شرط رضایت ورود، وارد طرح شدند. سن بیماران بین 17-57 سال با میانگین و انحراف معیار برابر 33/11±13/34 سال بود. 47 نفر (77 %) بیماران زن و 14 نفر (23 %) مرد بودند. سن ابتلا به بیماری MS بین 10-43 سال با میانگین و انحراف معیار برابر 03/8± 35/26 سال بود. در کل بیماران MS بر اساس MRI، در 61 نفر (100 %) تخطط ساب کالوزال وجود داشت. در کل بیماران MS بر اساس MRI، در 56 نفر (8/91 %) علامت انگشتان داوسون وجود داشت. بین وجود تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در MRI مغز مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). به طوریکه، تخطط ساب کالوزال از انگشتان داوسون در MRI مغز مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس شایعتر است (جدول 1). بین وجود تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در MRI مغز مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس با سن کمتر از 35 سال تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>). بین وجود تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در MRI مغز مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس با سن بیشتر از 35 سال تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p>). به طوریکه، تخطط ساب کالوزال از انگشتان داوسون در MRI مغز مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس با با سن بیشتر از 35 سال شایعتر است (جدول 2). بین وجود تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در MRI مغز مردان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0p>). بین وجود تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در MRI مغز زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<).
به طوریکه، تخطط ساب کالوزال از انگشتان داوسون در MRI مغز زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شایعتر است (جدول 3).
بحث
مولتیپل اسکروزیس یک بیماری مولتی فوکال است که بر ماده سفید سیستم عصبی مرکزی تاثیر گذار است. این بیماری بر اساس سیر بالینی و علائم آن مشخص میگردد. MS یک بیماری دمیلینه کننده خودایمنی التهابی است که بر افراد مستعد از لحاظ ژنتیکی تاثیر میگذارد (8). این بیماری با حملات پیاپی اختلالات عصبی کانونی با غلبه بر مغز، نخاع و عصب چشمی ظاهر میشود (9). تخریب بافت و انحطاط مغز که ممکن است غیر قابل برگشت باشد، به نظر میرسد، بخش جدایی ناپذیر از روند بیماری MS باشد. اخیراً داروهای متعدد تغییر دهنده سیر بیماری MS مانند اینتروفرونها و فینگولیمود توسط سازمان غذا و داروی امریکا (FDA) جهت درمان MS تایید شدهاند (10). تشخیص دقیق و زودهنگام بیماری MS برای شروع درمان به منظور متوقف ساختن پیشرفت بیماری ضروری است (11). به دلیل حساسیت بالا و رزولوشن عالی ماده خاکستری-سفید با مزیت تصویربرداری همزمان از مغز و نخاع، MRI عملا جایگزین روشهای دیگر تصویربرداری مانند CT در ارزیابی بیماری ماده سفید شده است (12). دو الگو از تغییرات ماده سفید نسبتاً خاص برای MS وجود دارد: 1- ضایعات تخم مرغی شکل 2- ضایعات زیر سطح کالسیوم کورپوس. یافته تخطط ساب کالوزال یک علامت زودرس ضایعات محل اتصال کالوزال-ساب کالوزال و کالوزال-سپتال است. با توجه به جهت عمودش بر بافت اپاندیمال، تخطط ساب کالوزال عمدتاً نشاندهنده یک دسته از التهابات پری ونولار میباشد (13). معمولاً تخطط ساب کالوزال در MRI مغزی روتین قابل مشاهده نیست و با استفاده از تصویرهای سگیتال FLAIR در بیماران مشکوک به MS نشان داده میشود (14).
انگشتان داوسون نیزمجموعه ای پری ونتریکولار از سلولهای التهابی هستند که در متون پاتولوژی بیش از 100 سال قبل معرفی شده است و مربوط به ضایعات تخم مرغی شکل در تصویربرداری MRI هستند که تخطط ساب کالوزال شکل بسیار کوچکتری از آنها میباشند (11). انگشتان داوسون در افتراق MS از دیگر بیماریهای ماده سفید کمک کننده است (15).
تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون دو تا ضایعه مشخص هستند که حضورشان نشانهای برای وجود MS است (16). به طوریکه، بر اساس نتایج این مطالعه، میزان شیوع تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در بیماران MS به ترتیب برابر 100% و 8/91% بود و به طور معناداری با یکدیگر متفاوت بودند. میزان شیوع تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در بیماران MS با سن کمتر از 35 سال به ترتیب برابر 100% و 4/94% بود و به طور معناداری با یکدیگر متفاوت نبودند، همچنین، میزان شیوع تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در بیماران MS با سن بیشتر از 35 سال به ترتیب برابر 100% و 88% بود و به طور معناداری با همدیگر متفاوت بودند. میزان شیوع تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در مردان مبتلا به MS به ترتیب برابر 100% و 100% بود و به طور معناداری با همدیگر متفاوت نبودند، همچنین، میزان شیوع تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون در زنان مبتلا به MS به ترتیب برابر 100% و 3/89% بود و به طور معناداری با یکدیگر متفاوت بودند. پالمر[1] و همکاران در سال 1999 با بررسی MRI در سکانس FLAIR برای 18 بیمار MS متوجه شدند که شیوع میزان تخطط ساب کالوزال برابر 4/94% بود و یافته تخطط ساب کالوزال به طور معناداری با تشخیص MS ارتباط معناداری داشت (14). فارستر[2]و همکاران در مطالعه ای در سال 2006 در بررسی 30 کودک مبتلا به MS زودرس، به این نتیجه رسیدند که میزان شیوع شایعترین علائم رادیولوژیک شامل ضایعات پری ونتریکولار، دمیلینیزاسیون کورپوس کالوزال و انگشتان داوسون به ترتیب برابر 77%، 63% و 9/40% بود (17). چِن[3] و همکاران در سال 2012 با بررسی 42 بیمار مبتلا به MS در سکانس T2-FLAIR گزارش کردند که میزان شیوع dot-dash ساب کالوزال برابر 7/66% بود و میزان شیوع تخطط ساب کاوزال برابر 8/73 % بود (18).
آل[4] و همکاران در سال 2007 با بررسی 40 بیمار مبتلا به MS مطابق نتایج مطالعه ما متوجه شدند که میزان شیوع تخطط ساب کالوزال با استفاده از MRI معمولی برابر 85% بود و با استفاده از تصویربرداری FLAIR برابر 100% بود (19).
Raz و همکارانش درسال 2014 با بررسی MRI در سکانس FLAIR برای 40 بیمار MS گزارش کردند که میزان شیوع انگشتان داوسون توسط خواننده اول برابر 93% بود و توسط خواننده دوم برابر 78% بود (20).
نکته قابل ذکر این است ضایعات تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون جزء شایعترین ضایعات در بیماران MS هستند و تکنیک MRI با سکانس FLAIR بهطور بهینه این ضایعات را بررسی میکند (21). لذا، در مطالعاتی که از سکانس FLAIR به منظور کشف ضایعات تخطط ساب کالوزال و انگشتان داوسون استفاده شده است، میزان شیوع این ضایعات با مطالعه ما همخوانی دارد. بنابراین، عدم همخوانی سایر مطالعات با مطالعه ما میتواند به دلیل بهرهگیری از سایر تکنیکهای تصویربرداری به غیر از MRI با سکانس FLAIR باشد.
از آنجا که که انگشتان داوسون ضایعهای است که از تخطط ساب کالوزال کوچکتر میباشد (11)، لذا شیوع بیشتر تخطط ساب کالوزال نسبت به انگشتان داوسون در بیماران MS میتواند به دلیل ماهیت و اندازه این ضایعات در MRI باشد.
از محدودیتهای این مطالعه حجم نمونه پایین است و جهت رسیدن به نتایج قطعی نیاز به مطالعات بیشتر با حجم نمونه بیشتر است.
نتیجهگیری
بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد، در بیماران MS میزان شیوع ضایعه تخطط ساب کالوزال بیش از انگشتان داوسون است. همچنین، بیشتر بودن میزان شیوع ضایعه تخطط ساب کالوزال نسبت به انگشتان داوسون در بیماران MS با سن بیش از 35 سال و زنان مشاهده شد.
به نظر میرسد تخطط ساب کالوزال را میتوان بهعنوان یک کرایتریای تشخیص رادیولوژیک در بیماری MS به همکاران پزشک معرفی نمود تا در تشخیص دقیقتر بیماری MSکمککننده باشد.